به گزارش «فرهیختگان»، محسن زنگنه، اقتصاددان و عضو کمیسیون برنامهوبودجه مجلس شورای اسلامی اخیرا و در دیدار برخی از اعضای دفاتر اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل به تشریح ماجرای اصلاح بودجه 1400 و جزئیات حذف ارز 4200 تومانی پرداخت. در این نشست وی پاسخگوی مجموعه سوالات دانشجویان بود که مشروح آن در ادامه ازنظر میگذرد.
اقدامات کمیسیون تلفیق اصلاح اعداد است نه ساختار بودجه
چقدر گمان دارید که امکان اصلاحات ساختاری وجود دارد؟ باتوجه به قوانین موجود چقدر اصلاحات صورتگرفته در بودجه موردتایید شورای نگهبان قرار میگیرد؟
در باب اصلاحات ساختاری اصولا اتفاقی که در کمیسیون تلفیق میافتد خیلی اصلاحات ساختاری نیست، بیشتر اصلاحات عدد و رقمی است، مثلا میزان فروش بشکه نفت که دو میلیون و 300 هزار بشکه بود را به یک میلیون و 500 هزار بشکه تقلیل دادند، بنابراین اصلاحات خیلی ساختاری نیست.
نکته دوم اینکه شورای نگهبان با این تغییرات چه کند. طبیعی این است که شورای نگهبان رد کند، چون براساس قانون اساسی لایحه بودجه را دولت مینویسد و مجلس اصلاحات اندک میکند. الان دوستان کلی منابع اضافه کردند که فکر میکنم بین
300-200 هزار میلیارد منابع به لایحه بودجه اضافه کردند. اگر به روال قبلی شورای نگهبان را ببینیم، قطعا رد خواهد کرد، اما آقای قالیباف بیان کردند رایزنیای که با شورای نگهبان و تفاهمی که با دولت داشتیم این بود که هر تغییری میدهیم دولت بپذیرد. هرچند صحبت رئیسجمهور حاکی از این نیست که دولت زیر بار این تغییرات برود، ولی اگر توافق کرده باشند، ممکن است شورای نگهبان بپذیرد و آنچه از مجلس بیرون میآید تایید شود.
در کمیسیون تلفیق چه میزان از مواردی که مدنظر شما بهعنوان رئیس کمیته اصلاح ساختار بودجه بوده، الان انجام شده است؟
واقعیت این است که بودجه به مجلس آمد. من جزء کسانی بودم که معتقد بودم رد کلیات شاید خیلی به صلاح نباشد. نظر من این بود که ما کلیات را بپذیریم، منتها اصلاحات اساسی کنیم. اما نامه مقاممعظمرهبری خیلی مسائل را عوض کرد. در آنجا پیشنهاد من این بود که باید بودجه را به هیات دولت برگردانیم، چون نباید زیر بار این امر برویم که کسری تراز 300 هزار میلیاردی که 260 هزار میلیارد نیز بدان اضافه شده را بپذیریم، لذا مجلس نباید زیر بار این امر میرفت.
از طرفی معتقدم اصلاحاتی که در تلفیق اتفاق افتاد، متاسفانه آن اصلاحاتی نبود که با انسجام خاصی باشد. مثلا دوستان برای ایجاد درآمد 200 و خردهای هزار میلیارد تومانی به مالیاتها رجوع کردند، ولی پکیجی ندارند که الان باید چه اتفاقی بیفتد. آن چیزی که الان مطرح میشود این است که این را بهصورت یارانه به مردم بدهیم. این بسیار خطرناک است؛ یعنی عملا همه حرفهایی را که سالها بیان میکردیم، نفی میکنیم.
جامعه تحمل یک شوک قیمتی دیگر را ندارد
خیلی از کارشناسان معتقدند وقتی قیمت کالاهای اساسی را آزاد کنید، جامعه کشش یک شوک قیمتی دیگر را ندارد. البته ما در اینکه ارز 4200 تومانی خسارتآور و رانتآفرین است بحثی نداریم، اما اینکه کلا قیمت ارز را آزاد کنیم، حتی برای کالاهای اساسی خطرناک است.
