به گزارش «فرهیختگان»، علی جمشیدی، دبیرگروه سیاسی طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت: اخبار ضد و نقیضی از رفتوآمدها و مذاکرات طرفهای برجام برای یافتن راه بازگشت آمریکا به توافق هستهای به گوش میرسد، اخباری که بعضا 180درجه با یکدیگر متفاوت هستند، یکی مانند «دومنیک راب» وزیر امور خارجه انگلیس میگوید مذاکرات برای بازگشت به برجام آغاز شده است و همین هم میشود خبری برای ذوقزدگی برخی مدافعان داخلی و خارجی برجام و یکی دیگر در آنسوی ماجرا و از درون دولت آمریکا میگوید مادامی که ایران تعهدات قبلی خود را اجرایی نکند از احیای برجام و بازگشت آمریکا به این توافق خبری نیست؛ که این هم عاملی است برای سرخوردگی همان شیفتگان توافق هستهای که مشتاقانه در انتظار احیای آن هستند. در چنین وضعیتی برخی تنها اخبار مثبت ماجرا را دریافت میکنند و تلاش دارند مسیرهای متفاوت و امکانهای مختلف را در نظر نگیرند که میتواند درصد احتمال بالایی برای وقوع داشته باشند، وضعیتی که البته باعث بروز برخی نگرانیها هم شده است. امروز کم نیستند کسانی که نگران وقوع یک توافق بد مانند برجام یا حتی بدتر از آن هستند و میگویند ممکن است در فضای پیچیدهای که ایجاد آن در تخصص دموکراتهاست، دولت حسن روحانی دوباره زیربار توافقی برود که در پی آن منافع ملی تضییع شده و خواست مردم محقق نشود. با ذکر چند نکته سعی میکنم توضیح دقیقتری بدهم که موانع واقعی و غیرواقعی بازگشت آمریکا به برجام چیست و آنها هم اکنون چه در سر دارند.
اول: آمریکاییها در تلاشند تحریمهای ترامپ که زحمت زیادی برای وضع و موثربودنشان کشیده شده، بهسادگی از دست نروند. تیم بایدن با وجود اینکه همواره منتقد ترامپ بوده و اعضای آن همیشه متذکر شدهاند که راه ترامپ برای آمریکا پرهزینه است، عموما مقصد رئیسجمهور پیشین را نفی نکرده و نمیکنند. درمورد ایران گفتند که راه هوشمندانهتری باید در پیش گرفته میشد و حالا هم بهاصطلاح برای آنها نمیصرفد از این راه رفته بازگردند، اولا حیثیت آمریکا را بر باد بدهند و ثانیا بدون رسیدن به امتیاز بیشتر که ویژگی خوی آمریکاییهاست از آن همه فشار و تهدید کوتاه بیایند.
دوم: آمریکا ازسوی لابیهای صهیونیستی و عربی تحت فشار است که به برجام برنگردد، اما همه میدانند اگر آنها بخواهند کاری بکنند این سروصداها موثر نیست، چنانکه قبلا هم نبوده است. در این میان اما یک نکته وجود دارد، آمریکا بدش هم نمیآید این فشارها را برای امتیازگیری بیشتر از ایران بهانه کند.
سوم: آنچه مانع اصلی دولت بایدن برای بازگشت به توافق هستهای است (که البته معلوم هم نیست با مسیر کند امروز، چه زمانی به آن برخورد کند) جمع دموکراتها و جمهوریخواهان حاضر در کنگره است که مدافع تداوم سیاست فشار به ایران و منتقد بازگشت به برجام هستند. این مساله تقریبا مهمترین و اصلیترین مانع بایدن برای بازگشت به برجام است و فعلا هم کسی نمیداند چه میزان از تحریمها را دولت میتواند با دستورهای اجرایی رئیسجمهور متوقف کند!
چهارم: یک واقعیت دیگر که البته درکنار موضوع قبلی در جریان است، توجه آمریکا به موضوعات مهمی است که شاید فشردگی آنها ایران را از اولویت کاری آمریکا خارج کند، چیزی که امروز بهنظر می رسد محقق شده است از جمله: موضوع کرونا و فشارهای اجتماعی در داخل و درگیری با چین و روسیه در خارج.
