کد خبر: 41938

یادداشت فیلسوف اخلاق استرالیایی و استاد دانشگاه پرینستون

عمل اخلاقی میان حـفظ ســلامت و تامین معاش

چه زمانی علاج همه‌گیری از بیماری بدتر خواهد بود

اگر تخمین بزنیم که قرنطینه‌ها چه ‌مقدار برای اقتصاد هزینه دارند، می‌توانیم سال‌های تقریبی زندگی سالم را تخمین بزنیم، سال‌هایی که برای مهار ویروس باید تضمین کنیم و [نتیجه] آن را با سال‌هایی تقریبی که با اقتصادی مختصر و جمع‌وجور از کف خواهیم داد، مقایسه کنیم.

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، پیتر سینگر، فیلسوف اخلاق استرالیایی و استاد دانشگاه پرینستون طی بحران کرونا مطالب و یادداشت‌هایی در باب آن منتشر کرده که تقریبا تمام آنها در «فرهیختگان» ترجمه و منتشر شده است. سینگر در مطلب ذیل در باب سیاست قرنطینه و نسبت سلامت با سایر عوامل موثر بر نیک‌بختی و حیات انسان طرح بحث کرده است و ترجمه آن با این امید منتشر می‌شود که فضای علوم‌انسانی ما نیز به راه‌حل‌های پیش‌روی دولت در بحران جاری و بحران‌های آتی توجه کند.

فرمان قرنطینه حکومت برای مقابله با همه‌گیری ویروس کرونا نقشی رو به‌شدت و تزاید بر ساکنان جهان خواهد داشت، افراد کمتری از کووید-19 و سایر بیماری‌های مسری خواهند مرد. اما چگونه باید این مزایا و فواید را در برابر وزن هزینه‌های بیکاری، انزوای اجتماعی و ورشکستگی‌های گسترده سنجید؟

تا امروز، تقریبا نیمی از جمعیت جهان-نزدیک به چهار میلیارد نفر- تحت فرمان قرنطینه‌های حکومتی درتلاشند تا گسترش کروناویروس را متوقف کنند.

قرنطینه چه مدتی باید ادامه یابد؟ پاسخ واضح به‌قول نخست‌وزیر بریتانیا، بوریس جانسون این است: تا زمانی که کووید-19 را «مغلوب کنیم.» اما دقیقا چه‌وقت چنین خواهد شد؟ تا وقتی که روی زمین حتی یک نفر هم به آن مبتلا نباشد؟ چنین چیزی ممکن است هرگز اتفاق نیفتد. تا زمانی که واکسن یا یک درمان موثر داشته باشیم؟ این به‌راحتی می‌تواند یک سال یا شاید خیلی بیش از آن به‌طول بینجامد. آیا بنا داریم که مردم را محصور و در قرنطینه نگه‌داریم و محل‌های اجتماع ما -رستوران‌ها، پارک‌ها، مدارس و دفاتر- برای این مدت طولانی بسته بمانند؟

گرچه گفتنش آزارنده است و دردناک، اما حق با دونالد ترامپ رئیس‌جمهور ایالات‌متحده است: «ما نمی‌توانیم اجازه دهیم درمان، بدتر از بیماری باشد.» قرنطینه واجد مزایایی برای سلامتی است: تعداد کمتری در اثر کووید-19 و سایر بیماری‌های مسری خواهند مرد؛ اما منجر به هزینه‌های واقعی اقتصادی و اجتماعی خواهد شد: انزوای اجتماعی، بیکاری و ثالثا ورشکستگی‌های گسترده. این بیماری‌ها هنوز کاملا مشهود نیستند، اما به‌زودی آشکار خواهند شد.

بعضی افراد اصرار دارند که در عمل هیچ‌گونه تهاتری(بده بستانی) در کار نیست: قرنطینه‌ها برای نجات جان‌ها و اقتصاد بهترند. [یعنی باید حفظ جان را ترجیح دهیم و تمام.] به‌نظر می‌رسد این طرز تفکر، تفکری سودایی و آرزومندانه است. احتمالا چنین افرادی این‌طور فرض می‌کنند که قرنطینه به‌زودی خاتمه می‌یابد. اما اگر ما به قرنطینه، قبل از پیروزی بر کووید-19 پایان دهیم، برخی از مردم در اثر بیماری جان خود را از دست می‌دهند که در غیر این صورت زنده می‌ماندند. فرار از تهاتر میان «حفظ جان» و «تامین معیشت» ساده نیست.