همچنین نگرانی این است که عملا دولت هم از این وضعیت سوءاستفاده کند و بدش نیاید جلوی قیمتها را نگیرد و با تورم بسیار شدیدی مواجه شویم و همه این مسائل طوری در سبد مجلس ریخته شود. درست است که نیت نمایندگان خیر است، اینکه باید ارز 4200 تومانی حذف شود درست است، اینکه قیمت ارز باید تکنرخی شود درست است، اما کار اقتصاد سیاسی چیزی است که ما نمیتوانیم از این غافل شویم.
دوستان همسانسازی با زمان آقای احمدینژاد میکنند و میگویند آن زمان انجام دادیم شد و الان هم میتوان انجام داد. آن زمان خود دولت متولی بود. خود دولت حامی این امر بود و اتفاقا مخالفان بیرون دولت بودند. ثانیا از حدود یک سال قبل دولت آمادهسازی جامعه را شروع کرد. در عینحال آن شبی که بنزین از 400 تومان به 700 تومان رسید، در تهران چند پمپبنزین آتش گرفت، ولی با تدابیری که دولت اندیشیده بود این هزینه بهشدت کاهش یافت.
من طرحی را آماده و با آقای قالیباف هم صحبت کردم و گفتم اگر 4200 تومان را آزاد میکنید، بهترین کار این است که این مبلغ را در بین زنجیره تولید و توزیع جایابی کنیم؛ مثلا 150 کشتارگاه داریم. مکانیسمی طراحی کنیم که قابلرصد و نظارت باشد. کاری نکنیم در جامعه گوشت کیلویی 250هزار تومان شود یا پنیر قالب کوچک 50 هزار تومان شود. بعد بگوییم در کارت همه مردم میخواهیم 300 هزار تومان واریز کنیم.
الان بخشی از نمایندگان معتقدند باید کلیات در صحن رد شود و مجلس هزینهای را بر مردم و هزینهای را هم بر مجلس تحمیل کند، آنهم با دولتی که رئیس آن رسما الان مخالفت خود را اعلام میکند و این خلاف توافقی است که هیاترئیسه مجلس انجام داده بود.
به وعدههای دولت خوشبین نیستم
البته ظاهرا برخی نظر دیگری دارند.
بله، تا الان صحبتها چیز دیگری است. دوستان میگویند اینها در فضای سیاسی است و رئیسجمهور باید اینطور موضع بگیرد و نهایت دولت پای کار میآید، ولی من شخصا خوشبین نیستم، همچنانکه سر بحث معیشت، با دولت تفاهم کردیم و دولت اجرایی نکرد. درنهایت هم 100 هزار تومان واریز میکند و عملا برای کسانی واریز میکند که مدنظر مجلس نیستند. این وضعیتی است که تاکنون در مجلس داشتیم.
3 ایده اصلی درباره ارز دولتی در مجلس
ایدههای اصلی مجلس برای چنین فضایی قابل دستهبندی است؟
در حوزه بحثهای اقتصادی و بودجه سه طیف در مجلس داریم. یک طیف کسانی هستند که یک تجربه اجرایی دارند که بیشتر به همان بحث هدفمندسازی یارانهها برمیگردد. اینها میگویند به هیچ عنوان امکان نظارت در بین زنجیره تولید نداریم. ازطرفی مردم هم بهتر میدانند پول خود را چه کنند و لازم نیست به آنها بگوییم این کوپن گوشت، روغن و... .
اینها معتقدند باید همان فضای سال 89 را شبیهسازی کنیم. دلیل میآورند که تجربه موفقی داریم و الان هم باید همان مسیر را دنبال کنیم. در سناریویی که دارند 350 هزار تومان برای 20 میلیون دهک پایین مدنظر است، چند دهک بعد 200 هزار تومان و چند دهک بعدی 100 و خردهای هزار تومان.
طیف دوم نگاه آرمانخواهانه دارند که نگاه آنها درست است. مثلا میگویند ارز چندنرخی شود رانتزا است و فساد میآورد و باید با این فساد مبارزه کنیم. در همه کشورها هم ارز تکنرخی و تکقیمتی است. اینها کاملا درست میگویند. براساس محفوظات دانشگاهی و نگاه آکادمیک حرف درستی است که باید به این سمت برویم. این طیف دوم است.
طیف سوم هم بینابین اینها هستند؛ یعنی هم قبول دارند رانت و فساد ایجاد میشود و هم فضای سیاسی را در معادلات و تصمیمات اقتصادی کاملا موثر میدانند که خودم هم جزء طیف سوم هستم. این طیف معتقدند ارز 4200 تومان فسادآور است و باید یک فکری برای آن کنیم. این شیوه که ارز 4200 تومان را با بدبختی جور کنیم و به چهار دلال بدهیم و ندانیم کجا میرود، غلط است.
