«وفاق ملی» در ادبیات مسعود پزشکیان محور معرفی شد و بعدتر شعار دولت او شد. حالا اما تحت‌تأثیر موضع مجلس درباره به‌کارگیری بعضی افراد در دولت به‌خاطر محدودیت‌های قانونی جدالی لفظی میان دوطرف شکل گرفته است.
  • ۱۴۰۳-۰۹-۱۰ - ۰۹:۵۵
  • 10
وفاق، پزشکیان و قالیباف
وفاق، پزشکیان و قالیباف
مسعود فروغیقائم مقام مدیرمسئول

سیاست داخلی کم‌هیجان‌تر از آن چیزی است که سوژه‌ای آدم را به هیجان نوشتن بیندازد، اما بالاخره گهگاهی در روابط اهالی رسمی سیاست اتفاقاتی می‌افتد که نفس کم‌رمق آن را تند می‌کند. ماجرا اما ظاهر و باطنی دارد؛ ظاهر آن به جدال درباره قانون به‌کارگیری افراد در مشاغل حساس مربوط است و باطن آن به وزن‌کشی و انتخاب مهره و حرکات صفحه شطرنج هرکدام از ذی‌نفعان؛ برای همین ماندن در سطح ظاهر و بحث درباره اینکه هرکدام از این افراد و گروه‌ها چه نظری دارند و کدام درست می‌گویند لازم اما به‌غایت ناکافی است.
صورت‌ مسئله، رابطه دولت و مجلس کنونی است که علاوه‌بر قاعده همکاری قوا در عرف سیاست ایرانی، تحت‌تأثیر شرایط اقتصادی و اجتماعی قرار گرفته است. افزون بر این تنها عنصر واحد و مشخص در گفتار سیاسی رئیس‌جمهور جدید هم ارتباط زیادی با رابطه نهاد‌ها و ساختار قدرت دارد. «وفاق ملی» در ادبیات مسعود پزشکیان محور معرفی شد و بعدتر شعار دولت او شد. حالا اما تحت‌تأثیر موضع مجلس درباره به‌کارگیری بعضی افراد در دولت به‌خاطر محدودیت‌های قانونی جدالی لفظی میان دوطرف شکل گرفته است.  دولت می‌گوید برای وفاق ملی مجلس باید با گزینه‌های رئیس‌جمهور مخالفت نکند، چون پزشکیان بر همان اساس وفاق عمل و سعی می‌کند دولت متعادلی داشته باشد. این اما ظاهر ماجراست و باید براساس نگاهی کلان به آرایش نیرو‌های سیاسی و آنچه پیش‌روی ایران است، تصمیم و عمل هرکدام را سنجید و پیشنهاد‌هایی ارائه داد. 

اول. کلان مسئله‌ها و وفاق: هرچند معنای مشخص وفاق ملی مانند بسیاری از دیگر مفاهیم و شعار‌های سیاسی مشخص نیست و بیشتر به ابزاری برای گفت‌وگو با جامعه می‌ماند، اما اگر مبنای برداشت ساده‌ای از وفاق آن را به معنای همکاری و همدلی بین نیرو‌های سیاسی فرض کنیم، این مفهوم امکان محدودی برای حل کلان مسئله‌ها دارد. اختلاف نظر‌ها در سیاست خارجی که در کش‌وقوس مفهوم مذاکره و اینکه کدام مسیر درست است، ارتباط اندکی با وفاق دارد. همانطور که میان سه دیدگاه کلان داخل ایران درباره سیاست خارجی نمی‌توان با توصیه اخلاقی پیرامون همکاری و همدلی مشکل را حل کرد. دیدگاهی که بعد از هر انتخابات در آمریکا فارغ از فرد پیروز از فرصت طلایی پیرامون بستن با واشنگتن حرف می‌زند، نمی‌تواند با دیدگاهی که به اسم مذاکره آلرژی دارد، وفاق کند. اساساً به میدان آوردن مفهوم وفاق در این صورت‌بندی بیش از حد سرکاری و بی‌فایده است. دیدگاه سوم درون ایران درخصوص سیاست خارجی مذاکره را براساس اهدافی مشخص ابزاری برای تأمین منافع می‌داند و به تمام مؤلفه‌های قدرت ملی توجه می‌کند. توافق را نه ذاتاً مقدس می‌بیند و نه آن را عملی الهادی که باید کفن‌پوش به مبارزه با آن پرداخت. رؤیاپرداز نیست و وقت کشور را معطل نمی‌کند. واقع‌بین است و همه نیرو‌های سیاسی پایبند به منافع ایران را به‌کار می‌گیرد. اساساً سیطره  دو دیدگاه اول ضدمنافع ملی و به‌کارگیری دیدگاه سوم به نفع ایران است. وفاق هم بی‌ربط به این مسئله. 
چالش‌های اقتصاد ایران چه از منظر کارکردی و چه از نظر انتخاب‌های اساسی در سطح کلان، هم با وفاق درمان نمی‌شود. دیدگاه‌هایی که شوک‌درمانی را کلید می‌دانند یا دیدگاه‌هایی که به توهم علمی نزدیک‌ترند، با وفاق مشکل‌شان حل نمی‌شود. این لیست می‌تواند ادامه‌دار باشد. مسئله این است که اساساً وفاق ربطی به حل چالش‌ها ندارد. این البته نافی عقلانی بودن همکاری قوا و تمام ارکان تصمیم‌گیری کشور نیست، همکاری و همدلی زمینه رسیدن به راه درست در کلان‌مسئله‌ها را می‌تواند ایجاد کند اما خودش راه ایجاد نمی‌کند. منطق رابطه درست میان ارکان قدرت است، نه منطق انتخاب‌های درست. 

