به گزارش «فرهیختگان»، مرتضی حیدری یکی از مجریانی است که برای گفتوگوهایش ویژگیهایی را درنظر گرفته و ابایی هم ندارد که بگوید متاثر از مجریان آنسوی آب بوده است. با او درباره لری کینگ و ویژگیهای فنیاش حرف زدیم، درحالیکه تا زمان انجام مصاحبه اطلاعی از فوت او نداشت.
مهمترین ویژگیهای دوران کاری لری کینگ گفتوگوهایی بود که با افراد مطرح داشت و سوالات صریح و شفافی که مطرح میکرد. گفتوگوهایش چه ویژگیهایی داشتند که جذاب و مفید میشدند؟
فکر میکنم حدود چهاردهه ایشان این برنامه را داشت و همانطور که اشاره کردید سوالات صریح میپرسید و شخصیتها دوست داشتند میهمان برنامه او باشند و در آن برنامه شرکت کنند. البته برخی هم تلاش میکردند او را در برنامه خود ببرند و شکست بدهند. لری کینگ در بین مجریان مشهور بود و شاید از 99 درصد آمریکاییها بپرسید که اسم برنامه او چیست، نمیدانند ولی این برنامه را به نام برنامه لری کینگ میشناسند. این نشان میدهد یک مجری میتواند چه جایگاهی پیدا کند که حتی شبکه و برنامه کنار برود و همگی او را بهعنوان برند برنامه بشناسند. مهمترین ویژگی همین بود که با شلوار معروف و عینک و فرمت نشستن خود روی میز و خم شدن روی میز، سوالات صریح خود را میپرسید و محبوبیت زیادی داخل و خارج آمریکا داشت. من شنیدم برنامههای او حدود 400 میلیون بیننده داشت که رکوردی بالا در حوزه رسانه است که الان میگویند 200-80میلیون بیننده در سراسر دنیا دارد. من شنیدم او تا 400 میلیون بیننده هم داشته است، البته نمیدانم چقدر این موضوع صحت دارد.
مصاحبههای زیادی در سطح جهان و با افراد مشهور و سیاستمداران دیدهایم، برنامههای معدودی همانند برنامه لری کینگ معروف شدند و بیننده میلیونی داشتند. درباره ویژگیهای این برنامهها صحبت کنید که چه وجه تمایزی با سایر برنامهها دارند؟ جالب است که برخی برنامههای گفتوگومحور را یکبار میبینید و تمام میشود اما برخی برنامهها را دوست دارید یکی، دو بار ببینید و تکرار آن را هم تماشا کنید. مثل گفتوگوهای لری کینگ.
طبیعی است که لری کینگ از روز اول لری کینگ نبوده است. این شخصیت و تصویر ذهنی از یک مجری برنامه درطول زمان در ذهن مخاطب شکل گرفته است. بنابراین نمیتوان گفت چون لری کینگ بوده برنامه او گرفته است. لری کینگ محصول این برنامه گفتوگو محور بود که چند دهه آن را اجرا میکرد، از جمله ویژگیهایی که این برنامه را به اینجا رساند و برنامههای مشابه را به اینجا رساند، این است که موضوعات درست انتخاب میشوند، سناریوی برنامه درست است و سوالات، صریح و شفاف است و مخاطب حس میکند که مطالب درست و پیامهای درست و بیپیرایه و صریح دریافت میکند و زمان مخاطب تلف نمیشود.
بسیاری از برنامههای گفتوگومحور هستند که ساعتها در روزهای مختلف تماشا میکنید و یک جمله بهدردبخور بهدست نمیآورید. با شخصیتهای مشهور صحبت میکرد و عنصر شهرت در برنامه لری کینگ برجسته بود. سوالات صریح و بیپرده میپرسید و برنامه لری کینگ عمدتا موضوعات روز را داشت، یعنی موضوعمحور بود. بعضا مبتنیبر شخصیت، شخصیتمحور هم بود. یک نکته هم تداوم و طولانی بودن در طول زمان است. این شخصیت ساخته و پرداخته شده و مخاطب میداند در آن ساعت و شبکه مشخص میتواند برنامه جذاب و دیدنیای را تماشا کند.
یک ویژگی دیگر هم این است که خود را بهروز میکرد. با رسانههای نو و تازه هم ارتباط خوبی داشت. اینطور نبود که نگاه سنتی داشته باشد و بگوید من یک برنامهای را 40-30 سال پیش امتحان کردم و جواب داده و نیازی به رسانههای نو و تازه ندارم.
درست است. مخاطب با هیچبرنامه و هیچرسانه و هیچمجریای عهد اخوت ندارد. رسانهها دائما با هم درحال رقابت هستند. اگر در این رقابت بهروز حرکت نکنید از قافله جا میمانید و این واضح و روشن است. مجریان بزرگ و رسانههای بزرگ درک خوب و کاملا درستی از مساله دارند و حتما سعی میکنند خود را بهروز نگه دارند و از ارتباطات روز و دانش روز عقب نمانند. این شرط رقابت است. این دنیای رقابت است. این چنین نیست که بگویید من این هستم و همیشه این میمانم. خیلی راحت شما را کنار میگذارند.
در گفتوگوها اینکه مجری انصاف را رعایت کند و همزمان هم قدرت اطلاعرسانی داشته باشد، مساله مهمی است. این دو چطور با هم جور درمیآید؟ لری کینگ این را هماهنگ با هم جلو میبرد؟
هر رسانهای وقتی راهاندازی میشود یک سیاستها و اهدافی را دنبال میکند. هیچرسانهای عاشق چشم و ابروی مخاطب نیست. بالاخره رسانه دولتی و غیردولتی فرقی ندارد، رسانه بر مبنای مخاطب و مشتری زنده است. شما باید در عین اینکه سیاستهای رسانه را دنبال میکنید، احترام به مخاطب بگذارید. معنای احترام به مخاطب این نیست که بگویید با عرض سلام و ادب و احترام! بلکه احترام بهمعنای مطالعه، روراستی، بهروز بودن است و مخاطب را واجد شعور بدانید. احترام یعنی به مخاطب بگویید من میدانم شما چه میخواهید و بهدنبال چیزی هستم که شما میخواهید و به شما دروغ نمیگویم. اینها جزء عناصر کلیدی یک برنامه است و اگر نباشد برنامه شکل نمیگیرد و قوام نمییابد.