این دولت حتی توان و عزم اجرای طرحهای خوب را ندارد/ دولت معیشت مردم را گروگان خواهد گرفت
اینکه باید ارز رانت و فساد نداشته باشد درست است و اینکه به مردم ازلحاظ معیشت کمک کنیم و یارانه پرداخت کنیم درست است. درکنار همه این مسائل نمیتوانیم فضای سیاسی را درنظر نگیریم. اعتقاد ما این است که اگر نتوانیم بستهای را طراحی کنیم که هم مبانی اقتصادی و اقتصاد سیاسی درستی باشد و هم دولت از توان اجرای آن بهرهمند باشد، بهسرعت به نقطه پایان خواهیم رسید و توفیقی نخواهیم داشت. گاهی اوقات یک حرف خوبی را بیان میکنم، اما برای دولتی که نمیتواند آن را اجرا کند.
از اینرو اگر بتوانیم به این بسته برسیم، بهنظر من خیلی خوب است و موفقیتی برای کمیسیون تلفیق و مجلس است، ولیکن تا الان آنچه ما میبینیم، به این بسته دست پیدا نکردهایم. اگر بخواهیم به این ترتیب پیش برویم، درحقیقت در زمین دولت بازی میکنیم و فکر میکنم دولت خیلی با زیرکی این امر را پیش میبرد. هیچیک از توافقاتی که با دولت در حوزه اصلاح ساختار کردیم انجام نشده و ارقام و اعداد هم بهگونهای است که مجلس نباید زیر بار این امر برود. این برای مجلس هزینه دارد.
باتوجه به شرایط فعلی و روحیه لجبازانه دولت معیشت مردم را به گروگان خواهند گرفت تا به منافع سیاسی خود برسند. با این دولت خیلی محتاطانه باید برخورد شود. برخورد غیرعقلایی ممکن است هم مجلس را در جامعه تضعیف کند، هم دولت بهانهای مییابد که قیمتها را چندبرابر کند و تورم را افزایش دهد تا بازی سیاسی خود را کامل کند و آن را به گردن مجلس میاندازد.
باید با کالا برگ امنیت غذایی دهکهای پایین را تامین کنیم
در بحث یارانه از ابتدای انقلاب سه مسیر طی شده؛ یکی پرداخت ارز دولتی به ابتدای زنجیره تامین مانند ارز 4200 تومانی برای واردات، دیگری پرداخت به انتهای زنجیره تامین یعنی پرداخت نقدی به مصرفکننده و سومی کالا برگ. نظر شما چیست؟
من حالت سوم یعنی بحث کالابرگ را بیان کنم که خودم جزء کسانی هستم که معتقدم هم براساس قانون اساسی و هم براساس وظایف اجتماعی باید غذای مردم را تامین کنیم. اگر حداقل غذای مردم را تامین کنیم، فکر میکنم اگر تکانههای خارجی، ارزی و نفتی وارد شود و قیمتها افزایش یا کاهش یابد، شاید خیلی از مشکلات اجتماعی که ایجاد میشود، از بین برود. بحث غذا مساله مهمی است و در دنیا و حتی آمریکا نیز وجود دارد. در آمریکا 40 میلیون نفر کارت غذا دریافت میکنند. بهنظر من باید به این سمت برویم، مخصوصا در دهکهای پایین که الزاما باید بحث غذایی مردم را از سایر حوزهها جدا کنیم. غذا هم منظور کالای اساسی همچون برنج، روغن، لبنیات، تخممرغ و غیره است.
درمورد مسیر اول یعنی پرداخت یارانه در ابتدای زنجیره، خب مسلما رانت ایجاد میکند، مگر اینکه برخلاف دولتهای اخیر کشور، دولتی قوی برسر کار باشد و نظام ضدفساد را در داخل خود تعبیه کند. از طرف دیگر به هزارویک بهانه این امر را میتوان خدشهپذیر کرد؛ مثل تحریم، توقیف کشتی و...
البته اگر ارز 4200 را در مبدا توزیع کنیم مشکل دیگری هم ایجاد میکند و آن اینکه بانک مرکزی که وظیفه آن سیاستگذاری ارزی است عملا درگیر تامین ارزی میشود که این امر میتواند فسادزا باشد.
