فرهیختگان: سخنرانی رؤسای جمهور ایران در مجمع عمومی سازمان ملل، در ادوار مختلف نکات مهم و حواشیای داشته که در خاطر افکار عمومی ایران و جهان ثبت شده است. از سخنرانی سیدمحمد خاتمی و گفتوگوی تمدنها تا سردست گرفتن قرآن توسط شهید سیدابراهیم رئیسی در حین سخنرانی بعد از توهین به قرآن کریم در سوئد.
امروز مسعود پزشکیان برای اولینبار برای سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل، عازم نیویورک است، آنهم در شرایطی که منطقه روزهای پرتنشی را پشت سر میگذارد. به همین بهانه با کارشناسان بینالملل گفتوگو کردهایم و از آنها پرسیدیم مهمترین محورهایی که رئیسجمهور باید در سخنرانی خود مطرح کند، چه موضوعاتیاند.
حسن بهشتیپور، کارشناس حوزه بینالملل معتقد است که سخنرانی رئیسجمهور در مجمع عمومی فرصت خوبی است که بتوانند سیاستهای ایران را در جایی تبیین کنند که بیننده خاص خود را دارد و امکان بسیار خوبی است که ایران بتواند ارتباط مستقیمی با افکار عمومی دنیا بگیرد؛ بهویژه نخبگانی که مسائل مجمع عمومی سازمان ملل را دنبال میکنند.
او در ادامه افزود: «بحث این است که اینطور سخنرانیها از قبل آماده میشود و فکر میکنند و متن نوشته میشود. اما پزشکیان علاوهبر سخنرانی در مجمع عمومی، یک فرصت دیپلماسی عمومی دارد. مثلا چون در این سه ماه مجمع عمومی در سازمان ملل برگزار میشود، خبرنگاران زیادی به آنجا میروند و اگر ایشان بتواند یک کنفرانس مطبوعاتی قوی برگزار کند، خیلی میتوان در زمینه موارد پیشنهادی یا مثلا پیشبینیها درباره سوالهایی که میشود یا پاسخهایی که ابراز میشود؛ کار کرد. البته اگر قبول داشته باشند که آنجا برگزار کنند. به نظر من فرصت خیلی مغتنمی است. چون ایشان برای نخستین بار است که بهعنوان رئیسجمهور ایران در آنجا شرکت میکند و تازه هم رئیسجمهور شدهاند، خوب است که دنیا با دیدگاههای ایشان آشنا شود و این دیدگاهها، دیدگاه جمهوری اسلامی است نه شخص او. بنابراین فکر میکنم باید آمادگی خوبی برای برگزاری کنفرانس مطبوعاتی گسترده ایجاد کنند تا هم بحث مربوط به فلسطین بررسی شود و هم جنایتهای اسرائیلیها در لبنان مورد توجه واقع شود و هم بحث اتهاماتی که به ایران در موضوع اوکراین مطرح میشود و سیاست ایران در قبال اوکراین را تبیین کنند. موضوعاتی از این دست به نظرم خیلی خوب است و شاید بتوان در آن کنفرانس مطبوعاتی در یک بحث چالشی، این موارد را بررسی کرد؛ به شرط آنکه تیم رسانهای رئیسجمهور روی محورها خوب کار کند و علاوهبر این هم معمولا شبکههای مختلف آمریکایی مثل CNN، ABC یا دیگر شبکههای معروف آمریکایی هم مایلند که با رئیسجمهور مصاحبه کنند و حسنش این است که روی مخاطب آمریکایی تأثیرگذار است و میشود برای آن هم برنامهریزی کرد. البته به صورت معمول هم با مقامات مختلف کشورهای دیگر که به آنجا میآیند، در سطح پادشاه و رئیسجمهور و نخستوزیران، میتوان گفتوگو و مصاحبه انجام داد. همچنین تبیینکردن سیاستهای ایران برای ایرانیهایی که در آمریکایند مهم است. اینها معمولا روال عادی است که در دورههای ریاستجمهوری قبل هم مکررا از آن استفاده کردهاند.»
