تاریخ : Sat 19 Dec 2020 - 10:35
کد خبر : 49262
سرویس خبری : سیاست

شروط ۹ ماده‌ای برجام؛ راه عاقلانه رفع تحریم

چگونه می‌توان با تحریف راهبرد جمهوری اسلامی درخصوص تحریم‌ها مقابله کرد؟

شروط ۹ ماده‌ای برجام؛ راه عاقلانه رفع تحریم

شاید مهم‌ترین مانیفستی که از جانب رهبری در این حوزه وجود دارد شروط 9 گانه‌ای است که ۲۹ مهرماه ۱۳۹۴ در‌مورد برجام طرح و آنها را به‌عنوان چارچوب عمل برای دولت تعیین کردند. مرور آن چارچوب و شروط آن نشان می‌دهد که با چه دقت نظری رهبری نسبت به رفع تحریم در پرونده هسته‌ای ورود کردند و حالا هم اگر قرار است اتفاقی رخ دهد با چه ضوابطی باید صورت بگیرد.

به گزارش «فرهیختگان»، مساله سیاست خارجی در ایران طی حدود یک دهه اخیر درگیر حضور و مانور دو دیدگاه معارض و متناقض بوده است، تئوری‌های حداکثری که ۱۸۰ درجه از نظر مبانی با هم تفاوت دارند. صاحبان این دو نظر البته یک وجه مشابه کارکردی هم دارند؛ اینکه هر بار بر دستگاه سیاست خارجی مسلط شده‌اند دستاورد‌های ناقص و نصفه‌و‌نیمه‌ای داشته و نتوانسته‌اند منافع ملی کشور را به نحواحسن تامین کنند. یکی از نقاط مواجهه این دو نظر، فقره مواجهه جمهوری اسلامی با برجام پس از خروج ایالات متحده از آن است؛ جایی که آنها همچنان فعال بوده و سرسختانه به کنشگری می‌پرداختند.

گروه اول از ریشه و پایه معتقدند که برای حرکت کشور الزاما باید به رفع تحریم بپردازیم و از هر راهی که شده ولو امتیازدهی گسترده کاری کنیم تا تحریم‌ها از میان برداشته شوند. گروه دوم کسانی هستند که معتقدند تلاش برای رفع تحریم از اساس بیهوده است و نباید سمت آن رفت. آنها می‌گویند صرفا از مسیر دور زدن و خنثی‌سازی تحریم‌ها می‌توان به اهداف موردنظر دست یافت.

کارنامه گروه اول که حداقل در جریان برجام دست‌شان باز بود و به‌صورت حداکثری ایده‌های خود را پیاده کردند نشان می‌دهد نتیجه تلاش‌هایشان بسیار ناقص و پراشکال بوده و نتوانسته‌اند آن‌طور که انتظار می‌رفته به وعده‌هایشان عمل کند. ناگفته نماند در جمع این افراد کسانی هم هستند که تندروانه چنین مسیری را دنبال می‌کنند و معتقدند برای رسیدن به رفاه باید به هر نحوی و با اعطای هرگونه امتیازی تحریم‌ها برداشته شود.

در این میان و درحالی‌که همه گمان می‌کردند ممکن است کشور در میان این دوراهی متوقف شود، سخنرانی مقام‌معظم‌رهبری در دیدار با خانواده شهید حاج‌قاسم سلیمانی و دست‌اندرکاران ستاد گرامیداشت سالگرد شهادت وی شامل یک ایده و راه سوم در میان دو راه قبلی بود، تلاش برای اینکه اگر تحریم‌ها قابلیت رفع و رجوع دارند این کار صورت بگیرد ولی در عین حال با قوت بیشتر مسیر خنثی‌سازی آنها نیز پی گرفته شود. برنامه کشور درخصوص خنثی‌سازی در کنار قرار گرفتن در تئوری واجد وجوهی از واقعیت‌های میدانی هم هست؛ چنانکه همین چند روز پیش بانک مرکزی اعلام کرد با وجود تداوم تحریم‌ها و افزایش فشارها‌، بالاخره رشد اقتصادی کشور در فصل اخیر مثبت شد و این نشان می‌دهد که فشارها تخلیه شده و مسیر خنثی‌سازی درحال جواب دادن است. البته مسلم است که رفع تحریم و شدت گرفتن صادرات و روابط مالی به افزایش این رشد بیش از پیش کمک می‌کند و می‌تواند آن را شکوفا سازد. با توجه به همین تفاسیر باید گفت به نظر می‌رسد راه سوم مدنظر رهبری، فراتر از چند دقیقه سخنرانی و استدلال اهداف، آورده‌های بزرگ‌تر و البته برخی ملاحظات و چارچوب‌ها را شامل می‌شود.

