به گزارش «فرهیختگان»، هرچند حالا روندی حدودا هشتساله شده و تقریبا همه عادت کردهاند که بهصورت نوبهای شنونده سخنان پرنیش و کنایه رئیسجمهور باشند، اما درکنار تکرار این روش قدیمی، تنوع در تخاطب و سوژههای مورد استفاده جناب روحانی نیز جالبتوجه است و بعضا فرصتی ایجاد میکند تا با ریشهیابی این کنایهها و در بسیاری از موارد تناقضاتی که در میان این سخنان هست، بفهمیم علت واقعی این سخنان چیست و چرا بیان شده است. سخنرانی روز گذشته حسن روحانی یکی از همین سخنرانیها است و چند نکته قابلبررسی در سخنان او وجود دارد.
اول؛ نگاهی به سخنرانیهای حسن روحانی طی هشتسالی که ریاست دولت را برعهده داشته بهخوبی نشان میدهد جنس سخنان وی مطابق با شرایط روحی و وضعیت عمومی دولت در هر دورهای است. جمعبندی فراز و فرود این سخنرانیها که میتوان از آن تحتعنوان روانشناسی رئیس دولت نیز نام برد نشان میدهد زمانی که وضعیت عمومی دولت خوب است و روحانی اداره کشور را با چالشهای کمتری پی میگیرد، زمان هجمه به منتقدان و مسالهسازی برای دیگر قوا و نهادها فرامیرسد و برعکس دقیقا در زمانی که اداره دولت با چالش مواجه است، روحانی از وحدت و همکاری سخن میگوید و سعی میکند کمتر به دیگر مجموعههای کشور کنایه زده و چالشآفرینی کند. از اینرو باید در اولین قسمت این متن ابراز خوشنودی کنیم که ظاهرا اکنون فعالیتها و امور دولت بهسامان است که فرصت برای این جنس سیاستورزی آقای رئیسجمهور فراهم شده است.
دفاع از آزادی بیان در روز حذف علی عسگری
دوم؛ حسن روحانی روز گذشته در بخشی از سخنان خود دوباره ادعایی که چندوقت پیش بیان و در نشست خبری خود ابراز کرده بود را تکرار کرد و گفت منتقدان دولت آزادند و تشویق هم میشوند، اما منتقدان دیگر قوا خیر. او دیروز گفت: «در این کشور آنهایی که نسبتبه دولت با لحن نادرست صحبت میکنند هم در رسانهها برایشان آزادی بیان ملحوظ میشود و مصونیت هم دارند و مهر مصونیت پای حرف آنها زده میشود و حتی گاهی پشت پرده تشویقشان هم میکنند.»هرچند پیشتر توضیحات کافی درباره این ادعای رئیسجمهور داده بودیم، اما بهلحاظ زمانی این اتفاق مقارن با ماجرایی شده که ازقضا محک بسیار مناسب و دقیقی برای این ادعای حسن روحانی است و بهخوبی میتوان اعتقاد دولت به آزادی بیان، انتقاد و... را سنجید.
ماجرا از این قرار است که چندروز پیش درجریان یک برنامه زنده تلویزیونی در شبکه چهارم سیما، میهمانی که قبلا به تایید سازمان رسیده بود و از چهره موجهی هم در میان محققان و اصحاب رسانه برخوردار بود، بهناگاه حرف نامناسب و ناپسندی درباره رئیسجمهور بیان کرد که موجب رنجش بسیاری از حامیان تا منتقدان دولت را فراهم آورد. پس از این اتفاق، رئیس سازمان صداوسیما اولا بهصورت رسمی از سخنان این میهمان در برنامه زنده عذرخواهی کرد و ثانیا در اتفاقی نادر و عجیب تصمیم به اخراج مجری برنامه یادشده گرفت و او را از کار بیکار کرد، درحالیکه اساسا این اظهارنظر هیچ ربطی به این مجری نداشت و روی آنتن زنده هم او نمیتوانست اقدام مقتضی برای جلوگیری از بیان این سخنان داشته باشد. با همه این احوال اما روز گذشته و در جریان برگزاری جلسه هیات دولت، خبر رسید که برای رئیس سازمان صداوسیما دعوتنامه نرفته و او برخلاف روال معمول، به جلسه دعوت نشده است. خب این اتفاق نادر که حتی پس از عذرخواهی رسمی علی عسگری و اخراج حبیب رحیمپور ازغذی، مجری برنامه اتفاق میافتاد، بهخوبی نشاندهنده الگوی رفتار دولت با منتقدان بود و گویای اینکه آزادی بیان ازنظر دولت روحانی چه معنایی دارد و تا چهحدی رئیسجمهور نسبتبه منتقدان سختگیر است، لذا این وضعیت میتواند یک سنجش مناسب برای حرفهای دیروز در جلسه هیات دولت هم باشد. از اینرو قاعدتا رئیس دولت اگر منصف باشد، با نوع مواجهه صورتگرفته با رئیس صداوسیما و جایزهای که به علی عسگری داده شد، دیگر نمیتواند و نباید از آزادی منتقدان دولت سخن بگوید و آن را کنایهای برای تخریب دیگر قوا قرار دهد، چراکه خودشان گوی سبقت را در حذف منتقدان از دیگران ربودهاند.
