به گزارش «فرهیختگان»، بالاخره قطار واگذاری استقلال و پرسپولیس و عرضه سهام آنها در بورس به ایستگاه پایانی خود رسید تا پس از سالها انتظار سرانجام تغییرمالکیت این دو مجموعه پرحرفوحدیث در بهمنماه سال جاری بهصورت قانونی انجام شود. موفقیت این دو باشگاه در عرضه به بازار سهام و همچنین موفقیت در سودآوری و درآمدزایی در ادامه فعالیت بسته به رعایت شروطی دارد که در این گزارش بهطور کامل در گفتوگو با پیمان مولوی، دبیر انجمن اقتصاددانان کشور و کاظم اولیایی از مدیران پرسابقه فوتبال و باشگاه استقلال بررسی شده است. خروج کامل دولتیها و عرضه 100درصدی سهام این دو باشگاه، اجازه به احصای کامل درآمدهایی مثل حقپخش و عدمنفوذ سیاسیون در هیاتمدیرههای آینده از شروط اصلی مورداشاره کارشناسان است. درمورد عملکرد این باشگاهها در سالهای اخیر نیز اطلاعات مالی خاصی منتشر نشده اما پیگیریهای «فرهیختگان» و گفتوگو با یک منبع نزدیک به وزارت ورزش، اطلاعات جذابی را به دست میدهد. شاید باورش سخت باشد اما ترازنامه مالی هردو باشگاه در 10سال اخیر بدون زیان انباشته بسته شده و میزان داراییهای آنها نیز درمجموع بین دوهزارو500 میلیارد تومان تخمین زده میشود. این منبع میگوید؛ میزان بدهی هردو باشگاه درمجموع حدود 80میلیارد تومان است و این درحالی است که تنها درآمد هردو باشگاه در چند ماه اخیر حدود 120میلیارد تومان (بدون محاسبه حق پخش) بوده است. با ذکر این موارد ورود این دو باشگاه بهشرط رعایت مواردی که در ادامه مطرح خواهد شد به بازار اول یا دوم فرابورس بلامانع خواهد بود.
چالش 15 ساله خصوصیسازی سرخابیها
فوتبال محبوبترین ورزش در عرصه داخلی و بینالمللی است. اگر توفان یکسال اخیر ویروس کرونا را استثنا کنیم، این فوتبال بوده که با ورزشگاههای لبریز از هوادار و چند صد میلیون بیننده تلویزیونی و غیره، توفان بهپا کرده است. اما نزدیک به سه دهه است که تمایلات روزافزون به این ورزش تحولات اساسی در نگاه به آن ایجاد کرده و فوتبال را از یک ورزش به صنعت و باشگاههای فوتبال را نیز به هلدینگهای اقتصادی تبدیل کرده است. اواخر دهه 80 میلادی بود که جریان مالی و نقدینگی مورد نیاز باشگاههای ورزشی اروپا آنها را به صرافت مدیریت هزینهها و ایضا توسعه درآمدها سوق داد، چراکه دیگر مالکان شخصی و یا حتی دولت توانی برای حمایت از آنها نداشتند. در کشور ما نیز هرچند شرایط اقتصادی ایجاب میکند که باشگاههای فوتبال هرچه زودتر دست از بریز و بپاشهای بیهدف بردارند و با کنترل هزینهها به درآمدزایی بالاتر فکر کنند، اما این مهم طی چند دهه اخیر بهدست فراموشی سپرده شده است. در ایران فوتبال و باشگاههای فوتبالی برای نهادهای مربوط به خود (که عمدتا دولتی هستند) صرفا هزینهزا بودهاند و بهدلیل نداشتن انضباط مالی و شفافیت عملکردی برای بسیاری دیگر محل مناسبی جهت پولشویی، فساد و... بودهاند اما در وضعیت فعلی اقتصاد ایران بهنظر میرسد تبدیل باشگاههای فرهنگی-ورزشی کشور به باشگاههای فرهنگی و اقتصادی گریزناپذیر است. پرسپولیس و استقلال دو تیم بزرگ و پرطرفدار کشور هستند که با توجه به وسع مالی و باشگاهی در اولویت این تحول قرار دارند. درحال حاضر ورود این دو باشگاه به بازار سرمایه بهعنوان بهترین راه برای کنترل هزینهها و افزایش درآمدها مطرح شده و براساس اظهارات مسئولان دولتی، فرآیند این مهم با سرعت زیادی درحال انجام است.
