به گزارش «فرهیختگان»، روز 24 دسامبر (4 دیماه) بوریس جانسون، نخستوزیر انگلیس با چهرهای شاداب و خندان پشت تریبونی قرار میگیرد که بهمنظور اعلام توافق تجاری میان اتحادیه اروپا و انگلستان برایش مهیا کردهاند. برای خبرنگاران تیزبین و کنجکاو، کراوات جانسون زودتر از خود او کنفرانس را شروع کرده است. پوشیدن کراواتی با نقش ماهی روی آن، یادآور یکی از مهمترین موضوعات مورداختلاف میان دو طرف یعنی حق صید و ماهیگیری در آبهای ساحلی بریتانیاست. جانسون و دولت او این موضوع را به نمادی برای نشاندادن «استقلال دوباره» انگلستان تبدیل کرده بودند و اکنون این کراوات سمبل رضایت آنها از نتایج گفتوگوها تلقی میشد.
نخستوزیر بریتانیا اعلام کرد امروز آخرین گامها در راستای اجرای اراده اکثریت رایدهندگان کشورش برداشته شده و بزرگترین توافق تجاری با اتحادیه اروپا به امضا رسیده است. اعضای دولت جانسون هم در بیانیهای که بهدنبال امضای توافق منتشر شد، تاکید کردند «بالاخره کنترل پول، مرزها، قوانین، تجارت و ماهیگیری در آبهای خودمان را به دست گرفتیم.» در آن سوی میدان مقامات اتحادیه اروپا و رهبران کشورهای اروپایی هم رضایت خود را از توافق انجامگرفته نشان دادند، هرچند ملاحظه و احتیاط بیشتری به خرج دادند.
اورسلا فان درلاین، رئیس کمیسیون اروپا با عادلانه و متعادل توصیف کردن این توافق، از پشتسر گذاشتن چالش برگزیت و تداوم حرکت روبه جلو اتحادیه اروپا خبر داد. امانوئل مکرون رئیسجمهور فرانسه نیز رویکرد درست اتحادیه اروپایی در حفظ اتحاد و ثباتقدم در برابر برگزیت را ستود و از نگاه افتخارآمیز به آینده سخن به میان آورد. مرکل نخستوزیر آلمان هم از این توافق تاریخی استقبال کرد. درمجموع از ظواهر امر میشد استنباط کرد که دو طرف میخواهند رضایت و خرسندی خود را از این توافق به افکار عمومی نشان دهند. از آن مهمتر اینکه هردو طرف دستیابی به چنین توافقی را در مقایسه با خروج بدون توافق بریتانیا از اتحادیه، دستاوردی بزرگ به حساب میآوردند. اما امضای توافق در دقیقه نود و در شرایطی که تا دو هفته قبل امید چندانی برای دستیابی به آن وجود نداشت، سوالات زیادی را هم به وجود آورده است؛ سوالاتی از این قبیل که برای دستیابی به چنین توافق دیرهنگامی کدام یک از طرفین حاضر به عقبنشینی از مواضعشان شدهاند؟ این توافق به چه میزان اهداف از پیش تعیینشده هریک از آنها در مورد برگزیت را تامین میکند؟ و از همه مهمتر آیا این توافق از قوام و دوام لازم برای تداوم همکاریها میان انگلستان و اتحادیه اروپایی در دوران پسابرگزیت برخوردار است؟
انگلستان در مسیر برگزیت
وقتی دیوید کامرون تصمیم گرفت برای تضمین پیروزی در انتخابات پارلمانی سال 2015 وعده انجام همهپرسی درباره خروج یا باقی ماندن بریتانیا در اتحادیه اروپایی را مطرح کند، شاید هرگز تصور نمیکرد رای انگلیسیها به خروج از اتحادیه اروپایی مثبت باشد و خود او لقب اولین قربانی برگزیت را یدک بکشد. درمورد اینکه چگونه تفکر خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا در میان مردم انگلستان شکل گرفت، دلایل و عوامل متعددی را برشمردهاند که از آن جمله میتوان به تمایل درمورد پس گرفتن اختیار کامل تدوین قوانین و استانداردها، توقف پرداخت حقعضویت سالانه، برخورداری از اختیار بستن قراردادهای تجاری آزاد با دیگر کشورهای دنیا و سرانجام در صدر همه این عوامل بحث قوانین مهاجرت اتحادیه اروپا و متوقف کردن فرآیند مهاجرت آزادانه از کشورهای عضو اتحادیه به سوی بریتانیا، اشاره کرد. بحث قوانین مهاجرت بیشتر از آن زمان اهمیت یافت که سیل مهاجران جنگهای خاورمیانه و آفریقا به سوی اروپا سرازیر شدند و اتحادیه اروپا هم برخلاف تمایل انگلیس نسبت به پذیرش آنها رغبت نشان داد.
