تاریخ : Sat 19 Dec 2020 - 08:05
کد خبر : 49250
سرویس خبری : ایده حکمرانی

خروج ترامپ هم اعتماد به آمریکا را بازسازی نمی‌کند

گفت‌وگوی «فرهیختگان» با رئیس مرکز بین‌المللی مطالعات صلح(IPSC)

خروج ترامپ هم اعتماد به آمریکا را بازسازی نمی‌کند

با نقض برجام توسط دولت آمریکا، به این زودی‌ها هیچ کشوری نمی‌تواند به قول و قرار دولت آمریکا اعتماد کند. درواقع برای سال‌های متمادی، ایجاد بی‌اعتمادی بین‌المللی نسبت به تعهدات آمریکا، یکی از میراث‌های شاخص و ماندگار ترامپ خواهد بود.

به گزارش «فرهیختگان»، انتخابات ریاست‌جمهوری ایالات متحده آمریکا در ۳ نوامبر ۲۰۲۰ مصادف با ۱۳ آبان ۱۳۹۹، برای انتخاب رئیس‌جمهور آمریکا و معاون او، برگزار شد و با پیروزی نامزدهای حزب دموکرات، جو بایدن و کاملا هریس، به پایان رسید. این پنجاه‌ونهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری ایالات متحده آمریکا بود و بیشترین میزان مشارکت در انتخابات‌های ریاست‌جمهوری از سال ۱۹۰۰ را داشت. همچنین بایدن و هریس با دریافت بیش از ۸۱ میلیون رای، بالاتر از باراک اوباما(69.5 میلیون رای در انتخابات ۲۰۰۸)، صاحب رکورد بیشترین رای در تاریخ ایالات متحده شدند. این انتخابات علاوه‌بر ویژگی‌های فوق، بدترین مناظره‌های تاریخ آمریکا را همراه داشت. اعضای مجمع گزینندگان(کالج) انتخاباتی ایالات متحده آمریکا یا الکترال کالج (Electoral college)پس از پایان رأی‌گیری روز دوشنبه مصادف با 14 دسامبر (24 آذرماه)، بایدن را به‌عنوان رئیس‌جمهوری جدید آمریکا برگزیدند. جو بایدن نامزد حزب دموکرات با کسب ۳۰۶ رأی از گزینشگران انتخاباتی، به‌طور رسمی پیروز رقابت انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا شد. نشست گزینشگران موسوم به الکترال کالج دوشنبه‌شب به وقت تهران از ایالت ورمونت آغاز شد و سپس ایالت‌های مختلف هم نشست مشابه را در پایتخت ایالتی برگزار کردند. هچنان که پیش‌بینی می‌شد بایدن در نشست گزینشگران ۳۰۶ رای خود را تثبیت کرد و سهم ترامپ هم همان ۲۳۲ رای شد. ایالت‌های کلیدی میشیگان، ویسکانسین، جورجیا، نوادا، آریزونا و پنسیلوانیا هم به‌طور قطعی به بایدن رای دادند. به این ترتیب در ۶ ژانویه، کنگره آمریکا به‌طور رسمی پیروزی بایدن را اعلام می‌کند و در ۲۰ ژانویه، قدرت اجرایی را به او واگذار می‌کنند. در گفت‌وگو با دکتر سیدسلمان صفوی، رئیس مرکز بین‌المللی مطالعات صلح، مولف کتاب تاملی در فلسفه سیاسی به بررسی تاثیر انتخابات آمریکا در سطح جهانی، منطقه‌ای و خاورمیانه پرداختیم که اکنون متن آن پیش روی شماست.

جهان 4 سال حضور ترامپ در عرصه سیاست را تجربه کرد، حضور ترامپ به‌عنوان کسی که از اهالی سیاست نبود و به اصطلاح یک تاجر و سرمایه‌دار موفق بود چه تاثیری بر سیاست جهانی داشت؟

این فکر خطرناک و غیرواقع‌بینانه است که سیاست‌های ترامپ، جدا از ظرفیت مخرب ساختار قدرت حکومت آمریکا فرض شود. با نگاه واقع‌بینانه و مستندات علمی و تاریخی، آمریکا چه در دوره جمهوری‌خواهان و چه در دوره دموکرات‌ها، مهم‌ترین تهدید امنیت و صلح جهانی از جنگ جهانی دوم به بعد بوده، که اینک برخی واقعیت‌های آن بیان می‌شود و در فرصتی دیگر به تحلیل سوابق استعماری آمریکا می‌پردازیم. 30 سال قبل در کتاب « استکبار، آمریکا و جنبش‌های آزادی‌بخش» ویژگی‌ها، ماهیت و برخورد حکومت آمریکا با جنبش‌ها و انقلاب‌های ملی را تبیین کردم. پس از گذشت 30 سال، امروز آن نظریه، واقعیت علمی خود را بیش از پیش اثبات کرده است. با توجه به هجوم وحشیانه و دائمی حکومت آمریکا به ملت‌های جهان ازجمله ملت ایران در دوره حاکمیت هر دو حزب آمریکا، جنگ اقتصادی، ضدانسانی‌ترین سیاست حکومت آمریکا طی 30 ‌سال گذشته علیه ملل آزادی‌خواه جهان و بشریت بوده است.

