به بهانه روز وحدت حوزه و دانشگاه
به‌نظر می‌رسد اساسی‌ترین مانع تعامل حوزه و دانشگاه، برجسته بودن تفاوت‌های این دو نهاد علمی است.
  • ۱۳۹۸-۱۰-۰۳ - ۱۲:۰۹
  • 00
به بهانه روز وحدت حوزه و دانشگاه
فقدان مدل تعامل میان حوزه و دانشگاه
فقدان مدل تعامل میان حوزه و دانشگاه

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، یکی از آرزوهای حضرت امام(ره)، وحدت حوزه و دانشگاه و شاید یکی از اهداف انقلاب نیز همکاری و تعامل بین حوزه و دانشگاه بوده و هست. اما طی سال‌های گذشته نه حوزه و حوزویان و نه دانشگاه و دانشگاهیان در این امر چندان که باید موفق نبوده‌اند. چرایی این عدم موفقیت به عوامل متعددی ارتباط دارد که در این یادداشت از منظر جامعه‌شناسی به تعدادی از آنها پرداخته خواهد شد. وحدت یا همکاری حوزه و دانشگاه در شرایط گذشته و موجود آنها موانعی داشته و دارد. با وجود مشترکاتی بین حوزه و دانشگاه مثل گستردگی جغرافیایی، علمی و بومی بودن و... اما تفاوت‌هایی نیز بین آنها وجود دارد. به‌نظر می‌رسد اساسی‌ترین مانع تعامل حوزه و دانشگاه، برجسته بودن تفاوت‌های این دو نهاد علمی است. از این رو توجه جامعه‌شناختی به این تفاوت‌ها و رفع آنها، برای شکل‌گیری تعامل حوزه و دانشگاه امری ضروری است. برای بررسی تفاوت‌های دو نهاد حوزه و دانشگاه براساس یک مدل جامعه‌شناسی، توجه به عوامل تفاوت زیر لازم و ضروری است. طبق این مدل، عدم موفقیت تعامل حوزه و دانشگاه به‌‌دلیل تفاوت‌هایی است که برای تعامل حوزه و دانشگاه در شرایط موجود مانع ایجاد می‌کنند. این تفاوت‌ها به‌‌لحاظ عمق، درجه، سطح، عاملیت و هدف، قابل بررسی و توجه هستند. این نوشتار درصدد است نمایی از گستره این تفاوت‌ها ارائه دهد.

  عمق تفاوت

عمق به طیفی از تفاوت‌ها گفته می‌شود که به‌دلیل وجود تفاوت‌ها در لایه‌های مختلف فردی و اجتماعی به‌وجود می‌آید که در یک طرف طیف، تفاوت‌های سطحی و ساختاری و طرف دیگر طیف تفاوت‌های عمیق و فردی وجود دارد. در سطح فردی، به‌طور مثال، می‌توان به تفاوت باورها و ارزش‌های حوزویان و دانشگاهیان اشاره کرد که تفاوتی در سطح فردی و عمیق است. به عبارت دیگر تفاوت بین حوزه و دانشگاه گاهی به‌دلیل تفاوتی است که فردی یا افرادی -از لحاظ باورها، ارزش‌ها و...‌- در حوزه با دانشگاهیان یا در دانشگاه با حوزویان دارند. این تفاوت به‌دلیل اختلاف ساختاری و سازمانی حوزه و دانشگاه است که دارای دو نوع ساختار و سازمان هستند؛ حوزه با ساختاری سنتی و دانشگاه با ساختاری جدید که مانع همزبانی، همفکری و همکاری بین حوزه و دانشگاه می‌شود. افزون بر این حوزه بیشتر جنبه مردمی داشته و به ‌طرف اعضای جامعه تمایل دارد، ولی دانشگاه بیشتر جنبه ساختاری داشته و به‌طرف ساختارهای اجتماعی-سیاسی تمایل دارد. مخاطبان حوزه مردم و مخاطبان دانشگاه مدیران و رهبران اجتماعی هستند. اگر در تعامل حوزه و دانشگاه به تفاوت در عمق توجه نشود، نمی‌توان راهکارهای مناسبی نیز برای تعامل آنها ارائه کرد.

