تاریخ : Mon 25 Jan 2021 - 01:03
کد خبر : 50804
سرویس خبری : نقد روز

سفر جبرانی

محمدجواد ظریف در سفر دوره‌ای به مسکو می‌رود، ایران در سال‌های امضای برجام فرصت‌های همکاری راهبردی زیادی را در کشورهای شرق از دست داد

سفر جبرانی

هرچند سفر‌های مشابهی را محمدجواد ظریف در ایام پیشین داشته است اما از آنجایی این سفر مهم و استراتژیک است که در آستانه مذاکره یا توافقات احتمالی با ایالات متحده درمورد برجام صورت می‌گیرد و از این منظر می‌تواند حائز اهمیت باشد.

به گزارش «فرهیختگان»، محمدجواد ظریف عازم سفری دوره‌ای به کشورهای اوراسیاست؛ تفلیس، باکو و مسکو طی خواهند شد و نهایتا او به آنکارا هم سفر خواهد کرد. خبرنگار «فرهیختگان» البته کسب اطلاع کرده که وزیر امور خارجه پس از این سفرها راهی اروپا خواهد شد و دیدارهایی را از برخی کشورهای اروپایی عضو برجام خواهد داشت.  هرچند سفر‌های مشابهی را محمدجواد ظریف در ایام پیشین داشته است اما از آنجایی این سفر مهم و استراتژیک است که در آستانه مذاکره یا توافقات احتمالی با ایالات متحده درمورد برجام صورت می‌گیرد و از این منظر می‌تواند حائز اهمیت باشد. واقعیت این است که بسیاری از تحلیل‌ها، احتمال توافق ایران و دولت بایدن برای آغاز دوباره اجرای برجام را زیاد می‌دانند و حتی برخی خبرهای تاییدنشده هم از مذاکرات و یا رد و بدل شدن پیام‌هایی میان دوطرف خبر می‌دهند. در چنین فضایی احتمال شکل‌گیری دوباره یک توافق جدی است و لذا نسبت ایران با محور شرق یعنی کشورهایی چون چین و روسیه اهمیت بالاتری می‌یابد. البته صرف‌نظر از این توافق، در شرایطی که احتمالا چالش‌های اقتصادی‌-امنیتی چین و روسیه با ایالات متحده و کشورهای هم‌پیمان آن در ایام آتی فزونی خواهد یافت، همچنان تعیین حدود و ثغور روابط ما با شرق برای همه طرف‌ها قابل اهمیت است و می‌تواند تعیین‌کننده باشد.

 برجام و تجربه تلخ دورشدن از شرق

برخلاف روابط نسبتا خوب و روبه‌رشدی که ایران در ایام تحریم با کشورهای مختلفی از جمله چین و روسیه داشت و همان روابط هم نگذاشت چالش‌ها پس از تحریم سال‌های 90 و 91 گسترش یابند، با انعقاد برجام ورق کاملا برگشت و در یک اشتباه کاملا استراتژیک بخش عمده‌ای از کانال‌های ارتباطی با کشورهای شرقی مسدود شد.

البته بهتر است اینطور بگوییم که در سال‌های ۹۴ و ۹۵ با انعقاد برجام، دولت بخشی از راه‌های گسترش ارتباط با چین و روسیه را مسدود کرد، به امید اینکه توسعه روابط با آمریکا زمینه‌ساز جهشی اقتصادی برای ایران بدون نیاز به عوامل و کشورهای دیگر باشد.