آبنبات چوبی بهجای امتیاز واقعی
با توجه به جمیع این موضوعات و برخی اخبار چند روز اخیر بهنظر میرسد آمریکاییها هم برای ایجاد تاخیر بهمنظور امتیاز گرفتن بیشتر و هم برای یافتن فرصتی بهمنظور تمرکز بیشتر تلاش دارند فعلا ایران را درگیر موضوعاتی سطحی و کمارزش کنند. یکی از این موضوعات همین ماجرای خبری است که بلومبرگ روز شنبه منتشر کرد. این پایگاه در گزارشی نوشت: «دولت بایدن بهعنوان گامی بهسوی احیای برجام درحال بررسی راههایی برای کاهش فشار اقتصادی ایران بدون لغو تحریمهای فلجکننده همچون فروش نفت است.» طبق این گزارش، چهار منبع آگاه که نخواستهاند نامشان فاش شود به بلومبرگ گفتهاند مقامات آمریکایی درحال بحث و گفتوگو درباره موضوعاتی چون حمایت از صندوق بینالمللی پول برای اعطای وام به تهران برای مقابله با ویروس کرونا و همچنین تسهیل تحریمهایی هستند که در مسیر کمکهای جامعه جهانی به ایران برای مقابله با کرونا مانع ایجاد کرده است. با این حال، منابع آگاه اعلام کردند صدور معافیتهای تحریمی که اجازه فروش نفت ایران در بازارهای بینالمللی را بدهد، درحال حاضر تحت بررسیهای جدی قرار ندارد. این خبر دقیقا مصداقی از همان مسالهای است که در بالا ذکر کردیم و درواقع تکرار همان نشان دادن یک آبنبات چوبی برای خوشحالکردن ایران خواهد بود بهجای رفع تحریمهای اساسی و اصلی که مطالبه و خواست واقعی تهران است.
چالش داخلی ایران و فرصت طلبی دموکراتها
مشغول کردن تهران به یکیدو موضوع ساده از جنس همین مسائلی که گفته شد یا حتی بالاتر، اقداماتی از جنس آزادکردن منابع بلوکهشده ایران در کشورهایی چون کرهجنوبی، علاوهبر اینکه خواست آمریکاییها بهجای لغو همه تحریمهاست، یک مدافع دیگر هم دارد و آن کسانی هستند که در داخل با نگاههای حزبی و جناحی به سیاست خارجی مینگرند و امیدوارند چنین اقدامات نسبتا سهلالوصولی را بتوانند به فضای داخلی خیلی گران بفروشند و بهره آن را در انتخابات پیشِرو ببرند. این مساله را احتمالا آمریکاییها هم از آن مطلع هستند و بعید نیست چشم طمع به این فرصت دوخته باشند. نکته مهم این است که امروز ایران بهزعم بسیاری از کارشناسان در نقطه تاریخی و بسیار حساسی قرار گرفته است؛ نقطهای که هم فرصت بزرگی را نشان میدهد و هم تهدید قابلتوجهی را. ایران از یکسو در اوج تهدیدات ترامپ و فشار حداکثری توانسته فروش نفت و میعانات خود را به بالای یک میلیون بشکه برساند که این خود نشاندهنده امکان غلبه بر تحریم است و از سوی دیگر درمقابل یک تهدید بزرگ که همان گرفتار آمدن در بازی پیچیده دموکراتهاست، قرار دارد و لذا برای موفقیت نیازمند یک تدبیر حسابشده، برنامهریزی دقیق، تلاش فراوان و البته اجماع ملی است. اگر بتواند از این مقطع به سلامت و با موفقیت بگذرد، احتمالا بخش عمدهای از فشارهای دورهای و تاریخی را کنار خواهد زد و اساسا امکان ایجاد فشار در این سطوح و با این روشها برای همیشه منتفی خواهد شد و درمقابل اگر نتواند و خدای ناکرده فریب صحنهآرایی غربیها را بخورد، ضربهای کاریتر از برجام دریافت خواهد کرد و اینبار برای مدتی طولانیتر گرفتار خواهد شد و اساسا معلوم نیست دوباره و بهسادگی بتواند از زیر فشارهای امنیتی و اقتصادی سر برآورد و محکم بایستد.
از اینرو امروز بیشتر از هر زمان دیگری لازم است که مجموعه اقدامات هماهنگ، دقیق و برنامهریزیشدهای در عرصه سیاست داخلی و خارجی برای حرکت درنظر گرفته شود که البته محور و انگاره اصلی و قطعی در همه آنها حرف قطعی رهبر انقلاب است که روز گذشته در جریان دیدار با همافران بیان شد: «آمریکاییها و اروپاییها حق هیچگونه شرطگذاری ندارند، زیرا تعهدات برجامی خود را نقض کردند و آن طرفی که باید شرط بگذارد، جمهوری اسلامی است، زیرا به تعهدات خود پایبند بود. بنابراین ایران هنگامی به تعهدات برجامی خود بازخواهد گشت که آمریکا همه تحریمها را درعمل و نه در حرف یا بر روی کاغذ، لغو کند و این لغو تحریمها مورد راستیآزمایی ایران قرار گیرد. این، سیاست قطعی و غیرقابل برگشت جمهوری اسلامی و مورد اتفاق همه مسئولان است و هیچکس از آن عدول نخواهد کرد.»