  درجه تفاوت

تفاوت‌ها از چه درجه‌ای از مانعیت برخوردارند. آیا تفاوت‌های علت که تخریب تعاملند یا آنکه تفاوت‌ها شرایط شکل‌گیری تعامل را به‌وجود نمی‌آورند. آیا تفاوت‌ها متضمن درجه‌ای حتمی و ضروری از عدم تعامل هستند یا به‌لحاظ عارضی و غیرمحتوم، از شکل‌گیری تعامل آن جلوگیری می‌کنند. اگر آن تفاوت نقش علی و ذاتی داشته باشد، ‌شاید گفت‌وگو از تعامل بین حوزه و دانشگاه بی‌مورد باشد، ولی اگر جنبه عارضی و احتمالی داشته باشد، احتمالا بتوان با راهکارهایی آن را کنترل کرد. عدم موفقیت در وحدت و همکاری بین حوزه و دانشگاه در دوران پس از انقلاب، حداقل از «مانعیت تفاوت‌ها» حکایت می‌کند، اگر چه نمی‌توان به علیت تفاوت‌ها به ضرس قاطع اذعان کرد.

  سطح تفاوت

تفاوت حوزه و دانشگاه، از جهت وابستگی و عدم‌وابستگی به ساختار سیاسی و قدرت، می‌تواند یکی از موانع جدی تعامل باشد. تفاوت در سطح سیاسی: مطابق تلقی عمومی، فارغ از صحت و سقم آن، دانشگاه در شرایط موجود، به‌لحاظ ساختار سیاسی، نقش مخالف و اپوزیسیون را در جامعه بازی می‌کند و در مقابل حوزه در لایه‌های بالای ساختار سیاسی کشور دارای نقش و نفوذ اساسی است.تفاوت در سطح علمی: اگر منظور از تعامل حوزه و دانشگاه، تعامل علمی باشد، این سوال به ذهن خطور می‌کند که آیا گستره و محدوده علوم دانشگاهی و علوم حوزوی برای یک تعامل کامل و سازنده متناسب هستند؟ دانشگاه با گستره وسیعی از 9 گروه علمی، از هنر، ادبیات و علوم‌انسانی گرفته تا علوم‌پایه، فنی و مهندسی و پزشکی است و در مقابل، حوزه شامل یک گروه علمی یعنی علوم‌اسلامی به معنای خاص است.تفاوت در سطح سازمانی: تعامل بین چه دانشگاه و حوزه‌ای -با وجود تنوع و تکثر در آنها- قرار است، به وجود آید؟ از آنجا که در کشور انواع حوزه‌ها و دانشگاه‌ها، به‌لحاظ کوچکی و بزرگی، مرکز استان و شهرستان، تعداد رشته‌ها، دارای چه مقطع آموزشی (در حوزه‌ها تا چه سطح و پایه‌ای و در دانشگاه‌ها تا چه مقطعی)، نوعیت حوزه و دانشگاه (دولتی، آزاد، پیام‌نور، غیرانتفاعی و... در دانشگاه و زیر نظر مدیریت یا بیت مراجع درمورد حوزه‌ها) وجود دارد، برنامه‌ریزی برای تعامل همه‌ آنها کار بسیار دشواری است. از این رو باید به سطح تعامل نیز توجه شود.تفاوت در سطح خرد و کلان: گاهی منظور از سطح تفاوت، تفاوت در سطح خرد و کلان حوزه و دانشگاه است. تفاوت در سطح خرد مثل تفاوت افراد از نظر بینش‌ها، ‌گرایش‌ها، رفتار، موقعیت اجتماعی، منزلت خانوادگی و... و تفاوت در سطح کلان، مثل تفاوت‌ها در وابستگی مالی که حوزه به بازار و دانشگاه به دولت وابسته هستند. در میانه طیف یا سطح متوسط می‌توان به تفاوت‌ها در «گروه مرجع بودن» و «منزلت» آن دو اشاره کرد. دانشگاه مرجع قشر تحصیلکرده و روشنفکر و حوزه -بالنسبه- مرجع فکری و رفتاری قشر سنتی جامعه است.

