«فرهیختگان» بررسی کرد
طبق اسناد امنیت ملی آمریکا، «مهار چین» اصلی‌ترین اولویت سیاست خارجی این کشور است و یکی از نقاط آسیب‌پذیر چینی‌ها تأمین امنیت انرژی آنهاست. بدین ترتیب حفظ جریان صادرات نفت ایران به چین یک وجه اشتراک اساسی در منافع ملی دو کشور در تقابل با آمریکا محسوب می‌شود.
  • ۱۴۰۳-۰۹-۱۸ - ۱۱:۱۳
«فرهیختگان» بررسی کرد
اتحاد نفتی ایران و چین مقابل ترامپ
اتحاد نفتی ایران و چین مقابل ترامپ

بازگشت ترامپ به کاخ سفید، قطعاً با چالش‌هایی در مسیر صادرات نفت ایران همراه خواهد بود اما مهم‌ترین پرسش این است که آیا رقم فروش نفت ایران مشابه سال 2018 (خروج آمریکا از برجام) مجدداً به نزدیک صفر سقوط خواهد کرد؟ یا به‌تعبیر دیگری، آیا افزایش صادرات نفت ایران به 1.5 الی 1.7 میلیون بشکه در روز در سال 2024 به دلیل حضور بایدن بود و سؤال نهایی اینکه آیا فروش نفت ایران با تغییر رئیس‌جمهور آمریکا تنظیم می‌شود؟ برای پاسخ به این پرسش‌ها به آمار صادرات نفت ایران طبق گزارش مؤسسه ردیابی نفتکش‌ها کپلر و تطبیق آن با وقایع دوره دوم تحریم می‌پردازیم.

روند صعودی صادرات نفت ایران از دوره اول ترامپ آغاز شد
تصویر 1، میزان فروش نفت ایران از موعد خروج آمریکا از برجام تا پایان دوره اول ریاست‌جمهوری ترامپ را نشان می‌دهد. همانطور که مشاهده می‌کنید صادرات نفت ایران ابتدا از می‌2018 از حدود 2.7 میلیون بشکه در روز، یک سقوط 94 درصدی را قبل از همه‌گیری کرونا (فوریه 2020) تجربه می‌کند.
اما روند صعودی فروش نفت ایران نیز از همان دوره ترامپ آغاز شده و با وجود همزمانی با شیوع کرونا و کاهش تقاضای جهانی نفت، از روزانه 173 به 706 هزار بشکه افزایش می‌یابد و چهاربرابر می‌شود.
بدین ترتیب در حضور قبلی ترامپ در کاخ سفید هم تجربه کاهش و هم افزایش صادرات نفت ایران وجود دارد. این موضوع نشان می‌دهد روند فروش ایران به متغیر‌هایی غیر از اراده رئیس‌جمهور آمریکا وابسته است.

469 نفتکش مشکوک به حمل نفت ایران شناسایی شدند
تا اینجا اشاره شد که جریان فروش نفت ایران «صرفاً» وابسته به اراده رئیس‌جمهور آمریکا نیست، اما این گزاره نباید به‌معنای بی‌اثر بودن فشار ترامپ و بی‌خیالی نسبت به اقدامات کنشی و واکنشی در بازار نفت برداشت شود، بلکه شواهد متعددی نشان می‌دهد دونالد ترامپ در دوره جدید به‌دنبال استفاده از ابزار‌های جدیدی جهت مهار فروش نفت ایران است.
به‌طورکلی ترامپ می‌تواند بر چهار نقطه حیاتی ایران اعمال فشار بیشتری کند که نیازمند تدبیر دولت چهاردهم برای خنثی‌سازی آن است. یکی از این نقاط فشار احتمالی، تحریم گسترده نفتکش‌های مشکوک به حمل نفت ایران است.

در این راستا مؤسسه UANI (تصویر 5) مدعی‌شده که از نوامبر 2020 تاکنون توانسته لیست نفتکش‌های مشکوک به حمل نفت ایران را از 70 به 469 مورد افزایش داده و به‌روز‌رسانی کند که این نفتکش‌ها می‌تواند مبنای تحریم‌های جدید ترامپ قرار بگیرد.

طبق گزارش این مؤسسه آمریکایی، تغییر مکرر «پرچم» نفتکش، یکی از تکنیک‌های دور زدن تحریم‌هاست. از 469 کشتی مشکوک به حمل نفت ایران، هم‌اکنون 25 درصد آن‌ها تحت‌پرچم اداره دریایی پاناما هستند که کار آمریکا را برای تشدید محدودیت‌ها افزایش می‌دهد. البته درصورت اراده چینی‌ها به همکاری نفتی با ایران و توسعه روابط با این کشور، حضور نفتکش‌های تحریمی در بنادر چین با چشم‌پوشی آن‌ها همراه خواهد شد.

