به گزارش «فرهیختگان»، وقتی استدلال برخی برنامهسازان داخلی این باشد که نمیخواهند چرخ را دوباره اختراع کنند، نتیجهاش این میشود که میروند سراغ کپیبرداری از برنامهای که خودش کپیبرداری از یک برنامه دیگر است. صحبت از برنامه «شام ایرانی» است که حالا دیگر 9 سالش شده و کارگردانهای زیادی را هم به خود دیده است. اوایل که شام ایرانی در شبکه نمایش خانگی پخش شده بود، میگفتند کپی از برنامهای است که از شبکههای ماهوارهای فارسیزبان پخش میشد.
در شبکه «منوتو» برنامهای با عنوان «بفرمایید شام» از سال 2010 پخش میشد که موردتوجه بینندگانش قرار گرفته بود. جالب اینکه گفته میشد این برنامه خودش از برنامه «Come Dine with Me» کپی شده است. عموما برنامههای آشپزی در فهرست جذابترین برنامههای تلویزیونی هستند. برنامههایی که قرار است درکنار معرفی و آموزش غذاها و فرهنگها، به معرفی الگوی روابط فردی یا اجتماعی هم بپردازند. البته سهم بیشتر این برنامهها در شبکههای تلویزیونی، پرکردن اوقات فراغت مخاطبانش است، اما صرفا تمام تخممرغهایشان را داخل سبد سرگرمی نمیگذارند.
یکی از سیاستهای مدیران فرهنگی و هنری ما، ایرانیزه کردن برنامههای موفق شبکههای ماهوارهای است؛ ایدهای که موافقان و مخالفان زیادی دارد. البته وقتی خبری از خلاقیت در این سازمانها و وزارتخانهها نیست، پس چارهای نیست جز پیروی از سیاست «ایرانیزه کردن»؛ ایدهای که در ظاهر با لباس محلی و موسیقی سنتی و نهایتا صحبت از زادگاهها به سرانجام میرسد و خبری از محتوا نیست. اگر «شام ایرانی» الان و بهدلیل اظهارنظر سخیف یکی از میهمانهایش یا دعوای دوتن از شرکتکنندگانش دیده میشود، دلیلش این نیست که تا بهحال همه چیزش استاندارد بود و به بهترین شکل ضبط و پخش میشده است. «شام ایرانی» کارگردانهای مختلف و اهداف متفاوتی به خودش دیده است که بهراحتی کیفیت هرکدام قابلمقایسه است. اما حالا به جایی رسیده که صرفا یک برنامه فاقد هرگونه ارزش محتوایی و سرگرمکنندگی است. اصلا درباره میهمانها و حرفهایشان صحبت نمیکنیم؛ صحبت از اهداف برنامهسازی و نگاه کاسبکارانه به برنامهسازی است.
این طفل 9 ساله سرگردان
شام ایرانی تاکنون چهار کارگردان به خودش دیده است و این چهار کارگردان هرکدام با نگاه خاصی، کار را روانه شبکه نمایش خانگی کردند. بیژن بیرنگ، محمد شایسته، سروش صحت و سعید ابوطالب تاکنون 16 قسمت از این برنامه را در این مدت ساختهاند. بعضی میهمانهایش تکراری بودند و بعضی میهمانها خودشان کارگردان شدند!
وقتی بیژن بیرنگ در سال 90 میخواست شام ایرانی را بسازد، انتقادات زیادی به او شد. مهمترین نقدها به او همان موضوع کپیبرداری از نمونه من و توییاش بود. او درباره دلایلش برای ساختن چنین برنامهای گفته بود: «چرا نمیتوانیم در ایران یک شام ایرانی بسازیم؟ نه با سلبریتیها، با آدمهای معمولی. شام ایرانی که من ساختم حرفش این بود که ایران یک سفره برای همه آدمهاست. این شام ایرانی با نگاه ملی و میهنی ساخته شد. ولی این کار را از قسمت هشتم به بعد از من گرفتند و چیز دیگری شد.» هرچند او در سری اول و در تنها دو قسمتی که ساخت، سراغ چهرههای مشهور رفت. او برای برنامه شام ایرانی بخش آقایان، سراغ رامبد جوان، اشکان خطیبی، سروش صحت و مهدی پاکدل رفت و از بهاره رهنما، شقایق دهقان، لادن طباطبایی و سحر زکریا برای قسمت خانمها دعوت کرد. جالب اینکه این قسمتها سالها بعد از شبکه نسیم تلویزیون پخش شد و طرفداران زیادی هم داشت. فارغ از دعوای حضور سلبریتی یا آدمهای معمولی در این برنامه، میتوان گفت این دو قسمت از استانداردهایی برخوردار بود و مشخص بود که عواملش راهبرد و هدف خاصی را برای ساخت برنامه طراحی کردهاند. عجیب اینکه بعد از دو قسمت بیرنگ را کنار گذاشتند. او این اتفاق را اینچنین تعریف کرده است: «صدای من، نریشن و گفتوگوی من، اشعار من، شعر من، نگاه من، همه صحبت از این داشت که دور از تعصبها ما بهعنوان ایرانی همدیگر را دوست داشته باشیم که قدر این سفره ایرانی را بدانیم. اما تهیهکننده فکر میکرد با اشخاص دیگر کار کند بیشتر میخنداند و به پول بیشتری میرسد، ولی این اتفاق نیفتاد.»