اما این چالش 15ساله کشور محل چند سوال جدی است؛ آیا بهترین مسیر برای تجاریسازی باشگاههای فوتبال خصوصیسازی آنها و بهطور مشخص ورود آنها به بازار سهام است؟ این باشگاهها حائز شرایط مورد نیاز برای ورود به بازار سهام هستند؟ چند درصد از سهام این دو باشگاه عرضه میشود و تا چه میزان میتوان به سودآوری آنها امیدوار بود؟ آیا صورت مالی و لیستی از داراییها و هزینههای سرخابیها تهیه شده است؟
4 روش برای فیرپلی مالی
گزارش نهایی تحقیق و تفحص از دو باشگاه استقلال و پرسپولیس در ۱۰ سال اخیر که چند ماه پیش در صحن علنی مجلس قرائت شد، حاکی از هزینههای ۱۷۴ میلیارد تومانی پرسپولیس و ۱۶۳ میلیارد تومانی استقلال تنها برای جذب بازیکن و مربی بوده است. با وجود هزینههایی دیگری مانند فراهمکردن امکانات شخصی برای بازیکنان، اردوها، رفتوآمدها و پرداخت برخی جرایم این رقم چندینبرابر نیز خواهد شد. بالا بودن نقدینگی مورد نیاز این دو باشگاه آنها را نیازمند تامین مالی در بسیاری از زمینهها مانند توسعه ورزشگاهها، تقویت کادرفنی و بازیکنان، توسعه فعالیتها و... کرده است. از طرفی سرخابیها با توجه به پتانسیلهای اقتصادی خود میتوانند از طریق درآمدهای حقپخش، برندینگ، تولید اقلام، کالاهای ورزشی و... درآمدزایی بالایی داشته و اقدام به صرف هزینهها از محل درآمد خود کنند. کاظم اولیایی، مدیرعامل باسابقه فوتبال کشور که سابقه مدیرعاملی باشگاههای استقلال و پاستهران را نیز در کارنامه دارد از تبدیل باشگاههای کشور و مخصوصا پرسپولیس و استقلال به بنگاههای اقتصادی میگوید. وی معتقد است ماهیت فوتبال دوطرفه بوده و از هزینه و درآمدها شکل میگیرد. برای همین کنفدراسیون فوتبال آسیا سالها پیش، باشگاهها را به حرکت در مسیر اقتصادی تشویق کرد. فیفا نیز در سال 2011 تمامی باشگاههای اتحادیه اروپا را به فیرپلی مالی (FFP) مجبور کرد. این قانون باشگاه را ملزم کرد تا تمامی هزینه خود را از درآمدهای خود تامین و جلوی افزایش هزینهها بیشتر از درآمد را بگیرند. شفافیت مالی هم مساله مهم دیگری است که تا خارجنشدن پای سیاسیون از این باشگاه نمیتوان انتظار آن را داشت. بهطور مثال قراردادهای چند ده میلیاردی برخی بازیکنان و مربیان که گاهی از سوی رسانهها مطرح میشود تا نبود استاندارد مالی ادامه خواهد داشت و کسی از آن اطلاع موثقی پیدا نخواهد کرد. درحال حاضر بیش از 25 تیم اروپایی در دنیا به بازارهای بورس راه پیدا کرده و مهمترین نتایجی که از آن بهدست آمده، بالا رفتن سودآوری باشگاهها، افزایش انضباط و شفافیتهای مالی و همچنین افزایش اشتغال بوده است. در کشور ما و با توجه به قانون خصوصیسازی، دو باشگاه پرسپولیس و استقلال در مواردی قرار دارند که باید خصوصیسازی شوند اما مهمترین مساله فرآیند آن است.