 جلوگیری از جاافتادن یک دو‌قطبی کاذب

همچنان که پیش‌تر گفته بودیم حذف شدن یک دوقطبی کاذب در سیاست خارجی مانند آن چیزی که در سال ۹۲ و ایام پس از آن شکل گرفت می‌تواند ضربه بزرگی به کشور وارد کرده و یک انشقاق جدی میان مردم ایجاد کند. «فرهیختگان» قبلا گفته بود که مساله مذاکره یا عدم‌مذاکره و دوقطبی‌های این‌چنینی در سیاست خارجی به هیچ عنوان اصیل نبوده و تنها یک مواجهه‌ اشتباه و بیهوده است. حالا سخنرانی رهبر انقلاب پیشاپیش و قبل از فرا رسیدن یک موعد مهم همچون انتخابات ریاست‌جمهوری یک آسیب سیاسی- اجتماعی قابل توجه را از پیش روی کشور برداشت و اجازه نداد در داخل کشور چالش اشتباهی براساس یک مساله دروغین ایجاد شود. علاوه‌بر این نکته، مساله وحدت و هماهنگی همان وجهی است که در دعوت مسئولان کشور به گفت‌وگو و همگرایی پیش از هر مساله‌ای دیگر ازجمله مواجهه با رقیب خارجی در سخنرانی هفته گذشته مقام‌معظم‌رهبری جداگانه مورد تاکید قرار گرفت و سران قوا از هرگونه دوری و اختلاف انذار داده شدند.

 جریان تحریف و سخنرانی  استراتژیک رهبری

توضیحی که پیش‌تر ارائه شد البته موید این نیست که حالا تمامی اختلافات برطرف شده و هر دو گروه یادشده تصمیم گرفته‌اند از مسیر یک‌طرفه خود برگردند، چراکه تنها چند ساعت بعد از سخنان رهبر انقلاب نوع نگاه‌ها و برداشت‌های رسانه‌ای هر دو گروه به وضوح نشان می‌داد که یکدندگی تا کجا می‌تواند هزینه‌زا باشد. مراجعه به اظهارنظرها و تیترهای رسانه‌ای فردای سخنرانی رهبری به خوبی گویای این است که هسته سخت هر دو جریان یادشده با وجود توصیه موکد رهبری، نه‌تنها تجدیدنظر نکرده که تلاش داشته‌اند سخنرانی یادشده را مصادره به مطلوب کنند. این مواجهه با سخنان رهبری البته ما را یاد همان سخنرانی چندی پیش درباره جریان تحریف می‌اندازد و اینکه اگر جریان تحریف شکست بخورد، تحریم هم حتما شکسته خواهد شد. در اینجا البته مع‌الاسف باید گفت دو جریان بودند که تنها بخشی از سخنان رهبری را دیدند و ما‌بقی را خیر. یکی بخش اول را دید و دیگری بخش دوم را.