این کارشناس حوزه بینالملل با اشاره به اینکه عراقچی یک جمله داشت تحت عنوان «مدیریت تنش با اروپا و آمریکا» گفت: «این خیلی موضوع مهمی است و قبلا هم راجع به این موضوع صحبت کردم. عراقچی این بحث را انجام داد که اولویت ما رابطه با همسایگان و کشورهای دوست مثل چین، روسیه و هند است که در دوره تحریم ما را تنها نگذاشتند. اما جمله خوبی گفتند که ما دنبال مدیریت تنش با غرب یعنی آمریکا و اروپاییم. این مدیریت تنش در روابط به آمریکا خیلی جمله مهمی است از این جهت که میخواهد بگوید ما الان نمیتوانیم عادیسازی روابط با آمریکا را داشته باشیم، چون برای عادیسازی روابط با آمریکا باید مقدمات زیادی طی شود، آنهم در این تنشی که الان در منطقه وجود دارد، صحبتکردن از عادیسازی روابط دشوار است. اما میشود مدیریت تنش کرد؛ به این منظور که الان اسرائیلیها دست به جنایتهای مختلفی در منطقه میزنند تا ایران را وادار به درگیرشدن با آمریکا کنند. مشخص است که این نقشه نتانیاهو است و او در بحران زندگی میکند و ادامه بقای دولتش را در بحران میبیند. چون همین امروز اگر آتشبس در غزه فراهم شود، قطعا باید دارودسته نتانیاهو و وزرایش پای محاکمه در داخل خود اسرائیل بروند. بنابراین اینها ترجیح میدهند که بحران را به هر شکل ممکن ادامه دهند و نقشهشان این است که ایران را وادار به جنگ با آمریکا کنند چون میدانند آمریکا در حمایت از اسرائیل اقدام خواهد کرد و این درنهایت منجر به جنگ خواهد شد. پس وقتی ما روی مدیریت تنش با اروپا و آمریکا تاکید کنیم، به معنای این است که دست اسرائیلیها را خواندهایم و نمیخواهیم در زمینی که اسرائیلیها طراحی کردهاند؛ بازی کنیم، بلکه به دنبال اینیم که خودمان یک زمین بازی طراحی کنیم. بنابراین به نظرم اگر این سیاست خوب تبیین شود و مؤلفههایش در کنفرانس مطبوعاتی پزشکیان گفته شود، بهویژه در بخش مربوط به مصاحبههای اختصاصی که با افکار عمومی آمریکاییها صحبت میشود، خیلی به امنیت ملی خودمان کمک میشود. از جمله اقتدارمان را نشان دادهایم، چون ایران همچنان حق پاسخگویی را برای خود محفوظ میداند و این بدان معناست که گذاشته است زمانی که بتواند اقدامی مؤثر انجام دهد و دشمن از آنجایی ضربه بخورد که فکرش را نمیکند. به نظرم پزشکیان تدبیر خوبی میتواند داشته باشد که مدیریت تنش با آمریکا و اروپا مشخص شود چه مؤلفههایی را شامل میشود و ایران آمادگی چه اقداماتی دارد و چگونه میخواهد با آن طرف مقابل تعامل داشته باشد.»
پیشنهادهای رئیسجمهور در مجمع باید پیگیری و اجرا شوند
بهشتیپور در ادامه توضیح داد که یک بخش دیگر بحث مربوط به این است که رؤسای جمهور ما معمولا در سازمان ملل پیشنهادهایی میدهند و خیلی هم خوب است اما پیگیری نمیشود. او در این باره گفت: «گویی اینکه رئیسجمهور ما برود در مجمع عمومی حرفهایی بزند، یک امتیاز است، در حالی که از آن مهمتر این است که ما این حرفهای خوب را پیگیری و عملیاتی و اجرایی کنیم وگرنه اینکه صرفا بیاییم حرفهای قشنگ و عامه یا نخبهپسند مطرح کنیم و کار پیگیری نشود و بماند برای ده سال بعد، صورت خوبی ندارد.»