در قانون اساسی 4 روش برای خصوصیسازی بنگاهها مطرح شده که شامل؛ واگذاری مستقیم، عرضه در بازار سهام، مدیریت پیمانی و واگذاری تعاونی است. طبق اصل 44 قانون اساسی، خصوصیسازی بنگاهها و شرکتهای کشور از چند روش عملیاتی میشود که اوضاع متفاوت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور نیز بر انتخاب این روشها تاثیر بسزایی خواهد داشت. از طرف دیگر شکست بسیاری از بنگاهها و کارخانههای دولتی چه در روند فرآیند و چه در بازدهی بعد از اجرای خصوصیسازی، ترس سیاستگذاران و همچنین فعالان بخش خصوصی را در فروش و تحویل شرکتها و بنگاهها بالا برده است. کشت و صنعت مغان و نیشکر هفتتپه از معروفترین بنگاههای واگذار شده به بخش خصوصیاند که نوع واگذاری و در ادامه عملکرد آنها در بستر خصوصی محل سوال بوده است. طی سالیان اخیر در کنار روشهای «مندرآوردی» خصوصیسازی که مساوی با ارزانفروشی و توزیع رانت و درنهایت خصولتیسازی بوده، سه روش پرتکرار بوده است؛ عرضه سهام در بازار سهام، فروش و واگذاری داراییهای بنگاههای دولتی به افراد و فروش بنگاههای دولتی به مدیران و کارکنان بنگاه. این سه روش در «انتقال مالکیت» و «خصوصیسازی بدون انتقال مالکیت» دستهبندی میشود که مهمترین پارادوکس اصل 44 در کشور است. عرضه اولیه سهام «شستا» را بهخاطر بیاورید که در آن تنها 10 درصد از مالیکت انتقال داده شد، اما خبری از انتقال مدیریت نبود.
مدل مطلوب خصوصیسازی سرخابیها
پیمان مولوی، دبیر انجمن اقتصاددانان ایران در این مورد به «فرهیختگان» میگوید: «استفاده از ابزار مشروع «بازار سرمایه» درجهت خصوصیسازی بنگاهها اتفاق مثبتی است اما مهمترین موضوع «انتقال مالکیت» در این روند خواهد بود. باشگاههای پرسپولیس و استقلال باشگاههای پرطرفداری هستند، برای همین باید این سوال را پرسید که آیا وزارت ورزش و سازمان تربیت بدنی حاضر به از دست دادن نفوذ خود خواهند بود و آیا اداره باشگاه بهدست سهامداران سپرده خواهد شد یا خیر؟»
مولوی ادامه میدهد: «نکته بعدی مدلی است که در دنیا وجود دارد، که یک بخش بحث سهامداری و بخش دیگر مساله ذینفعان است. گروهی از ذینفعان باشگاههای پرسپولیس و استقلال پیشکسوتها و بازیکنان آنها در طول سالیان هستند. باید پرسید که کجای فرآیند عرضه و خصوصیسازی این باشگاهها گروه «بازیکنان و پیشکسوتان» قرار خواهند داشت. این باشگاهها شرایطی مشابه با بنگاههای دیگر ندارند چراکه طیف وسیعی از هواداران و پیشکسوتان را در خود جای دادهاند. پس باید بدانیم که تنها عرضه سهام در بازار بورس معنی خاصی ندارد، بلکه باید بهدنبال مدلی برای آن بود. منظورم این است که مبادا عرضه این باشگاهها نیز شبیه دیگر بنگاههای دولتی در سالهای اخیر شود که تلفیقی از واگذاری و واگذار نکردن است.»
مولوی بهترین مسیر خصوصیسازی برای دو باشگاه را، عرضه سهام آنها در بورس میداند اما نحوه فرآیند، جایگاه ذینفعان، سودآوری این دو باشگاه و همچنین درآمدی مانند حقپخش را محل سوال میداند. وی معتقد است اگر پاسخی درخور به این ابهامات داده نشود مجددا با استحاله ابزار بازار سهام روبهرو خواهیم بود.
کاظم اولیایی، مدیرعامل اسبق استقلال نیز درمورد نحوه خصوصیسازی این دو باشگاه به «فرهیختگان» میگوید: «بنده موافق واگذاری باشگاه به اهلش هستم. منظور من مناسبسازی مدیریت باشگاه و اداره شدن باشگاه توسط همان مدیران است. اما این مساله شروطی دارد که بیرون ماندن پای سیاسیون و دولت اولین قدم آن است. شرط دوم تجاریسازی باشگاهها و مستغنی شدن باشگاهها از درآمد خودشان است. بین 55 تا 75 درصد از درآمدهای باشگاه در دنیا از پخش زنده بوده و حدود 15 تا 20 درصد آن نیز از برندینگ است. 20 درصد باقی را نیز بلیتفروشی، تبلیغات روی پیراهن و... تشکیل میدهد. اولیایی احصا نشدن درآمدهای باشگاه توسط خودشان را مهمترین مساله میداند و معتقد است: «مشکل عظیم ما همین است که پتانسیلهای درآمدی را داریم اما حضور دولت اجازه احصای درآمدها را به باشگاهها نداده بهطوری که از موارد گفته شده، حقپخش بهطور کامل برای دولت و در باقی نیز دولت سهم بیشتری دارد. متاسفانه طبق قانون حدود 70 درصد درآمد حقپخش برای دولت و 30 درصد آن نیز به باشگاه میرسد. این درحالی است که سهم باشگاهها در سالهای پیش صفر بوده است. اما اگر پول فوتبال را به فوتبال بدهیم، باشگاهها میتوانند خودشان روی پای خودشان بایستند، در غیر این صورت باز هم باید منتظر حضور پولهای دولتی در باشگاهها باشیم.»
مدیرعامل اسبق استقلال ادامه میدهد: «ما پس از سالها کار کارشناسی در انجمنهای مختلف، با حضور فوتبالیها و کارشناسان اقتصادی به این نتیجه رسیدیم که بهترین روش خصوصیسازی دو باشگاه پرسپولیس و استقلال «مدیریت پیمانی» است. درواقع در این مرحله در قالب یک قرار داد دولت، مدیریت کامل دو باشگاه را به شرکتی سپرده و پس از موفقیت، هر ساله در درآمدزایی و... اقدام به عرضه آن در بازار سهام کنیم. بدون رعایت این شروط و بدون این گذارها ممکن است عرضه سهام دو باشگاه به بازار بورس و عدمدرآمدزایی آنها در آینده تبدیل به یک معضل اقتصادی و حتی اجتماعی جدیدی شود.»
سرخابیها نمیتوانند وارد بورس شوند!
براساس اطلاعات منتشرشده مجمع عمومی دو باشگاه پرسپولیس و استقلال در هفتههای اخیر انجامشده و قطار ورود این دو باشگاه به بازار سهام درحال مهیا شدن است. برخی منابع از عرضه سهام این دو باشگاه در بهمنماه صحبت کردهاند. با این وجود اما شرایط این باشگاهها برای ورود به بازار سهام محل سوال است، میزان داراییها، تنظیم صورتهای مالی، انباشت بدهیها و... از مهمترین ابهامات این عرضه است. با توجه به اینکه ورود شرکتها به بازار بورس سختتر است بهنظر میرسد که این دو باشگاه باید خود را برای عرضه در بازار اول و یا دوم فرابورس آماده کنند، چراکه در بازار فرابورس برخلاف بورس، ورود شرکتها آسانتر است. «سهامی عام» بودن هر دو باشگاه پیششرط اولیهای است که بر اساس آخرین اطلاعات، استقلال حائز آن نیست چراکه ظاهرا، این مجموعه بهعنوان «غیرسهامی عام» ثبت شده است. یکی دیگر از شروط مهم، سرمایه ثبتشده باشگاههاست که بر اساس جدول ارائه شده در این گزارش، این رقم برای پرسپولیس یک میلیون تومان و برای استقلال 10 میلیون تومان است. این درحالی است که بر اساس قوانین بازار فرابورس میزان سرمایه ثبتشده حداقل باید یک میلیارد تومان باشد، بنابراین هر دو باشگاه نیاز به افزایش سرمایه از محل داراییهای خود دارند. پس اولین ابهام مهم تشخیص میزان داراییهای باشگاه برای افزایش سرمایه است. عدموجود زیان انباشته و همچنین سودآوری هر دو باشگاه در آخرین دوره مالی (منتهی به اسفند 98) دیگر شرط مهمی است که نیاز به بررسی دارد. چهارمین شرط که بهنظر میتواند عرضه سهام هر دو باشگاه را با چالشی جدی مواجه کند، دعاوی دارای اثر و با اهمیت علیه آنهاست. با وجود انواع و اقسام شکایتهای حقیقی و حقوقی از دو باشگاه باید این مساله نیز مورد توجه باشد. در بررسی اولیه مشخص شد که هر دو باشگاه حائز شرایط ورود به بازار بورس نیستند اما بهدلیل نبود اطلاعات مالی کافی از هر دو باشگاه نیازمند بررسی بیشتر سرخابیها برای ورود به فرابورس هستیم. در این مورد منبعی نزدیک به وزارت ورزش که نمیخواست نامش فاش شود از مهیا بودن و حل شدن همه چالشهای دو باشگاه برای عرضه سهام میگوید.
