تاریخ : Thu 28 Jan 2021 - 16:15
کد خبر : 50920
سرویس خبری : نقد روز

از سیستان تا کرمان در غبار

ضعف دیپلماتیک در مواجهه با افغانستان سبب تشکیل کانون قوی ریزگرد در شرق ایران شده است

از سیستان تا کرمان در غبار

در سیستان‌وبلوچستان‌، شیطنت همسایه‌ها و سدسازی‌های بدون ملاحظه و بی‌محابا ذیل دیپلماسی ضعیف کشور و در کرمان هم اصرار به انتقال آب از هلیل‌رود نگرانی‌های جدی را ایجاد کرده است و یک نفر هم محض رضای خدا پیدا نمی‌شود که حداقل اندک امیدواری تزریق و فضا را از این بی‌تحرکی و سستی خارج کند.

  به گزارش «فرهیختگان»، شمار روزهایش از دست ما هم در رفته، منتها مردم محلی خوب می‌دانند که چند روز و ماه و سال است که سهم‌شان از هوا گرد و خاک و از زمین بی‌آبی است. من نمی‌دانم در جنوب شرق کشور چه می‌گذرد و چرا کسی به تریج قبایش هم بر نمی‌خورد که مردم محروم و از همه‌چیز مانده جنوب غرب کشور، خصوصا در استان سیستان‌وبلوچستان‌ و جنوب کرمان مدت‌هاست ریه‌هایشان را با خاک پر می‌کنند و کشاورزی و سرمایه‌هایشان را از دست‌رفته می‌بینند. واقعا عجیب است، سیستان‌ و بلوچستان‌ تبدیل شده‌اند به ویترینی برای خودنمایی و گرفتن عکس‌هایی برای روز مبادا و خالی نبودن عریضه که بله، یک روزی هم فلان مسئول و مدیر و نماینده، به این مناطق سری زده و قول‌هایی هم داده و... منتها آب از آب تکان نمی‌خورد و اندک توجهی نمی‌شود که این مردم در چه مکافات و مشکلاتی روزگار می‌گذرانند. القصه اینکه، شبکه مسائل و مشکلات مردم جنوب شرق کشور، خصوصا همان دو استانی که نامش را بردیم، روزبه‌روز درحال پیچیده‌تر شدن است و ساده‌انگاری‌ها و عدم رسیدگی و مدیریت وضع موجود، آینده را بیش از پیش تهدید می‌کند. در همین یک مورد ریزگرد‌ها و گردوغباری که همه‌چیز را گرفته، اگر اقدام موثر و فوری صورت نگیرد، در آینده همه‌چیز را دفن خواهد کرد و اکوسیستم منطقه را به نابودی خواهد کشاند. در سیستان‌وبلوچستان‌، شیطنت همسایه‌ها و سدسازی‌های بدون ملاحظه و بی‌محابا ذیل دیپلماسی ضعیف کشور و در کرمان هم اصرار به انتقال آب از هلیل‌رود نگرانی‌های جدی را ایجاد کرده است و یک نفر هم محض رضای خدا پیدا نمی‌شود که حداقل اندک امیدواری تزریق و فضا را از این بی‌تحرکی و  سستی خارج کند.