گویا با اطمینان می‌توان گفت که زمان مناسب برای پایان دادن به قرنطینه، زمانی است بین امروز و 10 سال بعد. اما این [تخمین] کمک شایان توجهی نمی‌کند. اگر در پی پاسخی مفیدتر از این هستیم باید با دقت درمورد چگونگی تهاترها (بده بستان‌ها) بیندیشیم. [یعنی بیندیشیم که تا کجا ناگزیر از به مخاطره انداختن سلامت افراد و جان‌هایشان هستیم.] چگونه باید چنین کنیم؟

اولا ما نباید از هزینه‌های بالقوه ناشی از کروناویروس غافل شویم. تحقیقات روانشناسی اخلاقی «اثر قربانی مشخص‌» را نشان داده است. مردم ترجیح می‌دهند به یک قربانی مشخص و شناخته‌شده کمک کنند به‌جای آنکه همان کمک را به مجموعه‌هایی بزرگ‌تر و مشتمل بر افراد نامشخص اختصاص دهند. ما فکر می‌کنیم «اثر قربانی مشخص» یک اشتباه اخلاقی است؛ باید تلاش کنیم تا حد ممکن بهترین کار را انجام دهیم، حتی زمانی که دقیقا نمی‌دانیم مشخصا به‌دست چه‌کسی می‌رسد.

چیزی معادل آنچه «اثر علت مشخص» خوانده می‌شود ممکن است تفکر عمومی و جمعی ما را در مورد کووید-19 محدود و در بند کند: ما روی یک منبع شناخته‌شده خاص از درد و رنج تمرکز کرده‌ایم، حتی اگر ندانیم چه کسی رنج می‌برد و [با این تمرکز خاص] از سایر مشکلات غافل می‌شویم. آیا تصاویر افرادی که روی تخت ‌روان در محوطه پارکینگ بیمارستان جان خود را از دست می‌دهند، ممکن است باعث غفلت ما از آسیب‌های جدی‌تری شود؛ آسیب‌هایی که ممکن است از خلال تلاش‌های ما برای جلوگیری از مرگ‌ومیرهای مهیب در جامعه به‌وجود آید؟

ثانیا تهاترها (بده‌‌بستان‌های میان سلامت و معاش) مستلزم سنجش پیامدها و عواقب مختلف با یک «یکای سنجش» یکسان و «واحد ارزش‌گذاری» واحد است. مشکل گفت‌وگوهای کنونی -درباره اینکه آیا باید اقتصاد را برای نجات جان مردم منکوب کنیم- این است که ما نمی‌توانیم مستقیما «زندگی نجات‌یافته» را با «تولید ناخالص داخلی از دست رفته» مقایسه کنیم. ما باید آنها را در یک واحد و یکای سنجش مشترک قرار دهیم.  یک راه برای پیشرفت این است که در نظر بگیریم قرنطینه اگر به‌قدر کافی ادامه یابد، یک اقتصاد مختصر و جمع‌وجور را باخود به همراه خواهد آورد که می‌تواند از هزینه‌های به‌خدمت گرفتن پزشکان، پرستاران و داروها بکاهد. در انگلستان، اداره بهداشت ملی تخمین می‌زند که حدود 25 هزار یورو (30 هزار دلار) می‌تواند هزینه «یک‌سال زندگی با کیفیت متعادل» را پرداخت کند. درحقیقت، این مبلغ می‌تواند یک‌سال بیشتر، زندگی سالم برای بیمار بخرد.

اگر تخمین بزنیم که قرنطینه‌ها چه ‌مقدار برای اقتصاد هزینه دارند، می‌توانیم سال‌های تقریبی زندگی سالم را تخمین بزنیم، سال‌هایی که برای مهار ویروس باید تضمین کنیم و [نتیجه] آن را با سال‌هایی تقریبی که با اقتصادی مختصر و جمع‌وجور از کف خواهیم داد، مقایسه کنیم.

