به گزارش «فرهیختگان»، علی تقوی، معاون فرهنگی و سیاسی نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاهها طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت: وحدت حوزه و دانشگاه که به مناسبت شهادت شهید مفتح شکل گرفته، میتواند تفاسیر حداقلی و در مقابل حداکثری داشته است. در تفسیر حداقلی باید اینطور گفت که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی دیگر دانشگاه و حوزه دو مرکز آموزشی جدا و با دو هدف مجزا نبودند، بلکه این دو مرکز با یک هدف مراودات علمی خود را دنبال کرده و میکنند. با این حال اگر بخواهیم لایههای عمیقتر این مساله را بررسی کنیم باید به سالها و حتی قرنهای قبل برگردیم. شاید در گذشته تاریخ ما تنها یک مرکز آموزشی داشتیم که در آن نیز عالمان تحت عنوان حکیم آموزش میدیدند و حکمت نظری و عملی را فرا میگرفتند، هم به حوزه علوم معقول و هم دیگر علوم مانند ریاضیات، نجوم و ادبیات تسلط پیدا میکردند اما به تدریج مدل فعلی آموزشی از غرب به دیگر کشورها سرایت کرد تا حوزههای علمیه از مراکز آموزشی جدا شوند، به همین دلیل در این نقطه باید وحدت اتفاق میافتاد. قطعا علم و دین دو بال یک پروازکننده محسوب میشوند که میتوانند او را به پرواز در بیاورند، به همین دلیل این دو نهاد هیچگاه نباید از یکدیگر جدا شوند و امیدواریم علم و دین بهعنوان دو بال در کنار یکدیگر باعث تکامل انسان و طبیعتا جامعه شوند.
خوشبختانه در طول سالهای گذشته اتفاقات خوبی رخ داده و مراکز آموزشی و پژوهشی مختلف در این زمینه اقدامات مهمی را رقم زدهاند، اما اگر بخواهیم به این سوال پاسخ دهیم که امروز در جایگاه مدنظر برای تحقق این وحدت قرار داریم یا خیر؟ باید بگوییم که این اتفاق نیفتاده و هنوز جای کار فراوانی در این حوزه وجود دارد و باید تلاش شود تا نرمافزار تمدن در حوزه و دانشگاه تولید شود که قطعا نیازمند تلاشهای زیادی است، با این حال حتما میتوان هر ساله با مطرح کردن این گفتمان اقدامات درخوری را برای تحقق وحدت حوزه و دانشگاه انجام داد.
مساله دیگر این است که در مراکز آموزشی باید درخصوص وحدت در حوزه محتوایی تلاشهای زیادی انجام داد تا بتوان از متن دین و شریعت علوم انسانیمان را شکل داده و به مدلهای کاملا جدیدی برسیم، درحالی که امروزه ریشههای بسیاری از علوم ما غربی بوده و با نگاه سکولار و جدایی دین از سیاست و علم طراحی شده است و علیرغم اینکه کارهای خوبی برای تغییر این مسیر صورت گرفته، اما همچنان فاصله زیادی با قله آرمانی داریم و باید کاری کنیم که بتوانیم در حوزه محتوایی غنی شده و محتوای دینی داشته باشیم؛ علاوهبر آن در حوزه تربیت نیروی انسانی هم که مهمترین ارکان رسیدن به تمدن نوین اسلامی محسوب میشود، عالمانی را تربیت کنیم که هم در بعد علم و هم در بعد عمل از لحاظ معنوی رشد پیدا کرده باشند.
قطعا علوم انسانی باید مستقیما از دین ارتزاق کرده و براساس آموزههای دینی طراحی شوند اما طبیعتا بسیاری از علوم دیگر مانند فیزیک و شیمی و ریاضیات در مسیر رسیدن به تمدن نوین اسلامی جامعه را پیش ببرد و دیگر نمیتوان ریاضی را به اسلامی و غیراسلامی تعریف کرد، اما حتما آنها هم وحدت در هدف پیدا خواهند کرد و درنهایت جامعه را به سمت تمدن بزرگ سوق خواهند داد.