اگر همه تحریمها رفع نشوند چه میشود؟
مساله رفع تحریم که اکنون بهلحاظ رسانهای و منطقی در افکار عمومی دارای یک پشتوانه محکم است، در بستر یک تجربه واقعی و پرهزینه شکل گرفته؛ تجربهای که از یکسو، بخشی از جامعه ایرانی را شرطی کرد و از سوی دیگر برگ صنعت هستهای که ابزار اقتدار ایران بود را از روی میز کنار گذاشت و البته درمقابل همه اینها دریافتی ایران «تقریبا هیچ» بود و نه بیشتر. تکرار چنین رویدادی اکنون بهمثابه یک پتک سنگین بر اقتصاد ایران است و میتواند بهطور کلی آن را از هم بپاشد.
کدام تحریم و چرا؟
وجه اقتصادی ماجرا نیاز به توضیح زیادی ندارد. تحریمهای امروز بسیار پیشرفتهتر و گستردهتر از تحریمهای برجامی هستند. قریب بهاتفاق تحریمهای اصلی و مهم تگ تروریستی و حقوق بشری دارند که مانعی بسیار بزرگ برای فعالیتهای عادی بینالمللی ایران است. تگ تروریستی بانک مرکزی و شرکت ملی نفت با تحریمهایی چون کاتسا حتی اجازه نخواهد داد فروش نفت یا انتقال پول از جانب بانک مرکزی برای خرید دارو و غذا صرف شود. علاوهبر این بسیاری از افراد و مجموعههای ایرانی یا همکار با ایران تکبهتک و بهتدریج ذیل تحریمهای چندلایه قرار گرفتهاند و رفع جداگانه یا مدتدار آنها به هیچ عنوان شدنی نیست. عدم رفع دفعی این تحریمها خسارتی بزرگ بهدنبال خواهد داشت و تلاش برای شکستنشان هم زمان خواهد برد و هم انرژی و هزینه زیاد؛ چیزی که حداقل در توان دولت کنونی ایران نیست.
اینها البته صرفنظر از این است که مساله فروش نفت و توان انتقال پولهای حاصل از آن، برای توسعه ایران حیاتی است و در هرحال باید انجام شود.
توازن قوا باید مجددا برقرار شود
عدم رفع تحریم علاوهبر چالش اقتصادی حتما یک چالش امنیتی هم برای ایران بهدنبال خواهد داشت. وضعیت منطقه در این سالها دستخوش تغییرات شگرفی شده است. در اثر یک خیانت بزرگ به جهان اسلام حکام عرب منطقه با رژیمصهیونیستی صلح کردهاند و امروز از پی این توافق ننگین، در توهم پیروزی و داشتن دست برتر در منطقه هستند. آنها این روزها زیادهخواهیهای عجیبوغریبی چون عضویت در برجام را مطرح میکنند یا حتی در عین ناباوری و بدون درنظر گرفتن جایگاه خود از امکان تعرض به منافع ایران سخن میگویند. اینها حرفهایی است که اگر همین امروز پاسخ آن را نگیرند، معلوم نیست در آینده آرام بنشینند و دست از شرارت بردارند. کوتاه آمدن ایران درمقابل آمریکا یک آفت منطقهای دارد و آن هم تشدید توهم موثر بودن همین حلقه زر و زور است و اگر این اتفاق رخ دهد، در آینده شرایط برای ایران بسیار دشوار خواهد شد. توافق با آمریکا از مسیر رفع همه تحریمها میتواند توازن قوا را دوباره برقرار کند و حد و حدود رژیمهای یادشده را دوباره ترسیم کرده و آنها را از توهم و خودبزرگبینی دور کند.
کنار رفتن هستهای یعنی روی میز آمدن موشکی و منطقه
نکته آخر اما از همه اینها مهمتر است. کوتاه آمدن در مسیری که ایران در پیش گرفته، آنطور که خود آمریکاییها بارها بیان کردهاند، جبههشان را یک پله جلو خواهد انداخت و در آن مرحله است که ایران با ازدست دادن توان هستهای خود، اینبار باید توانمندیهای دیگری ازجمله موشکی یا نفوذ منطقهای خود را روی میز بگذارد و برای رفع تحریم و فشارهای آمریکا بر سر این موضوعات مذاکره کند. تبعات این مساله البته برای همه معلوم است.