200 مورد شکایت مفتوح در قوهقضائیه را چه میگویید؟
سوم؛ درباره انتقادپذیری دولت به هیچ عنوان نباید به همین یک مصداق مراجعه کرد، چراکه کارنامه بلندبالای روحانی دربرابر منتقدان میتواند نتیجهگیری جامعتری به مخاطب ارائه کند.
اگر خاطرتان باشد، یکی از مهمترین رویاروییهای دولت با منتقدان در جریان برجام صورت گرفت؛ آنجایی که منتقدان دولت در تلاش بودند با نقد فنی دولت را از افتادن در چاه بدون انتهای امتیازدهی بازدارند و دولت بهجای اینکه پاسخ نظرات کارشناسی آنها را با سخنان کارشناسی و علمی بدهد، عجیبترین شکل پاسخگویی را برگزید. رئیسجمهور یک روز منتقدان را بیعقل خطاب میکرد، روز دیگر بیشناسنامه و روز بعد کمسواد. یک روز به آنها میگفت «بروید به جهنم» و روز دیگر میگفت شما عصر حجری و متوهم هستید. در آن سالها حتی کار به جایی رسیده بود که رسانهها لیست توهینهای رئیسجمهور به منتقدان را تجمیع کرده بودند و با هر سخنرانی یک یا چند عبارت جدید به آن اضافه میکردند. نهایتا فهرستی چنددهتایی از این واژگان ماحصل چندسال اول اعمال آزادی بیان دولت بود.
مورد دیگری که باید به آن اشاره کرد و آنهم معیار مناسبی برای ارزیابی اعتقاد دولت به آزادی بیان و نقد است، تعداد شکایتهای دولت از رسانهها، خبرنگاران، منتقدان و حتی نمایندگان مجلس است. اگر به یاد بیاورید، لیست بلندبالایی که بیشتر از 20 مورد شکایت از رسانهها را نشان میداد، تنها تا نیمه دولت یازدهم بهصورت گسترده منتشر شد و مشخص کرد که چه تعدادی از رسانههای منتقد و حتی حامی دولت گرفتار شکایت و دادگاه شدهاند. این موارد بعدها با اعلام خبری درمورد شکایت دولت از نمایندگان مجلس به نقاط جالبتری هم رسید و نهایتا همین چندوقت پیش با اطلاعیه رسمی قوهقضائیه تکمیل شد. در نوزدهم آذرماه گذشته و پس از اعلام خبری که در آن ادعا میشد دولت همه شکایتهای خود را از منتقدان پس گرفته است، مرکز رسانه قوهقضائیه اعلام کرد ۲۰۰ مورد شکایت دولت از افراد حقیقی و حقوقی در دولت فعلی وجود دارد که طبق استعلام صورتگرفته، نامههایی مبنیبر اعلام گذشت از شکایات مطروحه علیه خبرنگاران به قوهقضائیه، دادسرای تهران و دادسرای فرهنگ و رسانه که متولی رسیدگی به این موضوع است تا صبح امروز واصل نشده است.
رئیس سابق سازمان خصوصیسازیتان کجاست؟
چهارم؛ حسن روحانی در بخش دیگری از سخنان روز گذشته خود حرفهای عجیبوغریب خود را تکمیل کرد. او گفت: «از تمام قوا، نیروهای مسلح، مردم و آنهایی که با دولت خوب نیستند و با دولت در رقابتند و یا با دولت قهرند خواهش میکنم در این 6ماه بگذارید ما کار کنیم. وزیر ما وقت ندارد بین سه قوه راه برود. از یک طرف در قوه مجریه کار کند، از یک طرف به کمیسیونهای مجلس برود و از طرفی به قوهقضائیه احضار شود. کسانی که مسئولیت اجرایی دارند، باید به کارشان برسند و بگذارید کارهای نیمهتمام را انجام بدهیم و به سرانجام برسانیم.» در این مورد باید به چند نکته مهم اشاره کرد.