 بستن راه بهانه‌جویی و برداشت‌های غلط از موضع ایران

دومین مساله در‌مورد راه سومی که رهبر انقلاب پیش پای دستگاه دیپلماسی گذاشت این است که طرح این ایده بستن راه هرگونه بهانه‌جویی طرف غربی هم هست، حتما می‌پرسید چرا؟ در دوران ترامپ که فشارها افزایش یافته بود و همزمان پیشنهاد مذاکره هم داده می‌شد و ایران نمی‌پذیرفت، برخی مدعی شدند که ایران به‌دنبال حل مساله نیست و نمی‌خواهد این بنبست ایجاد شده مرتفع شود. در آن ایام طبعا برخی هم در داخل تحت‌تاثیر قرار گرفته و این حرف را باور و بعضا تکرار می‌کردند. حالا اما با گزینه «اگر می‌توان تحریم را رفع کرد یک ساعت هم نباید تاخیر کرد»، هم طرف غربی و هم برخی هم داخلی‌ها به عینه مشاهده می‌کنند که ایران نه دگم است و نه مسدود‌کننده مسیر و در‌صورتی‌که طرف غربی بخواهد، راه‌حل موجود است و ایران آماده. در این شرایط همه دریافته‌اند که ایران حتی به بایدن هم این فرصت را داده که به وعده خود عمل کند و به توافق هسته‌ای بازگردد و شرایط بیشتر از این چالش‌‌برانگیز نشود.

 چارچوب رفع تحریم چیست؟

این راه سومی که از جانب رهبری مطرح شد البته یک سخنرانی معمولی و کلی نبود چراکه در دل خود هم یک‌سری ملاحظات داشت و هم شروط و چارچوبی دقیق و مستدل.

ملاحظات یادشده در سخنرانی رهبری یکی این بود که بالاخره با توجه به تجربه‌های گذشته، ایران همچنان نسبت به طرف غربی خوش‌بین نیست و از همین منظر هم هست که با وجود تاکید بر پی گرفتن مسیر رفع تحریم باید خنثی‌سازی تحریم هم به‌عنوان برنامه اصلی کشور در دستور‌کار باشد و دوم اینکه برداشتن تحریم باید با روش عاقلانه، عزتمندانه و مبتنی‌بر چارچوب‌های اسلامی و ایرانی باشد.  دقت در این شروع شاید این سوال را برای افکار عمومی ایجاد کند که چارچوب‌های مقام‌معظم‌رهبری چیست و ابعاد آن چگونه قابل تشخیص است آن‌طور که عزتمندانه و عاقلانه رفع تحریم صورت گیرد؟

 مانیفست 9 ماده‌ای؛ چارچوب حل مساله

شاید مهم‌ترین مانیفستی که از جانب رهبری در این حوزه وجود دارد شروط 9 گانه‌ای است که ۲۹ مهرماه ۱۳۹۴ در‌مورد برجام طرح و آنها را به‌عنوان چارچوب عمل برای دولت تعیین کردند. مرور آن چارچوب و شروط آن نشان می‌دهد که با چه دقت نظری رهبری نسبت به رفع تحریم در پرونده هسته‌ای ورود کردند و حالا هم اگر قرار است اتفاقی رخ دهد با چه ضوابطی باید صورت بگیرد. بازخوانی 9 مورد یادشده خالی از لطف نیست.

اول؛ گرفتن تضمین‌های قوی و کافی برای لغو تحریم؛ مساله‌ای که بی‌توجهی به آن باعث شد چندی پس از اجرای توافق، رفع تحریم به‌عنوان پاشنه آشیل توافق هسته‌ای شناخته شود و با پابرجا ماندن آنها در میدان واقعیت ضررهای بزرگی به کشور وارد‌ آید.

دوم؛ نقض برجام و توقف فعالیت‌های آن در‌صورت وضع هرگونه تحریم؛ در این مورد هم با وجود پنج مرحله کاهش تعهدی که ایران انجام داد اولا ماجرای تاخیر و صبر به اصطلاح راهبردی یک‌ساله دولت را داریم که شنیده‌ها گویای این است که برخلاف نظر رهبری صورت گرفته و ثانیا سستی همان 5 گام در مرحله اجرا که نشان می‌داد گام‌هایی نه‌چندان جدی و قاطع هستند.

