وحشت
اقدام اخیر بهرنگ علوی برای معرفی یک سریال به جای ایجاد اشتیاق، نگرانی و سردرگمی عمومی را برانگیخت. تبلیغ‌های مرموز و جنجالی برای سریال‌ها، اگرچه می‌تواند توجه مردم را جلب کند، اما آیا روش‌های مناسبی برای معرفی آثار هنری هستند؟
درهای یکی از پروازهای شرکت هواپیمایی «آسیانا» هنگام فرود در شهر «دئگو» کره جنوبی در ۲۳۷ کیلومتری سئول به یکباره باز شد.
آثار زیرمجموعه ژانر وحشت معمولا به تبعیت از تریلرها، قربانیانی نا‌آگاه دارند و در سریال «آنها»، تماشاچی در زاویه دید این قربانیان قرار گرفته تا با آنها به‌طور مضاعفی همذات‌پنداری ‌کند. در اینجا قربانیان نماینده انسان درگیر جهان مدرن هستند که قوانین سنتی و کهن را فراموش کرده اما به‌هرحال به‌واسطه اشتباهی شخصی یا جبر حاکم بر داستان، گرفتار نیروهای ماورایی خطرناک شده‌اند.
علم هیچ‌کاره است و در فیلم، تقابلی میان علم و جنون شکل نمی‌گیرد. آنچه مقابل جنون است، عقل حسابگر و حقه‌بازی است. عقل حسابگر زن و دختر همسایه.
با نگاهی به آمار اعلام‌شده از سهم اجتماعات گوناگون بر روند شیوع کرونا می‌توان تحلیل‌‌های مختلفی را ارائه کرد. سهم بالای حمل‌ونقل عمومی در کنار فعالیت کسبه خرد و فروشگاه‌‌ها زنگ خطر جدی را پیرامون ادامه فعالیت آنها به صدا درآورده است.
چرا و چگونه این سناریوی هالیوودی (فیلم شیوع) با واقعیّت شیوع کرونا به نحو حیرت آور منطبق است؟ آیا این یک پیشگویی است یا یک پیش بینی یا شاید سناریوی واقعی تولید یک بیماری توسط آمریکایی ها؟!
یادداشت