دانشگاههای آمریکا به ویژه در سال گذشته سرکوبگر بودهاند. بسیاری از دانشگاهها مانند کلمبیا و نیویورک اعتراضات علیه رژیم صهیونیستی و ایدئولوژی بنیانگذار آن را بهعنوان اقدامات یهودستیزی بازتعریف کردهاند.
پردیسی پس از پردیس دیگر، پلیس و گارد ملی را به دانشگاهها وارد کردند تا دانشجویان، اساتید و کارکنان را به علت درخواست برای پایان دادن به نسلکشی صهیونیستها در غزه و گسترش اشغال غیرقانونی سرزمین فلسطین دستگیر و متهم کنند.
بسیاری از دانشگاهها از ادامه تحصیل دانشجویان خودداری و دانشجویان را به دلیل شرکت در اعتراضات تعلیق، اخراج یا تهدید به اخراج کردند.
اینطور نبود که دانشگاههای ایالات متحده در گذشته با اعتراضات تودهای مدارا کرده باشند. دانشگاهها در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ زمانی که دانشجویان برای حقوق مدنی تحصن یا علیه جنگ آمریکا در ویتنام اعتراض کردند، پلیس را فراخواندند. در می ۱۹۷۰، گارد ملی چهار دانشجوی معترض را در دانشگاه ایالتی کنت در اوهایو کشت و ۹ تن دیگر را زخمی کرد. در همان ماه، دو دانشجو هم توسط نیروهای مجری قانون محلی در دانشگاه ایالتی جکسون در می سی سی پی کشته و ۱۲ نفر دیگر زخمی شدند.
سرکوب دانشجویان در ماهیت دانشگاههای ایالات متحده همیشه وجود داشته است. دانشگاهها هر کاری که میتوانند برای سرکوب نافرمانی مدنی به هر شکلی انجام میدهند، تا دانشجویان را به خاطر تلاش برای سازماندهی تظاهرات تنبیه کنند. با واکنشهای قوی مسلحانه گسترده به اعتراضات ضد نسلکشی در بهار امسال و بازنگریهای گسترده در مقررات، تقریبا همه دانشگاهها با هدف سرکوب هرگونه تجدید احتمالی چنین اعتراضهایی در پاییز امسال روبرو هستند. دانشگاهها به طور کامل به یک نهاد شرکتی تبدیل شده که خاموش کردن مخالفان و حفظ نظم و اطاعت را به عنوان بخشی از ماموریت خود میبیند.
به عنوان مثال، در دانشگاه تاوسون، مجازات تعداد انگشت شماری از دانشجویانی که در نوامبر ۲۰۲۳ برای اعتراض به نسل کشی اسرائیل در غزه تحصن کردند، شامل الزام آنها به نوشتن مقالاتی بود که توضیح دهند چگونه اعتراضات دانشجویی را فرماندهی کردند.
جولیا ریتز، وکیل ایالت ایلینوی به دستور دانشگاه ایلینوی اوربانا شامپین، هنوز در حال بررسی پرونده جنایت اتهام اقدام اوباش علیه چهار دانشجو به دلیل ساختن یک اردوگاه حامی فلسطین در محوطه دانشگاه است.
بسیاری دیگر از دانشجویان خواستهاند که ماژولهای اجباری درباره حقوق متمم اول درباره آزادی بیان و تجمع را تکمیل کنند، که شامل توضیحاتی در مورد محدودیتهای مختلفی است که دانشگاهها میتوانند از نظر قانونی بر هر کدام اعمال کنند. دیگر موسسات اکنون از دانشجویان میخواهند که خود را بهعنوان یک گروه سازمانیافته ثبتنام کنند و به دنبال تاییدیه قبلی برای مکان، زمان و نحوه اعتراض خود باشند.
نتیجه کلی، اعتراضات بسیار کمتری در پاییز ۲۰۲۴ نسبت به بهار بوده است. گویی روسای موسسات آموزش عالی و دانشگاه نمی دانند که هدف اعتراض و در واقع، هر تلاش سازمان یافته برای نافرمانی مدنی، ایجاد اختلال است. اخلال تضمین میکند که صاحبان قدرت نمیتوانند سر خود را از مسائلی که معترضان تشدید میکنند، مانند نسلکشی مداوم اسرائیل در فلسطین و همدستی آمریکا در آن، برگردانند.
به نظر میرسد که دانشگاهها فقط خواهان اعتراضهای ضعیف هستند، اعتراضهایی که آنها را مجبور به تغییر نحوه عملکرد یا نحوه سرمایه گذاری موقوفات خود نمیکند.
دانشگاهها تنها زمانی اقدامات اعتراضی را تایید میکنند که بدانند بعید است تفاوت زیادی در روندشان ایجاد کند.
امسال، علاوه بر دانشجویانی که از فارغالتحصیلی بازماندهاند، تعداد نامشخصی از اساتید و کارکنان خود را تعلیق یا بهدلیل مشارکت در تظاهرات حامی فلسطین بهطور کامل اخراج کردند. با این حال، بسیاری از آنها مانند استاد سابق کالج مولنبرگ، مائورا فینکلشتاین نیستند، که تاکنون تنها عضو هیئت علمی که به دلیل سخنرانی ضد نسلکشیاش اخراج شده است.
دانشگاهها تعداد قابل توجهی از اعضای گروه و اعضای هیئت علمی ضد نسلکشی را که قراردادی کوتاهمدت داشتند، اخراج کرده اند. با این حال، بسیاری از اعضای هیئت علمی دیگر که درباره فلسطین صحبت کردهاند، در حال بررسی قرار گرفته اند و قراردادهای آنها بی سر و صدا و بدون تمدید منقضی میشود.
همه دانشگاههای آمریکا با هر اندازه، نفوذ و قدرت اقتصادی، یک هیئت علمی و دانشجویی غیرسیاسی و غیرانتقادی میخواهند که باعث دردسر، ترساندن حامیان مالی یا مانع آسایش روزمره آنها نشود. آنها به جامعهای امیدوارند که پس از نوشیدن شراب، مانند موشهای کلیسا آرام و مطیع باقی بمانند.
ظاهرا هر دو حزب سیاسی آمریکا هم همینطور هستند. با این حال، با توجه به اعتراضات سال گذشته، شاید حق فرد برای گفتن چیزی در مورد یک بی عدالتی و بیان آن در هنر و در اعتراض با سایر همفکران، معیاری جدی باشد که دانشجویان در نظر بگیرند که مایل به تحصیل در چه دانشگاهی هستند.
اگر کسی بخواهد دانشگاهها را براساس تمایل خود برای پذیرش اعتراضات رتبهبندی کند، گمان میزرود که تقریبا همه موسسات آموزش عالی این معیار را نادیده میگیرند. تلاش فراگیر برای تعلیق و اخراج دانشجویان و اساتید احتمالا نتیجه معکوس خواهد داشت، شاید حتی منجر به اعتراضات خشونتآمیز و پاسخی نامتناسب مرگبار و خشونتآمیز شود.
اما این دوران هرچه که باشد، این ایده که دانشگاه ایالات متحده مکانی برای تفکر انتقادی، عدالت اجتماعی، هنرهای لیبرال و تبدیل جهان به مکانی بهتر است، نادرست است.