به گزارش «فرهیختگان»، متن مصاحبه مهدی نادری، کارگردان سینما با «فرهیختگان» در واکنش به صدور پروانه ساخت فیلم سینمایی برای یک شاخ اینستاگرامی (محمدامین کریمپور) به شرح ذیل است:
مهمترین مسالهای که درخصوص ورود افراد به سینمای ایران شاهد بودیم و هستیم؛ عدم شایستهسالاری در سینمای ایران است. مدیران سینمایی از یکجایی به بعد بهدنبال پرحجم کردن تولیدات سینما بودند و محصول چنین تفکری این شد که ما شاهد ورود افرادی هستیم که شاید فقط در حد روابطعمومی یک اثر باشند اما حالا کارگردان شدهاند. این مورد اخیر که جنجال هم بهپا شده، نتیجه چنین بیدقتیهایی در سینماست.
یک فیلمساز وقتی وارد عرصه سینما میشود، بیشتر به خود هنر سینما فکر میکند و شاید در برقراری ارتباط برای ایجاد زمینه حرفها ضعفهایی داشته باشد که البته این ضعف محتوایی نیست و بیشتر ضعفهای اجرایی است. دولت و نهادهای صنفی موظفند برای تولید فیلم اول و استعدادهای اول اقدام کنند. وقتی کانالهای شناسایی و حمایت از استعدادهای اول در سینمای ایران فعال باشد، قطعا استعدادهایی همچون محمد کارت و سعید روستایی در سینما ظهور میکنند و موفق خواهند شد. اینهایی که گفتم بچههای استخوان خردکرده فیلم کوتاه هستند و محصول فعالیت مستمر و موفق در سینمای کوتاه. البته که سینماگر نیاز به کشف دارد اما باید بتواند خودش را هم ثابت کند. اینجاست که کارکرد جاهایی مثل انجمن سینمای جوان، مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی و سازمان سینمایی مشخص میشود. اگرچه اینجا هم بهخاطر سرمایههای محدودی که این سازمانها دارند، ممکن است همان پولتیک سینمایی غالب شود و منابع به دست کسانی بیفتد که اهل لابی و پیگیری هستند و این وسط فیلمسازان جوان بااستعداد دیده نشوند اما این هم راه خودش را دارد. در اینجا سازمانهایی مثل انجمن سینمای جوان و مرکز گسترش میتوانند از بین کسانی که فیلم اول و دوم خودشان را ساختهاند و ارتباط خوبی با جوانترها دارند، کمک بگیرند. سازمان سینمایی میتواند از جریان فیلمسازان جوان سینمای ایران کمک بگیرد تا استعدادها را شناسایی و معرفی کند. ممکن است یک جوانی جمعگریز و روابطعمومی بالایی نداشته باشد اما بتواند فیلمساز خوبی باشد.
هربار که استثنایی اتفاق افتاده و فیلمساز توانسته خودش را معرفی کند، اتفاق مبارکی در فیلماولیها رخ داده است.شما نگاه کنید جشنواره فیلم کن برای مرور سینمای ایران یکی از مغفولترین آثار سینمای ایران را نشان میدهد. «شطرنج باد» یکی از مهمترین آثار سینمای ایران است و محمدرضا اصلانی در 28 سالگی این فیلم را ساخته اما این جای تعجب دارد که چرا اینگونه سینمایی و چرا فیلمسازی مثل اصلانی هیچگاه دیده نشد و فیلمسازی او ادامه پیدا نکرد. آقای اصلانی هنوز جوان است و در فریمبهفریم فیلمهایش پختگی دارد. اصلانی شناخته شد ولی هیچگاه حمایت نشد.
اتفاق دیگری که در این چند سال سینمای ایران افتاده، سرمایهسالاری است. طبیعی است که سرمایهگذاران سینما به بازگشت پول و سرمایهشان فکر کنند. محصول چنین شرایطی، گونهای از سینمای سرگرمی است که این روزها شاهدش هستیم. تولیدکنندگان این شکل از سینما معمولا از کلیشهها پیروی میکنند و سراغ اتفاق جدید نمیروند. شاید نوآوریها از دید صاحبان سرمایه در حد طراحی لباس و لوکیشنها باشد نه در معنا و محتوای یک اثر. سینمایی با چنین مختصاتی طبیعی است که آدمهای هنری و کارگردانهایش را هم مبتنیبر همین ارزشهای بازگشت سرمایه انتخاب کند.
اتفاقا بهخاطر همین وضعیت است که ما در این چند سال، پروژههایی دیدیم که بازیگرانش هیچ ربطی به نقش ندارند ولی بهخاطر اینکه این بازیگر فالوورهای بیشتری در اینستاگرام دارد، برای فیلم انتخاب شد. بالاخره آن سرمایهگذاری که پول گذاشته، دوست دارد سرمایه به جیبش بازگردد و ضرر نکند اما نتیجهاش چیزی نیست جز همان عدم تنوع در محصولات سینمایی. اگر بهصورت ریشهایتر به این مساله نگاه کنیم، بخش مهمی از یکشکل شدن محصولات سینمایی، به زیرساختهای سینمایی ما هم بازمیگردد. تعداد سالنهای روشن سینمایی کم هستند و همین محدودیت در محلهای اکران سینمایی محدودیت مخاطب را بههمراه دارد.حالا در چنین وضعیتی که بهلحاظ زیرساختی دچار مشکل است چه باید کرد؟ راهحلش این است که با کشورهای دیگری که در حوزه زیرساخت سینمایی و اکران قوی هستند، تولید مشترک داشته باشیم. اگر پیوند سینمایی ما با کشورهای دیگر درگیر شود، فیلمهای ما در سبد اکران آنها هم قرار خواهد گرفت. ما هنوز سینمای بینالمللی نداریم و همچنان بزرگترین سینماگر ما ملی است. ما در جشنوارهها از داخل کشور خودمان یک تصویر سینمایی به آنها نشان میدهیم و این سینمای ملی است، درحالی که باید با مضامین مشترک جهانی درگیر شد.از سینمای بدنه و سینمای تجاری که بیرون بیاییم، ساختار سینمایی ما در بخشهای دیگر هم ایراد دارد. وقتی کسی میخواهد بهسمت جهانیشدن برود، با او برخوردهای سلبی میشود. جنجالی که سر پذیرفتهشدن خانم آبیار در آکادمی اسکار شد، نامهای که نوشتند تا فیلم «محمد رسولالله» مجیدی در جشنواره مونترال پذیرفته نشود و امثال اینها برخوردهای سلبی هستند. با «بدرود بغداد» هم چنین کارهایی کردند. من موافق برخوردهای سلبی ازسوی اهالی سینما نیستم و بهنظرم این درست نیست که عدهای جمع شوند برای اینکه کسی فیلم نسازد. مشکلات باید بهصورت زیرساختی حل شود تا کار به اینجا نرسد. دامنزدن به چنین حاشیههای سینمایی ریشه در بیعدالتی یا ناشایستهسالاری دارد که حالا هم در سینما شاهدش هستیم.
اخبار مرتبط: