به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، رامین مهمانپرست، سخنگوی اسبق وزارت امور خارجه کشورمان تاکید دارد، سیلی سپاه به آمریکا، بهلحاظ استراتژیک چنان اهمیت دارد که حتی فارغ از تلفات و کمیت خسارات نیز قابل توجه است، چراکه اولینبار است که بعد از جنگجهانیدوم مراکز نظامی آمریکاییها مستقیما توسط یک دولت مورد حمله نظامی قرار میگیرد و آنها بهخاطر جنایتی که کردند، نمیتوانند عکسالعملی در مقابل آن داشته باشند. این دیپلمات کشورمان تصریح میکند اصل موضوع نشاندهنده این است که آمریکا اگر بخواهد در منطقه دنبال شرارت باشد، پاسخ بسیار سنگینی دریافت خواهد کرد و امنیت نظامیان آمریکا در همه نقاط در غرب آسیا به خطر خواهد افتاد و این نکته بسیار مهمی است. به گفته وی اقتدار دفاعی چنان مهم است دشمنانی که بخواهند تعرض کنند اگر در محاسبات خود احساس کنند در قبال تعرض هزینههای بسیار سنگینی میپردازند حتما در رفتار خود تجدید نظر میکنند. اگرچه وی در کنار تقویت بنیه دفاعی به تقویت توانایی فرهنگی، اقتصادی، دیپلماسی و سیاسی نیز تاکید دارد. آنچه در ادامه میآید مشروح گفتوگوی «فرهیختگان» با رامین مهمانپرست است.
چه محاسباتی باعث شد آمریکا به جنایت شهادت سردار سلیمانی دست بزند و سیلیای که جمهوری اسلامی به جنایت آنان با موشکباران پایگاه آمریکایی عینالاسد زد، با توجه به عقبنشینی آشکار ترامپ بعد از حمله ایران، به نظر شما در دنیا چه اثری خواهد داشت؟
جنایتی که آمریکاییها انجام دادند در نوع خود بسیار کمسابقه بود؛ ترور مقام رسمی نظامی بلندپایه یک کشور که میهمان کشور دیگری بود، توسط رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا که با صراحت به بیان وی دستور ترور سردار ما صادر شد، یک جنایت و قتل عمد است که قابل پیگیری در دادگاههای بینالمللی است. وقتی رئیسجمهور آمریکا مستقیما مسئولیت این اقدام را میپذیرد از این کشور بهعنوان یک دولتی که تروریسم دولتی را در دستور کار خود قرار داده، میتوان بهراحتی یاد کرد و آنها نمیتوانند این را انکار کنند. بهطور طبیعی با توجه به فضایی که در منطقه غرب آسیا وجود دارد و نوع دخالتهای آمریکا و متحدان آن در منطقه درجهت بههم زدن ثبات و امنیت، این مساله میتوانست مساله مهمی باشد و تنشها را بهشدت افزایش دهد و این قابل پیشبینی و آن چیزی که آمریکاییها تصور میکردند محصول اطلاعات غلط و اشتباه آنان در محاسبات بود. آنها فکر میکردند بعد از توطئههایی که انجام دادند؛ وضعیت لبنان را به بیثباتی نزدیک کردند، نخستوزیر آنجا استعفا کرده و تکرار این اتفاقات در عراق و فشار زیاد برای برکناری نخستوزیر این کشور از سوی دیگر، حوادثی که در ایران بعد از افزایش قیمت بنزین اتفاق افتاد و شاید بیتدبیریای که دولت در نحوه اجرای آن داشت، باعث عصبانیت مردم شد و اعتراضات را به دنبال داشت که مورد سوءاستفاده قرار گرفت و کسانی که به دنبال بر هم زدن ثبات و امنیت در ایران هم بودند از این اتفاقات بهعنوان فرصت استفاده کنند. مجموعه این حوادث تصور اشتباهی را در ذهن ترامپ و دوستانش به وجود آورد که گمان کردند درحالحاضر موقعیت مناسبی پیش آمده تا با ترور سردار سلیمانی بتوانند یک آشفتگی در داخل کشور ایجاد کنند و تمرکز مسئولان را بههم بزنند و آنها را به ورطهای بکشانند که نهایتا به اشتباه فکر میکردند مردم هم از این بههمریختگی استقبال میکنند و ترور سردار سلیمانی باعث ابراز خوشحالی در ایران و منطقه میشود! از این رو یک سناریوی کاملا غلط باعث شد این جنایت را به شکل شرمآوری انجام دهند.