سدسازی‌های افغانستان علت اصلی گردوغبار در سیستان‌و‌‌بلوچستان

پیرو آن چه در سیستان‌وبلوچستان‌می‌گذرد، ابتدا با احمد قنبری، استاد تمام اکولوژی دانشگاه زابل در ارتباط با ماجرای گردوغبار فراگیر گفت‌وگویی انجام دادیم. او در ابتدا به منشا این پدیده اشاره کرد و به «فرهیختگان» گفت: «کانون ریزگردها که یک بخش آن عمدتا در خاک افغانستان است و بخشی در ایران است. عمده منشا خارجی آن از خاک افغانستان است. علت اصلی آن هم کاهش ورود آب به تالاب بین‌المللی هامون در نتیجه محدود کردن ورود از طریق ساختن سدها و انحراف آب در افغانستان است. یک اکوسیستم طبیعی در نتیجه جلوگیری از آب در افغانستان در حال اضمحلال است و روزبه‌روز شاهد شرایط بدتر خواهیم بود. جهت باد در سیستان مشخص است و از طرف شمال تا شمال غرب است و به طرف جنوب ادامه می‌یابد. آن چه در سیستان مشکل ایجاد می‌کند ریزگردهایی است که از طریق کف دریاچه هامون به‌وجود می‌آید که معضل ایجاد می‌کند. انتظار است اینها در سال‌های آتی اگر مدیریت نشوند، بیشتر شوند. دریاچه هامون انتهای رود هیرمند بود. آبی که می‌آمد بدون مهار شدن بود و دریاچه را سیراب می‌کرد. کشاورزی منطقه هم شکل می‌گرفت، ولی در نتیجه سدهایی که افغانستان روی رودخانه‌هایی ساخت که تامین‌کننده آب تالاب هستند- ازجمله رود هیرمند، فرح رود و...- این وضعیت به‌وجود آمد. روی رودخانه فرح‌رود سد بخش‌آباد را احداث می‌کنند که ظرفیت ذخیره آن حدود 700-650 میلیون مترمکعب است که در آینده به بهره‌برداری می‌رسد. دیگر سدهایی که ایجاد شده‌اند در منشا رودهای هیرمند هستند که مجموع‌شان باعث کاهش آب سیستان در 50-40 سال گذشته شده است.

اخیرا افغانستان اقدام به تکمیل فاز سه سد کمال‌خان کرده که در سال 1917 از طریق قراردادی‌ با یک شرکت ترکیه‌ای با اعتبار 300 میلیون دلار شروع کردند و براساس گفته‌ها و شنیده‌ها از مسئولان افغانستان باید در سال جاری به اتمام برسد. این دو وظیفه انجام می‌دهد؛ یکی بحث مدیریت آب و کانال آب است که برای کشاورزی استفاده می‌شود و حدود 110 هکتار را در منطقه به زیرکشت خواهد برد و دیگری ذخیره حدود 50 میلیون مترمکعب آب است و حدود هشت مگاوات برق برای شهر نیمروز تولید می‌کند که اینها تا حدودی طبیعی است به‌خاطر اینکه تامین برق داشته باشند، ولی مهم‌تر از همه این است که این آب در موقع سیلاب‌های سهمگین قابل‌کنترل نبود و وارد دریاچه می‌شد. اخیرا اینها درحال احداث کانال انحرافی از سد کمال‌خان هستند. درنظر بگیرید با اینکه سالانه بخشی از آب ‌ به‌صورت شعاری وارد هامون می‌شد، این معضلات را داشتیم، از امسال یا سال آینده که این کانال انحرافی عملیاتی شود، ‌ قادر خواهد بود تمام آب ناشی از سیلاب‌ها را به گودزره منحرف کند. این انتقال آب به گودزره یعنی می‌توانند کاملا ورودی آب به دشت سیستان را ببندند که معضلاتی شدیدتر در آینده ایجاد می‌کند. جالب است بدانید آبی که به گودزره منتقل می‌شود، هیچ‌ارزشی برای آنها ندارد، به‌جز اینکه آب شیرین را به گودالی منتقل می‌کنند که باعث شور شدن آن و غیرقابل استفاده شدنش می‌شود. هرچند در گفته‌های مسئولان آمده که این امر برای کنترل سیلاب است. اما در اصل برای به‌دست گرفتن اهرم فشار در مذاکرات با ایران است. به‌قول خودشان اعمال سیاست‌ها بر ایران است، ولی باید چه کار کنیم؟ آیا هیرمند فقط متعلق به افغانستانی‌هاست یا مردم سیستان هم به‌عنوان بخشی از افرادی که در حوزه رود هیرمند زندگی می‌کنند حق آب دارند؟»

براساس قانون کشور بالادست نباید مانع رسیدن آب به پایین‌دست شود

قنبری در ادامه با طرح این پرسش که مگر آب هیرمند فقط برای افغانستانی‌هاست، افزود: «اینجا دو دیدگاه وجود دارد؛ یکی اینکه می‌گوید آب برای کشور افغانستان است و این کشور مثل دیگر منابع خودش می‌تواند کنترل کند، ولی این درست نیست. از نظر بین‌المللی پذیرفته نیست که آب را متعلق به یک کشور بالادست بدانیم. بلکه براساس قوانین بین‌المللی- ازجمله کنوانسیون سال 1997- کشورهای بالادست نمی‌توانند کاری کنند که مانع ورود آب به کشور پایین‌دست شوند. به عبارت دیگر اگر فعالیت‌های عمرانی، مدیریت آب و توسعه کشاورزی در افغانستان دارند نباید این فعالیت‌ها منجر به خسارت معناداری در دشت سیستان شود و این قانون است. باید کشوری که در بالادست است هرگونه فعالیتی را در زمینه مدیریت منابع آب به اطلاع کشور پایین‌دست برساند. متاسفانه در بحث‌ها و پروژه‌هایی که افغانستان دارد به هیچ‌عنوان اینها را درنظر نمی‌گیرد. ایران اخیرا با توجه به عنایت مقام‌معظم‌رهبری در منطقه حدودا یک‌میلیارد دلار برای انتقال آب هزینه کرده که در راستای افزایش راندمان مصرف آب است. درواقع آب کمتری را در کشاورزی مصرف کنند، ولی افغانستان بدون توجه به این سرمایه‌گذاری ایران جلوی آب را گرفته و همین‌طور ادامه می‌دهد. این یک بعد است که باید پیگیر باشیم. به گفته خودشان و شرکت‌های مشاور افغانستان اگر کمتر از سه‌میلیارد و 700 میلیون مترمکعب آب به دشت سیستان وارد شود، فاجعه زیست‌محیطی در منطقه اتفاق می‌افتد.

فرض کنید افغانستان جلوی آب را بگیرد و بخواهد 830 میلیون مترمکعب آب به ایران بدهد، این میزان هیچ‌دردی از سیستان را دوا نمی‌کند. این معضل در ارتباط با شکل قراردادی است که افغانستان را مجاب می‌کند به ایران آب بدهد. این آب در آن زمان صرفا برای کشاورزی و آشامیدن درنظر گرفته شده بود، نه تالاب هامون که خود به‌تنهایی میلیاردها مترمکعب آب نیاز دارد تا بتواند جامعیت و سلامت اکوسیستم را حفظ کند. به اعتقاد من و تمام مسئولان ایرانی و افغانستانی و سازمان‌های بین‌المللی در ارتباط با بقای اکوسیستم دریاچه هامون- که یک اکوسیستم منحصربه‌فرد در دنیاست- علاوه‌بر این حقابه‌ای که مورد قبول هر دو کشور ایران و افغانستان است، باید حقابه خاص زیست‌محیطی برای دریاچه هامون درنظر گرفته شود.»

تنها مسیر نجات، مسیر دیپلماسی است

این استاد دانشگاه ادامه داد: «با توجه به برنامه‌های بهره‌برداری یکجانبه افغانستان از آب‌های مشترک (منظور صرفا رود هیرمند است) فاجعه زیست‌محیطی به‌مراتب شدیدتری از آنچه گذشت را در سیستان شاهد خواهیم بود. راه‌های مختلفی وجود دارد و بستگی دارد دو کشور چطور بخواهند پیرامون مشکلات اساسی و زیست‌محیطی در سطح منطقه و جهانی مذاکره کنند. درخصوص بحث آب افغانستان به چند گروه تقسیم می‌شود، برخی مخالف مذاکره هستند، یک‌سری می‌گویند مذاکره صورت پذیرد، ولی بعد از تکمیل سدها تا مساله آب را به‌عنوان اهرم فشار داشته باشیم. عده‌ای اعتقاد دارند باید مذاکره هرچه زودتر انجام شود، آمریکایی‌ها و کشورهای خارجی می‌روند و ما با همسایه خود سروکار داریم. این وحدت نظر در ارتباط با چگونگی مذاکره نیست. آنچه من تاکنون بررسی کرده‌ام، متاسفانه تا این لحظه افغانستان برای حل معضل دریاچه هامون به‌صورت جدی وارد مذاکره نشده‌، بلکه به یک‌سری بهانه متوسل می‌شود که سندیت ندارد. آن کشور باید به بحث‌های زیست‌محیطی و جریان زیست‌محیطی آب هیرمند متعهد باشد. اولین قدمی که ایران و افغانستان باید بردارند این است که رودخانه هیرمند سیاست‌زدایی شده و تبدیل به مساله فنی و علمی شود. آنان از این امر به‌عنوان اهرم سیاسی استفاده می‌کنند تا خواسته‌های خود را محقق کنند. اینجا مردم سیستان و به‌طور خاص دریاچه هامون از بین می‌روند. این اقدام باید هرچه سریع‌تر از طریق دیپلماسی آب صورت گیرد. دریاچه هامون عمدتا در خاک افغانستان است. اگر این دریاچه از آب هیرمند و فرح‌رود بهره‌مند شود، هر دوکشور سود می‌برند؛ هم کشاورزان و هم صیادان سود می‌برند و از همه مهم‌تر بحث زیست‌محیطی است. گردوخاکی که بر سر و روی مردم سیستان از دریاچه هامون می‌نشیند، روی سر و روی مردم نیمروز در افغانستان هم می‌نشیند. تجربه نشان داده بهره‌وری‌های یک‌جانبه موفق نخواهد بود. امروز گفته می‌شود سه میلیون افغانستانی در ایران ساکن هستند. اینها چقدر آب شرب، بهداشتی و... استفاده می‌کنند و چه هزینه‌هایی را برای دولت ایران تحمیل می‌کنند؟ افغانستان اگر بخواهد و منصفانه عمل کند فقط آب مورد نیاز جمعیت تبعه افغانستان ساکن در ایران را بپردازد بیشتر از مقدار آبی است که از طریق هیرمند به سیستان می‌دهد. درواقع آبی که می‌دهد بخش زیادی به‌طور غیرمستقیم به مردم خودش در ایران برمی‌گردد. اگر سیستان آباد داشته باشیم، نیمروز آباد خواهیم داشت. اینها در راستای دیپلماسی آب و منافع مشترک است. گردوخاکی که در دریاچه هامون به‌دلیل از بین رفتن پوشش گیاهی تالاب ایجاد می‌شود، در درجه اول خود سیستان در ایران و سپس افغانستان را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. علاوه‌بر اینها شهرهای زاهدان موثرند و ردپای گردوخاک دریاچه هامون را در ایرانشهر و سراوان هم می‌بینیم. همچنین مناطقی از بلوچستان پاکستان هم تحت‌تاثیر گردوخاک ناشی از دریاچه هامون است. این دریاچه یک زیستگاه طبیعی است و سازمان بین‌الملل درخصوص محیط‌زیست آن را یک اکوسیستم منحصربه‌فرد می‌داند و از نظر تنوع زیستی یک دریاچه‌ در منطقه‌ای کویری است که در بحث مهاجرت پرندگان و تنوع زیستی بسیار مهم‌تر است و به اعتقاد بنده معضل دریاچه هامون را باید جدای از آب کشاورزی و شرب سیستان ببینند. این پروژه و مشکل زیست‌محیطی بین‌المللی است، نه اینکه فقط خاص ایران و مردم سیستان باشد. اگر اقدامی نکنند فردا برای این کار دیر است.»

وضعیت فعلی نتیجه مجموعه‌ای از عملکردها و ضعف دیپلماسی است

در ادامه سمیه رفیعی، رئیس فراکسیون محیط‌زیست مجلس شورای اسلامی هم در ارتباط با ماجرای گردوغبار در بلوچستان و همچنین مساله هلیل‌رود در کرمان و آسیب به کشاورزی جنوب این استان به «فرهیختگان» گفت: «روز یکشنبه جلسه مفصل کارشناسی درباره هامون داشتیم. منشأ این گردوغبار بررسی شد. این بحث آبگیری سد کمال‌خان و سیاست‌هایی که افغانستان داشت، خیلی موثر است و نمی‌توان تاثیر آن را نادیده گرفت و البته ضعف دیپلماسی ما در این موارد و حوزه محیط‌زیست اینجا کاملا نمایان است. وزارت خارجه کوتاهی زیادی داشته و اثرات این را محیط‌زیست در طولانی‌مدت خواهد دید. من نمی‌دانم سهم دیپلماسی محیط‌زیست در مذاکرات دیپلماسی کشور چقدر است. نکته بعدی این است که طبق بررسی‌های انجام‌شده سیاست‌های غلط داخلی هم زیاد داشته‌ایم، ازجمله معضل گردوغبارهایی که مربوط به حوزه هامون و هیرمند هستند. متاسفانه دایک‌های خاکی داشته‌ایم که اینها حجم زیادی از چاه‌نیمه‌ها را می‌گیرد و جاده ساخته‌ایم که مسیر آب در رودخانه‌ها، اجازه حرکت آب را گرفته است. کارهایی که انجام داده‌ایم تاثیرات زیادی داشته است و باید آنها را دید. مجموعه‌ای از عملکردها و ضعف دیپلماسی باعث شده این اتفاق درمجموع رخ دهد. اثرات اقدامات خود را محاسبه نکردیم که ببینیم این دایک خاکی که زدیم، جاده‌هایی که احداث شده و دیوار مرزی که ساخته و باعث شده حجم آبی را از دست بدهیم و خودمان اجازه نمی‌دهیم این آب وارد ایران شود، همه اینها را محاسبه نکرده‌ایم. اینها مسائلی است که باید به آنها بپردازیم و باید مطالعات آنها را زودتر انجام دهیم و سهم هریک از اینها باید مشخص شود. کمااینکه به‌نظر من خیلی‌ها به داخل برمی‌گردد؛ نکته‌ دیگری هم وجود دارد اینکه ما اصلا در حوزه آبی یکپارچه عمل نکرده‌ایم، یعنی تصمیمات بخشی بود. نهایتا آثار این بخشی‌نگری‌ها را مردم و محیط‌زیست تاوان می‌دهند.»

به‌خاطر اهداف کوتاه‌مدت اقتصادی، اقتصاد کشاورزی را از بین می‌برند

رفیعی در پاسخ به این سوال که چرا در کرمان اصرار بر انتقال آب از هلیل‌رود است، گفت: «درباره هلیل‌رود هم نمی‌دانم چرا اصرار دارند که این آب منتقل شود. مکرر و مداوم از گروه‌های مردمی، از گروه‌های جهادی، کشاورزان سنتی و... گزارش دارم که جلوی انتقال آب را بگیرید. با اینکه نماینده آن بخش نیستم، این توجیه و هزینه فایده را درنیافتم. زبان کارشناسی در این انتقال زبان گویایی نیست، یعنی قاصر است. نکته دیگر اینکه نمی‌دانم بر چه اساس این اتفاق می‌افتد. توجیهی که در کلان قرار است به این ماجرا نگاه کند، آیا ارزش از بین رفتن کشاورزی پایدار منطقه را دارد یا خیر؟ این اصراری که بابت این انجام می‌شود. مردم از این بابت ناراضی هستند، ما هم ناراضی هستیم. به‌جهت محیط‌زیست و حتی اقتصادی صرفه ندارد که برای یک‌سری از اهداف اقتصادی کوتاه‌مدت کشاورز پایدار خود را که پایه اقتصاد کشاورزی است، از بین می‌بریم.»

*  نویسنده: ابوالقاسم رحمانی، دبیرگروه جامعه