عرضه 100 درصدی ممکن است؟
پیمان مولوی، اقتصاددان در ادامه گفتوگوی خود به «فرهیختگان» میگوید: «آنچه در عرضه باشگاه یا بنگاه به بازار سهام اهمیت دارد؛ درآمد، پایایی درآمد و جریان نقدی این شرکتهاست که قیمتگذاری این باشگاهها نیز تحتتاثیر همین موارد خواهد بود. درحال حاضر گفته میشود که این دو باشگاه درآمد قابلتوجه میلیاردی در سال 99 از طریق کارگزارهای اقتصادی خود داشتهاند اما مساله مهم این است که درآمد این دو باشگاه بسیار بیشتر از این ارقام و شاید چند100 میلیارد در سال میتواند باشد.» مولوی معتقد است در صورت واگذاری کامل است که میتوان امیدوار به تحقق چنین ارقامی بود و الا اگر 10 درصد سهام را عرضه کنیم و خب 90 درصد آن همچنان دولتی خواهد ماند.
مولوی در مورد بعد رفتاری و هیجانی پساعرضه نیز میگوید: «اگر تمامی موانع ورود این دو باشگاه را حل شده فرض کنیم، پس از آن با رفتارهای هیجانی هواداران در خرید و فروش این سهام مواجه خواهیم بود که بسیاری از کارشناسان این مساله را بهعنوان «آسیب جدی» مطرح میکنند. به اعتقاد بنده هیجانی که چند ماه پیش در بازار بوده دیگر وجود ندارد و دیگر خبری از حضور چند میلیونی در خرید و فروش بازار سهام نیست. برای همین این مساله پس از مدتی عادی خواهد شد و سهام هر دو باشگاه همانند دیگر بنگاهها مورد معامله قرار خواهد گرفت.» مولوی ورود این دو باشگاه به بازار سهام را به؛ خروج کامل دولتمردان( عرضه 100 درصد سهام در بازار بورس)، برنامهریزی و درآمدزایی مشروط میداند و اینگونه عنوان میکند که؛ هر دو باشگاه تنها از محل حق پخش زنده، حق فروش پیراهن، تولیدات اقلام و کالاهای ورزشی و غیرورزشی میتوانند سالانه هزار میلیارد تومان در آمد را تحقق بخشند. اگر 100 درصد سهام عرضه و پس از آن هیاتمدیرهای حرفهای- اقتصادی تشکیل شود میتوان به این درآمدها امیدوار بود.
درآمدسرخابیها تا 3 برابر قابلافزایش است
پیگیریهای «فرهیختگان» از منابع نزیک به وزارت ورزش نشان میدهد حسابرسیهای نهایی هردو باشگاه پرسپولیس و استقلال تمام شده و مجمع عمومی باشگاه پرسپولیس نیز برگزار شده است. مجمع عمومی باشگاه استقلال احتمالا همین امروز برگزار خواهد شد؛ بنابراین هردو باشگاه در یک قدمی معرفی به شورای پذیرش بازار سهام هستند. درمورد نوع خصوصیسازی و همچنین موانع ورود هردو باشگاه به بازار سهام پیشتر توضیح داده شد، منبع نزدیک به وزارت ورزش در اینباره اینگونه توضیح میدهد: «درآمد استقلال و پرسپولیس درحالت دولتی بهطور سالانه 120 تا 130میلیارد تومان بوده است. بهطور مثال «شرکت آتیهپرداز» که تمامی فعالیتهای اقتصادی باشگاه پرسپولیس را برعهده داشته در 6ماهه نخست سال 99 حدود 75میلیارد تومان درآمد را به این باشگاه داده است. عمده این درآمدها از طریق تبلیغات، برندینگ، کارتهای هواداری و... بوده است. کارگزار اقتصادی باشگاه استقلال، شرکت «هایوب» نیز که مسئول تمامی فعالیتهای اقتصادی این تیم است، تنها طی دو ماه اخیر حدود 40میلیارد تومان درآمد را به این باشگاه تحویل داده است. البته براساس قرارداد منعقدشده بین دو باشگاه قرار است طی یکسال مالی؛ شرکت آتیهپرداز تقریبا 110میلیارد تومان و شرکت هایوب نیز 80 میلیارد تومان به ترتیب به پرسپولیس و استقلال بدهند. همه اینها را باید در نظر گرفت که این دو باشگاه درحال حاضر تحت نفوذ دولتیها و دولتی محسوب میشوند.» این منبع نزدیک معتقد است: «بررسیهای کارشناسی نشان میدهد این دو باشگاه در صورت ورود به بازار سهام و حتی بدون درآمد حق پخش، سالانه 300میلیارد درآمدزایی خواهند داشت. درآمدزایی این دو باشگاه از طریق تبلیغات، برندینگ و تولید کالاهای ورزشی و حتی تولید کالاهای غیرورزشی است. البته بعد از واگذاری این باشگاه در بازار سهام میتوان مجددا پرونده حق پخش را که در حال حاضر درصد جزئی آن در اختیار باشگاههاست بهعنوان مطالبه جدی مطرح کرد.»
