رئیس دانشکده حکمرانی دانشگاه تهران:
اولویت‌بندی مسائل عمومی کشور در یک داشبرد منطقی و خردمند، ضرورت اول کشور است. ما باید مسائل عمومی کشور و شبکه ارتباطی بین مسائل عمومی را درک کنیم تا بتوانیم با بودجه و منابع و انرژی کمتر، مشکلات کشور را حل کنیم و این به برخورد علمی با سامانه علمی مسائل عمومی کشور نیاز دارد که از طریق داشبورد اولویت‌بندی مسائل عمومی کشور امکان‌پذیر است. ضرورت بعدی الزام به اجراست.
  • ۱۵ ساعت قبل
  • 00
رئیس دانشکده حکمرانی دانشگاه تهران:
عقلانیت گمشده سیستم حکمرانی ماست نه جرئت
عقلانیت گمشده سیستم حکمرانی ماست نه جرئت
زهرا طیبیخبرنگار

قصه انتقال پایتخت و حذف صفر از پول ملی، از موضوعاتی‌اند که از شروع به کار دولت چهاردهم دوباره در رسانه‌ها مطرح شده‌اند. این موضوعات تقریباً در اوایل کار دولت‌ها پرونده‌شان باز می‌شود و اخباری هم در رسانه‌ها منتشر می‌شود و همچنان نیمه‌کاره ر‌ها می‌شوند. علت ر‌ها شدن آن در موضوعی مثل انتقال پایتخت این است که اساساً امکان اجرایی شدن آن وجود ندارد یا اجرای آن بسیار پرهزینه است.
سؤال مهم اما این است که چرا تقریباً در هر دولتی این اقدامات نیمه‌کاره و ر‌هاشده دوباره مطرح می‌شوند؟ بخشی از مشکل از آنجا نشئت می‌گیرد که دولت‌ها عموماً از تجربه‌های دولت قبل استفاده نمی‌کنند و این امر درکنار این قرار می‌گیرد که افرادی بدون تجربه مدیریتی لازم در آن جایگاه منصوب می‌شوند و به‌خاطر نبود تجربه دست به تکرار اقداماتی می‌زنند که دولت‌ها پیش از این آن را انجام داده‌اند یا به نتیجه نرسیده یا نیمه‌کاره ر‌هاشده‌اند. تکرار این اقدامات فارغ از هدررفت وقت و هزینه، آسیب‌های زیادی را متوجه نظام حکمرانی می‌کند.
واقع امر این است که وقتی دولت‌ها به‌جای ادامه مسیر دولت‌های قبل (که شامل عدم انجام اقدامات پرهزینه و بی‌ثمر و ادامه اقدامات مثبت می‌شود) دوباره به نقطه صفر تکرار تجربه‌ها برمی‌گردند و دستگاه‌ها و نهاد‌ها برای حل چالش‌های کشور درجا می‌زنند، علت نیمه‌کاره ماندن یا تکرار دوباره برخی اقدامات نیمه‌کاره در دولت‌ها هم در مواردی به این موضوع برمی‌گردد که عموماً ریسک‌پذیری برای تحمل هزینه‌ها و سختی‌های احتمالی در دستگاه‌ها وجود ندارد و ترجیح مدیران این است که جایگاه خود را تا زمان پایان مسئولیت حفظ کنند. در این میان هم کمتر توجهی به کار‌های پژوهشی و راهکار‌های ارائه‌شده برای حل مشکلات می‌شود. برای بررسی چالش‌های موجود در نظام حکمرانی کشور با علی‌اصغر پورعزت، رئیس دانشکده حکمرانی دانشگاه تهران گفت‌گو کرده‌ایم که در ادامه از نظر می‌گذرانید.

