آخرین ایستگاه سفرهای منطقهای وزیر خارجه ایران به مقصد ترکیه بود. وزیر امور خارجه روز گذشته وارد استانبول شد و جدای از دیدار در قالب 3+3 و صحبت درباره منطقه قفقاز و تحولات آن، در دیداری که با وزیر خارجه ترکیه داشت «هماهنگی ایران و ترکیه را برای توقف ماشین جنگی اسرائیل ضروری دانست.»
بعد از عملیات وعده صادق 2 سفرهای منطقهای توسط وزیر خارجه ایران، کلید خورد. در این میان اما سفر به ترکیه اهمیت ویژهای دارد و آنهم این است که ترکیه اگرچه در موضع اعلامی خود اقدامات رژیم را محکوم میکند اما در موضع اعمالی، روابط تجاری با رژیمصهیونیستی دارد اما این به آن معنا نیست که ترکیه خواهان تشدید تنشها در منطقه است. در این چهارچوب سفر وزیر خارجه به ترکیه و اعلام این موضوع که ایران خواهان تشدید تنشها نیست، میتواند هم اقدامی در راستای همراهی ترکیه برای برقراری آتشبس باشد و هم باب این موضوع برای افزایش تنش و شیطنت رژیم علیه ایران در ترکیه را ببندد.
قاب ماندگار دیدار روز گذشته عباس عراقچی و هاکان فیدان را میتوان دیدار دوجانبه آنها در ساحل استانبول دانست که بازتاب زیادی در رسانههای داخلی و خارجی داشت. با وجود افزایش تنشهای منطقه با محوریت رژیم و شعلهور شدن آتش تنشها، ایران همچنان بهدنبال این است که منطقه را از افتادن به دام یک جنگ تمامعیار با حماقتهای رژیمصهیونیستی نجات دهد.
علیرضا مجیدی در ابتدا درباره اینکه پیام مهم سفر وزیر خارجه به ترکیه چیست، گفت: «میشود این را بهطور کامل مشاهده کرد که دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران در ادامه عملیات وعده صادق 2 فعالشده تا در تمام کشورهای منطقه چند گزاره را جا بیندازد؛ اولین نکته این است که ایران بهدنبال تشدید تنش نیست و این اسرائیل است که بهدنبال تشدید است و جدای از اینکه خطوط قرمز ایران را زیرپا میگذارد، به مواضع جمهوری اسلامی ایران، تعدی مستقیم داشته و به این جهت مجبور به پاسخگویی شدیم. در غیر این صورت ایران، از جنگ منطقهای پرهیز دارد. تمام کشورهای منطقه مخالف شکلگیری جنگ فراگیر منطقهایاند و این مسئله اصلی ماست. مسئله دیگر این است که از زمانی که جنگافروزیهای اسرائیل شروع شد و اسرائیل تجاوز را به لبنان شروع کرد، احتمالاً محدود به لبنان نشود و میتواند کل منطقه را به یک چاه عمیق جنگ مداوم و فرسایشی بیندازد. از این جهت جمهوری اسلامی ایران، دیپلماسی منطقهای را فعال کرده تا این پیام منتقل شود که این خطر فقط برای لبنان نیست و برای کل منطقه است و منطقه باید از تمام ظرفیتها برای مقابله با جنگافروزیهای رژیم استفاده کند.»