 سیاست‌های حکومت آمریکا در دوره رهبری ترامپ، تاثیر مخربی در روابط بین‌الملل داشت که به این زودی‌ها قابل ترمیم نیست. درواقع حکومت آمریکا در دوره ترامپ، ظرفیت مخرب خود در نقض تعهدات بین‌المللی، تخریب صلح و امنیت جهانی و پیگیری سیاست‌هایی با استاندارد دوگانه در روابط بین‌الملل و دیپلماسی را بیشتر بروز داد.

براساس عملکرد چهار سال گذشته دولت آمریکا، همکاری‌‌های بین‌‌المللی برای کاهش خطرات زیست‌‌محیطی تضعیف شد، «تغییرات اقلیمی» چالش مشترک نوع بشر است و همکاری همه کشورهای عضو، لازمه مبارزه با این خطر است. ترامپ در اکتبر ۲۰۱۹، با «فاجعه» خواندن پیمان اقلیمی پاریس (که در سال ۲۰۱۵ به امضای ۱۹۵ کشور رسیده بود) گفت: «این توافق که دولت اوباما در پاریس امضا کرد، به رقابت‌های اقتصادی آمریکا آسیب می‌‌زند.» هدف از این پیمان بین‌المللی، مقابله با تغییرات آب و هوایی و کاهش تولید دی‌‌اکسید کربن و سایر گازهای گلخانه‌ای است. پس از چین، آمریکا دومین تولیدکننده گازهای گلخانه‌ای در جهان است و با خروج از «پیمان اقلیمی پاریس»، تنها کشور صنعتی جهان است که با جامعه جهانی برای مقابله با تغییرات آب و هوایی همکاری نمی‌کند.

طی چهار سال اخیر، آمریکای ترامپ همواره بر این نکته تاکید داشته که برای توافق در مورد مناقشات بین‌المللی، تنها توافق با آمریکا کفایت می‌کند و به حمایت و همراهی کشورها و نهادهای بین‌المللی دیگر نیازی نیست. خارج شدن آمریکا از برجام، نماد شاخص راهبرد گفتمان هژمونی‌طلبانه آمریکاست. آمریکا در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۳۹۹، کاملا مغایر با مقررات بین‌المللی و سازمان ملل، تحریم‌های جدیدی علیه ایران وضع کرد. کلی کرافت، سفیر آمریکا در سازمان ملل در رابطه با این تحریم‌ها گفت: «ما نیاز نداریم اکثریت در کنار ما بایستند. ایالات متحده نیرویی برحق و رهبر یک نظم چندجانبه است.» با نقض برجام توسط دولت آمریکا، به این زودی‌ها هیچ کشوری نمی‌تواند به قول و قرار دولت آمریکا اعتماد کند. درواقع برای سال‌های متمادی، ایجاد بی‌اعتمادی بین‌المللی نسبت به تعهدات آمریکا، یکی از میراث‌های شاخص و ماندگار ترامپ خواهد بود. ترور سردار سلیمانی یکی از مقامات رسمی حکومت ایران که سردار برقراری امنیت در خاورمیانه بود، به‌دستور مستقیم رئیس‌جمهور آمریکا، از مصادیق بارز تروریسم دولتی است که ظرفیت سیاست‌های تروریستی دولت آمریکا را بر ملا کرد. تاکنون سابقه نداشته مقام رسمی یک کشور به‌دستور رهبر کشور دیگری ترور شود و دولت مهاجم رسما آن را بپذیرد. به‌نظر بسیاری از کارشناسان امور بین‌الملل، اعتبار جهانی آمریکا، در دوره ترامپ کاهش یافته است، (1) مسلما بازسازی این اعتبار - اگر محال نباشد- کار سختی خواهد بود.