با وجود اینکه سال‌های زیادی است روی موضوعات مختلف در کشور، کار پژوهشی انجام می‌شود، اما به‌نظر می‌رسد دستگاه‌ها و نهاد‌های اجرایی کشور برای اجرای آن گام برنداشته‌اند یا کند گام برداشته‌اند. به‌نظر شما چرا این اتفاق افتاده است؟
از کسانی که تخصص ندارند و مدعی تخصصند چه انتظاری دارید؟ از کسانی که حکمرانی بلد نیستند و مدعی‌اند حکمرانی ضرورتی ندارد. کسانی که مدیریت بلد نیستند و می‌گویند مدیریت تجربی به دست می‌آید. توقع دارید کسانی که در این سطح از دانش، نسبت به دانش مدیریت دولتی، دانش حکمرانی و دانش خط مشی‌گذاری قرار دارند، تمایل داشته باشند که کار پژوهش را مبنای عمل قرار دهند؟ فکر نمی‌کنید توقع ما از این آدم‌ها بیجاست؟

در حال حاضر چه چالش‌هایی در نظام حکمرانی کشور، به‌نظر شما وجود دارد و اقداماتی که برای رفع آن چالش‌ها باید انجام شود، شامل چه مواردی است؟
اولویت‌بندی مسائل عمومی کشور در یک داشبرد منطقی و خردمند، ضرورت اول کشور است. ما باید مسائل عمومی کشور و شبکه ارتباطی بین مسائل عمومی را درک کنیم تا بتوانیم با بودجه و منابع و انرژی کمتر، مشکلات کشور را حل کنیم و این به برخورد علمی با سامانه علمی مسائل عمومی کشور نیاز دارد که از طریق داشبورد اولویت‌بندی مسائل عمومی کشور امکان‌پذیر است. ضرورت بعدی الزام به اجراست. زمانی که فردی کاری انجام می‌دهد و کسی کاری به کار او ندارد، چیزی در کشور درست نمی‌شود. کسی که ادعایی می‌کند باید مسیر تحقق آن ادعا را بیان کند و پس از آن پاسخگوی علل عدم تحقق باشد. این همه طرح ناتمام در کشور داریم که آدم‌ها با اصرار و التماس به مجلس و دیگر نهاد‌ها، مجوز گرفتند که آن‌ها را انجام دهند، انجام ندادند و رفتند و کسی با آن افراد کاری نداشت، یعنی ما ارزشیابی عملکرد و دادگاه حکمرانی برپا نمی‌کنیم. وقتی این کار را انجام ندهیم، افراد همیشه احساس قهرمان بودن می‌کنند، حتی کسانی که کارشان را درست انجام نداده‌اند.

چرا در هر دولت جدید، پروژه‌هایی مانند انتقال پایتخت یا مسائلی مشابه مجدداً مطرح می‌شوند؟ در حالی که قبلاً در دولت‌های قبلی بررسی شده‌اند؟
آهنگ دموکراسی در همه کشور‌ها وجود دارد، هر هشت سال یک بار که دولت‌ها روی کار می‌آیند، مدعی‌اند که آمدند کاری را انجام دهند اما ابراز می‌کنند ما وامدار مشکلات پیشینیم. در این موضوع ریاکاری وجود دارد. وقتی سرکار می‌آیید با علم به مشکلات پیشین آمدید و وعده دادید، بنابراین باید با علم به اینکه مشکلاتی وجود دارد، طریق رفع مشکلات را بیان و الزامات اجرا را بررسی کنید. نگاشت نهادی کنید. نگاشت سازمانی انجام دهید. مسیر اجرا را بررسی و بعد تعهد کنید به اینکه آن وعده‌ها را اجرا و مشکلات را برطرف کنید. اما برخی مشکلات مزمن هستند، می‌مانند و نسل‌به‌نسل منتقل می‌شوند. اینجا هم نیاز به اراده و بودجه‌ای است تا مشکل حل شود، هم نیاز به اراده جمعی بزرگی است، هم نیاز است مردم و منابع ملی برانگیخته شوند. همچنین نیاز به تصمیم قاطع یک فرد مسئول داریم. متأسفانه شخصی را که گردن بگیرد و بگوید من این مشکل را حل و مدبرانه حواشی آن را بررسی می‌کنم. تصمیم می‌گیرم و اجرا می‌کنم پیدا نمی‌کنیم. چرا؟ چون بروکراسی ما پیچیده شده و هرکس می‌تواند، مشکل را تقصیر فرد دیگری بیندازد و این خود تبدیل به آفتی برای کشور می‌شود.