اگر به‌خاطر داشته باشید در بهمن‌ماه سال ۹۴ شی جینگ‌پینگ، رئیس‌جمهور چین در سفری تاریخی به تهران آمد اما شرایط آن‌طور که پیش‌بینی می‌شد جلو نرفت. آنچنان که قبلا نیز بارها گفته بودیم در این سفر دو روزه و به‌علت سرمشغولی طرف ایرانی برای سفر به اروپا، دلخوری بزرگی برای چینی‌ها ایجاد شد و برخلاف انتظار روابطی که می‌توانست به‌سرعت منجر به انعقاد و اجرای توافقات بزرگی چون توافق ۲۵ساله شود محتوم و ناقص ماند. این اتفاق اگر در کنار موضوعاتی چون حذف شرکت‌های چینی از فرآیند توسعه میادین گازی و نفتی ایران که بعد از سال ۹۲ رخ داد تحلیل شود، مجموعه مسائلی گردهم می‌آیند که در بستر آنها به‌درستی می‌توان تشخیص داد که محدود کردن روابط با شرق در چه ابعادی انجام شده است، چالشی که البته بعدها و حتی در جریان مشکلات پس از خروج آمریکا از توافق هم ادامه داشت و دولت به‌همراه بدنه مدیران میانی آن امکان شکل‌گیری روابط بنیادین با چین و روسیه را نمی‌دادند.

نتیجتا همین مجموعه اتفاقات هم بود که در ایام تحریم و فشار حداکثری مشکل را پیچیده و دوچندان کرد و اجازه نداد چنانکه ایران در دوره قبلی تحریم توانسته بود چالش را کنترل کند این بار نیز با استفاده از ظرفیت‌های همکاری با چین و روسیه در مقابل تحریم‌ها بایستد. در این ایام حتی کار به آنجایی رسید که به‌جای حسن روحانی، علی لاریجانی در راس هیاتی از وزرای کابینه راهی پکن شد تا توافقات تضعیف‌شده در دولت روحانی را دوباره به جریان بیندازد و از اهرم پکن برای عبور از تحریم‌ها استفاده کند اما خب او هم دستاورد شگرفی در این خصوص نداشت و حالا هم اموری چون پیشبرد توافق 25ساله فاقد پیشرفت کافی است.

از این رو تنظیم روابط ایران با شرق در آستانه توافق احتمالی با غرب بسیار مهم و حیاتی است چراکه تکرار وقایع ناگواری که در سال ۹۴ و ۹۵ افتاد ممکن است هرگونه فرصت آتی برای توسعه ایران را از بین ببرد و زمینه تعامل ایران با شرق برای همیشه بسوزد، مساله‌ای که اولا به‌خاطر غیرقابل اعتماد بودن آمریکا حائز اهمیت است و ثانیا به‌دلایل تغییر شگرف شرایط جهانی نمی‌توان دوباره خطای قبلی را تکرار کرد و دوباره جان سالم از آن به‌در برد.

 چرا خطای قبلی را نمی‌توان دوباره تکرار کرد

صرف‌نظر از اینکه پشت‌کردن دوباره به چین و روسیه به‌عنوان کشورهایی که زمینه همکاری‌های راهبردی با ایران دارند، چه هزینه‌هایی برای ما می‌تواند داشته باشد، دلایل دیگری را هم باید مدنظر داشت.

امروز که این متن نگاشته می‌شود جهان پیرامونی ما تفاوت عمده‌ای با ۴، ۵ سال پیش کرده است و اتفاقات شگرفی در آن رخ داده که در هرگونه تعاملی فضای بین‌المللی باید مدنظر باشند.

واقعیت این است که تحولات منطقه و جغرافیای اطراف ما در این چند سال اخیر همه‌چیز را زیر و رو کرده است. اگر به‌خاطر داشته باشید زمانی که برجام اجرا می‌شد روابط ایران با دبی مستحکم و قابل توجه بود.  آنجایی که برجام کم می‌آورد ایران از فرصت تبادلات ارزی در دبی و صرافی‌های آنجا یا امکان ری‌اکسپورتی که وجود داشت استفاده می‌کرد و نواقص برجام را تاحدودی پوشش می‌داد. حالا اما با فشار ایالات متحده دبی درحال هضم‌شدن در ابوظبی است و در کنار آن حضور امنیتی و اطلاعاتی رژیم صهیونیستی نیز گسترش یافته است. اینها همه عواملی شده برای ناامنی بیش از پیش دبی برای ایران و لذا تهران باید بداند ظرفیت پیشین این بندر مهم جنوبی هرچند برجام دوباره به اجرا درآید دیگر فراهم نیست و باتوجه به نواقص بزرگی که توافق هسته‌ای در درون خود دارد (از جمله عدم‌دسترسی ایران به چرخه دلار) باید تدابیر جدیدی اندیشید تا تجارت و مراودات بین‌المللی کشور درصورت اجرای احتمالی برجام عادی شود.

سومین دلیل احتمال تکرار بدعهدی آمریکاست. واضح است که آمریکا غیرقابل اعتماد است و هرآن ممکن است دوباره زیر میز برجام بزند، یا بهانه‌ای بیاورد برای عدم‌اجرای توافقات یا ده‌ها مساله دیگر که نمی‌توان از آنها به‌سادگی گذشت. این میز یک‌بار زیر و رو شده و در اثر آن شرکت‌های مختلف و طرف‌های تجاری به نقطه بی‌اعتمادی رسیده‌اند و برگرداندن آنها و مجاب کردن‌شان به همکاری بلندمدت بسیار سخت است مگر اینکه ظرفیت‌هایی پای کار بیایند که همبستگی قابل توجهی با برجام و نظر کشورهای غربی درباره ایران نداشته باشند. در این دوره اگر شرایط عادی شود ایران یک راه مهم دارد و آن تحکیم روابط با شرکت‌های محور رقیب آمریکاست. در این خصوص باید این را هم گفت که عدم‌توسعه روابط با شرق، ایران را وابسته به برجام نشان می‌دهد و این اهرم یعنی خروج از برجام یا استفاده از مکانیسم ماشه ظرفیتی می‌شود برای تهدید ایران؛ درصورتی که اگر غرب بداند ایران از فرصت رفع تحریم استفاده کرده و وابستگی خود به برجام را کاهش داده دیگر به اهرم‌های فشار در توافق فکر نخواهد کرد. نهایتا چهارمین دلیل هم داخلی است، اگر اینبار از فرصت توسعه روابط با جهان استفاده نکنیم مردم به عقل سیاستگذاران و دیپلمات‌های ما شک می‌کنند و اعتمادشان بیش از پیش از دست خواهد رفت.

 چرا شرایط برای روابط با شرق از همیشه مساعدتر است؟

در مقابل اجبارهای قبلی فرصت‌هایی هم هست که کار را برای ایران ساده‌تر می‌کند.

1_‌ چین و روسیه این روزها آمریکا را رقیب اصلی خود در جهان می‌دانند و بالعکس کاخ‌سفید نیز مسکو و پکن را در صدر اولویت‌های خود ارزیابی می‌کند. همین مساله می‌تواند فرصتی برای ایران باشد تا روابط خود با شرق و غرب را بر اساس منافع ملی تنظیم کند.

۲_   چین در این چند سال با تمام فشارهایی که از جانب ایالات متحده متوجه ‌شده بود هیچ‌گاه خرید نفت خود از ایران را به صفر نرساند، دلیل این رفتار هم استقلال ایران از محور کشورهای غربی است. پکن به‌خوبی می‌داند ایران گزینه بسیار مناسبی در ایام تشدید رقابت با آمریکاست. چینی‌ها متوجه این مساله هستند که اگر چالش با واشنگتن بالا بگیرد کشورهایی چون عربستان و امارات و دیگر کشورهایی که متحد آمریکا محسوب می‌شوند به‌سرعت می‌توانند در زمینه تامین انرژی به چالش‌آفرینی بپردازند و در مقابل این ایران است که می‌تواند متحدی کارآمد برای آن روز باشد. این یک نقطه فرصت برای ایران است.  فراموش نشود در این خصوص روس‌ها هم چالشی بزرگ با آمریکا دارند. هم در اوکراین با غرب درگیرند و هم در مساله دموکراسی، حقوق بشر و ماجراهایی چون پرونده آلکس ناوالنی.  آنچه این روزها از خیابان‌های مسکو برمی‌آید هم این است که با حضور دوباره دموکرات‌ها آشوب به خیابان‌های مسکو بازگشته و تهدید در قلب مسکو به‌سمت کرملین حرکت می‌کند و از این‌رو لذا روس‌ها هم می‌دانند که با حضور دولت دموکرات در آمریکا با چالش‌های متعددی مواجه هستند و باید به مواجهه با آن برخیزند.

۳ _ چینی‌ها به‌دنبال ایجاد خط انرژی زمینی از خاورمیانه هستند تا چالش تنگه مالاکا را نداشته باشند. روس‌ها هم به‌طور مشابه به‌دنبال دستاوردهایی در غرب و جنوب غرب آسیا هستند. کارشناسان معتقدند اگر ایران بتواند مسیر تامین انرژی زمینی به چین را برقرار سازد برای همیشه مساله تحریم را ناکارآمد کرده است مصداق آن همین خط لوله‌ای است که از گوره به جاسک و سپس به‌سمت شرق روانه است  و استراتژیک‌ترین پروژه اقتصادی و امنیتی ایران به‌حساب می‌آید. درمورد همکاری ترانزیتی با روس‌ها هم پروژه‌هایی چون خط آهن‌هایی که اخبار مربوط به آنها اخیرا در رسانه‌ها منتشر شده حائز اهمیت است. یک مصداق مهم هم البته فرصت‌هایی است که در منطقه برای ایران و به‌صورت ناخودآگاه ایجاد می‌شود. در دوره قبلی یک‌بار قطر با محورغربی دچار چالش شد و این‌بار ارمنستان و اگر دستگاه دیپلماسی و اقتصادی ایران بجنبد می‌تواند از آن بهره کافی ببرد.

4 _ مساله ایجابی دیگر درگیری مسکو و پکن با دلار آمریکاست و راهی که آنها برای حذف حاکمیت این ارز از روابط تجاری و مالی جهان در پیش گرفته‌اند. ایران که اکنون دسترسی به چرخه دلار ندارد و با اجرای احتمالی برجام هم آن را به‌دست نخواهد آورد، بهترین فرصت را پیش‌رو دارد تا با یک همکاری استراتژیک با شرق بتواند برای همیشه از بند دلار رها شود.

5 _ چین درحال تبدیل شدن به بزرگ‌ترین اقتصاد جهان است تا جایی که حتی اروپایی‌ها هم از انعقاد قراردادهای مهم با پکن ناگزیرند. همین توافق اخیر اتحادیه اروپا که آلمانی‌ها هدایت‌کننده اصلی آن بودند و برای واشنگتن بسیار گران تمام شد یک نمونه بسیار مهم است. آمریکا امروز هژمونی خود را به‌صورت محسوسی از دست داده و نگاه به شرق عملا تقویت شده است. علاوه‌بر این در دوران کرونا هم این شرق بود که برنده بازی شد و غرب و مخصوصا ایالات متحده همچنان درگیر است. در چنین شرایطی حتما رابطه با شرق فرصتی بزرگی برای ایران است که نباید از دست برود.

6_‌ نهایتا باید دوباره به این مساله بنیادین اشاره کرد که چینی‌ها و روس‌ها هرگز مانند آمریکایی‌ها عمل نکردند اگرچه آنها هم منافع ملی خود را در هرگونه رابطه‌ای با ایران یا حتی کشورهای متخاصم ایران مانند رژیم اشغالگر قدس درنظر می‌گیرند اما این دو کشور هیچ‌گاه مانند رقیب خود خواهان تغییر رفتار ایران یا تغییر رژیم ایران و از بین رفتن نظام نبودند و همین هم کافی است تا امکان گسترش رابطه با آنها تا سطوح بالایی وجود داشته باشد.