در چنین شرایطی همهپرسی برگزیت در 23 ژوئن 2016 برگزار شد و طرفداران برگزیت با حداقل اختلاف (51.9 در برابر 48.1) به پیروزی رسیدند. این فاصله کم میان موافقان و مخالفان برگزیت موجب شد طی سالهای بعد درخواستهای متعددی برای برگزاری رفراندوم مجدد مطرح شود؛ بهویژه اینکه طرفداران باقی ماندن در اتحادیه اروپایی حامیان برگزیت را به فریبکاری و دادن اطلاعات و وعدههای دروغ به مردم متهم میساختند. درحالیکه برگزاری همهپرسی مجدد به سد محافظهکاران و طرفداران برگزیت در پارلمان (رایگیری در 23 اسفند ماه 1397) و خارج از پارلمان برخورد کرد؛ درمقابل نهتنها مذاکرات بر سر خروج با ناکامی پیش میرفت، بلکه برگزیت خطرات جدی را درمورد وحدت و یکپارچگی بریتانیا به وجود آورده بود. مردم اسکاتلند و ایرلند شمالی که در همهپرسی رای منفی به برگزیت داده بودند، اکنون بیش از گذشته در معرض تبلیغ ملیگرایان و ناسیونالیستهایی قرار داشتند که خواهان جدایی از انگلستان بودند و برگزیت نیز سوخت و انرژی لازم را برای این امر در اختیارشان قرار داده بود. خروج بدون توافق بریتانیا از اتحادیه اروپایی در 31 ژانویه 2020 نارضایتیها و اختلافات را آنقدر تشدید کرد که گوردون براون، سیاستمدار و نخستوزیر سابق انگلیسی را به اظهارنظری تلخ واداشت: «نهتنها اتحاد و تمامیت انگلستان در معرض خطر قرار گرفته، بلکه مجموعهای از ارزشها مانند مدارا، احترام، تنوعات و... که در انگلستان وجود داشت، اکنون با رقابتهای گوناگون و ملیگرایانه تنگنظرانه در معرض خطر قرار گرفته است.»
بر سر دوراهی؛ برگزیت نرم یا سخت؟
وعده دیوید کامرون برای برگزاری رفراندوم خروج از اتحادیه اروپا اگرچه توانست بقای حزب محافظهکار در قدرت را تضمین کند اما برای خود او چندان خوشیمن نبود. پس از روشن شدن نتایج همهپرسی کامرون که طرفدار باقی ماندن در اتحادیه اروپا بود، ناچار به کنارهگیری شد تا فردی موافق با برگزیت از درون حزب محافظهکار قدرت را دراختیار گیرد. نزدیک بودن نتایج همهپرسی برگزیت از یکسو و تمایل درونی بخشی از بدنه حزب محافظهکار به تداوم همکاری نزدیک با بروکسل موجب شد ترزا می نخستوزیر جدید انگلستان به دنبال توافقی با «کمترین اصطکاک» باشد. حاصل کار ترزا می پس از یکسالونیم مذاکره توافقی 585 صفحهای بود که هم ازسوی طرفداران برگزیت و هم از جانب مخالفان آن مورد انتقاد قرار گرفت. حامیان اتحادیه اروپایی و در واقع مخالفان برگزیت آن را سخت و به زیان اقتصاد انگلستان میدیدند. البته شاید مخالفت آنها بیشتر به این دلیل بود که هنوز نسبت به امکان برگزاری رفراندوم مجدد و تغییر نظر مردم امیدواری داشتند. در مقابل حامیان برگزیت توافق ترزا می را بیشازحد نرم و مخالف با درخواستها و اهداف مطرحشده در برگزیت میدانستند. از نظر آنها توافق نخستوزیر با بروکسل کنترل همه امور را به لندن بازنمیگرداند و انگلستان همچنان در قیدوبندهای اتحادیه اروپا باقی میماند. علاوهبر این، از دیدگاه آنها توافقات درمورد ایرلند شمالی هم نوعی نقض آشکار حاکمیت بریتانیا بر سرزمینهایش محسوب میشد. درنهایت ترزا می پس از سه بار ناکامی در تصویب توافقش در پارلمان، تسلیم شد و دومی قربانی برگزیت لقب گرفت.
