محمدحسین نظری
یکی از جنبه‌هایی که در ماه‌های گذشته درباره حوادث ۱۴۰۱ در گفت‌وگوها کمتر به آن پرداخته شده، سویه‌های دینی این حوادث بوده است.
پیتر سینگر، نظریه‌پرداز معاصر استرالیایی، استاد اخلاق کاربردی و اخلاق زیست‌شناختی، چپ‌گرایی داروینی است که از منظر یک سکولار فایده‌گرا مباحث حوزه اخلاق را دنبال می‌کند. ز
«برای حسرت یک زندگی معمولی» بخشی از ترانه‌ای است که در آغاز ناآرامی‌های اخیر خوانده شد و به ادبیات برخی معترضین راه یافت.
یک جنبش اعتراضی در کانزاس سیتی با نام مستاجران شهر کانزاس است که توسط یک دختر دانشجوی سیاه‌پوست رهبری می‌شود.
ملیت با دین هیچ‌گونه تعارضی ندارد و قراردادن آنها در مقابل یکدیگر و در تعارض با یکدیگر حاصل نفهمیدن مساله و در تعارض دانستن دو امر از دو سنخ کاملا متفاوت و سخنی بی‌معناست.
این دیدگاه در رابطه با اینکه اسلام شیوه‌ای از زندگی است که ما را تشویق می‌کند تا از عدالت دفاع کنیم، منطقی‌تر است.
یا به فکر کردن ادامه دهید و خطر دورافتادن از جامعه را بپذیرید، یا از فکر کردن دست بردارید و با خطر انحراف از حقیقت کنار بیایید.
جناب فارابی در سال ۲۵۸ قمری یا ۸۷۰ میلادی در شهر ویسج نزدیک به فاراب در ماوراءالنهر به دنیا آمد. «فاراب» نام شهر بزرگی در اطراف رود سیحون بوده است و چون «وسیج» در نزدیکی آن شهر قرار داشته، این فیلسوف فرزانه در زمان حیات خویش ملقب به «فارابی» شد.
آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار اخیر با رئیس‌جمهوری قزاقستان به پیوندهای عمیق تاریخی و فرهنگی میان ایران و قزاقستان اشاره کردند.
در دستگاه فقه خوارجی، عمده غرض سیاسی است و نظرات علمی و استنباط‌های فقهی بیش از هرچیز از اغراض سیاسی فقیه و از حب‌وبغض‌های او تبعیت می‌کنند، به‌طوری‌که فقیهِ فقهِ خوارجی، هر آن مترصد این است که خلاف سیاست‌های جمهوری اسلامی اظهارنظر کند و موضعی علیه حرکت کلی انقلاب اسلامی بگیرد.
برای کسی که دائما به دنبال جامعه‌ آماری است و همه چیز را با ضرب و تقسیم و عدد و رقم می‌سنجد و ملاک صدق و کذب برای او پرسشنامه است، بحث از گشودگی تاریخ نیز فاقد معناست. چه؛ زمانی که اثبات‌پذیری منطقی در کار باشد، هر زبانی غیر از زبان علم تحصلی فاقد اعتبار و از اساس مهمل است.
کاری که مرحوم فیرحی انجام می‌دادند هم نوعی خوانش مدرن از نصوص سنت فکری ما بود. من چون در جای دیگری به‌تفصیل در مورد جدال فکری دکتر طباطبایی و مرحوم دکتر فیرحی گفته‌ام، ذکر مجدد آن ضرورتی ندارد، تنها می‌توان گفت کاری که فیرحی می‌خواست بکند، مستلزم حفظ اصالت نصوص نبود؛ به همان ترتیبی که طباطبایی هم در خوانش اندیشه ایرانشهری همین کار را می‌کند.
اگرچه نمی‌توان نگاه فوکو به باستان‌شناسی دانش را چیزی جدای از روش‌شناسی او دانست که ذیل مفهوم دیسکورس (به‌قول طباطبایی نظام گفتاری که عوام آن را گفتمان می‌خوانند! البته این ترجمه دکتر حسین بشیریه از دیسکورس بود که به‌طور خاص در ترجمه‌اش از کتاب دریفوس دیده می‌شود) است، اما استفاده طباطبایی از فوکو، تنها محدود به شرح او از شرایط امکان دانش نوآیین در علوم انسانی است و از این فراتر نمی‌رود.
تجدد عنوان یک تجربه خاص در غرب است. ما در برخی شئون وضع‌مان خوب است، مثلا از منظر اندیشه‌ورزی در میان کشورهای منطقه و کشورهای اسلامی وضع خوبی داریم ولی به لحاظ توسعه و پیشرفت مادی نسبت به برخی کشورهای منطقه عقب هستیم و در این تردیدی نیست.
ما در حوزه‌ موضوعات و نظریه‌های جامعه‌شناسی، رویکردهای پوزیتیویستی و پساپوزیتیویستی داریم. رویکردهای پراگماتیستی و پساپراگماتیستی داریم. پسایی‌ها عمدتا متعلق به بعد از دهه‌ ۶۰ میلادی هستند. بحث چرخش زبانی و چرخش فرهنگی و مسائلی از این دست پیش آمد. اما ایده‌های آقای طباطبایی هنوز به لحاظ تاریخ اندیشه در عصر پیش از چرخش زبانی و فرهنگی است.
1 2
یادداشت