بیرنگ در این برنامه میخواست از الگوی موفق «خانه سبز» پیروی کند و همان فضا را تکرار کند. هرچند پس از 9 سال همچنان این دو قسمت جذاب و قابل دیدن است، اما انگار میخواستند مسیر این برنامه را تغییر دهند و موفق هم شدند. محمد شایسته، که بیشتر بهعنوان تهیهکننده میشناسیمش، در سری دوم سراغ چهرههای بانمک رفت و هدفش بیشتر خنداندن مخاطبان بود. حضور اکبر عبدی، محمدرضا شریفینیا و فیروز کریمی با همین استدلال بود. عمر کارگردانی شایسته هم زیاد نبود، هرچند یک قسمت بیشتر از بیرنگ ساخت، اما او هم از این برنامه کنار رفت و از خودش دقایق خندهداری در فضای مجازی گذاشت. تهیهکننده شام ایرانی برای سری سوم، سروش صحت را انتخاب کرد و او هم با نگاه خودش سه قسمت را ساخت که حال و هوای سریالهایش را داشت. نیمی از 16 فصل شام ایرانی را سه کارگردان ساختند و نیمی دیگر را فقط سعید ابوطالب ساخته است. او پیش از شام ایرانی، «رالی ایرانی» و «سرزمین دانایی» را برای شبکه نمایش خانگی و تلویزیون ساخته بود و حالا آمده بود تا شام ایرانی را ادامه بدهد.
خنثی، بدون خارجیها؟
ابوطالب بهواسطه ارتباطات بینالمللی و تکیه بر تجربه دوران نمایندگی مجلسش رفت سراغ هنرمندان کشورهای همسایه و برای سه قسمت اول از «امره تتیکل»، «گلشن قیزی» و «جورج الاسطا» استفاده کرد و حتی دوربینش را به ترکیه و لبنان برد و میخواست این سری شام ایرانی با قبلیهایش متفاوت باشد. هدف اصلی این سه قسمت گستردهتر کردن دامنه ارتباطات و ردوبدل فرهنگها و سنتها بود. حتی در این سه قسمت لحظات شیرین و خوبی هم برای مردم رقم خورد و بعضی قسمتهایش در فضای مجازی وایرال شدند. غذاهای جذاب برخی کشورها معرفی شدند و از تفاوت فرهنگها گفته شد. اما بعد از این سه قسمت و خروج میهمانهای خارجی به یکباره برنامه افت کرد و از هدف اولیهاش فرسنگها دور شد. ابوطالب دوباره برگشت به الگوی کارگردانهای قبلی خودش و افت برنامه از همینجا شروع شد. حتی تعدادی از میهمانها تکراری شدند و مشخص نشد که قرار است مردم سرگرم شوند یا فقط غذا خوردن چهار چهره معروف را ببینند؟ شوخیهای سطحی و تقسیم برنامه به جزیرههایی مانند نصایح کلیشهای، غذاهای لاکچری و مراکز خرید آنچنانی و خوراکیهای گرانقیمت تمام چیزی بود که در ادامه شام ایرانی ساخته و دیده شد. شاید داستان توهین بهاره رهنما به قوم لر و دعوای بعدش باعث شود ابوطالب که بهدلیل ساختن همزمان شبهای مافیا در فیلیمو، سرش هم شلوغ است، چاره تازهای برای برنامهاش بیندیشد.
سیدی بود، بهتر بود
برخی از کارشناسان معتقد هستند وقتی شام ایرانی وارد پلتفرمها شد، دیگر آن کیفیت گذشته را ندارد. یعنی وقتی مردم پول میدادند و نسخه فیزیکی آن را میخریدند و ساخت قسمتهای بعدیاش منوط به رضایت مخاطب بود، اوضاع کیفی آن بهتر بود. حالا اما باتوجه به قرارداد سازندگان با پلتفرمها دیگر شاید رضایت مخاطب چندان تاثیری در افزایش دستمزدها نداشته باشد و تنها قرار است اوقات مخاطبان پر شود و اولویتی برای کیفیسازی نیست.
