به گزارش «فرهیختگان»، معین احمدیان، دبیرگروه فرهنگ طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت: هفته پیش رضا رشیدپور، مجری مسابقه تلویزیونی «سیم آخر»، رو به دوربین و خطاب به هواداران تیم پرسپولیس، تاکید کرد که عزیزان من، انتخاب این رنگ قرمز برای بمبی که در مسابقه «سیم آخر» منفجر میشود، بیشتر جنبه فنی و زیبایی بصری دارد و هیچ قصد و کنایه ورزشی هم پشت این انتخاب نیست. رشیدپور از برخی هواداران دوآتیشه این تیم خواهش کرد که گرفتار سوءتفاهم نشوند و در فضای مجازی این برنامه و شخص خودش را آماج فحاشی و توهین قرار ندهند. شاید برای آنهایی که از فضای هواداری امروز تیمهای ورزشی کشور دور هستند، این مدل اظهارات و تمناهای یک مجری آن هم روی آنتن تلویزیون، عجیب بهنظر برسد اما واقعیت این است که بخش مهمی از فضای هواداری فوتبال کشور متاثر از هیجانات آنی و فضاسازیهایی است که از دل شبکههای اجتماعی فوتبالی بیرون میآید و روزبهروز هم دامنه این شکل واکنشهای هیجانی وسیعتر میشود و پایش را به دل واقعیتهای جاری امروز جامعه گذاشته است.
یکی از همین نمونههای اخیر واکنشهای هیجانی هواداران فوتبال با انتشار سکانسی از قسمت 44 سریال «خانه امن» بهوجود آمد. در سکانسی از این سریال، فردی که بهعنوان بمبگذار و مهره اصلی خلافکاران شناخته میشود، با پوشش هوادار استقلال وارد استادیوم میشود. انتشار این سکانس جنجالی در رسانهها، ابتدا با واکنش منفی هواداران باشگاه استقلال همراه بود و بعد از آن کانال رسمی باشگاه هم با انتشار بیانیهای از تشکیل جلسه هیاتمدیره آبیپوشان برای رسیدگی به این موضوع خبر داد.
کارگردان سریال هم که تحت تاثیر این فشارها قرار گرفته بود، در پیامی نوشت: «من به دو تیم استقلال و پرسپولیس و کشورم تعصب دارم، صبور باشید و با کمک هم امنیت را برقرار کنیم. استقلال، پرسپولیس توجه: قسمت امشب و فرداشب را حتما ببینید تا متوجه شوید که ما طرفدار هر دو تیم هستیم.» با این اظهارات کارگردان، پیشبینی میشود که سکانسهایی از حضور تروریستها بین هواداران پرسپولیس هم نشان داده شود و احتمالا با واکنشهایی از سمت هواداران و مدیران این باشگاه همراه خواهد شد. واکنشهایی هیجانی شبیه آن چیزی که با برنامه سیم آخر داشتند.
در سالهای نهچندان دور، حتما شاهد نمونههایی در تلویزیون بودید که گاهبهگاه، سراغ کلکلهای فوتبالی و شوخیهای سرخابیها رفته است و شاید از اولین نمونههایش هم بتوان به سریال آرایشگاه زیبا اشاره کرد که مرتضی احمدی، بازیگر فقید سینما و تلویزیون بهعنوان یک پرسپولیسی دو آتیشه با محمود بصیری، بازیگر استقلالی سریال کلکل میکرد اما در همان سریال یا در نمونههای دیگر، هیچگاه نقش و رفتار بازیگر، محل تاویل برای معرفی یک هوادار فوتبالی نبود. اما مگر در این سالها در مناسبات و تعامل بین تلویزیون و مخاطبان فوتبالیاش چه اتفاقی رقم خورده که برنامهها و سریالهای تلویزیونی، بستری فراهم برای بروز چنین سوءتفاهمها و واکنشهای هیجانی بین هواداران فوتبالی شده است.
شاید وقتی سراغ هوادار یک تیم فوتبالی بروید به شما بگوید که ریشه چنین حساسیتهایی به رفتارهایی باز میگردد که در تلویزیون شاهدش بوده است. البته بخشی از این اظهارنظر درست است چون در این چند سال بوده رفتارها و حتی کنایههای ورزشی چند مجری که در طرفداری از تیم مورد علاقهشان، باعث تشدید سوءتفاهم بین هواداران تیمهای ورزشی شدند؛ اما این، تنها علت چنین وضعیتی نیست چون معمولا مدیران صداوسیما در موقعیتی منفعلانه با همین مجریان برخوردهایی هم داشتهاند. اما مساله از این حرفها ریشهایتر است. هنرمندان و سریالسازان همیشه از این گلهمندند که چرا تفسیرها و تاویلهایی که از یک یا دو سکانس سریالشان میشود بر کلیت اثرشان تاثیر میگذارد و گاهی میتواند سرنوشت پخش یک اثر را درهم بپیچد. اینکه صداوسیما در نسبت با انبوه سوءتفاهمهایی که روزبهروز هم بیشتر میشود خودش را در موضعی انفعالی قرار داده و حق را بهطور کامل به معترضان دهد، نتیجهای جز این نخواهد داشت که سرمایههای معنوی و مالی تولید یک سریال تلویزیونی بهراحتی از بین برود. ضمن اینکه قبول این شکل اعتراضات بیش از حد معمول، باعث سختتر شدن مسیر ساخت سریال میشود گو اینکه با پذیرش اعتراض، تمام حرف و ادعای افراد معترض حق پنداشته میشود و این وسط هنرمندان در پرداخت به مسائل پیرامونشان، گرفتار محدودیتهای ناخواسته خواهند شد.
در نمونه اخیر سریال «خانه امن» آن چیزی که شاهدش هستیم بیشباهت به نمونههای دیگری نیست که متاثر از تاویلهای برخی از مخاطبان، تا پای حذف، سانسور و حتی جلوگیری از پخش سریال هم کشید. سالهاست تلویزیون جلوی سریالی مثل «سرزمین کهن» را گرفته است، چون هنوز محل اشکال و سوءتفاهم تعدادی از هموطنانمان است، البته نمیتوان منکر این شد که فضای رسانههای محلی هم بر آتش این سوءتفاهم دمید و مردانی از دنیای سیاست هم از این معرکه برای خودشان تبلیغاتی خریدند. یا مثلا همین سریال «شرم» که این روزها از تلویزیون پخش میشود، نمونه دیگری است که با اعتراض سازمان نظام مهندسی همراه بود. رئیس این سازمان در نامهای خطاب به رئیس رسانه ملی آورده بود که «دستور فرمایید صداوسیما ضمن توقف سریال سطحی «شرم» و جبران مافات از این پس در ساخت و نمایش برنامههای رادیو و تلویزیونیشان و جایگاه مهندسان و مشاغل خدمترسان جامعه را لحاظ فرمایند.» این شکل و شمایل از اعتراض و انتقاد که شخصیتها و حوادث سریال را بازنمایی شده از رفتار یک قوم، شغل یا مثلا هواداران یک تیم فوتبال میگیرد، در بیشتر موارد متاثر از یک فضای هیجانی است و نمیتواند محلی برای تصمیمگیری درمورد یک اثر باشد. اینجاست که باید به مدیران صداوسیما گفت در این فقره اعتراض وارد نیست و کوتاه نیایید!