به گزارش «فرهیختگان»، امیرعلی ابوالفتح کارشناس مسائل آمریکا در گفتوگو با «فرهیختگان» آرای اعضای شورای امنیت سازمان ملل به قطعنامه پیشنهادی آمریکا برای تمدید تحریمهای تسلیحاتی ایران را بررسی کرد. مشروح این گفتوگو در ادامه از نظر میگذرد.
اتفاق روز جمعه در شورای امنیت برای خیلیها تعجبآور بود. چرا چنین اتفاقی رخ داد؟
آمریکا حداقلهای خواسته جامعه جهانی یا متحدان خود را تامین نکرد. اینکه روسیه و چین این پیشنویس را وتو میکردند برای همه مشخص شده بود اما اینکه ایالاتمتحده نتوانست 9 رای لازم را به دست بیاورد اتفاقی بود که پیامدهای گستردهای دارد، فراتر از آن چیزی که مربوط به ایران و برجام و تحریمهای تسلیحاتی است. بنابراین آمریکاییها نتیجه روند یکجانبهگرایی، نادیده گرفتن مصالح جمعی، تکرویها، قلدریها، نقضمکرر قوانین بینالمللی و تلاش برای نابودی نظم جهانی را دریافتند. این پیام آشکاری است که داده شد فارغ از اینکه خیلی از کشورهایی که عضو شورای امنیت بودند با جمهوری اسلامی زاویه دارند، در بحث تسلیحات با آمریکا نگرانی مشترک دارند، اما یکبار میخواستند نشان دهند اگر ایالاتمتحده نیاز به رای جامعه جهانی دارد باید با جامعه جهانی همراه باشد در غیر این صورت با آمریکا همراهی نمیکنند.ّ
آمریکا ابتدا قطعنامهای هفتصفحهای را با 38 بند ارائه داد و بعد آن را به یک صفحه با 4 بند تقلیل داد و همه مواردی که مشکلساز بود را کنار گذاشت و تنها به یک جمله بسنده کرد و آن اینکه تحریمها تا زمان تصمیم مجدد شورای امنیت به قوت خود باقی بماند. آمریکا تصور میکرد در این نقطه حداقل با 9 عضو به اشتراکنظر رسیده ولی اینطور نشد.
هم در بیانیه وزارتخارجه آمریکا و هم در صحبتهای کراف بیان شده که «اروپاییها به ما گفته بودند ما با بحث لغو تحریم تسلیحاتی ایران مشکل داریم و قول داده بودند همراهی کنند» اما اینکه این کار را نکردند بهدلیل اتفاقات دیگری است که در سطح بزرگتر رخ داده است. بهعبارتی کشورها از رفتار آمریکاییها ناراضی و ناخرسند هستند. وقتی آمریکا شرکتهای اروپایی و آلمانی را تحریم میکند نباید انتظار همراهی این کشورها را با خود داشته باشد.
ترامپ تحت هیچ شرایطی آماده رسیدن به هیچ مصالحهای نیست بهخصوص اگر مصالحه جمعی باشد
پیش از این گفته شد روسها و آلمانها وارد مذاکراتی با آمریکا و ایران شدهاند تا راهحل میانهای بیابند. چرا با وجود آن مذاکرات این چالش ایجاد شد؟
بهخاطر اینکه آمریکاییها با این مذاکرات و با این نقشآفرینی و پیشنهادات مخالفت کردند. اگر مخالفت نکرده بودند تلاش میکردند از فضای دوقطبی فاصله بگیرند. اینکه پوتین با ترامپ صحبت میکند به این معنا نیست که ترامپ میپذیرد یا اگر ماس حرفی میزند به معنای این نیست که آمریکاییها میپذیرند. ترامپ تحت هیچ شرایطی آماده رسیدن به هیچ مصالحهای نیست بهخصوص اگر مصالحه جمعی باشد.
ترامپ در این مدت بارها بیان کرد خواهان گفتوگو هستم و اگر رئیسجمهور شوم ظرف چهار هفته به توافق میرسم و همه این حرفها را بیان کرده است اما از دیشب که پوتین چنین پیشنهادی را مطرح کرده هیچ واکنشی را نشان نداده است. ترامپ بهدنبال یک توافق دوجانبه است بدون اینکه شریکی برای خود قائل شود حتی دیدار با رهبر کرهشمالی بدون حضور رئیسجمهور کره جنوبی بود. جان بولتون در کتاب خود مینویسد اصرار کرهجنوبی برای حضور در این نشست بود اما آمریکاییها حاضر نشدند این موفقیت را با کسی شریک شوند. ترامپ به مکرون هم گفته است ایرانیها اگر حرفی دارند خودشان تماس بگیرند. قرار نیست از کانال پوتین، مکرون، جانسون، آبه و... چیزی عبور کند.