ایدهها باید برای افکار عمومی جهان توجیه شود
بهشتیپور بخش پایانی صحبتهای خود را به تبیین اهمیت زمینهسازی برای طرحها اختصاص داده و توضیح داد: «مثلا رئیسجمهور در موضوع مربوط به برداشتن مرزهای کشور اسلامی نکته خیلی خوبی گفتند، منتها چون به صورت خام مطرح شد، یکدفعه با واکنشهای مختلفی در افکار عمومی روبهرو شد. من میخواهم بهعنوان آدمی که بالاخره در این زمینه کار کردهام، توجه بدهم که مرزها یکدفعه برداشته نمیشود و اصلا با تصمیم سیاسی نمیشود این کار را کرد؛ بلکه نیاز است تا اقداماتی انجام شود. مثال زنده این موضوع اتحادیه اروپاست. قبل از اینکه اتحادیه اروپا براساس نشست مهم ماستریخ در جنوب هلند در 1991 تبدیل به یک اتحادیه شود، یک چیزی به نام بازار مشترک و قبلتر یک اتحادیه دیگر داشتیم. یعنی اول کشورهایی مثل بلژیک و هلند و لوکزامبورگ آمدند ایدهای مطرح کردند که تعرفههای گمرکی میان خودشان را بردارند. اول تعرفههای گمرکی یعنی تبادل کالا را آزاد کردند. بعد این اتحادیه کم کم از سه کشور بزرگ و بزرگتر شد و تبدیل به ده کشور شد و اسمش را بازار مشترک اروپا گذاشتند. تا این مرحله فقط مبادله کالا با تخفیفها یا حذف تعرفه واردات گمرکی انجام میشد. یعنی مرزهای سیاسی را برنداشتند اما مقدمهای درست کردند برای اینکه کالا مبادله شود. وقتی منافع مشترک به وجود آمد، تعداد آنها بیشتر و بیشتر شد. بعد به این فکر افتادند که حالا علاوهبر کالا، پول را هم بردارند و یک پول مشترک بگذارند و نامش را یورو گذاشتند. همچنان چند سال فاصله دادند تا این یورو به واحد پول هفده کشور تبدیل شد. یعنی از27 کشور الان حدود 17 کشور از یورو استفاده میکنند و بقیه واحد پول خودشان را دارند. یعنی همه این مراحل را پیش بردند و درنهایت حتی مرز نیروی کار را هم برداشتند. یعنی نیروی کاری که میتوانست در آلمان کار کند، میتوانست در فرانسه و انگلیس که آنموقع عضو بود کار کند. یعنی بازار کالا، پول و نیروی کار را یکی کردند و اینجا توانستند مرزها را بردارند. به تدریج و طی چهار دهه این کار انجام شد. بنابراین در کشور اسلامی، اینکه ما بخواهیم اراده کنیم که مرزها را برداریم نمیشود. ما باید این را برای افکار عمومی توضیح دهیم که این کشورها ابتدا توافقاتی انجام دهند که ابتدا کشورهایی که پیوستگی سرزمینی دارند، بتوانند اول تعرفه گمرکی کالاها را میان خودشان بردارند. بعد بتوانند واحد پول مشترکی بین خودشان درست کنند و بعد نیروی کار گردش آزاد داشته باشد. درنهایت وقتی همهچیز خوب بود و دیگر جنگی هم میان کشورهای اسلامی نبود و اختلافات هم به حداقل رسیده بود، آنموقع میتوانند این کار را بکنند. البته این برداشتن مرزها هم به این معنا نیست که مخدوش شود، بلکه نیاز به ویزا نباشد و بدون روادید بتوانند تردد کنند. همین الان هم همه کشورهای اتحادیه اروپا این دسترسی را ندارند و به زمان نیاز دارد. پس ما اگر ایدهای را مطرح میکنیم به ترویج و تبیینش در افکار عمومی توجه داشته باشیم و یکدفعه پیشنهادی را مطرح نکنیم که برای افکار عمومی توجیه نشده باشد.»
متن کامل دیگر گفتوگوهای «فرهیختگان» با کارشناسان مسائل بینالملل را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.