تنگه مالاکا و مالزی دو گلوگاه ترانزیت نفت ایران به چین
یکی دیگر از گلوگاه‌های صادرات نفت ایران به مالزی و سنگاپور ختم می‌شود. طبق گزارش اکونومیست، بسیاری از نفتکش‌های حامل نفت ایران، بار خود را به سواحل مالزی یا سنگاپور منتقل می‌کنند، جایی که کشتی‌های کوچک‌تر آن‌ها را به شمال چین در استان شاندونگ می‌برند، البته پس از مخلوط شدن با نفت‌های خام دیگر.
به بیان دیگر اکونومیست مدعی‌ شده که دو کشور مالزی و سنگاپور دو مرکز اصلی تغییر اسناد و تغییر مشخصات نفت ایران هستند. طبق گزارش بلومبرگ (تصویر 6)، صادرات نفت مالزی به چین به بیش از 6 میلیون تن در ماه؛ معادل 1.6 میلیون بشکه در روز رسیده، درحالی‌که کل تولید نفت مالزی روزانه 400 هزار بشکه است.
به همین دلیل اکثر مؤسسات ردیابی نفتکش‌ها عنوان کرده‌اند که درواقع این نفت ایران است که بعد از تغییر مشخصات به مقصد چین صادر می‌شود و این کشور می‌تواند به نقطه‌ای برای تشدید فشار تحریمی علیه ایران در دوره دوم ترامپ تبدیل شود.
همچنین تنگه آبی مالاکا (تصویر 7)، یکی دیگر از نقاط ترانزیتی آسیب‌پذیر ایران برای صادرات نفت به چین است که در بین مالزی- سنگاپور و اندونزی واقع شده است. مسیر ورود به این گذرگاه آبی در کنترل نیرو‌های نظامی همسو با آمریکا و علاوه بر ایران، تهدیدی جدی برای کل تجارت دریایی چین به حساب می‌آید. رفع این تهدید، نیازمند توافقات امنیتی سطح بالا بین ایران، چین و سایر کشور‌های حاضر در تنگه مالاکاست.

لزوم تنوع‌سازی سبد ارزی تأمین کالای اساسی با یوآن
اما فشار ترامپ می‌تواند از مسیر محدودیت در بازگشت پول نفت نیز اعمال شود. طبق آمار بانک مرکزی (تصویر 8) 96 درصد از تسویه ارزی ایران برای واردات کالای اساسی به درهم و یورو وابسته است که کاملاً تحت‌نظارت آمریکا و در چهارچوب معافیتی آن قرار دارند. البته بخش بزرگی از تسویه یورویی نیز از کانال درهم امارات انجام می‌شود. تنوع‌سازی مبادی واردات کالای اساسی با همکاری چین و با نظام تسویه یوآنی یکی از راهکار‌های جدی برای مقابله با این تهدید است. اما گلوگاه دیگر فروش نفت ایران باز به خود چین برمی‌گردد، جایی که مقصد حدود 90 درصد از نفت صادراتی ایران است. البته در سال 2024، ایران نیز با سهمی 15 درصدی از بازار چین، به بزرگ‌ترین تامین‌کننده نفت دریایی این کشور تبدیل شده و وابستگی دو کشور به تجارت نفتی، متقابل است.
طبق اسناد امنیت ملی آمریکا، «مهار چین» اصلی‌ترین اولویت سیاست خارجی این کشور است و یکی از نقاط آسیب‌پذیر چینی‌ها تأمین امنیت انرژی آنهاست. بدین ترتیب حفظ جریان صادرات نفت ایران به چین یک وجه اشتراک اساسی در منافع ملی دو کشور در تقابل با آمریکا محسوب می‌شود. در نتیجه چالش حضور نفتکش‌های تحریمی حامل نفت ایران در بنادر چین، تأمین امنیت تنگه مالاکا و پذیرش محموله‌های نفتی با شاخص نفت ایران و تسویه ارزی با یوآن برای تأمین کالای اساسی؛ همه و همه مسائلی‌اند که با هماهنگی سطح بالای سیاسی، امنیتی و اقتصادی بین ایران و چین قابل‌مهار خواهند بود.

متن کامل گزارش سیداحسان حسینی، خبرنگار گروه اقتصاد را در روزنامه فرهیختگان بخوانید

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران :