تاریخ : Tue 26 Jan 2021 - 13:40
کد خبر : 50861
سرویس خبری : اندیشه

برنامه‌های گفت‌وگومحور، سربازی، خصوصی‌سازی و چیزهای دیگر

تحلیلی همراه با پیاژه

برنامه‌های گفت‌وگومحور، سربازی، خصوصی‌سازی و چیزهای دیگر

ضرورت برون‌سازی در طرح‌واره‌های ناکارآمد و استقبال از رویکردهای جدید در معنابخشی و درک پدیده‌های بیرونی یک نیاز اساسی و بنیادین بوده که درصورت انجام آن به پویایی و کارآمدی سیستم منتهی شده و موجبات توانمندی و توسعه‌ بیشتر نهادها را فراهم خواهد آورد.

  به گزارش «فرهیختگان»، ژان پیاژه، روان‌شناس سوئیسی و نظریه‌پرداز رشد شناختی معتقد بود که ما برای فهم و معنابخشی به تجربیات و رویدادهای بیرونی خود از طرح‌واره‌ها (ساختارهای روان‌شناختی خاص) استفاده می‌کنیم که این ساختارها در نظام تحول ذهنی انسان از طریق دو فرآیند «درون‌سازی» و «برون‌سازی» تغییر و توسعه می‌یابند.

منظور پیاژه از درون‌سازی به‌کارگیری طرح‌واره‌های فعلی خود برای تعبیر دنیای بیرونی و ادراک وقایع است. به‌عنوان مثال نحوه‌ مواجهه ما با اشیای تیز بنابه تجربه‌های قبلی و یادگیری‌های پیشین توام با احتیاط است. اما زمانی که متوجه می‌شویم شیوه‌ کنونی تفکر ما کاملا با محیط مناسب نیست، طرح‌واره‌های جدیدی را به‌وجود می‌آوریم یا در طرح‌واره‌های قدیمی تغییراتی ایجاد می‌کنیم که اصطلاحا به آن برون‌سازی می‌گویند. به عبارت دیگر هنگامی که اطلاعات جدید و مسائل نو با طرح‌واره‌های کنونی همخوانی ندارند، شیوه‌ کارآمد در مواجهه با آنها حرکت از درون‌سازی به برون‌سازی است که البته بعد از برون‌سازی و تغییردادن طرح‌واره‌های خود به درون‌سازی برمی‌گردیم و ساختارهایی را که به‌تازگی ایجاد کرده‌ایم، تمرین می‌کنیم تا دوباره برای تغییریافتن آماده شویم. هر بار که این حرکت پس‌وپیش رفتن بین درون‌سازی و برون‌سازی روی می‌دهد، طرح‌واره‌های موثرتر و کارآمدتری به‌وجود می‌آیند که موجب تعامل اثربخش و سازنده با پدیده‌های درحال وقوع شده و از طرفی به «سازماندهی» ساختارهای شناختی منجر می‌شود.

حال با -وام‌گیری از پیاژه- اگر ما نیز در نظام دیوان‌سالاری و ساختارهای حکومتی خود از دو فرآیند درون‌سازی و برون‌سازی به نحو موثری استفاده کنیم شاهد سیستمی پویا و کارآمد خواهیم بود که در برخورد با چالش‌ها و مسائل نوپدید به‌طور موفق دست به تغییرات و پالایش‌هایی در شیوه‌ها و رویکردهای سابق خود زده و ارتباطی سازنده و همدلانه با مردم برقرار می‌کند که درنهایت منجر به سازمان‌بخشی امور و رضایت و همراهی جمهور می‌شود.

اما متاسفانه بخش‌های مختلف دستگاه‌ها در مواجهه با پدیده‌های مرتبط با خودشان غالبا عادت در به کارگیری طرح‌واره‌های فعلی و موجود داشته و با تکیه بر درون‌سازی، اقدام به برقراری ارتباط با مسائل مربوط به نهاد خود می‌کنند و با وجود عدم‌ناهمخوانی و عدم‌انطباق رویدادهای واقعی بیرونی با طرح‌واره‌های فعلی و البته با مشاهده‌ ناکارآمدی‌های شیوه‌های غیرموثر، کمتر نیازی به برون‌سازی و تغییر در رویکرد و بنیان‌های علمی-عملی خود می‌دهند و اینجاست که باید از ضرورت بازنگری و بازاندیشی و در یک کلام از برون‌سازی صحبت کنیم.

به‌عنوان مثال رسانه‌ ملی که باید نقش رابط بین توده‌های مردم و هسته‌ سخت قدرت را ایفا کرده و ملجا و زبان گویای مردم و مطالباتشان بوده و از طرفی منویات و خواسته‌های حاکمیت را به جامعه انتقال دهد و درعین‌حال به‌عنوان منبعی مورداعتماد و اقبال عموم مردم شناخته شود؛ با به‌کارگیری شیوه‌های ناکارآمد و زیان‌بخش نظیر لغو برنامه‌های گفت‌وگومحور اندیشه‌ای مثل شوکران و زاویه، عدم‌دعوت و ممنوع‌التصویری برخی فعالان اجتماعی و رسانه‌ای، روایت‌های کلیشه‌ای و یک‌طرفه از چالش‌ها و پیشامدهای حساس، عدم‌فضای رقابت فرهنگی برای تولید برنامه‌ها و تخصیص‌ انحصارگرایانه منابع، استفاده و بسط برنامه‌های تخدیری از جنس سرگرمی های سبک که عواید مقطعی و مضرات اساسی دارند، تبلیغ بانک‌هــــا و سبک زندگی‌هــــای خاص و مثال‌هــای فراوان دیگــر، همه نشــــان عدم‌برخورداری یا به‌کارگیری مهارت برون‌سازی در تغییر رویه‌های فعلی است که منجر به فاصله‌گیری مردم از این رسانه شده و فضا را برای عرض‌اندام و مخاطب‌گیری رقیب فراهم می‌کند.

در قانون خدمت سربازی نیز وضعیت کم و بیش به همین منوال بوده و دست‌اندرکاران این امر با مشاهده‌ تبعات و پیامد‌های ناگوار آن از اتلاف ۲ سال از بهترین سنین جوانی یک فرد که به‌علت عدم‌استفاده‌ تخصصی از سربازان گرفته تا نحوه‌ برخورد‌های تحقیرآمیز با آنان در پادگان‌ها و جاهای دیگر. علاوه‌بر این معضلات اجتماعی-فرهنگی نظیر به تاخیر افتادن سن ازدواج و اشتغال و تشکیل خانواده از دیگر معایب این طرح بوده که حتی امروزه این نوع سربازگیری با تامین نیازهای امنیتی و انتظامی کشور هم متناسب نبوده و تجربیات کشورهای دیگر در این امر نیز موید این گزاره است. در اینجا نیز به‌علت فقدان توانایی برون‌سازی و تغییر و اصلاح شیوه‌های ناکارآمد و تکیه بر طرح‌واره‌های منسوخ و قدیمی مواجه هستیم که نتایج ناگوار این سیاست جلوی چشم همگان است.

در همین راستا اگر بخواهیم از مصادیق دیگر فقدان برون‌سازی حرف بزنیم باید به اصل خصوصی‌سازی و واگذاری کارخانه‌ها و صنایع مادر کشور اشاره کنیم که امروزه اخبار تخلفات و بهره‌مندی‌های ناعادلانه و حاکمیت سرمایه بر آنها و اجحاف در حق کارگران و افت بازدهی آن مجموعه آشکارا قابل مشاهده است و با اینکه اخیرا برخوردها و بازپس‌گیری‌هایی درخصوص تخلفات محرزشده درحال انجام است اما کماکان اصرار بر ادامه‌ وضع فعلی و تاکید بر آن نیز درحال وقوع است.  

همچنین در قانون الزام به حجاب اسلامی در اماکن و انظار عمومی و شیوه‌های برخورد با قانون‌شکنی‌های آن و حساسیت نسبت به این مساله در کنار وضعیت فعلی می‌توان به روشنی ناکارآمدی و چالش‌آفرین‌بودن آن را دریافت و از لزوم بازنگری و بازطراحی در سیاست‌های دخیل این موضوع سخن گفت که با حرکت از طرح‌واره‌های درونی‌شده به‌سمت برون‌سازی به ایجاد طرحی نو اندیشید.

از طرح‌واره‌های درون‌سازی‌شده دیگر که توسط جریان‌های تصمیم‌گیر در حوزه‌ عمومی و ارتباطات اعمال می‌شود می‌توان به رویکرد فیلترینگ و تعطیلی یا محدودسازی فضای اینترنتی و شبکه‌های مجازی پرمخاطب اشاره کرد که عمدتا با نیت جلوگیری از ارتکاب اعمال سوء و صیانت از جامعه اتخاذ می‌شود اما با وجود این در تجربه‌های سابق و آزموده شده، ناکارآمدی و عدم‌انطباق و همراهی مردم با این سیاست‌ها قابل لمس بوده و اصرار بر اتخاذ دوباره‌ چنین تصمیماتی نتیجه‌ای جز فاصله‌گیری بیشتر مردم با بدنه تصمیم‌گیرنده نخواهد داشت و علاوه‌بر آسیب بر کسب‌وکارهای اینترنتی این نوع محافظت‌ها و ممنوعیت‌ها و محدودیت‌ها وضعیتی متناقض با پیش‌بینی‌های انجام شده رقم خواهد زد؛ که می‌توان با عدم به کارگیری چنین اقداماتی و مواجهه‌ای موثر و همدلانه با مردم رویکردهای تسهیل‌بخشی را به موعد اجرا گذاشت.

مثال‌های فراوان دیگری از بخش‌های مختلف مراکز تصمیم‌سازی می‌توان آورد که نشان از تکیه‌ آنها بر طرح‌واره‌های درون‌سازی شده و عدم‌تمایل به برون‌سازی و انجام تغییر در رویه‌های موجود است که در اینجا به همین اندازه اکتفا می‌کنیم اما ذکر این نکته لازم می‌آید که ضرورت برون‌سازی در طرح‌واره‌های ناکارآمد و استقبال از رویکردهای جدید در معنابخشی و درک پدیده‌های بیرونی یک نیاز اساسی و بنیادین بوده که درصورت انجام آن به پویایی و کارآمدی سیستم منتهی شده و موجبات توانمندی و توسعه‌ بیشتر نهادها را فراهم خواهد آورد و در غیر این صورت با ادامه‌ شیوه‌های زیان‌بخش کنونی مجبور به متقبل‌شدن هزینه‌های مادی و روانی غیرضروری خواهیم شد که انطباق متناسبی با ظرفیت‌ها و توانمندی‌های جامعه ما دارا نیست.

* نویسنده: عرفان خیرخواه، دانشجوی روان‌شناسی