بعد از اینکه استقبال مردم را در تشییع سردار سلیمانی و همرزمان ایشان در ایران و عراق دیدند، مصوبهای که مجلس عراق در اخراج نیروهای آمریکایی و نیروهای ائتلاف تصویب کرد، باعث شد آمریکاییها متوجه شوند دست به حماقت بزرگی زدند. شاید حاصل مدتها زمانی که برای طراحی در داخل کشورهای منطقه گذاشته بودند و هزینههای سنگینی که کردند همه نتیجه معکوس داد و نتیجه آن جو بسیار سنگین علیه آمریکا در عراق و ایران و منطقه شد. در همین راستا زمینههای قانونی اخراج آمریکاییها از عراق و بعد از آن در کشورهای دیگر منطقه فراهم شده است. یک نوع اتحاد و انسجام در داخل ایران به وجود آمد؛ چیزی که برای آنها کابوس بود. آنها با توجه به فشارهای اقتصادی که به مردم ایران آوردند به دنبال تفرقه و نارضایتی بودند و این انسجام مردم در بزرگداشت یکی از سرداران رشید خودشان برای آنها نتیجه عکس داشت. آنها منتظر یک ضربه متقابل بودند و از نگرانی ترامپ مجددا اظهارنظرات احمقانه دیگری کرد؛ اشاره کرد 52 نقطه ایران را از نظر فرهنگی هدف قرار میدهد. خود همین با اعتراض بینالمللی روبهرو شد و حمله به مراکز فرهنگی از سوی دنیا یک نوع جنایت جنگی تلقی شد. خواستند ترامپ حرف خود را پس بگیرد یا حتی وزیر خارجه اشاره کرد چنین حرفی بیان نکرده است ولی ترامپ مجددا تاکید کرد من این حرف را زدم و این کار را میکنیم و این حق را به خودمان میدهیم! این مسائل باعث روشنتر شدن افکار عمومی نسبت به شخصیت مقامات آمریکایی و نوع پایبندی آنها به قوانین بینالمللی بود. دیدیم هر جایی که احساس کنند منافعشان ایجاب میکند دست به جنایت میزنند و هم قواعد اولیه بینالمللی همانند حمله به مراکز فرهنگی که مورد محکومیت همگان است را به راحتی در دستور کار قرار میدهند. فضا کاملا علیه سیاستهای آمریکا در منطقه شده است. پاسخ بامداد دیروز توسط سپاه پاسداران در حمله به پایگاههای نظامی _که از آن پایگاهها علیه سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس شلیک شده بود_ هم در چارچوب قانون بود و هم نشاندهنده این بود که اگر قرار بر اقدام متقابل باشد جمهوری اسلامی میتواند هزینههای بسیار سنگینی را بر آنها تحمیل کند.
موشکباران این پایگاه نظامی آمریکایی از لحاظ استراتژیک چقدر اهمیت دارد؟
اولینبار است که بعد از جنگ جهانی دوم مراکز نظامی آمریکاییها مستقیما توسط یک دولت مورد حمله نظامی قرار میگیرد و آنها به خاطر جنایتی که کردند نمیتوانند عکسالعملی در مقابل آن داشته باشند. به خاطر اینکه این کار دقیقا بهصورت مقابل واکنش کشور ما بوده است. من فکر میکنم حتی ممکن است از نظر نظامی، میزان تلفات و کمیت، قابل بحث و بررسی باشد ولی اصل موضوع نشاندهنده این است که آمریکا اگر بخواهد در منطقه دنبال شرارت باشد پاسخ بسیار سنگینی دریافت خواهد کرد و امنیت نظامیان آمریکا در همه نقاط در خاورمیانه به خطر خواهد افتاد و این نکته بسیار مهمی است.
