• تقویم روزنامه فرهیختگان ۱۳۹۸-۱۱-۱۴ - ۰۸:۵۲
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۰
  • 0
  • 0
بهروز شعیبی در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:

روز بلوا سخت‌ترین کارم در سینما بوده است

بهروز شعیبی، کارگردان فیلم «روز بلوا» تاکید کرد: روز بلوا از همه کارهایی که تا به حال انجام دادم، برایم سخت‌تر بود؛ به‌دلیل مضمون و حرفی که باید در آن گفته می‌شد، به هر‌حال فیلم به‌لحاظ تولیدی، خیابانی محسوب می‌شد.

روز بلوا سخت‌ترین کارم در سینما بوده است

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»،  بهروز شعیبی را هم به‌عنوان بازیگر می‌شناسیم و هم به‌عنوان کارگردان، بازیگری که نقش سیدرضا طلبه‌ای که به‌تازگی با خانواده‌اش به تهران آمده را در فیلم «طلا و مس» همایون اسعدیان جوری بازی کرد، که شاید هرکسی اگر او را نشناسد، مطمئنا فکر می‌کند که او خودش روحانی است. بهروز شعیبی هم بازیگر است و هم کارگردان. شاید نشود به این دو تفکیک کرد که کدام را بهتر می‌تواند اجرا کند. امسال و در سی‌وهشتمین جشنواره فیلم فجر، شعیبی اثر جدیدی دارد. فیلمی که شاید در موضوع و پرداخت بتوان گفت متفاوت‌ترین کار او است.

«روز بلوا» که شعیبی با سازمان اوج ساخته است، حرف جدید دارد؛ حرفی که شاید کمتر در سینمای ایران به آن پرداخته شده و نکته بعدی این است که او به سراغ موضوعی رفته که مبتلا به جامعه است و این روزها بسیار درگیر این موضوع شده‌ایم و شاید بهتر باشد بگوییم از این موضوع رنج می‌بریم. بهروز شعیبی حالا خودش را به‌عنوان یکی از کارگردان‌های طراز اول کشور مطرح کرده است. درست است که نظر خودش این است که ادعایی برای این کار ندارد و فقط بر طبق اهدافی که دارد کارش را انجام می‌دهد، اما نوع کارش نشان می‌دهد بهروز شعیبی در‌حال تبدیل‌شدن به یک ستاره در کارگردانی سینمای ایران است، به بهانه حضور فیلم «روز بلوا»ی او به سراغش رفتیم تا برایمان از کم‌و‌کیف ساخت این فیلم بگوید. فیلمی که کمی پایان‌بندی‌اش را در همین روزهای اخیر قبل جشنواره تغییر داده است و به‌قول خودش کاش زمان اکران عمومی بود تا راحت‌تر می‌توانست از فیلم بگویید و ما بنویسیم و شما بخوانید. اما همین گفت‌وگوی کوتاه را هم از دست ندهید. چون شعیبی شاید از معدود آدم‌هایی باشد که حرف و عملش یکی است.

به‌عنوان سوال اول، از متن کار بگویید و اینکه چطور از متن مهران کاشانی به فیلم روز بلوا رسیدید و جذابیت این متن برایتان چه بود؟

ببینید کلا قصه روز بلوا از طرحی شروع شد که برای خودم بود و از یک جایی آقای حسین تراب‌نژاد به ما پیوست و روی طرح با هم کار کردیم. نکته‌ای که در این فیلم برای ما مهم بود روایت کار بود که چند شرط برای روایت داشتیم. اولین شرط پرهیز از این جنس ساختار معمول سینمای امروز در ایران که باب شده و به‌نظر من هم از فضای کلاسیک سینما دور شده است و هم در گفتن قصه انگار یک التهاب برای لحظه مخاطب دارد. برای همین ما به‌دنبال یک ساختار کلاسیک برای فیلم بوده و معتقد بودیم این فیلم باید یک روایت راحت‌تری داشته باشد، برای اینکه بتوانیم حجم حرف‌هایی که قرار است در فیلم زده شود را به‌درستی منتقل کنیم. چون فیلم به هر حال به‌لحاظ مضمون، فیلم سختی بود.آقای کاشانی هم فیلمنامه را به‌خوبی می‌شناسند و هم در پرداخت ژانرهای سینمایی خیلی خوب است و در کارهایی که تا الان داشته‌اند هم با آقای میرکریمی و هم با آقای مجیدی، حرف‌ها را به‌خوبی به مخاطب منتقل کرده‌اند و مضمون فدای ساختار یا یک قالب کلی نشده است. من مهران کاشانی را سال‌هاست می‌شناسم و چندین‌بار هم قرار بود با‌هم کار کنیم که نشد. برای همین برای روز بلوا با آقای تخت‌کشیان به سراغش رفتیم و خوشبختانه پذیرفت و نتیجه روز بلوا شد.