هنوز هیچ تلاش و کوشش به‌اندازه کافی دقیقی برای انجام این کار نکرده‌ایم. پل فریجترز، اقتصاددان یک تحلیل سردستی و گل‌درشت ارائه کرده‌ است که منجر به یک نتیجه تکان‌دهنده می‌شود: از دست رفتن سال‌های زندگی سالم بهتر از شروع قرنطینه بود.

در نیل به این نتیجه، یک عامل عمده این است که اکثر کسانی که از کووید-19 می‌میرند، سالخورده یا دارای شرایط [نامساعد] بهداشتی و درمانی هستند. فریجترز مفروضاتی قابل‌مناقشه را مطرح می‌کند، او رکود اقتصادی را بالکل ناشی از اقدامات دولت می‌داند درحالی‌که کووید-19 به‌‌هرحال باعث بروز اختلال اقتصادی قابل‌توجهی می‌شود و برآورد او از میزان تلفات، نرخ مرگ‌ومیر مضاعف را به‌حساب نیاورده است؛ تلفات مضاعفی که محتملا زمانی رخ می‌دهد که بخش‌های مراقبت‌های ویژه دیگر قادر به پذیرش بیماران جدید نیستند.  درهرصورت، به‌تنهایی فکر کردن در باب «سال‌های زندگی، با کیفیت متعادل»، محتاج رعایت ظرافت‌های بسیار است. سلامتی تنها چیزی نیست که اهمیت دارد. آنچه محتاج انجام آنیم، مقایسه تاثیر سیاست‌های مختلف است بر نیک‌بختی‌مان، به‌طور کلی.

بهترین کار در سنجش گزارش‌های فردی در باب شادی و رضایت از زندگی، رویکردی است که توسط دانشگاهیان در گزارش «میزان شادی جهانی» در پیش گرفته شده بود. انجام این کار به این معنی است که می‌توانیم از طریقی اصولی –هرچند قیاس دشواری است- [میان گزینه‌های ممکن یعنی] قیاس کنیم [تا بتوانیم در] تصمیم‌گیری درمورد نحوه واکنش به کووید-19 یا هرگونه ریسک سیستماتیک دیگر [انتخابی صورت دهیم.]

برای تمرکز بر یک نگرانی عمده، 10 میلیون شغل در ایالات متحده فقط طی دو هفته از بین رفته‌ است که [این مساله] تقریبا به‌طور کامل ناشی از این بیماری همه‌گیر است. در هند، قرنطینه [وضع معاش] کارگران مهاجر را ویران کرده است که بسیاری از آنها هیچ‌ وسیله پشتیبان دیگری ندارند. همه ما قبول داریم که بیکاری بد است، اما واضح نیست که چگونه باید بیکاری را با سال‌ها زندگی سالم تهاتر(بده بستان) کنیم [یعنی چطور میان زندگی سالم و بیکاری انتخاب و عمل کنیم].

تفکر در باب نیک‌بختی ما را در این مقایسه توانا می‌کند. بیکاری تاثیرات شدیدی بر سلامتی دارد و میزان رضایت زندگی افراد را ۲۰ درصد کاهش می‌دهد. با این اطلاعات، ما می‌توانیم «هزینه‌های انسانی قرنطینه» را با «رفاه حاصل از ادامه زندگی» مقایسه کنیم. یک تحلیل گسترده‌تر شامل تاثیرات دیگر -مانند انزوای اجتماعی و اضطراب- به ما می‌گوید چه موقع باید قرنطینه لغو شود.

کووید-19 مدتی با ما خواهد بود. آیا ماه‌ها قرنطینه اجباری حکومت‌ها، سیاست درستی است؟ ما نمی‌دانیم و به‌عنوان فیلسوفان اخلاق، به‌تنهایی نمی‌توانیم به این سوال پاسخ دهیم. محققان تجربی باید در چالش محاسبه اثرات [تصمیمات ممکن]، نه‌فقط از لحاظ ثروت یا سلامت بلکه [اثر تصمیمات] در واحد پول و نیک‌بختی را نیز در نظر گیرند.

 * پیتر سینگر- مایکل پلنت/  مترجم: علیرضا خباززاده‌رضایی

مرتبط ها