حالت سوم این است که نقدی به مردم یارانه واریز کنیم. به مردم پول میدهیم و ازسوی دیگر همه اجناس گران میشود. در سال 89 به مردم پول دادیم، اما نیروهای نظارتی کف جامعه بودند. نمیتوانیم به مردم پول بدهیم و یکباره فولاد دهبرابر شود، به مردم پول بدهیم و گوشت سهبرابر شود، به مردم پول بدهیم نان پنجبرابر شود. این بهانهای میشود که به مردم پول دادیم و همهچیز را آزاد کنیم. این خیلی خطرناک است؛ یعنی تورم وحشتناکی را ایجاد میکند.
قبلا در مباحث خود همواره بیان کردم نقش شاخصهای اقتصادی در تورم کشور ما 30 درصد تا 40 درصد است؛ یعنی بین 70-60 درصد تورم ما تورم انتظاری بوده و تورمی است که از شاخصها و علل غیراقتصادی ناشی میشود، لذا اگر نتوانیم آنسو را مدیریت کنیم، با کنترل شاخصهایی چون نقدینگی یا نرخ و شاخصهای بانکی اتفاق خاصی نمیافتد.
چرا باید 85 میلیون نفر درگیر شوند، چون 5 تا قاچاقچی را نمیخواهیم بگیریم؟
اما اکنون و درمورد 8 میلیارد دلار ارز 4200 تومانی که کل بحث ماست باید بگویم که حدود دو میلیارد دلار سهم دارو است که در کمیسیون تلفیق توافق شده این بحث دارو را دست نزنیم. در دارو 20-10 درصد ممکن است قاچاق شود که باید جلوی این را بگیریم. به یاد داشته باشیم بهخاطر اینکه از 10 درصد قاچاق جلوگیری و پنج قاچاقچی را دستگیر کنیم، نباید یکباره کل نظام دارویی و درمانی کشور را دچار مشکل کنیم. چرا باید 85 میلیون نفر درگیر شوند، چون پنج تا قاچاقچی را نمیخواهیم بگیریم، این منطقی نیست.
درمورد 6 میلیارد دلار دیگر اکثرا یعنی بالای 90 درصد و شاید بتوان گفت 100 درصد آن، سهم نهادههای دامی میشود؛ یعنی ذرت، کنجاله، سویا، یونجه و غیره. درمورد اینها باید برنامهریزی دقیق داشته باشیم.
اولین قدم در این مسیر این است که بتوانیم بر زنجیره توزیع نظارت کنیم؛ کاری که کاملا شدنی است. برای مثال کلا 150 کشتارگاه در کشور داریم و هیچ گوشتی غیر از این کشتارگاهها وارد بازار نمیشود.
شما میتوانید بهازای هر یککیلو گوشتی که از نقاط روی باسکول میرود و داخل شهر توزیع میشود، یارانه را پرداخت کنید؛ یعنی مثلا قیمت گوشت در اینجا 200 هزار تومان شده که هم کشاورز راضی است و میبیند که خوب است نهادهها را با ارز آزاد تهیه کند و با این قیمت به کشتارگاه بدهد. خب میشود در اینجا نسبتبه تخصیص یارانه اقدام کرد؛ یعنی 150 هزار تومان به تولیدکننده میدهیم و 50 هزار تومان را از مردم میگیریم. با این روش گوشت کیلویی 50 هزار تومان میشود که هم بار روانی ندارد و هم قیمت افزایش نیافته است.
نکته آخر اینکه من فکر میکنم اینکه رئیسجمهور میگوید این ارز 4200 تومانی خط قرمز ماست، دقت کنید رئیسجمهور ناظر به معیشت مردم نمیگوید، بلکه ناظر به این میگوید که این مساله پاشنهآشیل قدرت سیاسی است. این باید عملا برای ما پیام شود. ما بخواهیم وارد ارز 4200 تومان شویم، باید خیلی محتاطانه عمل کنیم که هم معیشت مردم را حفظ کنیم و هم از جبهه انقلاب صیانت کنیم و هم دستمایهای برای حمله به نیروهای انقلابی و مجلسی که مزین به نام انقلاب است، نشود.
نویسنده: محمدامین ایمانجانی، خبرنگار