ایران و ترکیه 2 قطب مهم منطقه
مجیدی در ادامه به این موضوع اشاره کرد که سفر به ترکیه با توجه به نقش ترکیه در منطقه اهمیت دارد، وی گفت: «بیتردید ترکیه یکی از قدرتهای مهم منطقه است. اگر بهصورت کلاسیک بخواهیم صحبت کنیم در سطح جهان عرب دو یا سه قطب دارد که البته طی ۱۵ سال اخیر وضعیت کمی تغییر کرده است. بهصورت سنتی مصر و عربستان قدرتهای بزرگ جهان عرب بودند. در سالهایی امارات، در سالهایی قطر هم برتری نسبی داشتند. طی یک دهه اخیر امارات هم به یکی از قطبهای جهان عرب تبدیل شده است. اما قطر - نسبت به قطبهای اصلی جهان عرب - به اتکای ترکیه صورت گرفت. یعنی قطر هم فاقد مقومات کافی برای خوداتکایی است و نمیتواند بهصورت پایدار به یکی از قطبهای درجه اول قدرت در منطقه تبدیل شود. خارج از جهان عرب، ایران و ترکیه دوقطب مهم منطقهای هستند. این چند کشور قدرتهای درجهاول منطقه خاورمیانه یا غرب آسیا محسوب میشوند. قطر هم پشتوانه ترکیه را داشت که آن فضای مستقل از ترکیه را دنبال میکرد. ترکیه یکی از قدرتهای مهم در سطح منطقه است و این تفاوتی هم ندارد که کدام حزب حاکم بر ترکیه باشد، این بهواسطه جغرافیا و تاریخ ترکیه است که چنین نفوذی را پیدا کرده است. این موضوع در دوره زعامت حزب عدالت و توسعه ترکیه تقویت هم شده است، آنها عمده تمرکزشان را به سرمایهگذاری بر نفوذ تاریخی عثمانی در منطقه گذاشتند به این جهت هم لفظ نوعثمانیگری را به کار میبردیم، در مقایسه با احزاب پیشین که یا روی ملیگرایی ترکی سرمایهگذاری میکردند یا نگاهی غربی و الحاقشان به اتحادیه اروپا را دنبال میکردند. در دوره آکپارتی، نفوذ ترکیه در غرب آسیا به میزان قابلتوجهی، افزایش پیدا کرد.»
ترکیه در مواجهه با آرمان فلسطین به دنبال منافع خود است
مجیدی درباره موقعیت ترکیه درباره رژیمصهیونیستی گفت: «در مسئله رژیمصهیونیستی هم وزن آنکارا مشخص است، اینطور هم نیست که بگوییم آنکارا تمامقد کنار رژیم ایستاده است. آنکارا خطی را دنبال میکند که نه مثل مقاومت علیه اسرائیل میجنگد و نه مثل بعضی کشورها دوست و متحد اسرائیل است. ترکیه منافع خود را دنبال میکند و در چهارچوب منافع خودش سعی میکند از ملت فلسطین هم حمایت کند اما منافع خود را به آرمان فلسطین اولویت میدهد. به هرصورت آنکارا یک وزنی دارد که نمیشود نادیده گرفت. واقعیت هم این بود که از چندماه قبل، شاید چهارماه قبل ترکیه دوست داشت نقشآفرینی بیشتری داشته باشد. هم در لبنان هم سوریه آماده سطحی از معامله و معادله بود که به هرترتیب، بشار اسد با آن مخالفت کرد و شکل نگرفت. اما بالاخره ترکیه موضعی دارد که میتواند موازنه را له یا علیه رژیمصهیونیستی یا مقاومت تقویت کند، از این حیث مذاکره با ترکیه بسیار اهمیت دارد.»