 بند سوم تا پنجم؛ اقداماتی بود که رهبری اجرای آن را منوط به اعلام خاتمه پرونده PMD کرده بودند. یعنی آغاز نوسازی کارخانه اراک و معامله اورانیوم غنی‌شده در‌برابر کیک زرد پس از اعلام خاتمه PMD ازسوی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی انجام شد.

ششم؛ تهیه طرح توسعه میان‌مدت صنعت انرژی اتمی که ظاهرا انجام شده است. البته از اجرای آن سندی در دسترس نیست.

هفتم؛ ساماندهی تحقیق و توسعه که این مورد به خاطر نقض عهد آمریکایی‌ها مدتی زودتر آغاز شد و اکنون باید با سرعت و شتاب بیشتری پیگیری شود. مساله تحقیق و توسعه شاید محوری‌ترین موضوع برجام باشد و برای طرف خارجی حیاتی، چنان که ترور دانشمند برجسته کشور یعنی دکتر محسن فخری‌زاده هم گویای همین نکته است.

 هشتم؛ مرجع بودن متن، نه تفسیر به رای؛ که در این مورد هم به دلیل اشتباهات و کوتاهی‌هایی که صورت گرفت ضربات قابل توجهی متحمل شدیم.

  نهم؛ یعنی مورد آخر هم تشکیل هیات رصد‌کننده انجام تعهدات طرف مقابل بود که با وجود اینکه اقداماتی در این خصوص انجام شده اما به دلیل نقض عهد گسترده آمریکا و اروپا و عدم اراده دستگاه دیپلماسی برای واکنش جدی عملا بی‌ثمر ماند.

نکته دوم در مورد شروط رهبری اما این است که هر اقدامی قرار است صورت بگیرد باید در چارچوب همان توافق قبلی یعنی برجام باشد، چراکه رهبری تاکید می‌کنند که قرار بوده این رفع تحریم در سال 95 صورت بگیرد و حالا 4 سال نسبت به آن تاخیر شده است. از این‌رو مشخصا اگر قرار است رفع تحریمی باشد همان یگانه راه‌حل مفرض تیم ایرانی یعنی بازگشت بی‌قید‌وشرط آمریکا به تعهدات اولیه در برجام مدنظر است و خروج از چارچوب توافق هسته‌ای آن‌گونه که طرف خارجی بعضا مطالبه می‌کند پذیرفتنی و شدنی نیست.

 از سیاستگذاری تا قانون‌گذاری

در‌مورد اجرای شروط 9گانه رهبری و توضیحاتی که هفته گذشته بیان کردند، یک نکته مهم دیگر هم وجود دارد که پس از بازخوانی آن با وضوح بیشتری قابل مشاهده است. اینکه به نظر می‌رسد طرح مجلس با عنوان «اقدام راهبری برای لغو تحریم‌ها» به نوعی نسخه به‌روز شده و جزئی‌شده همان نکات مدنظر رهبری در پیام 29 مهرماه 94 است که حالا به‌صورت قانون درآمده است. به عبارتی باید گفت طرح مجلس که به تایید شورای عالی امنیت ملی هم رسیده است، پشتیبان قانونی یا نسخه تقنینی سیاست‌هایی ا‌ست که رهبر انقلاب آنها را ذکر کرده‌اند. هر دوی این اسناد، تایید‌کننده یکدیگر هستند و تاکید می‌کنند که فرصتی قابل توجه و 30 روزه به بایدن داده شود تا اگر حسن‌نیتی دارد به خرج داده و به توافق هسته‌ای بازگردد. این هماهنگی البته دو حسن مشخص هم دارد؛ اول اینکه دست دولت را برای مواجهه با طرف غربی پرمی‌کند و این امکان را ایجاد می‌کند فعالانه و از جایگاه عزت وارد مذاکره شود و دوم اینکه با توجه به فرصتی که به بایدن داده شده و به اصطلاح ابزاری برای سنجش عملکرد و حسن‌نیت اوست می‌تواند با نتیجه‌گیری دقیق، در داخل همگرایی ایجاد کرده و کل کشور را نسبت به طرف خارجی یک‌نظر و متحد کند.