انتخاب جانسون ازسوی اعضای حزب محافظهکار این نکته را روشن ساخت که انتظار دستیابی به توافقی آسان و متعادل بیهوده است. جانسون از همان ابتدا جزء طرفداران سرسخت خروج از اتحادیه اروپا بود و در دوران نسبتا کوتاه وزارتخارجهاش در دولت ترزا می، از منتقدان جدی نرمش او دربرابر بروکسل محسوب میشد. نکته مهمتر این بود که جانسون و طیف همراه او خروج بدون توافق را بر خروج از طریق یک برگزیت نرم ترجیح میدادند. حاصل دو سال پافشاری و مذاکره بیسرانجام جانسون این شد که بریتانیا در 31 ژانویه 2019 بدون دستیابی به هرگونه توافقی از اتحادیه اروپا خارج شود. سرگردانی و فشار حاصل از مذاکرات از یکسو و انتخاب شدن جانسون از طریق سیستم درونحزبی از سوی دیگر، بحثهایی را درمورد لزوم برگزاری انتخابات مجدد پارلمانی مطرح کرد؛ انتخاباتی که میتوانست نوعی رفراندوم برای ادامه حمایت از برگزیت و عملکرد حزب محافظهکار حاکم تلقی شود. پیروزی قاطع و چشمگیر حزب محافظهکار به رهبری جانسون نشانهای از حمایت مردم از عملکرد دولت وی در قبال برگزیت تشخیص داده شد و دولت محافظهکار بریتانیا را برای ادامه مسیر برگزیت سخت و حتی خروج بدون توافق از اتحادیه مصممتر ساخت.
اختلافات اتحادیه اروپایی و انگلستان
«درحال حاضر شرایطی که اتحادیه اروپا پیشنهاد میکند به ترتیبی است که بریتانیا با وجود ترک اتحادیه اروپا همزاد آن باقی میماند.» این انتقاد تندی است که از سوی نخستوزیر انگلیس نسبت به روند مذاکرات و اهداف بروکسل مطرح میشود. درواقع جانسون به دنبال این بود که جدایی بریتانیا از اتحادیه به شکلی کاملا ملموس و واقعی رقم بخورد. در این مسیر شرایط مبادلات تجاری و تعرفههای گمرکی میان طرفین اولین و مهمترین موضوع اختلاف میان طرفین بوده است. تاکنون فرآیند مبادلات تجاری طرفین در یک چارچوب مشترک یعنی اتحادیه اروپایی انجام گرفته و بر این اساس دو طرف بدون در نظر گرفتن مرزهای سیاسی و بهدور از تشریفات و تعرفههای گمرکی روند مبادلات را پیگیری کردهاند. این روند طی یکسال اخیر یعنی دوران انتقالی هم حفظ شده است. این همکاری برای هردو طرف بهویژه انگلستان، مزایای غیرقابل چشمپوشی به همراه داشته است. درصورت عدمامضای توافق میان بروکسل و لندن، روابط آنها باید براساس قوانین سازمان تجارت جهانی تنظیم میشد که مشکلات و بروکراسی اداری و گمرکی فراوانی برای هر دو طرف به وجود میآورد. درعینحال این مساله میتوانست در رابطه با مرزهای ایرلند به بحرانی بسیار عمیقتر از مسائل گمرکی و تجاری منتهی شود.
