تاریخ : Wed 16 Dec 2020 - 03:02
کد خبر : 49160
سرویس خبری : سیاست

۳۲+۱۰ جبران‌کننده افول گفتمانی هم است؟

علی جمشیدی:

۳۲+۱۰ جبران‌کننده افول گفتمانی هم است؟

اصلاح‌طلبان به احتمال فراوان به یک گزینه نهایی مشترک هم خواهند رسید چه اینکه فرد نهایی یک اصلاح‌طلب دوآتشه باشد یا یک اصولگرای میانه. این اتفاق هرچند معلوم نیست جبران‌کننده افول گفتمانی هم باشد اما در جایگاه خودش یک گام به جلوست.

درباره ایجاد نهاد جدید اصلاح‌طلبان برای فعالیت‌های انتخاباتی

به گزارش «فرهیختگان»، علی جمشیدی، دبیرگروه سیاسی طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت: بعد از ناکامی‌های اصلاح‌طلبان در انتخابات اسفندماه گذشته، تغییرات بنیادینی در سازمان فعالیت‌های سیاسی و انتخاباتی آنها ایجادشده و ظاهرا قرار است ترکیبی 42نفره شامل 32نفر شخصیت حقوقی به‌عنوان نمایندگان احزاب این جریان به‌اضافه 10شخصیت حقیقی از فعالان سیاسی و باسابقه، جمعا به‌عنوان نهاد اجماع‌ساز، جایگزین شورای عالی سیاستگذاری اصلاحات شوند، همان شورایی که پس از انتخابات اسفندماه و بالا گرفتن انتقادات تند و تیز احزاب و فعالان سیاسی با استعفای محمدرضا عارف به‌عنوان رئیس و سپس عبدالواحد موسوی‌لاری، به‌صورت غیررسمی و به طور عملی منحل شد و هرگز نتوانست دوباره پا بگیرد.

البته احزاب اصلاح‌طلب که پیش از این همواره منتقد فرد محوری در این جریان بودند و در مقطعی شورای هماهنگی و در مقطعی دیگر پارلمان (تشکیل‌نشده) اصلاحات را به‌عنوان جایگزین شورای عالی معرفی می‌کردند، به‌نظر می‌رسد که همچنان به هدف اصلی خود نرسیده‌اند ولی فعلا با این سازوکار جدید که ظاهرا یک سامان‌یافتگی در میانه دو نظر متفاوت در جریان اصلاحات است، کنار آمده و به آن راضی شده‌اند.

در این خصوص درکنار همه آن انتقادهایی که پیش‌تر احزابی چون کارگزاران سازندگی به سیدمحمد خاتمی و محمدرضا عارف داشتند و از یک‌سو غلامحسین کرباسچی، خاتمی را نقد می‌کرد و ازسوی دیگر روزنامه سازندگی به عارف می‌تاخت، دیگر اصلاح‌طلبان هم همچنان منتقدانه به فردگرایی در اصلاحات و کنارزدن احزاب نگاه می‌کنند. برای مثال همین چند روز پیش بود که مصطفی کواکبیان، دبیرکل حزب مردم‌سالاری در گفت‌وگویی خواهان در نظر گرفتن یک نقش صرفا مشورتی برای خاتمی شد و گفت: «ما هم احترام آقای موسوی‌خوئینی‌ها و هم آقای خاتمی را داریم؛ ولی معتقدیم نباید فردمحوری کرد و عقل جمعی باید حاکم باشد، باید یک جایگاه مشورتی برای آقای خاتمی در نظر بگیریم، حزب برای خودش استقلال دارد و خودش باید تصمیم بگیرد.» این درحالی است که فرج کمیجانی، رئیس دوره‌ای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات در گفت‌وگو با «فرهیختگان» می‌گوید همه اقدامات و تصمیمات در جبهه اصلاحات حتی همین نهاد جدید 42نفره باید به تایید خاتمی برسد، اظهارنظری که توضیح می‌دهد با وجود شکل‌گیری یک سازوکار جدید، همچنان تغییرات اندک است و تفاوتی ویژه‌ای میان اصلاح‌طلبان اتفاق نیفتاده است.