فیلم شما درمورد روحانیت است؟ یا درمورد حرف‌هایی که قهرمان فیلم شما می‌گوید، مثل فساد اقتصادی یا پولشویی یا اصلا همه اینها؟

فیلم ما درمورد اخلاق امروز جامعه است، چیزهایی که ما در بستر فضای روابط اجتماعی‌مان و این زندگی پرالتهابی که بعضا به‌لحاظ اقتصادی در‌حال تجربه آن هستیم. می‌توانیم یک چیزهایی را از دست بدهیم و یک چیزهایی را فراموش کنیم. می‌توانم بگویم اولین مطلب درمورد فیلم همین است و برای این دنبال یک شخصیت بودیم که این شخصیت لازمه‌اش این بود که چندین فاکتور و ویژگی داشته باشد و با توجه به مساله‌ای که درمورد فیلمنامه گفتیم، خیلی نمی‌خواستیم، زمان بگذاریم که این شخصیت را برای مخاطب توصیف کنیم و زما‌ن‌بر باشد و در یک تصویر بتوانیم او را توصیف کنیم و قاعدتا همین شد که به یک روحانی رسیدیم. من قبلا خودم هم شخصیت یک روحانی را بازی کرده بودم و هم فیلمی درمورد روحانیت کارگردانی کردم. برای همین این قشر برای من دور نبودند و با جزئیات آنها را می‌شناسم. مجموع اینها ما را به این مساله رساند که شخصیت اصلی‌مان یک روحانی باشد و التهاب و گره‌هایی که در قصه برایش به‌وجود می‌آید، گره‌هایی باشد که برای او ایجاد چالش کند. واقعیت این است که من هیچ‌کدام از آنهایی که شما در سوال مطرح کردید را نمی‌توانم از یکدیگر جدا کنم. همه اینها در مضمون قصه می‌آید.

در صحبت‌هایتان اشاره به نقش روحانی داشتید و خب همه ما می‌دانیم که بهروز شعیبی قبلا این مدل نقش را بازی کرده است و خیلی هم موفق نقشش را از کار درآورد. برای این نقش در روز بلوا چطور به بابک حمیدیان رسیدید؟ فکر نمی‌کنید خودتان که تجربه این بازی را داشتید، می‌توانستید بهتر این نقش را بازی کنید؟

من به‌عنوان بازیگر، این نقش را یک‌بار بازی کردم؛ یعنی اگر کارگردان دیگری هم دوباره این نقش را به من پیشنهاد دهد، شاید برایم جذاب نباشد که دوباره بازی کنم. نکته دوم اینکه من و بابک حمیدیان فقط در رابطه با این کار با هم درارتباط نبودیم، بلکه تجربه‌های قبلی هم با‌هم داشتیم و او بسیار بازیگر توانمند و خوبی است و این باعث شد تا ما به بابک فکر کنیم و خوشبختانه او خیلی خوب فیلمنامه را فهمید. خیلی خوب شخصیت را شناخت و تلاش بسیاری داشت برای اینکه جزئیات این شخصیت را بتواند دربیاورد و مجموع همه اینها باعث شد تا ما با بابک حمیدیان همکاری کنیم.

با اینکه الان فیلم اکران عمومی ندارد اما چون درمورد بازیگری است می‌پرسم، ما در سکانس‌های پایانی قهرمان فیلم را جوری می‌بینیم که انگار نمی‌تواند درمورد تصمیم‌هایی که می‌گیرد مصمم باشد، این مصمم نبودن در فیلمنامه وجود داشته یا بازیگر نتوانسته است نقش را به‌خوبی بازی کند؟

با شما موافقم که باید این سوال‌ها موقع اکران جواب داده شود، ولی تمام بخش‌هایی که آقای حمیدیان در فیلم به‌وجود آورده همان چیزهایی است که ما در فیلمنامه داشتیم و براساس همان روند قصه را جلو برد. نه اینکه بگوییم به‌لحاظ بازی یا درصحنه این اتفاق افتاد. فیلمنامه ما فیلمنامه کاملی بود و هر بحثی داشتیم قبل از شروع فیلمبرداری انجام داده بودیم یا بعضا طبق روال بقیه کارها، به‌لحاظ ساختاری ممکن بود من تغییراتی ایجاد کنم. ولی روند شخصیت ما در فیلمنامه هم همین بود.

سختی روز بلوا برای بهروز شعیبی در کجا بود؟

روز بلوا از همه کارهایی که تا به حال انجام دادم، برایم سخت‌تر بود؛ به‌دلیل مضمون و حرفی که باید در آن گفته می‌شد، به هر‌حال فیلم به‌لحاظ تولیدی، خیابانی محسوب می‌شد و لوکیشن‌های متعددی داشت و این لوکیشن‌های متعدد ممکن بود به‌لحاظ تولیدی ما را دچار مشکل کند ولی سختی اصلی‌ای که در روز بلوا تجربه کردم، مضمون و حرف خاصی بود که قرار بود در فیلم دربیاید.

فکر می‌کنید به این هدفتان رسیدید؟

تلاشم را کردم که این اتفاق بیفتد و فکر می‌کنم توانستم در اجرا به آن به هدفی که داشتم برسم.

درمورد نسخه اکران عمومی هم توضیحی بدهید که قرار است نسبت به نسخه جشنواره کوتاه‌تر شود یا نه؟

ممکن است که این اتفاق بیفتد. فعلا منتظر هستیم تا واکنش منتقدان و مردم را ببینیم. لازم باشد قطعا این کار را انجام می‌دهم اما فعلا نه. چون ساختار فیلم و روند قصه‌گویی‌مان همین است.

* نویسنده: عاطفه جعفری، روزنامه‌نگار

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

مصطفی قاسمیان، خبرنگار:

یک درامدی خوب و تماشاگرپسند

اهل ملت عشق باش؛

عشق و دیگر هیچ...

آقای کارگردان! چه داری می‌کنی با خودت؟!

آنتی ‌کانسپچوآل آرت ترک و کُرک و پَر ریخته حسن فتحی

مریم فضائلی، خبرنگار:

چشم‌هایمان گناه داشتند!

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

رویاهای شخصی‌ات را نفروش!

سریال پرطرفدار «حشاشین» چه می‌گوید؛

علیه شیعه یا علیه اخوان؟

راضیه مهرابی‌کوشکی، عضو هیات‌‌علمی پژوهشکده مطالعات فناوری:

فیلم «اوپنهایمر» به مثابه یک متن سیاستی

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

از شما بعید بود آقای جیرانی

ایمان‌ عظیمی، خبرنگار:

دیکته نانوشته غلط ندارد

درباره هزینه‌ای که می‌شد صرف «هفت سر اژدها» نشود؛

چرخ را از نو اختراع نکنیم

فرزاد حسنی بعد از سال‌ها، به قاب تلویزیون آمد؛

بازگشت امیدوارکننده

در نقد بهره کشی «علی ضیا» از شهرت؛

از موج ابتذال پیاده شو

محمد زعیم‌زاده، سردبیر فرهیختگان:

در عصر پساواقعیت به احمد خطر حرجی نیست اما...

سیامک خاجی، دبیر گروه ورزش:

برای خداحافظی زود بود آقای جملات قصار!

محمدرضا ولی‌زاده، فرهیختگان آنلاین:

عجایب آماری دیدم در این دشت!

محمدامین نوروزی، مستندساز:

از این طرف که منم راه کاروان باز است...

فاطمه دیندار، خبرنگار:

برای درخشش سیمرغ‌های بلورین

محمد زعیم‌زاده، سردبیر؛

کدام سینما؟کدام نقد؟

حامد عسکری، شاعر و نویسنده:

فیلم دیدن با چشم‌های تار...

چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛

چند نقد بر فیلم سینمایی «آپاراتچی»

«صبحانه با زرافه‌ها»؛

یک وس اندرسون ایرانی تمام‌عیار

ویژه‌نامه جشنواره فیلم فجر؛

«صبحانه با زرافه‌ها»؛ معنازدایی از جهان

«صبحانه با زرافه‌‌ها»؛

تهش هیچی نیست، پس لذت ببر!

درباره فیلم جدید سروش صحت؛

قرار صبحانه با خودمان

هومن جعفری، خبرنگار:

مردی که سازش نمی‌کرد

در روزگار بی‌مایگی حضور قاف غنیمتی است؛

برای «قاف» و عمو اکبر

تولد قاف به میزبانی اکبر نبوی با همکاری «فرهیختگان»؛

«قاف» نمی‌خواهد متکلم‌ وحده باشد

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ؛

هنوزم نقش بازی می کنی آقای فرخ نژاد؟

نگاهی به اشعار منسوب به حضرت زهرا(س)

سوگوار غم‌های بعد از رفتن پدر

محمدصالح سلطانی، خبرنگار:

کنسرت‌نمایش «کلنل»؛ قصه‌ تنهایی

گرم و سرد روزگار بر من تاثیری ندارد؛

امضای خون بر برف

خبرهای روزنامه فرهیختگانآخرین اخبار