بحث رقابت تجاری عادلانه میان شرکتهای اروپایی و انگلیسی چالش مهم دیگری بود که پیشروی دو طرف قرار داشت. بروکسل نگران قصد لندن برای اعطای کمکها و امتیازات دولتی نامحدود به شرکتهای انگلیسی و بالا بردن توان رقابتی آنها در برابر شرکتهای اروپایی است؛ مسالهای که قاعده بازی در شرایط برابر را برای شرکتهای اروپایی نقض میکند و عملا زمینه خروج آنها از انگلستان را فراهم میسازد. اما موضوع سیستم حل اختلافات میان بروکسل و لندن یکی از مهمترین اختلافنظرها و چالشهایی بود که دستیابی توافق بر سر برگزیت را دشوار میساخت. با توجه به عضویت انگلستان در اتحادیه اروپایی تاکنون هرگونه اختلاف تجاری و حقوقی میان لندن و سایر اعضای اتحادیه از کانال قوانین و دادگاههای حقوقی اتحادیه انجام گرفته است. در این شرایط لندن اصرار دارد با خروج انگلستان از اتحادیه این مراجع دیگر نمیتوانند بهعنوان مراکز حل اختلاف در نظر گرفته شوند. هرچند استدلال دولت بریتانیا در این زمینه منطقی به نظر میرسد اما اینکه چه مرجعی صلاحیت رسیدگی به اختلافات را دارد، نکتهای مبهم و درخور بحث باقی مانده بود.
سرانجام اختلاف بر سر حقوق ماهیگیری در سواحل انگلستان یکی از معضلات مهم دیگر برگزیت را شکل میداد. در ابتدای مذاکرات برگزیت و طی چند سال اخیر پرداختن به این مساله در حاشیه قرار گرفته یا حداقل علنی نشده بود؛ چراکه اساسا حجم کمی از مبادلات و درآمدهای دو طرف از این محل تامین میشد. با این حال به نظر میرسد رویکرد جانسون و دولت او بهگونهای بوده که این موضوع در مراحل نهایی مذاکرات به موضوعی ملی و بسیار مهم و حتی سمبل ایستادگی در برابر اتحادیه اروپایی تبدیل شود. البته این رویکرد تا حد زیادی میتواند جنبه انحرافی داشته و در راستای اقناع افکار عمومی بریتانیا برای دستیابی به یک برگزیت تمام و کمال انجام گرفته باشد.
برگزیت؛ پروندهای توافقی
ساعت ۲۳ پنجشنبه ۳۱ دسامبر به وقت گرینویچ، بریتانیا سرانجام پس از ۴۸ سال به روابط خود با اتحادیه اروپا پایان داد و چهار سال و نیم بعد از نظرسنجی برگزیت، اتحادیه اروپا، اتحادیه گمرکی و بازار اتحادیه اروپا را ترک کرد. بوریس جانسون این لحظه را «لحظهای شگفتآور» برای کشورش توصیف کرد و روایتی خوشبینانه خود را از «بریتانیای جهانی بدون قوانین و مقررات بروکسل» تشریح کرد. این خوشبینی جانسون پس از آن صورت گرفت که دو هفته قبل، گزینه خروج بدون توافق تنها گزینه ممکن برای برگزیت تصور میشد اما در آخرین روزهای دوره انتقالی و مهلت نهایی تعیینشده برای خروج کامل بریتانیا از اتحادیه اروپا، به یکباره ورق برگشت و دو طرف از حلوفصل اختلافات و دستیابی به یک توافق تاریخی خبر دادند. حفظ و تداوم روابط و مبادلات تجاری براساس تعرفهها و شرایط گمرکی میان سایر اعضای اتحادیه اروپا، مهمترین وجه این توافق محسوب میشد. بسیاری این موضوع را برگبرندهای بزرگ برای لندن ارزیابی کردهاند؛ چراکه در عین کسب استقلال و حق حاکمیت مجزای اقتصادی و درکنار آن معافیت از