اولا وضعیت کشور از سال 92 تاکنون چه در زمان تحریم و چه در زمان رفع تحریم کاملا معلوم و مشخص است و اساسا هیچ نیازی به توضیح ندارد. رکوردشکنیهای تاریخی در بازارها از ارز و سکه گرفته تا مرغ و تخممرغ و پراید و حتی پوشک را مردم با گوشت و پوست و استخوان لمس کردهاند و میدانند نتایج عملکرد دولت چیست و آن روزهایی که دولتیها مشغول کار بودهاند، چه گلی به سر مردم زدهاند. از اینرو دولت امروز هم اگر از کار کردن خیلی سخن نگوید، قاعدتا اتفاقی نمیافتد و شاید مردم این چندماه را بهتر بتوانند تحمل کنند تا دولت دوازدهم به پایان برسد. ناگفته نماند نظرسنجیهایی که این روزها مراکز معتبر دولتی و حتی نزدیک به جریان اصلاحات درباره محبوبیت دولت و شخص رئیسجمهور منتشر میکنند، معیار خوب و مناسبی برای افزودن به این موضوع است و میتواند ماجرا را کمی و دقیق کند. نهایتا اینکه با این ضعف بزرگ در امور اجرایی که مورد تایید منتقدان و حامیان دولت است، قاعدتا اگر مجلسی نباشد که دولت را کنترل کند، آنگاه دیگر معلوم نیست وضع مردم و کشور چگونه خواهد شد.
ثانیا دولتی که هر روز خودش به بحرانآفرینی و ایجاد چالش چه در میدان امور اجرایی و چه در کلام و سخن برای دیگران مشغول است، قاعدتا نباید و نمیتواند به دیگران بگوید بگذارید ما کار کنیم. در این زمینه قوای دیگر هم میتوانند بگویند دولت بگذار ما کار خود را بهدرستی انجام دهیم.
برای مثال، همین روز گذشته حکم رئیس سازمان خصوصیسازی منتشر شد و حجم فساد شکلگرفته در این سازمان دولتی مشخص. شاید در این خصوص بهتر باشد قوهقضائیه به دولت بگوید یا تخلف نکنید یا اگر میکنید اجازه دهید ما هم وظیفه خود را بهخوبی برای صیانت از حقوق عمومی مردم انجام دهیم.
از افزایش پهنای باند تا افزایش نرخ بنزین
پنجم؛ بخش دیگری که از میان سخنان روز گذشته رئیسجمهور به چشم میآمد، حرفهای او درمورد احضار وزیر ارتباطات بود. او گفت: «وزیر جوان ارتباطات ما و همچنین وزیر سابق کار بزرگی کردهاند. کسی را بهخاطر پهنای باند نمیتوانند محاکمه کنند. دستور من بوده و اگر میخواهید محاکمه کنید، من را محاکمه کنید.» در اینخصوص هم باید به موضوعاتی اشاره کرد. قبلا گفته بودیم که حتما رفتار دادستانی با وزیر ارتباطات توام با یک خطای راهبردی بوده و اساسا کمکی به حل مشکلات و مسائل نمیکند و تنها یک بهانه سیاسی به دست دولت خواهد داد. در این میان اما آنچه مشخص است احضار وزیر ارتباطات به قوهقضائیه برای مسائل مهمتری بوده که واجد کمترین قرابت با مساله افزایش پهنای باند است و آذریجهرمی برای موضوعات مهمتری که مجالی و صلاحی برای توضیح آنها نیست، فراخوانده شده بود. با اینحال اما باید در جواب جناب رئیسجمهور یک نکته را متذکر شد و یک سوال مهم از رئیسجمهور پرسید.
سوال این است که چطور رئیسجمهور از افزایش پهنای باند بهسرعت و بهخوبی مطلع میشوند و مسئولیت آن را هم برعهده میگیرند، اما صبح جمعه از افزایش قیمت بنزین و ایجاد آشوب اجتماعی اطلاع پیدا میکنند و مسئولیت آن را هم با وزیر کشور میدانند و نه شخص خودشان؟
درواقع رئیسجمهور باید پاسخ دهد که چرا در مسائلی که اقبال اجتماعی دارد، ایشان در وسط میدان و نفر اول است، اما در آنجایی که مردم ناراضی میشوند و میلیاردها ریال به کشور خسارت وارد میآید، ایشان مطلع نیستند و مسئولیت تصمیم و اجرا هم با دیگران بوده است. اینها البته همگی بخشی از همه حرفهایی است که میتوان درمورد دولت و رفتار رئیسجمهور نوشت. باشد که در این چندماه کمتر تکرار شود.