به نظر شما آیا دولت‌ها از تجربیات و طرح‌های قبلی برای تصمیم‌گیری‌های جدید استفاده می‌کنند؟ چرا این استفاده از تجربیات گذشته به حد کافی مؤثر نیست؟
من آماری در این مورد ندارم، چون ما مدیریت دانش در کشور نداریم. بعضی خطا‌ها چندبار تکرار شدند. وقتی خطایی تکرار می‌شود، یعنی مدیریت دانش اتفاق نیفتاده است، برای مثال رانت خاصی چندین‌بار انجام و به تضییع منابع منجر شده است. تکرار آن به این معنی است که کسی عبرت نمی‌گیرد و دوباره آن را تکرار می‌کنند.

آیا می‌توان به‌نحوی در ساختار حکمرانی ایران تغییراتی ایجاد کرد که تصمیمات درازمدت سریع‌تر اجرایی شوند؟
اولین قدم این است که بپذیریم حکمرانی دانش است و باید از این دانش استفاده کنیم، حتی دانشگاه‌های ما در برخی از موارد به این بلوغ نرسیدند که بفهمند، حکمرانی دانش است. حکمرانی را در حاشیه سایر رشته‌های علمی تلقی می‌کنند. با این سطح از بلوغ در بین دانشگاه‌های ما شما چه انتظاری دارید که چیزی اصلاح شود؟ فرض کنید در امر بهداشت عمومی‌، آیا به حکمرانی سلامت نیاز داریم یا خیر؟ برخی هنوز این را درک نکرده‌اند و می‌گویند باید اول درک کنیم که چطور با بیماری مواجه شویم. اما وقتی فهمیدید که چطور با بیماری مواجه شوید، آیا برای ساخت مسکن نباید منابع ملی را بسیج کنید و اولویت‌بندی دوباره انجام دهید؟ بودجه بنویسید؟ چطور زمانی که به منطق علمی حل مسئله رسیدید، منطق حکمرانی حل آن مسئله را بر آن سوار و نتیجه را برای کشور محقق کنید؟ ما به همه رشته‌های علمی نیاز داریم برای اینکه به منطق علمی حل مسئله برسیم، بعد از اینکه به منطق علمی آن پدیده رسیدیم منطق حکمرانی ثمربخش کردن آن یافته علمی را می‌بایست داشته باشیم و این دو باید با یکدیگر منطبق شوند و تا زمانی که منطبق نشوند، نمی‌توان انتظار داشت، دستاورد‌های علمی ما که در زمینه‌های گوناگون موفق بودند به ثمر برسند.

این گزاره را چقدر صحیح می‌دانید که چون جرئت انجام بعضی کار‌ها، در مسئولان و نهاد‌های تصمیم‌گیری وجود ندارد، کار‌ها روی زمین می‌ماند؟
فکر نمی‌کنم ما مشکل کمبود جرئت داشته باشیم، چون برخی مسئولیت کار‌هایی را پذیرفتند که بلد نبودند و بدون نگرانی آن را انجام دادند و خطراتی را متوجه کشور کردند. اگر بحث بر سر جرئت و محافظه‌کاری بود، پدیده‌های شومی مثل سد گوتوند ‌زده می‌شد؟ مونوریل قم ترسیم می‌شد؟ این هزینه‌های تلف‌شده را چه کسی می‌خواهد جواب دهد؟ ما به دادگاه حکمرانی نیاز داریم.

به‌نظر می‌رسد ریسک‌پذیری در مسئولان و نهاد‌های تصمیم‌گیر وجود ندارد.
ریسک‌پذیری وجود ندارد که ما مونوریل قم را زدیم و نیمه‌کاره ر‌ها شده است؟ اتفاقاً ما ریسک‌پذیری زیاد از حدی داشتیم، برای مثال سرمایه‌گذاری در یک کشور اتفاق می‌افتد، منابع ملی را از یک کشور به کشور دیگر می‌بریم و هنوز مطمئن نیستیم، چقدر به شما وفادار است؟ این ریسک نیست؟ سرمایه‌گذاری ایران در جیبوتی را ببینید، سرمایه‌گذاری در بسیاری دیگر از کشور‌ها را بیینید. ریسک‌پذیری بیش از حد بالاست. مشکل ضعف عقلانیت نه جرات.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۲