شام ایرانی برنامه خوبی نیست، نه بهخاطر اینکه در آن شوخیهای مبتذل میشود یا با هم دعوا میکنند. نه بهخاطر اینکه حتی کسانی دعوت میشوند که با هم رابطه خوبی ندارند. شام ایرانی بهدلیل بیتوجهی به مخاطب و خواستههایش برنامه خوبی نیست. بهدلیل اینکه برای وقت و گوش و چشم مخاطبش ارزشی قائل نیست و به آن احترام نمیگذارد. آنهایی که دنبال یک برنامه آموزنده و جذاب هستند، چند دقیقه بیشتر از آن را دنبال نمیکنند و آنها که دنبال جنجال و هیجان هم هستند، ترجیح میدهند نمونههای مشابه خارجی را تماشا کنند. نگاه کلی به قسمتهای ساختهشده توسط ابوطالب نشان میدهد به هیچوجه نگاهی به اصلاح یا معرفی سبک زندگی ایرانی نشده است و به مسائل اقتصادی و جغرافیایی هم اعتنایی دیده نمیشود. مخاطبان این برنامه انگار هنرمندانی از یک کشور دیگر را میبینند که سطح دغدغهشان تا رنگ لاک و مانتو و تعداد ازدواجهای هنرپیشهشان پایین آمده است. ترویج چشموهمچشمی در خانواده و جا انداختن اینکه سفره رنگین یک ارزش است از ضعفها و خطاهای آشکار این برنامه است. معرفی غذاهای عجیبوغریب و گران در شرایط فعلی چه توجیهی دارد؟ شام ایرانی اساسا ایرانی نیست. میهمان در فرهنگ ایرانیها جایگاه خاصی دارد و میزبانی ویژگیها و راههایی دارد که ربطی به پول داخل جیب یا رقم داخل حساب ندارد. عادت کردهایم به صحنههای جنسی یا سخیف بگوییم مبتذل، اما واقعیت این است برنامههایی که چیزی برای ارائه ندارند و تازه مخرب هستند، در تعریف ابتذال بهراحتی میگنجند. درست است که بارها گفتهایم مردم در شرایط کرونایی نیاز به تفریح و سرگرمی دارند، اما قطعا مصداق و منظورمان چنین برنامههای تهی از محتوا و حتی فرم نبودند و نیستند.
یک «شام ایرانی» استاندارد
دو فصل ابتدایی «شام ایرانی» را بیژن بیرنگ طراحی کرد و این برنامه در زمستان سال 1390 روانه شبکه نمایش خانگی شد. اما خیلی زود بیژن بیرنگ از ادامه ساخت این مجموعه کنار گذاشته شد. بیرنگ درمورد اینکه چرا ادامه فصلها را نساخته، گفته است: «این کار را از قسمت هشتم به بعد از من گرفتند و چیز دیگری شد. تهیهکننده فکر میکرد با اشخاص دیگر کار کند بیشتر میخنداند و به پول بیشتری میرسد، ولی این اتفاق نیفتاد. متاسفم که متوجه نشدند مفهوم اصلی «شام ایرانی» چیست، وگرنه به قهقرا نمیرفتند. شام ایرانی همان «خانه سبز» است و همه مفاهیم و ایدههای «خانه سبز» در آن وجود دارد.» البته مهمترین ایرادی که خود بیرنگ به مدل برنامهاش میگیرد، مربوط به حضور سلبریتیها بود و بعدها خودش این سوال را مطرح کرد که چرا ما نمیتوانیم یک شام ایرانی بدون حضور سلبریتیها در رسانه ملی بسازیم. بعدها دو فصل شام ایرانی که بیرنگ ساخت و همچنین سه فصل بعدیاش از رسانه ملی پخش شد. شام ایرانی در ادامه مسیرش نتوانست همان مفاهیم و ایدههایی که بیرنگ در خانه سبز دنبالش بود را ارائه دهد اما با همان دست فرمان اولیه که برای این برنامه درنظر گرفته شده بود، مسیرش را ادامه داد و تبدیل شد به یک شام ایرانی مختص سلبریتیهای سینما و تلویزیون.
شام ایرانی میتوانست مستند مسابقهای باشد که به خانههای مردم معمولی پا بگذارد و عادات و رفتار جامعه ایرانی را بدون هیچ واسطهای نمایش دهد درحالیکه الان تبدیل شده است به نمایشگاهی از زندگی خصوصی و رفتارهای عجیب و غریب چهرههای مشهور. اگرچه در فصلهای ابتدایی «شام ایرانی»، حضور مهمانان مشهور، باعث جذب مخاطبان برای تماشای برنامه میشد اما بیرنگ توانسته بود که رفتار آنها مقابل دوربین را بهگونهای هدایت کند که معطوف به ایفای نقشی در راستای اهداف اصلی برنامه باشد. این درحالی است که هر چه برنامه جلوتر رفت رفتار مهمانان بر روند و هدایت برنامه تاثیر گذاشت. نتیجه چنین رویهای باعث شده که رفتهرفته «شام ایرانی» محملی برای شناخت آیینها، آداب و رفتارهای صحیح جامعه ایرانی نباشد و مخاطبان آن را دنبال میکنند تا آسیبهای روحی و اخلاقی برخی از بازیگران سینما و تلویزیون را از نزدیک به تماشا بنشینند.
* نویسنده: سیدمهدی موسویتبار، روزنامهنگار