  عامل مسلط در تفاوت‌ها

بین تفاوت‌های مختلف حوزه و دانشگاه یک تفاوت می‌تواند منشأ و خاستگاه سایر تفاوت‌ها باشد که اگر آن شناسایی و کنترل شود، تفاوت‌های دیگر به مرور زمان برطرف خواهد شد. آن مانع اصلی و تفاوت مسلط برای تعامل حوزه و دانشگاه کدام است؟ به‌طور مثال می‌توان گفت رابطه حوزه و دانشگاه ذیل ارتباط سنت و مدرنیته قرار می‌گیرد. حوزه به‌عنوان یک نهاد علمی متعلق به دوران سنت یا لااقل دارای ساختار سنتی و دانشگاه به‌عنوان یک نهاد علمی متعلق به دوران مدرن است. آیا ارتباط یا وحدت دو نهاد علمی که متعلق به دو دوران تاریخی متفاوت هستند، امکان دارد؟ اگر بله، مکانیسم و سازوکار آن چگونه است؟ آیا می‌توان گفت تفاوت اصلی -به‌عنوان مانع مسلط در تعامل حوزه و دانشگاه- به‌دلیل تفاوت سنت و مدرنیته است؟ حوزه یک سازمان سنتی و دانشگاه یک نهاد وابسته به مدرنیته است از این رو احتمالا تفاوت و مانع اصلی در نوع پارادایم و جهان‌بینی است که هر یک از حوزه و دانشگاه متعلق به یک دوره تاریخی با جهان‌بینی خاص است. همچنین چون حوزه متعلق به دوران سنت و دانشگاه متعلق به دوران مدرن است؛ حوزه نهادی دینی و دانشگاه نهادی اجتماعی و تا حدودی سکولار تلقی می‌شوند؛ بر فرض اینکه تفاوت پارادایمی و جهان‌شناختی، تفاوت مسلط باشد، به‌دلیل تفاوت پارادایمی، تفاوت در زبان تعامل به وجود می‌آید که اگر تفاوت پارادایمی مرتفع شود، تفاوت در زبان تعامل نیز از بین خواهد رفت.

  تفاوت در هدف

یکی از موانع تعامل بین حوزه و دانشگاه شاید تفاوت در اهداف باشد. حوزه لااقل در وضع کنونی، غالبا به‌دنبال تبیین، تبلیغ و دفاع از دین و رفع نیازهای آن‌جهانی مردم است؛ ولی دانشگاه به‌دنبال شناخت طبیعت و استفاده از آن برای رفع نیازهای این‌دنیای مردم و جامعه است. براساس این تفاوت، تفاوت دیگری هم ایجاد می‌شود و آن اینکه بخش زیادی از علوم دانشگاهی این‌جهانی و بخش کوچکی از علوم دانشگاه آن‌جهانی است. از این‌رو بخش زیادی از علوم دانشگاهی در حوزه متناظر ندارد تا بین آنها تعامل علمی صورت گیرد، مثل علوم فنی-مهندسی، هنر، پزشکی، علوم پایه و بعضی دیگر از علوم دانشگاهی که در حوزه‌ها متناظری ندارند. یکی از هدف‌ها، ‌انگیزه‌ها هستند. برخی حوزویان و دانشگاهیان یا اصلا ‌انگیزه‌ای برای تعامل و وحدت ندارند، یا اگر‌انگیزه‌ای هم دارند، در‌ انگیزه‌های تعامل اختلاف دارند. این مطلب را نیز می‌توان افزود که ‌انگیزه‌ای مشترک برای تعامل حوزه و دانشگاه ترسیم و طراحی نشده است.

  نداشتن مدل تعامل

با وجود گستره و تنوع حوزه‌ها و دانشگاه‌ها، باید برای تعامل هر بخش و شکلی از حوزه و دانشگاه، مدل تعامل طراحی شود تا در پرتو آن بتوان تعامل را محقق کرد. به‌طور مثال تعامل دانشگاه‌های علوم پایه و فنی با حوزه‌های علمیه چگونه خواهد بود؟ آیا حوزه‌های علمیه شهرستانی می‌توانند به‌مانند تعامل حوزه علمیه قم با دانشگاه‌ها تعامل داشته باشند؟ مدل تعامل انواع حوزه‌ها و دانشگاه‌ها چگونه خواهد بود؟

  بدبینی متقابل

یکی از موانع جدی ارتباط سازنده و وحدت حوزه و دانشگاه، کوتاه نیامدن هر دو نهاد از مواضع علمی و سیاسی خود است. این پافشاری بر مواضع خود سبب شده است که هر یک از این دو نهاد، دیگری را به صفات ناشایست متهم کند؛ مثلا حوزه دانشگاه را به غرب‌گرایی، لیبرال بودن، سکولار بودن و... متهم می‌کند و دانشگاه حوزه را به ارتجاع، جمود، انحصارگرایی و... .

* نویسنده: مجید کافی، عضو هیات علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰
مطالب پیشنهادی