مشهور فقیهان ما معتقدند که یکی از شرایط مرجع تقلید، مرد بودن است و مهمترین دلیلی که در اینجا مطرح میشود، بحث اجماع و اتفاق نظر است. فقیهان ملاحظه کردهاند که همه فقهای پیشین و نسلهای قبل، یکی از شرایط مرجع تقلید را مرد بودن ذکر کردهاند. اما برخی از فقیهان معاصر، مانند مرحوم آیتالله مطهری رحمتاللهعلیه و بر اساس فرمایشات رهبر معظم انقلاب، آیتالله خامنهای، در این مسئله تأمل و اشکال دارند و معتقدند که دلیل متقنی برای مرد بودن مرجع تقلید وجود ندارد. اصل تقلید و رجوع جاهل به عالم، مسئلهای است که متکی به بنای عقلا و سیره عقلا در طول تاریخ بوده و هست.
همچنین، در سیره متشرعه از صدر اسلام تاکنون، افراد همواره برای مسائل دینی خود به اهل خبره و کارشناسان مراجعه کردهاند. اگر در گذشته مردها متصدی افتا بودهاند و فتوا میدادند و مردم از آنها تقلید میکردند، این به دلیل شرایط زمان و مکان بوده است؛ چراکه در آن زمان، زنان مجتهده بسیار کم و حتی در برخی قرون، گزارشهایی مبنی بر وجود زنانی که به اجتهاد رسیده باشند، وجود نداشته است. حتی گاهی اوقات که ذکر شده، بسیار کم و نادر بوده و با توجه به شرایط آن زمان، مشخص نیست که اصلاً امکان دسترسی برای استفتا از آن مجتهده و فقیه خانم وجود داشته است.
لذا این بزرگان میفرمایند که اگر واقعاً یک زن مجتهده تمام شرایط مرجعیت را دارد، چرا نباید از او تقلید کرد؟ مخصوصاً در مسائل زنان و احکام غسلهای اختصاصی بانوان و مسائلی از این دست که به طور طبیعی فهم موضوع و درک سؤالات در این حوزه برای خانمها راحتتر و روشنتر است و احتمال دارد که آنها در این زمینه گاهی بهتر استنباط کنند. در چنین صورتی، اگر مسئله تقلید را بهعنوان یک مسئله رجوع به متخصص در نظر بگیریم، چه تفاوتی بین زن و مرد وجود دارد؟
به عنوان مثال، اگر قلب یا مغز شما بیمار باشد و بخواهید به پزشک متخصص مراجعه کنید، اگر به شما گفته شود که خانم دکتر تخصص و مدرک و خبرگی بالاتری نسبت به آقای دکتر دارد، در مسائل پزشکی مهم، بیماران عقلاً به خانم دکتر مراجعه میکنند. مرد باشد یا زن، فرقی نمیکند. در این جهت نیز به نظر میرسد که خانمها میتوانند در بسیاری از مسائل زنان، بهویژه در حوزههایی که بهطور طبیعی بر آنها تسلط بیشتری دارند، به فقیه زن مراجعه کنند. البته گاهی اوقات ممکن است در برخی مسائل، بانوان کار نکرده باشند و آقایان در آن حوزه کار کرده باشند. یعنی موارد و زمانها متفاوت است. مثلاً ممکن است یک خانم مجتهد باشد اما در زمینههایی مانند صلات یا حج کار کرده باشد و در حوزه مسائل زنان کار جدی نکرده باشد. اما اکنون بانوان مجتهدهای وجود دارند که در خصوص همین مسائل تحقیق و تفحص کردهاند.
لذا اگر این باب باز شود، در نهایت به نظر میرسد که این بزرگان، شرطیت مرد بودن مرجع تقلید را رد میکنند و نقد و شروع آن را از مسائل زنان آغاز کردهاند؛ چراکه بهطور طبیعی واضح است که خانمها در این زمینه بهتر درک میکنند و موضوعشناسی بهتری دارند. البته در سایر مسائل نیز به نظر میرسد اگر با این نگاه وارد شویم و این استدلال را ادامه دهیم، میتوان گفت که اگر فرض کنیم بانوان مجتهد در یک باب دیگر از ابواب فقه بهطور تفصیلی تحقیق کردهاند و آقایان در آن باب کار نکردهاند یا کم کار کردهاند و فقط به مشهورات و مسائل خلاصه و معروف پرداختهاند، درحالیکه بانوان در آن حوزه تحقیق بیشتری کردهاند، طبیعتاً اگر ملاک ما تخصص و مراجعه به متخصص برتر باشد، باید در آن باب نیز از آنها تقلید کنیم.
اما بهطور مسلم، اگر کسی بخواهد از نظر فنی و اجتهادی صحبت کند، میتواند اینطور بیان کند که اجماعی که برای مرد بودن مرجع تقلید ادعا شده، حداقل در مسائل مربوط به زنان و مسائلی که مجتهدین خانم بیشتر کار کردهاند و تسلط بیشتری دارند، واضح نیست. اجماعی که بزرگان ادعا کردهاند، مربوط به زمان گذشته است که بانوان مجتهده در این سطحها وجود نداشتند یا تراز علمی آنها پایین بود یا اصلاً وجود نداشتند یا بهندرت بودند. اما اکنون بحمدالله، به تعبیر رهبری، بانوان مجتهده کم نیستند و در حوزههای علمی سالها درس خواندهاند.
اینجا از فرصتی که دارم، میخواهم این نکته را عرض کنم که با توجه به نگاه راهگشایانهای که ایشان دارند، مناسب است برای بانوان درسهای خارج و درسهای اجتهادی برگزار شود؛ چراکه برخی از بانوان محترم که در مدارج عالی حوزوی تحصیل میکنند، به بنده مراجعه کردهاند و گفتهاند امکان شرکت در بسیاری از درسهای خارج آقایان برای آنها وجود ندارد و فقط آقایان میتوانند در این کلاسها شرکت کنند. البته در برخی از درسهای خارج، این امکان فراهم شده که علاوه بر مردان، خانمها نیز در آنها شرکت کنند اما تعداد این درسها در حوزه بسیار کم است.
ما باید در زمینه آموزش این فرصت را فراهم کنیم تا همانطور که آقایان میتوانند در درسهای خارج شرکت کنند، بانوانی که سالها در سطح و در حوزه تحصیل کردهاند و اکنون به درسهای خارج رسیدهاند و میخواهند مجتهد شوند، این گونه نباشد که فقط به نوار گوش دهند یا از کتابهای اجتهادی استفاده کنند، بلکه باید فرصت شرکت در درسهای خارج را بهویژه در کنار استادان مجتهد خبره داشته باشند. این بستر و زمینه باید توسط حوزه علمیه و مدیریت محترم حوزه ایجاد شود تا بانوان علاقهمند که مقدمات را طی کردهاند، بتوانند در این درسها شرکت کنند و ارتباط علمی با استاد و مجتهدی که درس خارج میدهد، برقرار کنند و اشکالات خود را رفع کنند. به این ترتیب، بهتدریج به ملکه استنباط دست پیدا کنند و به درجه عالی و والای اجتهاد برسند. انشاءالله که خداوند متعال به همه ما، چه مردان و چه زنان، توفیق دهد تا مطالب شریعت را بهدرستی فهمیده و به آن عمل کنیم.