انتخابات آمریکا با مناظره‌های بی‌سابقه و طولانی‌شدن شمارش آرا و... همراه شد. بایدن نیز با پیروزی قاطع پست ریاست‌جمهوری را به‌دست نیاورد. به ‌هرحال ترامپ طرفدارانی دارد که آنها را نمایندگی می‌کرد و بعضا حتی از نظر اخلاقی هم با او مشابهت دارند. این شکاف جامعه آمریکا مابین طرفداران ترامپ و طرفداران بایدن، ناشی از چیست؟

در دوره قبل، بیش از نیمی از جامعه آمریکا به ترامپ رای دادند. در دوره اخیر (نوامبر۲۰۲۰) نیز ۷۴ میلیون رای برای ترامپ شمارش شد، این امر نشان‌دهنده فرهنگ بخش قابل توجهی از جامعه آمریکاست. این جمعیت انبوه، حامی سیاست‌های نژادپرستانه، تروریسم دولتی، تحریم علیه سایر ملت‌ها، زورگویی بین‌المللی، سیطره‌طلبی، ایران‌ستیزی و مسلمان‌ستیزی است. این واقعیت جامعه آمریکاست. کشور آمریکا، براساس اشغال سرزمین سرخ‌پوستان، توسل به زور و جنگ و نژادپرستی تاسیس شد لذا خشونت در ذات فرهنگ آمریکایی نهادینه است. اگر جوانان و آنها که آمریکا را کعبه آمال خود می‌دانند، تاریخ تاسیس ایالات‌متحده آمریکا را مطالعه کنند، به‌طور علمی متوجه زیرساخت‌های اجتماعی و بافت فرهنگی- تاریخی سیاست‌های خشونت‌گرای آمریکایی‌ها می‌شوند.  سرخ‌پوستان از ۱۵۰۰۰ سال قبل ساکنان و مالکان اصلی آمریکا بوده‌اند. استعمار آمریکا از قرن ۱۶ میلادی توسط قدرت‌های اروپایی، بریتانیا، فرانسه، هلند و اسپانیا‌ آغاز شد. در اواخر قرن ۱۸، مهاجران اروپایی که عمدتا انگلیسی بودند خود را از امپراتوری بریتانیا مستقل کردند و ایالات متحده آمریکا توسط سفیدپوستان اروپایی، براساس جنگ‌های متناوب و اشغال سرزمین بومیان سرخ‌پوست تاسیس شد. جنگ‌ با سرخ‌پوستان در ایالات متحده آمریکا (American Indian Wars)، شامل مجموعه جنگ‌هایی بود که بین مهاجران اروپایی و دولت فدرال با سرخ‌پوستان ایالات متحده آمریکا به‌وقوع پیوست و از سال ۱۶۲۲ تا ۱۹۲۴ ادامه داشت و سرانجام به امضای چندین پیمان صلح ظالمانه بین دولت فدرال اروپاییان مهاجر و سرخ‌پوستان ایالات متحده آمریکا و تشکیل قلمروهای کوچک سرخ‌پوستان منجر شد. دولت جدیدالتاسیس «ایالات متحده آمریکا» بین سال‌های(۱924–۱776) در جنگ و تجاوز دائم با سرخ‌پوستان، مالکان و ساکنان اصلی سرزمین آمریکا بود.

آمریکا نخستین سازنده بمب اتم و تنها دولتی است که با کاربرد بمب اتم، هزاران غیرنظامی را قتل‌عام کرد. بخشی از تفاوت دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه، به ریشه‌های تاریخی آنها باز می‌گردد، جنوبی‌ها طرفدار جمهوری‌خواهان و شمالی‌ها حامیان دموکرات‌ها هستند.

پایان ترامپ و آمدن بایدن، چه تاثیری بر سیاست خارجی آمریکا خواهد داشت؟ به‌خصوص در منطقه خاورمیانه و آسیا یا در برخورد با چین.

براساس تحلیل سخنان تیم جو بایدن، تغییراتی در خاورمیانه روی خواهد داد. ‌گفته می‌شود‌ بایدن سیاست حمایت همه‌جانبه ترامپ را از تل‌آویو ادامه نخواهد داد. سیاست حمایت آمریکا از سعودی در حملات هوایی به ملت یمن کاهش می‌یابد ‌یا‌ موقعیت بن‌سلمان سعودی در رابطه با آمریکا تضعیف و فشار آمریکا بر ترکیه افزایش می‌یابد. ‌همچنین اظهار می‌شود که‌ خروج نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان و عراق با وقفه بیشتری صورت می‌گیرد. سیاست فشار حداکثری آمریکا علیه ایران کاهش یافته، دیپلماسی ‌در‌ رابطه با ایران در اولویت قرار می‌گیرد و حمایت از حقوق‌بشر در خاورمیانه فعال‌تر می‌شود.