سرخابیها چقدر بدهی دارند؟
در مورد بدهیها نیز این منبع نزدیک به وزارت ورزش به «فرهیختگان» میگوید: «سرخابیها در سال 92 هرکدام چیزی حدود 60 تا 80 میلیارد تومان بدهکار بودند (به قیمت دلار سال 92 مجموع بدهی دو باشگاه 20میلیون دلار بوده است)، اما در حال حاضر تیم استقلال حدود دومیلیون دلار و پرسپولیس نیز یکمیلیونو200 هزار دلار بدهکار است. این درحالی است که پرسپولیس حدود سهمیلیون دلار و استقلال نیز تقریبا 370هزار دلار در دست کنفدراسیون فوتبال آسیا دارند که مسئولان ذیربط در تلاش برای آزاد کردن این منابع هستند. نتایج این درآمدزاییها همین بوده که این دو باشگاه حتی یک ریال از دولت طی چهار سال اخیر دریافت نکرده و بیشتر از هزینهزایی به دنبال درآمدزایی بودهاند.»
جزئیاتیجالب از داراییهای سرخابیها
وی در مورد افزایش سرمایه و میزان داراییهای دو باشگاه نیز میگوید: «ورزشگاه شهید مرغوبکار در هفت ماه گذشته به نام باشگاه استقلال شده و سند آن نیز به این نام تحویل داده شده. کمپ مرحوم ناصر حجازی نیز برای همین تیم است. ارزش برندینگ نیز باید محاسبه شود که حدود 500میلیارد تخمین زده شده است. درمورد باشگاه پرسپولیس نیز ورزشگاه درفشیفر و شهدای گمنام همین وضعیت را دارد و سند مالکیت به نام آنهاست. کل ارزش دارایی باشگاه پرسپولیس با ارزش برندینگ آن حدود یکهزارو200 میلیارد تومان تخمین زده شده است.»
طبق توضیحات این منبع نزدیک به وزارت ورزش هردو باشگاه پرسپولیس و استقلال برخلاف انتظارات زیان انباشته نداشته و میزان کل بدهی این دو باشگاه در بدترین شرایط حدود 80 میلیارد تومان است، اما هیچکدام از این دو تیم براساس محاسبه ترازنامه در 10 سال اخیر «زیان انباشته» نداشته و تراز آنها مثبت شده است. این منبع درنهایت معتقد است خصوصیسازی این باشگاهها از طریق بازار سهام بهترین روش بوده؛ چراکه روشهایی مثل واگذاری قبلا با شکست مواجه شدهاند. از طرفی بخش خصوصی میتواند عملکرد نسبتا ایدهآل این دو باشگاه را در چهار سال اخیر ایدهآلتر کرده و بسیاری از کانالهای درآمدی جدید را احیا کند. وی میگوید: «در اولین مرحله قرار است بین 10 تا 15 درصد از سهام هردو باشگاه عرضه اولیه شود و بعد از آن نیز پنجدرصد در جهت حبابشکنی عرضه خواهد شد، اما وزارت ورزش در آخرین اظهارنظر خود بر عرضه 100درصدی سهام هر دو باشگاه تاکید کرده و حتی وزیر ورزش نیز در جلسهای عنوان کرده که؛ «هیچ برگه سهامداری برای وزارت ورزش و دولت باقی نخواهد ماند.»
* نویسنده: مرتضی عبدالحسینی، روزنامه نگار