دوم. دوراهی پزشکیان: رئیس‌جمهور جدید در یک انتخابات غیرمنتظره و شرایطی خاص به قدرت رسید. ایده اجرایی خاصی نداشت و ارجاع به کارشناسان در تمام زمینه‌‌ها را با شعار وفاق ترکیب کرد. ترکیبی که هر دو نامفهوم و ناقص‌الخلقه‌اند. همانطور که اکنون در دولت در همه زمینه‌ها دیدگاه‌های کارشناسی متضادی وجود دارد. وفاق اما با دو هدف سیاسی مطرح شد؛ یکی تنظیم بدنه رأی پزشکیان برای پذیرش برخی تصمیمات دولت او که نیازمند جلب‌نظر دیگر نهادهای قدرت است و یکی هم ابزار چانه‌زنی درون قدرت تا در تصمیماتی تغییر ایجاد کنند. هر دوی این اهداف به آرامش سیاسی نیاز دارند و هر نوع جدل و تنش همین میزان کارکرد وفاق را هم فلج می‌کند.  فهم انتخاب وفاق البته با نگاه به شخصیت پزشکیان قابل‌درک‌تر است اما اگر دولت چهاردهم از وفاق، چوبی برای حمله به منتقدان بسازد، نه می‌تواند بدنه نحیف رأی خودی را حفظ کند و نه می‌تواند در قدرت فضایی برای تصمیمات سخت بسازد. حالا با همین دیدگاه سراغ یک مسئله روز برویم؛ درحالی‌که مجلس به ریاست قالیباف به تمام کابینه پیشنهادی پزشکیان رأی اعتماد داد و حمایت زیادی از دولت جدید کرد، به‌خاطر مخالفت با یک انتصاب توسط دولتی‌ها به لبه تیغ رفت. پزشکیان اگر همان رفتاری را که با رقیب دور دوم انتخابات داشت با قالیباف هم انجام دهد، غیر از ایجاد خوراک رسانه‌ای برای بخشی از بدنه اصلاح‌طلب، سود دیگری نمی‌برد. اکنون وقت انتخاب است، حتی دولت روحانی با رأی قابل‌توجه و بدنه اجتماعی قدرتمندتر و ابزار‌های متفاوت قوه مجریه در آن زمان، نزدیک شدن به مجلس را ترجیح می‌داد. 

سوم. تصمیم جدید قالیباف: رئیس مجلس در تغییر فرمان جدیدی می‌خواهد فاصله خودش با دولت پزشکیان را تنظیم کند. قالیباف شاید اگر تجربه دوماه اخیر را داشت و به سرنوشت لاریجانی توجه می‌کرد، در رأی اعتماد متفاوت رفتار می‌کرد و از ابزار قانونی مجلس بهره بهتری می‌برد. رأی اعتماد کامل به کابینه بیش از تصور عمومی از میزان همکاری مجلس با دولت بود و می‌توانست رخ ندهد. قالیباف اما به سیاق ساختار شخصیتی خودش در نقش همدلی و وفاق بیش از حد فرو رفت و حالا گویا می‌خواهد اصلاحاتی انجام دهد. معنای همدلی و همکاری که رهبر انقلاب از مجلس خواسته‌اند به معنای نفی استقلال مجلس نیست، چه آنکه کارکرد قالیباف در کرسی ریاست مجلس و تنظیم‌گری نیرو‌های سیاسی رقیب دولت کنونی درصورت ادامه دست‌فرمان قبلی به‌صورت کامل از دست می‌رفت.  قالیباف در تمام کلان‌مسئله‌ها ازجمله سیاست خارجی، اقتصاد و... باید بتواند مرز و تفاوت خودش را با دیدگاه‌های رادیکال و بن‌بست‌ساز مشخص کند. این راهبرد فرصت‌ساز و بهبود‌دهنده جایگاه مجلس هم خواهد بود. معنای این کنش سیاسی پیگیری ایده‌های عملی و قابل‌اجرا و قابل‌دفاع است، نه وسط‌بازی بی‌فایده. رئیس مجلس در آن صورت می‌تواند کنش‌گری مؤثری داشته باشد. 

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