آمریکاییها بهدنبال توافق نیستند بلکه به دنبال کسب تمکین ایران هستند
از طرفی آمریکاییها صرفا دنبال توافقی برای بهرهبرداری تبلیغاتی هستند. بالاتر از سهبار دیدار ترامپ با رهبر کرهشمالی نداریم که آقای روحانی بخواهد دیداری کند و حتی ترامپ وارد خاک ایران هم شود، آیا اتفاقی میافتد؟ خیر. آمریکاییها بهدنبال توافق نیستند بلکه بهدنبال کسب تمکین ایران هستند. شرایط جلوی ایران قرار گیرد و بپذیرد و چیزی بهعنوان چانه زدن و بالا و پایین کردن ندارند. ایران یا میپذیرد یا نمیپذیرد. اگر میپذیرد هر آنچه از آن خواسته میشود را باید تن بدهد. آمادگی توافق آمریکاییها ندارند. اگر آمریکاییها آمادگی توافق داشتند آن میزان درایت دارند که چه مسیری را جلو ببرند که به توافق برسد. من معتقد هستم آمریکاییها اتفاقا مسیر عکس را طی و کاری میکنند که امکان توافق وجود نداشته باشد.
پمپئو گفت ما وارد مسیری میشویم که تحتعنوان مکانیسم ماشه است و آن را فعال میکنیم. یک بحث این است که اساسا آمریکا میتواند از این مکانیسم استفاده کند یا خیر؟ بحث دیگر این است که ما باید در این مهلت باقیمانده چهکار کنیم؟
آمریکاییها ادعا میکنند خیلی کارها را میتوانند انجام دهند ولی اینکه جهان بپذیرد یا نپذیرد مقوله متفاوتی است. به نظرم آمریکاییها مسیر خود را میروند اینکه چه اتفاقی میافتد را نمیتوان حدس زد. من تصور میکنم درنهایت آمریکاییها خود بهصورت یکجانبه اعلام میکنند تحریمها برگشته است و اینکه چه نظری جامعه جهانی داشته باشد مشخص نیست.
اگر یکجانبه اعلام کنند تحریمها برگشته است به معنای بازگشت قطعنامههای شورای امنیت است؟
خیر. آمریکاییها شورای امنیت را در خدمت آمریکا میدانند، نه اینکه آمریکا را در خدمت شورای امنیت بدانند. بنابراین وقتی اعلام کنند ما بهعنوان ایالاتمتحده آمریکا معتقد هستیم تحریمها برگشته این را بهعنوان اصل قلمداد میکنند. کاری ندارند دیگران بپذیرند یا نپذیرند.
یعنی فارغ از اینکه مصوبهای در شورای امنیت گرفته شود یا نشود.
بله. اعلام پیروزی مبنی بر بازگشت تحریمها میکنند و معتقد هستند جهان تبعیت میکند. مانند همین تحریمهایی که علیه ایران اجرا و اعمال میشود بدون مصوبه شورای امنیت ولی در حد مصوبات شورای امنیت است. این تصور آمریکاییها است، بنابراین خیلی دغدغه ندارند که مجوز شورای امنیت بگیرند. اصولا کاراکتر آمریکاییها این نیست که منتظر شورای امنیت بمانند.
اجرای بخشهای نظارتی برجام ایران را به حاشیه امن میبرد
در این میان ما باید چه اقدامی انجام دهیم تا در شورای امنیت اجماعی صورت نگیرد؟
نقطهای که ایران را در حاشیه امن قرار میدهد اجرای بخشهای نظارتی برجام است. اجرای بخشهای نظارتی برجام (با وجود کنار گذاشتن محدودیتهای فنی) به ما کمک میکند علیرغم نارضایتی که آژانس دارد جامعه جهانی پذیرفته و قانع شود که ایران هیچ اقدام مخفیانه یا تلاش برای جلوگیری از نظارتهای بینالمللی ندارد. علت اینکه شاهد بودیم جهان با آمریکا همداستان نشد، این بود که ایران همچنان بخش نظارتی را اجرا میکند و تهدید کرده اگر بیش از این تحتفشار قرار گیرد از بخش نظارتی بیرون میآید. به این دلیل است که اروپاییها هم نگران بحث تسلیحات ایران هستند و حاضر نمیشوند ریسک مواجهه با ایران هستهای را به جان بخرند و لذا رودرروی ترامپ میایستند.
اخبار مرتبط: