به گزارش «فرهیختگان»، اینجا برای خیلیها آغاز راهی است تا بتوانند خودشان و توانمندیشان را نشان دهند و با تلاش به خواستههایی که آرزوهایش را دارند، برسند. قرارمان حوالی ساعت 12:30 نزدیک یکی از کوچههای خیابان انقلاب است. همیشه این مسیر را برای خریدن کتاب طی میکردم و اصلا فکر نمیکردم یکی از برنامههای پرمخاطب این روزهای تلویزیون در یکی از این کوچهها ضبط میشود. سر ساعت میرسم و منتظر میمانم تا روابط عمومی برنامه برسد. راهنمایی میکنند در کافهشان بنشینم تا ضبط برنامه شروع شود. اینجا لوکیشن برنامه «میدون» است؛ برنامهای که الان به فصل دوم رسیده و توانسته مخاطبان زیادی را جذب کند.
فصل اول جذابیتهای خودش را داشت و با تیم داوری شامل مینا مهرنوش، عضو هیاتعلمی دانشگاه تهران، مدیرعامل چندین شتابدهنده و مرکز استعدادیابی و خلاقیت کسبوکار؛ علیرضا یونچی، عضو مجمع عالی واردات؛ پرویز کرمی، دبیر ستاد توسعه فرهنگ علم، فناوری و اقتصاد دانشبنیان و امیرحسین اسدی، مدیرعامل چندین شتابدهنده و استارتاپ، برنامه اجرا و پخش شد. اما در فصل دوم تیم داوری تغییراتی داشت و امیر شکوهینیا، فعال استارتاپی و مدرس دیجیتال مارکتینگ؛ حمیدرضا موثقی، مسئول اتحادیه تولیدکنندگان، بازرگانان و صنایع بستهبندی چای کشور؛ حجتالله عبدالملکی، عضو هیاتعلمی دانشگاه امام صادق(ع) و معاون اشتغال و کاریابی کمیته امداد امامخمینی(ره) وارد مسابقه «میدون» شدند و دو داور از فصل یک فقط در تیم داوری باقی ماندند.
شروع با کافه میدون
کافهای که همان ابتدای کار وارد آن میشوم را هم به اسم برنامه گذاشتهاند. شرکتکنندگان ابتدا برای پذیرایی به این کافه میآیند، زمانی که رسیدم چند شرکتکننده که ضبط دوم برای آنها بود، در حال آماده شدن بودند. زن و شوهر و یک بچه که از استان سیستانوبلوچستان آمده بودند و بحثشان با عوامل برای لباس محلیای بود که باید به تن میکردند.
گروه دیگری هم درحال آماده کردن وسایلی بودند که باید زمان اجرا، روی صحنه برای داوران توضیح میدادند. کارشان یکسری مدارهای الکتریکی بود که برای بچههایی که به این کار علاقه دارند، میتوانست جذاب باشد. تیمشان سهنفره بود و همه جوان.
همینطور که شرکتکنندهها را ارزیابی میکردم، صدای تلویزیون کافه بلند شد و آخرین شرکتکننده از ضبط اول درحال توضیح کارش بود؛ شرکتکنندهای خاص که از تایباد آمده بود. کارش تولید دستمال و حوله بود، اما نه از حولههای معمولی که همهمان دیدهایم؛ حولهای خاص. با دختر و خواهرش به برنامه آمده بود. خودش معتقد بود فکر نمیکرده بتواند به برنامه برسد و اینجا اجرا داشته باشد تا همه با کارش آشنا شوند. او با لباس محلی شهرش آمده و با آن صدا و لهجه شیرین داوران را مسحور خود کرده است. اجرایش با استقبال داوران از کارش به پایان میرسد و همراه با یکی از عوامل به پشتصحنه میرویم تا از نزدیک با کار این گروه آشنا شویم.
از دو راهروی باریک به فضای اجرای برنامه میرسیم. داوران روی صندلیهایشان نشستهاند و همان فضای شوخی که در زمان برنامه مشاهده میشود در پشتصحنه هم وجود دارد. داوران سربهسر شرکتکنندگان میگذارند. تا قبل از آماده شدن همه برای ضبط، هماهنگی صورت میگیرد تا با تهیهکننده برنامه گفتوگو کنم. سیدمحمدحسین هاشمی گلپایگانی، تهیهکننده و کارگردان برنامه در دو فصل بوده است.
خاص برای کسبوکارهای ایران
سوال اول را از ایده برنامه میپرسم و اینکه چگونه به این شکل از برنامه برای پخش رسیدهاند و هاشمی با اشاره به اینکه رسیدن به این مدل طی یک فرآیند طولانی و مفصل بوده است، میگوید: «چندین سال در برنامهها و قالبهای مختلف کار شد. ابتدا در برنامه پایش یک آیتم داشتیم بهعنوان «میدون کسبوکار» که چند کارآفرین حضور داشتند و از کسبوکارشان میگفتند. کمکم ایده خیلی خوب جلو آمد و به این مرحله رسیدیم که برخی مردم عادی هم قهرمان تولید هستند و کارآفرین فقط رئیس فلان بانک و رئیس فلان کارخانه نیست. آن آدمی هم که در یک روستا از توابع تایباد توانسته یک کار بزرگ انجام بدهد، او هم میتواند در این پروسه جای بگیرد. چون باتوجه به داشتههایش این کار را انجام داده و توانمند است. متناسب با این مساله آن آیتم همینطور پیش رفت، بعد برنامه حرف حساب هر روز پخش شد و هر روز یک کارآفرین میآمد. وقتی به ایده اجرای برنامه در شبکه سه رسیدیم، پس باید باتوجه به مدیوم شبکه یک برنامه جدید طراحی میکردیم. آنقدر کار کردیم تا به این مدل رسیدیم. البته نمونههای خارجی این برنامه هم وجود دارد، ولی ما به مدل خودمان و فرهنگ خودمان در ایده اجرای برنامه رسیدیم. یک نکته دیگر این است که میدانستیم اقتصاد مفاهیم خشکی دارد که همه جامعه را جذب خودش نمیکند. به همین خاطر باتوجه به تجربیات گذشته، میدون را مثل زندگی واقعی مردم درآوردیم. خدا را شاکرم که توانست مخاطب خوبی برای خودش بهدست آورد.»
درحال صحبت هستیم که یکی از عوامل جلو میآید تا سوالی درباره اجرای آخر و شرکتکننده تایبادی بپرسد و هاشمی جواب میدهد. سوال بعدی را درمورد شرکتکنندههایی میپرسم که از دل روستاهای محروم میآیند و دیده میشوند و اینکه چطور به انتخاب این شرکتکنندهها میرسند و میگوید: «ما یکسری بانکهای اطلاعاتی داریم که مدام درحال چک کردن مخاطبان هستند. وزارت صمت، معاونت علمی ریاستجمهوری و اکثرا هم ثبتنام در سایت ما دارند و تکتک با آنها مصاحبه میشود و از دو بعد اقتصادی و تلویزیونی با آنها گفتوگو میکنیم و آنهایی که مطلوب باشند وارد مسابقه میشوند.» میگویم چند درصد از کسانی که ثبتنام میکنند، خط میخورند و به اجرا نمیرسند که هاشمی میگوید: «ببینید، چون آن دو بعد را در مصاحبه داریم، معمولا نود درصد رد میشوند. فرآیند به این صورت است که ما کسبوکار را معرفی میکنیم و به ایده کاری نداریم. ممکن است یک نفر ایده داشته باشد اما کسبوکار نه، باید تولید داشته باشد و مرحله ایده را رد کرده باشد اگر همچنان در مرحله ایده باشد، پس در برنامه معرفی نمیشود. نکته بعدی این است که سعی ما در این است که کسبوکارهای بزرگ را نیاوریم، چیزی را معرفی کنیم که مردم بتوانند آن را راه بیندازند. البته ممکن است در یک برنامهای معرفی شود، اما ایده اصلی، کسبوکار کوچک است.»
شرکتکننده تایبادی برنامه که همه عاشق کارش شدهاند و حولههایش را در همان برنامه از او خریدند، درحال صحبت با دخترش است و با هم پیش داوران برنامه میروند. هنوز شرکتکننده برتر انتخاب نشده و قرار است در آخر برنامه مشخص شود. از هاشمی درمورد این مساله میپرسم که چقدر شرکتکنندههای برنامه از دل روستاها هستند و میگوید: «اکثر شرکتکنندهها از روستاها ثبتنام میکنند. ما سعی کردیم کسبوکارهایی را معرفی کنیم که از دل روستا آمدهاند و در یک کلمه ایران را معرفی کنیم. مثلا یکبار یکی از داوران به من میگفت فلان کسبوکار ضعیف است و نباید معرفی شود، اما من در جواب گفتم همین کسبوکار ضعیف دارد انجام میگیرد. نباید به مردم در برنامه دروغ بگوییم. شرکتکننده از دل روستا آمده و باید کسبوکارش را معرفی کند. ممکن است کمی ضعیف باشد، اما ما میخواهیم ایران را نشان بدهیم که این کسبوکار ضعیف را هم دارد. اگر قرار باشد همه کسبوکارها قوی باشند و بزرگ، پس چطور تلاش یک نفر را نشان بدهیم که خودش را روزبهروز قویتر میکند. من کسبوکار با غلط را هم نشان میدهم تا دیگران یاد بگیرند و آن را تکرار نکنند.»
صحبتهایش که به اینجا میرسد، از او میپرسم تا بهحال کسبوکاری داشتهاند که اینطور باشد و خودش را از یک نمره پایین به بالا رسانده باشد؟ این را تایید میکند و میگوید: «ما آیتمی داریم به اسم «بعد میدون» که مثلا کسبوکاری داشتیم که کارش را تا چندین برابر گسترش داده، 70 کارمند داشته و الان این کارمندها به تعداد زیادتری رسیدهاند. این آیتم بسیار جالب است و معمولا باتوجه به نظراتی که در برنامه به کارآفرینها داده میشود، خیلی برایشان خوب است و آنها را اجرا میکنند و کسبوکارشان رونق میگیرد.»
از شرکتکنندههای خاص برنامه میپرسم که آیا در خاطرش مانده است؟ کمی فکر میکند و میگوید: «تقریبا همه خاص هستند. ما یک هفته با شرکتکنندهها زندگی میکنیم، تمرین میکنیم، نمیتوانم انتخاب کنم. شاید هر روز اجرای ما یک شرکتکننده خاص داشته باشد. هر روز میدون برای ما خاص است.»
از ادامه برنامه در فصلهای بعدی سوال میکنم و میگوید: «هنوز 50 قسمت از فصل دوم باقی مانده است و درمورد فصل سوم تصمیمی نگرفتهایم. باید با شبکه صحبت کنیم. البته استقبال مخاطبان تا الان خوب بوده و این سبک برنامهریزی جواب داده است و با اینکه خسته شدیم، اما از آنتن پایین نیامدیم و کار را ادامه دادیم. هم مدیران و هم مردم، کار را دوست داشتند.»
صرف فعل توانستن
صحبتهایم با هاشمی به پایان میرسد و ضبطها شروع میشود. اول صحبتهای مجری برنامه و بعد هم صحبتهای شرکتکنندگان؛ دو آقا و یک خانم که نکته جالب کاری است که شرکتکننده خانم دارد و کار با چوب و امدیاف است. اما نظر همه به سمت شرکتکننده سنی این برنامه است که از تایباد آمده و وقتی از او میخواهند از حضورش در برنامه بگوید کمی مکث میکند و میگوید: «خیلی خوشحالم که به اینجا آمدم و اصلا فکر نمیکردم در برنامهای حاضر باشم که بتوانم صدایم را از دل یک روستای دورافتاده به گوش همه مردم ایران برسانم و از کارم بگویم.» اینجای صحبتش که میرسد خودش به گریه میافتد و همین باعث میشود تا همه عوامل چه جلوی دوربین و چه پشت دوربین برایش دست بزنند. ضبط برنامه دوباره به استراحت میرسد تا وارد مرحله بعدی بشوند. در این مدت زمانی که دارم قرار میشود با یکی از داوران گفتوگو کنم و به انتخاب خودم سراغ داوری میروم که همه شرکتکنندگان دوستش دارند و از شوخطبعیاش لذت میبرند، علیرضا یونچی که خودش هم کارآفرین است و کار اصلیاش در حوزه کاغذ و مقواست.
او درباره حضورش در برنامه «میدون» و ویژگیهای آن میگوید: «من از ابتدای برنامه در این مسابقه بودهام، با وجود همه شرایط سختی که در این یک سال و به خاطر کرونا شاهد آن بودیم برخی داوران دیگر در فصل دوم با ما همراه نبودند اما خدا را شکر که برنامه به جای خوبی رسیده است. تمرکز در فصل دوم روی داوران شده است و برای مردم هم این مساله جذاب است و بازخورد خوبی داشته است. من مسافرت زیاد میروم و به شهرهای زیادی میروم مردم خیلی از برنامه راضی هستند و تشکر میکنند که کسبوکارهایی به آنها معرفی میشود که میتوانند آن را ادامه بدهند، نوعی امید در دل مردم با این برنامه ایجاد شده است که میتوانند به ادامه دادن در عرصه تولید امیدوار باشند.»
از نگاهش بهعنوان یک کارآفرین به شرکتکنندههای برنامه مخصوصا آنهایی که از دل روستاها آمدهاند، میپرسم و میگوید: «واقعا برایم همیشه جالب بوده که کسی با همت زیاد و تلاش فراوان از دل یک روستای محروم کارش را شروع میکند و درنهایت به اینجا میرسد. خوشحالم که چنین هموطنانی دارم. من بهعنوان یک شهرنشین از این عزیزان عذرخواهی میکنم که کاری برایشان انجام ندادم. برنامه «میدون» این زمینه را فراهم کرده و باعث شده تا کارآفرینان از همه جای ایران با هم آشنا شوند.»
صحبتهایش که به اینجا میرسد از کمک برنامه «میدون» به کسبوکارهای مختلف میپرسم و میگوید: «خیلیها به این برنامه آمدند و به نظرم نکتهای که این برنامه در کسبوکارها برجسته میکند، صرف فعل توانستن است، این مساله خیلی کمک کرده تا مردم به فکر بیفتند که با همان کسبوکارهای کوچک میتوانند، در کارشان موفق باشند.»
در مسیر تاثیرگذاری
حجتالله عبدالملکی، عضو هیاتعلمی دانشگاه امام صادق(ع) و معاون اشتغال و کاریابی کمیته امداد امام خمینی(ره) در فصل دوم برنامه «میدون» وارد این مسابقه شد و او درباره شروع این برنامه و رسیدن به ایده میدون میگوید: «مجموعه جهادی در بسیج دانشجویی آمدند و وارد موضوع کسبوکار و اشتغال در مناطق محروم شدند. شروعِ حرکت میدون از آنجا بود. 5 سال پیش بود که حرکتهای جهادی نوعا در حوزههای فرهنگی و پزشکی بود و معدود گروه جهادی وارد موضوع کسبوکار و اشتغال میشدند. چون کسبوکار ذاتا کار سختی است و در ادبیات متعارف هم میگویند سختترین کار، اشتغال است. اما آنها رشتهشان حوزه مدیریت، کسبوکار و اقتصاد بود و از طرفی با فضای واقعی اشتغال در کشور درگیر بودند. شروع کردند به ایدهپردازی که مسائل و مشکلات چگونه حل شود و در کنار آن فضای کسبوکار هم بهبود پیدا کند. به اسم میدون با هدف مزیّتبخشی و شناسایی فرصتها در مناطق، بحث آموزش و تامین سرمایه و منابع موردنیاز بازاریابی فروش در قالب سامانه و سایت، کار را از سال 1394 شروع کردند. زمانی که در شورای اقتصاد صداوسیما و سپس در قرارگاه کارآفرینی رسانه ملی، مسئولیت داشتم آن زمان به این نیاز بزرگ پیبردیم که خلأ آن در جامعه وجود دارد و آن مساله کسبوکار بود که به صورت ملموس در اختیار مخاطب قرار گیرد؛ برخی از داوران میدون مثل خانم مهرنوش در این شورا حضور داشتند. دغدغه این را داشتیم که صداوسیما به فضای کسبوکار و برقراری ارتباط بین مخاطب و حوزه اشتغال و کسبوکار ورود اساسی داشته باشد و برنامهای تاثیرگذار راهاندازی شود. تجربههای کشورهای دیگر را هم در این شورا مورد بررسی قرار دادیم و البته برنامه میدون هم شباهتهایی به این تجربیات دارد اما با این سبک و سیاق، مشابه کاملی در دنیا از میدون وجود ندارد.» او چند نکته مهم درباره برنامه میدون دارد و میگوید: «چند اتفاق خوب در برنامه میدون میافتد که برای خود من جذاب است. یکی از آنها این است که افراد موفق در فضای کسبوکار معرفی میشوند و قصههای اینها گفته میشود و خیلی از مردم به این فکر میکنند که چقدر با آنها قرابت دارند. روشهایی که در کسبوکار به موفقیت رسیدند را مطرح میکنند که رسیدن به تولید، اتفاق عجیبی نیست؛ اینکه برخی میگفتند نمیشود موفق شد، در این برنامه نشان داده میشود که با تلاش و کوشش و ایدهپردازی همهچیز امکانپذیر است. وقتی بیننده با شرکتکنندهای از مناطق دورافتاده کشور مواجه میشود که تولیدی را ارائه میکند، با خودش میگوید چرا من نکنم؟ این اولین خلئی در حوزه توسعه کسبوکار و اشتغال در کشور بود که توده جوانان ما در کشور میگفتند ما نمیتوانیم. و نکته دوم این است که در خلال این برنامه آموزش اتفاق میافتد. صرفا این نیست که محصول تولید شده را پیگیری کنید. کسانی که آنجا نشستهاند و داوری میکنند در کنار اعلامِ موفقیتها، ایرادات را گوشزد میکنند. از قیمت و ریسک و بازار فروش این محصول میگویند. کسی که پای تلویزیون هم نشسته متوجه میشود اگر میخواهد این کالا یا محصول را تولید کند باید به جنس و بازار آن توجه کند. نکته سوم این است که این برنامه روی سیاستهای کلان فضای کسبوکار کشور اثر میگذارد. باید در مسیری حرکت کند که این تاثیرگذاری را از دست ندهد و همواره خودش را پویا و بهروز نگه دارد.»
آغاز راهی سخت
استراحت برای ضبط آخر تمام میشود دوباره داورها پشت میزشان برمیگردند و نکته پایانی برنامه انتخاب شرکتکننده برتر است. اینجا از آن شرکتکننده نمیگوییم تا جذابیت مسابقه را حفظ کرده باشیم. ضبط با خداحافظی مجری به پایان میرسد و همه برای استراحت میروند تا یک ساعت دیگر یک مسابقه دیگر را ضبط کنند، اما اینجا در میدون از استراحت خبری نیست چون شرکتکنندهها در حال صحبت با داوران هستند تا نظرات بیشتری از آنها در مورد کارشان بگیرند و از فرصتی که به دست آوردهاند برای رونق کسبوکارهایشان استفاده میکنند. کار من در میدون تمام میشود اما اینجا برای خیلیها آغاز راهی است تا بتوانند خود و توانمندیشان را نشان دهند و با تلاش به خواستههایی که آرزوهایش را دارند، برسند.
* نویسنده: عاطفه جعفری، روزنامه نگار