پرداخت هزینههای عضویت در اتحادیه، توانسته شرایط تجاری و گمرکی برابر با سایر اعضای اتحادیه کسب کند. درمورد رفع اختلافات سیاسی و حقوقی نیز به نظر میرسد بازهم انگلیسیها در به کرسی نشاندن حرف خود پیروز بودهاند و نسبت به رفع اختلافات در چارچوبی خارج از قوانین و مقررات اتحادیه موافقت شده است. اما در رابطه با حق ماهیگیری در سواحل بریتانیا باید گفت علیرغم تبلیغات گسترده لندن، شرایط برای بروکسل تا حد زیادی مطلوبتر است. آنها طی دوره انتقالی پنجونیمساله تنها 25 درصد از امتیاز صید ماهیگیری خود را از دست دادهاند، ضمن اینکه در پایان این دوره هم امکان مذاکره و چانهزنی مجدد برایشان فراهم شده است. درمورد تجارت عادلانه و برابر هم طرفین به توافقاتی دست یافتهاند که هرچند ابعاد دقیق آن روشن نیست، اما ظاهرا همهچیز به رفتار متقابل طرفین موکول شده است.
نگاه اجمالی به این توافقات شاید حکایت از آن داشته باشد که بروکسل از مواضع پیشین خود عقبنشینی کرده و لندن برنده جدال طولانی و پیچیده برگزیت شده است. اما همانطور که کارشناسان و تحلیلگران سیاسی اذعان داشتهاند با توافق فعلی حتی نمیتوان گفت پرونده برگزیت کاملا بسته شده است، چه رسد به اینکه بخواهیم به صورتی شتابزده درمورد برنده یا بازنده منازعه سخن بگوییم. درواقع نباید این نکته مهم را نادیده گرفت که در توافق کنونی از بسیاری مسائل پرمناقشه و اختلافبرانگیز به شکلی گذرا عبور شده است. راهحلی که برای صید و ماهیگیری در سواحل انگلستان پیشنهاد شده کوتاهمدت، موقتی و پرجنجال برای آینده باقی مانده است. درمورد شرایط مهاجرت و امکان کار و سکونت شهروندان دو طرف برنامه و راهکار قطعی ارائه نشده و باید در انتظار سرگردانی زیادی در این زمینه باشیم. در این توافق نسبت به حوزه خدمات و بهویژه خدمات بانکی و سرمایهای کمتوجهی صورت گرفته و پیشبینی میشود مشکلات بزرگی در این حوزه پدیدار شود. در قبال موضوع رقابت عادلانه تجاری نیز همهچیز به عملکرد متقابل دو طرف واگذار شده و حتی اتحادیه اروپا این مساله را به نحوی با ادامه تجارت بدون تعرفه پیوند زده است. درنهایت به یک مساله مهم دیگر هم در این توافق کمتوجهی شده است؛ نحوه تداوم همکاریهای امنیتی و سیاسی میان لندن و بروکسل، نکتهای که در روزهای اخیر مورد توجه و تجزیه و تحلیل روزنامه گاردین قرار گرفته است.
درمجموع و در یک جمعبندی کلی باید گفت توافق امضاشده میان اتحادیه اروپا و انگلستان بهرغم چند سال چانهزنی و کشمکش بر سر آن، پر از خلأ، ابهام، بلاتکلیفی و موکول ساختن چالشهای اساسی به آینده است و به همین دلیل نه اتحادیه اروپا و نه انگلستان نمیتوانند ادعای موفقیت و پیروزی داشته باشند. درواقع براساس توافق فعلی، پرونده برگزیت همچنان باز مانده و گذشت زمان نشان خواهد داد در وهله اول چه بر سر روابط بروکسل و لندن آمده و در گام دوم این توافق به چه میزان آنها را در اهداف از پیش تعیینشدهشان در برگزیت نزدیک کرده است.
* نویسنده: میراحمدرضا مشرف، روزنامهنگار