به نظر شما اقدام اولیه صورت گرفته در برابر جنایت آمریکا چه نتیجهای را در پی خواهد داشت؟
انشاءالله هرچه زودتر شاهد خروج آمریکاییها و متحدان آنها از منطقه باشیم. من فکر میکنم نکته مهم مقام معظم رهبری هم همین مساله بود که بحث انتقام یا عملیات نظامی موضوع دیگری است و باید در جایگاه خود دنبال شود، ولی کار اصلی الان کار سیاسی برای اخراج نیروهای آمریکایی از منطقه است که این اقدام اولیه مجلس عراق بسیار مناسب و به موقع بود و دستگاه دیپلماسی ما باید با تحرکات دوجانبه و اقدامات بینالمللی خود زمینه را آماده کنند و نکته دیگر این است که افکار عمومی باید نسبت به جنایت آمریکاییها کاملا روشن شود. باید نسبت به اتفاقات اخیری که رخ داد دستگاههایی که مسئولیت دارند بهخصوص دستگاه سیاست خارجی، وظیفه خود را انجام دهند و بحث جنایتی که صورت گرفته از نظر حقوقی و قضایی توسط وزارت خارجه و دستگاه قضایی ما و معاونت حقوقی رئیسجمهور پیگیری شود. باید برای این جنایت پرونده حقوقی ایجاد شود. در دادگاههای داخلی باید رئیسجمهور آمریکا به جرم قتل عمد محکوم شود و کسانی که با آمریکا همکاری و همدستی داشتند نیز محاکمه شوند. این پرونده جنایت باید در دادگاههای بینالمللی به ثبت برسد و پیگیری شود. حداقل دستاورد این اقدام آن است که همه متوجه میشوند با چه جنایتکارانی روبهرو هستند. ما باید از همه ابعاد این مساله را پیگیری کنیم.
در بیانیه روز گذشته سپاه پاسداران هشدارهایی نیز به متحدان آمریکا و کشورهای منطقه داده شد و چند روز گذشته نیز دکتر ظریف به کشورهای منطقه هشدار دادند که روی اسب باخته آمریکا شرطبندی نکنند و بهعبارتی پایگاههای خود را محملی برای جنایات آمریکا قرار ندهند. براین اساس به نظر شما واکنش کشورهای منطقه به چه صورت خواهد بود؟
من فکر میکنم برخی از کشورهای منطقه که گستاخی را از حد گذرانده بودند و اظهارنظر یا اعمالی علیه جبهه مقاومت و علیه کشور ما انجام میدادند، با دو سه حادثه عقب مینشینند. یکی از آن مسائل این بود که آمریکا خط قرمز را رد کرد، بنابراین زمینه را برای اینکه خطوط قرمز توسط جبهه مقاومت رد شود، فراهم شد و این میتواند برای کشورهای منطقه بسیار سنگین تمام شود. نکته دوم نوع همبستگی و اتحاد و یکپارچگی ملتهای ایران، عراق، یمن، لبنان و کشورهای مختلفی بود که بعد از حادثه ترور سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس ایجاد شد و آنها را شگفتزده کرد و دچار نگرانی و هراس شدند که با خشم ملتها روبهرو خواهند شد. مساله سوم نوع پاسخگویی موشکی سپاه پاسداران کشور ما بود که یک گوشه کوچک از تواناییهای نظامی ما را نشان داد و این موضوع را یادآوری کرد که اگر قرار باشد آنها علیه ملت ما وارد جنایت شوند و با آمریکا همکاری کنند باید منتظر عواقب پرهزینهای باشند و من فکر میکنم آنها تا مدتها از این ضربهای که توسط سپاه زده شد، گیج و مبهوت خواهند بود.