ترکیه مخالف مقاومت است اما نمیخواهد در جهان اسلام بدنامی بزرگ برای او به یادگار بماند
مجیدی اشارهای هم به موضع رژیم درمورد سوریه داشت و درباره اهمیت آن برای ترکیه گفت: «درمورد سوریه در واقع این رژیمصهیونیستی است که بهطور جدی، تغییر معادلات میدانی در آنجا را دنبال میکند و ترکیه نقش ثانویه را دارد. برای توضیح بیشتر باید گفت صهیونسیتها ابتدا تلاش کردند تا دمشق را به این اقناع برسانند که نهتنها تحرکات مقاومت را محدود، بلکه گروههای مقاومت را از خاک سوریه اخراج کند. در این راستا، کارهای معناداری هم انجام شد. در ادامه رژیم به سمت معارضان سوری هم رفت، هم در جنوب هم در شمال، این خط را دنبال کرد. ایالات متحده هم به شکل دیگری این خط (تحریک معارضه برای دست زدن به اقدام نظامی و تغییر معادلات میدانی فعلی) را دنبال کرد. آمریکا یک سال و نیم قبل، یعنی مارس 2023 به دنبال اجرای ایده معروف به 50-50 در سوریه بود. بهصورت خلاصه ایده ۵۰-۵۰ به این صورت بود که نیمی از خاک سوریه در اختیار نظام (ارتش سوریه و دولت مرکزی) و نیمی از سوریه در سیطره معارضان باشد. در آن زمان، ایالات متحده کانالهای ارتباطی خوبی با تحریرالشام داشت و در شمال هم با سپاه سوم و چهارم جیشالوطنی (ارتش ملی که برای معارضان است) ارتباطاتی گرفته بود که اتفاقا واکنش منفی ترکیه را به همراه داشت؛ چراکه جیشالوطنیها حقوقشان را از ترکیه میگیرند و آنکارا به آنها اخطار داد که حق ندارید مستقل از ما با کشورهای خارجی دیگر وارد معامله شوید. به هر ترتیب، آن زمان معامله نهایی نشد؛ چراکه ایالات متحده به دنبال نوعی وحدت بین «قسد» و معارضان بود و ترکیه قسد را بهواسطه محوریتی که کردهای pyd دارند، قبول نمیکرد. در این مورد باید گفت ترکیه اعتقاد دارد رهبری و زمام قسد در اختیار pyd است و pyd نیز شاخه سوری pkk محسوب میشود. با توجه به اینکه آنکارا pkk را گروه تروریستی و تجزیهطلب میداند که تمامیت ارضی ترکیه را تهدید میکند، هرگونه تلاش برای تقرب و همگرایی میان قسد و معارضان را شدیدا رد میکرد. فراتر از آن آنکارا حاضر است با دمشق علیه قسد معامله کند. به این ترتیب معامله جوش نخورد و همانطور باقی ماند. تا دوماه و نیم پیش ایالات متحده و رژیمصهیونیستی بهطور جدی سراغ گروههای معارض در جنوب و شمال آمدند و از قضا در آن مقطع، اردن و ترکیه همراهی کافی را نداشتند، اما اخیرا که بحث آسیبپذیری حزبالله جدی شده است خود گروههای معارض با تحریکی که شدند این موضوع را مطرح میکنند که ما وارد جنگ خواهیم شد زیرا دیگر هیچ فرصتی مثل الان پیدا نخواهیم کرد.
وی افزود: در این فضا ترکیه هم چراغ سبز اول را نشان داده است؛ اما - حداقل تا جایی که من رصد میکنم- به چراغ سبز اولیه اکتفا کرده، ولی فرمان نهایی عملیات را نداده است. در این زمینه باید توجه کرد از یک طرف ترکیه مخالف مقاومت - خصوصا در سوریه - است؛ اما از آن طرف هم دوست دارد سطحی از روابط را با تهران حفظ کند. نکته بعدی این است که ترکیه مراقبت میکند تا زمام معارضان از دست او خارج نشود و معارضان به سمت آمریکا نروند. اما نکته سوم که باید بدان توجه داشت این است که آنکارا نمیخواهد در سطح جهان اسلام این بدنامی بزرگ را به جان بخرد که بگویند ترکیه از جنگ غزه برای توسعه نفوذ خود استفاده کرد. همانطور که گفتم ترکیه با سرمایهگذاری روی سابقه نفوذ تاریخی عثمانی میخواهد چنین وانمود کند که حامی جدی ملت فلسطین است. به همین جهت میخواهد زمانی این اقدام (عملیات معارضان سوری در شمال این کشور) انجام شود که این ادراک در جهان اسلام و جهان عرب شکل گیرد که گروههای معارضان بودند که اراده جدی برای این عملیات داشتند، خصوصا با توجه به اینکه معارضان شمال عمدتا اسلامگرایند. این مقداری بار اتهام «سوءاستفاده از فضای جنگ غزه» را کم میکند.»
همچنین گفتوگوی زهرا طیبی، خبرنگار گروه نقد روز علی حیدری، کارشناس بینالملل را در روزنامه فرهیختگان بخوانید