زهرا رمضانی، خبرنگار گروه دانشگاه: حضور اساتید در فرصتهای مطالعاتی صنعت و جامعه را باید یکی از مسیرها برای ارتقای مهارتهای لازم و بهرهمندی از دانش آنها در لایههای مختلف دانست. مشارکت در چنین فرصتهایی تا حدی زمان لازم را در اختیار هر دوطرف ماجرا- هم اساتید و هم صاحبان بخشهای صنعتی و غیرصنعتی- میگذارد تا بتوانند به یک زبان مشترک برای حل چالشهایشان برسند و درصورت تداوم و برنامهریزی درست برای آن، این امر میتواند به رفع چالشهای بزرگ کشور در عرصههای مختلف هم منتهی شود. اتفاقی که البته بسته به مدل تعریف کار و نحوه مشارکت اساتید، دستاوردهای مختلفی را بههمراه خواهد داشت. اما واقعیت این است که تعریف چنین فرصتهایی با توجه به مسئولیتهای آموزشی و پژوهشی اساتید، کار چندان سادهای نیست، از طرف دیگر نه اساتید تمایل چندانی به شرکت در این فرصتها از خود نشان دادهاند و نه بخشهای صنعتی و غیرصنعتی توانستهاند آنطور که باید از این ظرفیت استفاده کنند.
اتفاقی که حالا بهنظر میرسد با ابلاغ محمدعلی زلفیگل، وزیر سابق علوم به دانشگاهها بهصورت الزامآور درآمده و شاید بتوان از طریق آن شاهد تغییراتی در نحوه حضور اساتید در چنین فرصتهایی بود. هرچند نمیتوان این مساله را نادیده گرفت که مهمتر از الزامی شدن این اتفاق، باید بحث تعریف چنین فرصتهایی با درنظر گرفتن جمعیت اعضای هیاتعلمی و به فراخور تنوع حوزههای کاری آنها در دستور کار متولیان امر قرار بگیرد.
فرصتهای مطالعاتی استادان از کجا شکل گرفت؟
از طرح مقوله فرصتهای مطالعاتی در فضای آموزش عالی نزدیک به دودهه میگذرد. اولینبار شهریور سال 89 بود که شیوهنامه استفاده از فرصتهای مطالعاتی برای اعضای هیاتعلمی دانشگاهها، موسسات آموزش عالی و پژوهشی از سوی وزیر وقت علوم تدوین و ابلاغ شد اما ظرف چهارماه بعد یعنی در اسفند همان سال شیوهنامه جدیدی در این زمینه تدوین شد و با ابلاغ آن در شهریور سال 90 جایگزین شیوهنامه قبلی شد.
براساس آن معیارهایی برای اساتیدی که مشمول استفاده از این فرصتها بودند، قید شده بود که ازجمله آنها میتوان به کسب صددرصد از حداقل امتیاز بند آموزشی و 80 درصد امتیاز بند ماده پژوهشی آییننامه ارتقا برای استادیاران و مرتبط بودن موضوع فرصت مطالعاتی با اهداف و برنامههای آموزشی و پژوهشی به تشخیص رئیس دانشگاه اشاره کرد. این شیوهنامه که هم فرصتهای مطالعاتی داخل و هم خارج را دربرمیگیرد تا سال 97 در دستور کار دانشگاهها قرار داشت تا اینکه با بهروزرسانی این شیوهنامه، بار دیگر نام فرصتهای مطالعاتی در فضای آموزش عالی کشور مطرح شد.
تغییرات شیوهنامه فرصتهای مطالعاتی از سال 97
این شیوهنامه که در 8 ماده و 8 تبصره در مهرماه 97 تدوین و درنهایت نیز در ابتدای سال 98 با ابلاغ لازمالاجرا شده بود، تلاش داشت درکنار افزایش شناخت اساتید از فضای کار واقعی در جامعه و صنعت بتواند به جهتدهی پژوهشهای موسسات آموزشی و پژوهشی کمک کند و همچنین شرایط را برای استفاده موثر از امکانات، آزمایشگاهها و تجهیزات واحدهای عملیاتی فراهم آورد.
شناسایی فناوریهای مورد نیاز و طرح پیشنهاد برای تدوین یا انتقال فناوری به واحدهای عملیاتی و انتقال و ترویج یافتههای جدید دانش و فناوری نیز از دیگر اهداف این شیوهنامه جدید بود. یکی از اتفاقات مهم رخداده در این آییننامه را باید برداشتن مولفه کسب حداقل صددرصد امتیاز آموزشی و 80 درصدی در حوزه پژوهش از سوی اساتید براساس آییننامه ارتقا دانست، بهطوریکه در پنجمعیار تعیینشده در آییننامه جدید، موضوعات مهم مرتبط بودن رشته و تخصص عضو هیاتعلمی با نیازهای واحد عملیاتی و نداشتن رکود علمی از سوی متقاضی طی دوسال قبل از اعلام درخواست از سوی عضو هیاتعلمی اشاره کرد.
حضور در فرصتهای مطالعاتی برای استخدام الزامی شد
آییننامهای که 31 مرداد امسال و با ارسال نامهای از سوی محمدعلی زلفیگل، وزیر علوم بار دیگر به اجباری بودن تاکید و این مساله برای روسایدانشگاهها یادآوری شد. در این نامه تاکید شد حضور در فرصتهای مطالعاتی از سوی اساتید باید در آییننامه استخدامی و ارتقا مانند گذشته بهصورت الزامی تداوم خواهد داشت تا از این طریق اساتید از سهماه تا یکسال مجبور به گذراندن در چنین فرصتهایی باشند. بهطوریکه براساس بند «د» ماده 12 آییننامه- که البته تنها شامل حال اساتیدی میشود که از ابتدای سال 1398 به بعد، دوره پیمانی آنها آغاز شده- باید بهصورت اجباری یک دوره ۶ ماهه تماموقت یا یکساله نیمهوقت فرصت مطالعاتی را در صنعت یا جامعه بگذرانند.