همانگونه که اشاره داشتید آمریکا در یک اقدام کمسابقه مقام رسمی کشور ما را هدف قرار داد و مسئولیت آن را نیز برعهده گرفت. آنهم در زمانی که از مدتها پیش بهواسطه برجام، ما در اوج تعاملات با غرب بودیم و حتی پای میز مذاکره با آمریکا نیز در قالب 1+5 نشستیم. با توجه به نتیجه امروز و سابقه تاریخی روابط ایران و آمریکا میتوان نتیجه گرفت که هرگاه اقدام به مذاکره و نرمشی در برابر غرب کردیم، اتفاقا دشمنی طرف مقابل نیز بیشتر شده است؟
اولا سابقه دشمنیهای آمریکا با ملت ما به سالهای طولانی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بازمیگردد و اسناد مختلفی از جنایت آنها وجود دارد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هم آنها به شکلهای مختلف، مستقیم و غیرمستقیم، از طریق خود و عوامل خود در حق ملت ما جنایتهای بسیاری انجام دادند اما نکتهای که در اتفاقات اخیر قابل توجه است، این است که عرصه بینالملل و دنیای امروز و قواعدی که بر آن حاکم است تاسفبار و بر پایه زور است؛ یعنی همه معادلات بر مبنای زور و قدرت کشورهایی که صاحب اهرمهای فشار هستند، میچرخد. در این شرایط کشورهای مستقل تنها درصورتی میتوانند از حقوق خود دفاع کنند که از اقتدار کافی برخوردار باشند و توانایی خود را به اثبات برسانند. این اقتدار باید در جنبههای مختلف تعریف شود. حتما اقتدار دفاعی یکی از آن محورهایی است که میتواند خیلی موثر باشد. دشمنانی که بخواهند تعرض کنند اگر در محاسبات خود احساس کنند در قبال تعرض هزینههای بسیار سنگینی میپردازند حتما در رفتار خود تجدیدنظر میکنند، اما فقط بنیه دفاعی کافی نیست. ما باید در کنار آن از لحاظ فرهنگی، اقتصادی، دیپلماسی و مسائل سیاسی تواناییهای بسیار بالایی داشته باشیم و تواناییهای خود را افزایش دهیم. باید بتوانیم در عرصههای بینالمللی از حق کشور خود دفاع کنیم و اجازه ندهیم نقاط ضعف اقتصادی در داخل کشور باعث شود که آمریکاییها و متحدان آن بهعنوان نقطه ضعف از آنها سوءاستفاده کرده و بخواهند افکار و نظرات خود را تحمیل کنند. ما در این مبارزه راه طولانی در پیش داریم برای اینکه بتوانیم در بلندمدت دولت جنایتکار و ظالم آمریکا را در توطئههایی که دنبال میکند ناکام بگذاریم. باید در کنار عکسالعملهایی که به صورت مقطعی در مقابل تعرضات نشان میدهیم در بلندمدت هم برنامههای اصلاحات اساسی ساختار اداری و اقتصادی کشور را در دستور کار قرار دهیم. مردم را باید به میزان رفاه نسبی مورد نظر برسانیم. رضایت مردم پشتوانه و حمایت آنها از نظام است و محکمتر شدن سنگرهای دفاعی کشور ما را به دنبال خواهد داشت.
رهبری در صحبتهای دیروز اشاره داشتند دو خصوصیت بارز سردار سلیمانی این بود که شجاعت و عقلانیت را به صورت توامان داشتند. بسیاری تدبیر و عقلانیت دارند اما مرد عمل نیستند، اما سردار سلیمانی هر دو را باهم داشت. ایشان چگونه توانست شجاعت و عقلانیت را در بالاترین حد خود در مرز تعادل نگه دارد؟
بهترین وجه آن را مقام معظم رهبری اشاره کردند که ایشان در عملیاتهای بزرگ علیه شرورترین تروریستها در منطقه با شجاعت وارد میدان میشدند. خودشان در خط مقدم بودند و با یک طراحی عالی نظامی و با مدیریت مردمی و هدایت افکار عمومی توانستند این دشمن قدار انسانیت را از پا دربیاورند. این باید یک سمبل و الگویی برای همه مدیران کشور باشد. باید مدیران ما بهگونهای انتخاب شوند که هم شجاعت اقدامات بزرگ در راستای منافع ملی و هم توانایی برنامهریزی در صحنههای مختلف را به شکل مناسب داشته باشند. ما جاهایی ضربه میخوریم که متاسفانه مدیران ما از قدرت برنامهریزی برخوردار نیستند یا افراد ضعیفی هستند و این ضعف آنها موجب فساد یا احتیاطهای بیجا میشود و اجازه نمیدهد که کشور با این همه استعداد و منابع در این موقعیت استراتژیک عالی، با این رهبری هوشمند به آن نقطه و جایگاهی که شایسته است، برسد.