‌نکته اینجاست که‌ بایدن و حزب دموکرات آمریکا برخلاف ترامپ، از قدرت بزک‌کردن چهره خشن و سلطه‌گر آمریکا و نزدیکی آمریکا با اروپا برخوردارند. به‌خاطر بیاوریم که دولت دموکرات باراک اوباما، معمار تحریم‌‌های هوشمندانه علیه ایران بود. دموکرات‌‌ها قدرت بیشتری در یکپارچه کردن غرب علیه جهان‌سوم دارند. برخلاف نظر مشهور که دموکرات‌ها را مخالف جنگ قلمداد می‌کند، ویلسون و روزولت روسای جمهور از حزب دموکرات، آمریکا را وارد دو جنگ جهانی کردند و نیکسون جمهوری‌خواه پایان‌‌بخش جنگ ویتنام بود. لذا از جهت راهبردی، خطر دموکرات‌‌ها برای کشورهای جهان‌سوم بیش از جمهوری‌خواهان است. دموکرات‌ها در سیاست خارجی بیشتر اهل دیپلماسی، مصالحه و راه‌حل‌های دیپلماتیک - به‌ویژه در رابطه با دو رقیب خود «چین و روسیه»- هستند.

قدرت دموکرات‌ها در یکپارچه کردن قدرت اروپا و نهادهای بین‌المللی علیه ایران، بیش از جمهوری‌خواهان است. در دوره ریاست‌جمهوری باراک اوباما؛ سازمان‌ملل، اروپا، چین، روسیه و آمریکا علیه سیاست هسته‌‌ای ایران مواضع مشترک اتخاذ کردند و تحریم‌های سازمان‌ملل علیه ایران تصویب شد. در صورتی که ترامپ نتوانست از طریق سازمان ملل، مجددا تحریم‌هایی علیه ایران تصویب کند.

دیپلمات‌های سابق اروپایی و آمریکایی معتقدند شرکای آمریکا در سراسر جهان از نزدیک شدن پایان دوره ریاست‌جمهوری آشفته ترامپ خوشحالند، اما در مورد اعتماد به واشنگتن شک دارند. جیمز بیندناگل، دیپلمات بازنشسته آمریکایی و استاد ارشد دانشگاه بن آلمان می‌گوید: «این احساس وجود دارد که اگر یک بار اتفاق بیفتد، می‌تواند مجددا اتفاق بیفتد»(2) ‌البته‌ اعتماد جامعه‌جهانی به توانایی آمریکا در انجام تعهدات خود، به‌شدت متزلزل شده و خروج ترامپ از کاخ سفید به‌طرز خودکار اطمینان به آمریکا را بازیابی نمی‌کند.

تاثیر ترامپ یا بایدن بر اقتصاد ایران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

سیاست‌های خصمانه و جنگ اقتصادی آمریکای ترامپ علیه ملت ایران، به مردم آسیب رساند، اما با همبستگی دولت- ملت، اقتدار ایران حفظ شد و ملت وارد سناریوی آمریکایی‌ها برای شیلیایی(دولت آلنده) یا نیکاراگوئه‌ای(ساندینیست‌ها) کردن وضعیت ایران نشدند. این راهبرد آمریکا، در ایران با فداکاری، هوشیاری، صبر و متانت ملت بزرگ ایران خنثی شد. همچنین ایران با تبدیل این تهدید به فرصت، به سازمان‌دهی اقتصاد ملی براساس آرایش جدید بین‌المللی اقدام کرد. ‌البته‌ پیروزی بایدن ‌شاید‌ در کوتاه‌مدت، تاثیر مثبتی در کاهش تنش در بازار مالی و ارزی ایران داشته باشد.

اوضاع داخلی آمریکا در زمان اتمام ریاست‌جمهوری ترامپ و خروج او از کاخ سفید چگونه خواهد بود؟ آیا وضعیت فوق‌العاده یا درگیری‌های خیابانی رخ می‌دهد؟

با در نظر گرفتن جمعیت  ۷۴میلیونی طرفدار ترامپ در آمریکا و اعتقاد آنها به تقلب گسترده در انتخابات نوامیر۲۰۲۰، احتمال برقراری وضعیت فوق‌العاده و درگیری‌های خیابانی در آمریکا پیش‌بینی می‌شود. براساس آرا، حدود نیمی از جمعیت آمریکا (46.9درصد) حامی کاراکتر و سیاست‌های ترامپ هستند. جهان با چنین جامعه‌ای رو به‌رو است. اکثر گروه‌های میلیشیا در آمریکا، طرفدار ترامپ هستند. لذا بروز یک دوره ناآرامی داخلی در آمریکا، قابل پیش‌بینی است.

پی‌نوشت‌ها:
1. https://www. pewresearch. org/fact-tank/2020/11/19/the-trump-era-has-seen-a-decline-in-americas-global-reputation/.
2. https://www. nbcnews. com/news/world/after-trump-foreign-allies-wonder-if-they-can-trust-america-n1247715

 * نویسنده : سیدحسین امامی،روزنامه‌نگار