از طرف دیگر نکته مهمی که اکنون یک سوال بزرگ شده، خروجی نهایی این سیستم است، آن‌چیزی که قرار است از این سازوکار برای انتخابات 1400 حاصل شود، به این معنا که با توجه به شرایط اجتماعی، آیا اصلاح‌طلبان بنا دارند بازهم از گزینه‌های کمتر اصلاح‌طلب برای رقابت استفاده کنند یا نه می‌خواهند در عین ناکامی‌ها، این‌بار گزینه اختصاصی و تمام اصلاح‌طلب داشته باشند ولو اینکه رای‌آوری نداشته باشد. این دوگانگی البته از تفاوت اظهاراتی که فعالان سیاسی این جریان در ماه‌های اخیر داشته‌اند، به‌خوبی برمی‌آید، چراکه اعضای اصلاح‌طلب‌تر یا به‌عبارتی اصلاح‌طلبان تند و تیز مانند اتحاد ملتی‌ها مدت‌هاست که می‌گویند تنها راه ورود اصلاح‌طلبان به انتخابات ریاست‌جمهوری 1400، حضور و معرفی یک گزینه تمام اصلاح‌طلب (برخلاف تصمیم سال 92 و معرفی حسن روحانی به‌عنوان گزینه نهایی) است و اعضای احزابی چون کارگزاران نظرات متفاوتی دارند و ظاهرا بیشتر متمایل به معرفی گزینه‌های میانه از اصولگرایان هستند، این نظر البته با شدت و حدت بیشتری میان اعضای حزب اعتدال‌وتوسعه برقرار است که خب منتقدان زیادی هم میان اصلاح‌طلبان دارد. کارگزارانی‌ها که عملگراترند در نبود گزینه مقبول و رای‌آور، مدت‌هاست به حمایت از کاندیداتوری افرادی چون علی لاریجانی فکر می‌کنند و به‌خاطر نسبت خوبی که رئیس سابق مجلس با حاکمیت دارد، تصور می‌کنند به‌سادگی می‌تواند به‌عنوان یک رقیب قدرتمند در انتخابات حاضر شود و در مقابل به‌نظر می‌رسد حد نهایی کوتاه‌آمدن اتحاد ملتی‌ها وزرای کابینه روحانی هستند که در راس آنها محمدجواد ظریف قرار دارد. این بحث‌ها البته صرف‌نظر از اظهارات متفرقه چهره‌های این جریان و معرفی یک دوجین کاندیدایی است که ممکن است نامزدی خود را اعلام کنند و در لحظه 90 بازی‌خراب‌کن نام بگیرند.

با همه این توصیف‌ها اما باید به یک مساله مهم توجه داشت و آن تجربه‌ای است که اصلاح‌طلبان چندین‌بار از جانب آن ضربه خورده‌اند و حالا احتمالا با سازوکار جدید می‌توانند آن را پوشش دهند. این تجربه شکست سختی است که در کثرت 84 متحمل شدند و نتوانستند مقتدرانه در یک رقابت وارد شوند، اتفاقی که البته در مقیاس کوچک‌تر در انتخابات اسفندماه گذشته هم رخ داد و آنها به کلی از مجلس کنار ماندند. در انتخابات گذشته البته نکته مهمی که مزید بر علت هم بود شکاف و انشقاق درون سازمان تصمیم‌گیر بود، شکاف عمیقی که حتی میانجی‌گری خاتمی هم نتوانست آن را ترمیم کند و لذا شورای عالی در لحظه آخر دست‌های خود را بالا برد و تصمیم را به احزاب واگذار کرد. لذا به‌عنوان جمع‌بندی بحث و دقیقا برخلاف اخبار رسانه‌ای و برخی برداشت‌های غیردقیق اصولگرایان که شاید بیشتر دل‌خوشکنک هم باشد، باید گفت شکست‌های گذشته احتمالا آنقدر برای اصلاح‌طلبان سخت و تلخ بوده که حالا درس عبرتی شده است که نه‌تنها یک‌صدا تصمیم گرفته‌اند دور گزاره‌هایی چون تحریم انتخابات را خط بکشند، که به احتمال فراوان به یک گزینه نهایی مشترک هم خواهند رسید چه اینکه فرد نهایی یک اصلاح‌طلب دوآتشه باشد یا یک اصولگرای میانه. این اتفاق هرچند معلوم نیست جبران‌کننده افول گفتمانی هم باشد اما در جایگاه خودش یک گام به جلوست. مساله‌ای که حتما زنگ‌خطری برای برخی اصولگرایان خوش‌خیال است که روی ناکامی‌های بزرگ حسن روحانی و شکست‌های متعددش حساب ویژه باز کرده‌اند و تصور می‌کنند در اثر این شکست‌ها اصلاح‌‍‌‌طلبان یا کلا در صحنه حاضر نمی‌شوند یا نمی‌توانند تکثرشان را مدیریت کنند.