همچنین بند «د» ماده 14 همین نامه شامل اساتیدی است که از ابتدای سال 98 به بعد بهصورت رسمی آزمایشی درآمدهاند نیز گذراندن یک دوره سهماهه تماموقت یا ۶ ماه نیمهوقت فرصت مطالعاتی در صنعت یا جامعه را برای آنها الزامی کرده است.
به ازای هر 40 عضو هیاتعلمی وزارت علومی تنها یک فرصت مطالعاتی
با وجود اینکه فرصتهای مطالعاتی بهصورت رسمی با تدوین شیوهنامهاش از سال 1390 در دستور کار نظام آموزش عالی قرار گرفت اما براساس آمارهای رسمی منتشرشده از سوی دفتر ارتباط با صنعت وزارت علوم، از سال 1393 عملا این فرصتها به میزان اندک به مرحله اجرا در آمد بهطوری که در آن سال تنها 14 مورد فرصت مطالعاتی ارتباط با جامعه و صنعت برگزار شد. این میزان تا سال 97 که شیوهنامه جدیدی برای آن تدوین شده بود روند نزولی پیدا کرد و در سال 1396 به هشت مورد رسید.
اما با در دستور کار قرار گرفتن آییننامه جدید و جدی شدن این مقوله فرصتهای مطالعاتی از لحاظ کمی رشد قابلتوجهی پیدا کرد؛ بهطوری که این میزان در سال 98 به 50 دوره و یک سال بعد با دوبرابر شدن به 114 فرصت مطالعاتی رسید. با آغاز سال 1400 نیز این میزان رشد 25 درصدی داشت و به 260 مورد رسید. جالب اینجاست که طی سالهای 1401 و 1402 بیشترین میزان فرصتهای مطالعاتی برگزارشده در کشور را داشتیم و تعداد آنها به 690 هزار و 21 مورد رسیده بود که نشان از رشد 48 درصدی ظرف یک سال دارد. شاید روند رو به رشد برگزاری فرصتهای مطالعاتی را بتوان یک اتفاق قابلتوجه در راستای نزدیک کردن دانشگاه با جامعه و صنعت دانست اما واقعیت آن است اگر بخواهیم تعداد این فرصتها را در کنار جمعیت اعضای هیاتعلمی وابسته به وزارت علوم قرار دهیم براساس کتاب «آمار آموزش عالی ایران در سال تحصیلی 1402-1401» تعدادشان به 40 هزار و 695 استاد با مراتب علمی متفاوت میرسد، در عمل به ازای هر 40 عضو هیاتعلمی تنها یک فرصت مطالعاتی وجود داشته است.
همین مساله نشان میدهد عملا بخش قابلتوجهی از اساتید فارغ از تمایل یا عدم تمایلشان عملا امکان شرکت در چنین فرصتهایی را هم نداشتهاند. قطعا همین مساله باعث میشود تا سهم قابلتوجهی از اساتید نتوانند امکان لازم برای ارتقای مهارتهای دانشی خود را داشته باشند. در این شرایط قطعا الزامی شدن حضور اساتید در چنین فرصتهایی با توجه به محدودیتهای موجود میتواند از سال تحصیلی جدید به یک چالش جدی برای متولیان دانشگاهی و خود اساتید دانشگاهی به حساب آید. البته این همه تلخیهای برگزاری فرصتهای مطالعاتی در نظام آموزش عالی کشور نیست، بلکه براساس گزارشی که از سوی دفتر ارتباط با صنعت این وزارتخانه در سال گذشته منتشر شده عملا بخش قابلتوجهی از فرصتها در پایتخت کشور محدود شده است. هرچند پیشتر در گزارش شماره 3899 «فرهیختگان» با عنوان «70درصد فرصتهای مطالعاتی صنعت و جامعه خالی ماند» به تفصیل به آن پرداختیم اما اگر بخواهیم بهصورت گذرا بازخوانی از آن گزارش داشته باشیم، باید عنوان کرد از 842 فرصت مطالعاتی که در بازه زمانی خرداد 1401 تا خرداد 1402 برگزار شد، دو هزار و 289 نفر از اساتید توانستند در آن شرکت کنند؛ رقمی که معنایش آن است برای هر فرصت مطالعاتی 2.7 استاد امکان مشارکت داشتند، اما در واقعیت تنها 700 نفر برای حضور در آنها اعلام آمادگی کردند! تا از این طریق در عمل تنها 30 درصد از ظرفیت کل فرصتهای مطالعاتی پر شود.
برای درک بهتر عدم اقبال بخش خصوصی فعال در بخش صنعت و جامعه کشور از ایجاد چنین فرصتهایی تنها کافی است بدانیم از کل فرصتهای ایجادشده در آن برهه زمانی سهم سازمانهای غیردولتی تنها 56 فرصت بود! یعنی 7 درصد از کل این فرصتها؛ درحالیکه سازمانهای دولتی با 786 فرصت مطالعاتی 93 درصد از کل ظرفیتها را در اختیار داشتند و در این میان هم بخش پژوهشگاه علوم و فنون هستهای وابسته به سازمان انرژی اتمی ایران بهتنهایی توانسته بود 30 درصد از کل فرصتها را در اختیار بگیرد. اما بررسی استانی پراکندگی فرصتهای مطالعاتی هم نشان میدهد سهم استان تهران از کل فرصتها 45 درصد بوده و بعد از آن استان قم با سهم 7.3 درصدی و البرز نیز با 7.1 درصدی در رتبههای بعدی قرار گرفتهاند.