به گزارش «فرهیختگان»، این روزها خبرهایی مبنیبر تولید تلهتئاتر در شبکه چهار به گوش میرسد. هرچند درباره محتوای این تلهتئاترها یا عوامل تولیدش اطلاعات ضد و نقیضی است؛ اما بهنظر میرسد این تلهتئاترها بیش از آنکه برای نیاز عمومی باشند، مناسبتی و در یک حوزه خاص طراحی شدهاند. این درحالی است که تئاتر ایران در زمانه تکثر ژانری و محتوایی قرار دارد و تلویزیون میتواند از همین ظرفیت بالقوه بهره ببرد.
شیفتگی به آرشیو
تلویزیون هر از گاهی تلهتئاترهای قدیمی خود را بازنشر کرده است و همین موضوع باعث شده است در فضای مجازی نسخههای قابلدانلود این تلهتئاترها برای مخاطب در دسترس باشد. به عبارتی مخاطب امروز میتواند خیلی راحت و بدون واسطه با گذشته تلهتئاترها روبهرو شود. در مواجهه با گذشته تلهتئاتر حالا مخاطب برایش این پرسش مطرح میشود که چرا از تکثر ژانری در گذشته نهچندان دور به انقباض ژانری و محتوایی امروز میرسیم. بهنظر میرسد پاسخ ساده است. هنوز تلهتئاتر برای سازمان صداوسیما اولویت نیست و درصورتی میتواند احیا شود که نگاه مدیران را تأمین و جلب کند. نتیجه چنین رویهای نیز حذف بخش مهمی از بدنه تئاتری کشور است. این درحالی است که برخی معتقد بودند کرونا میتواند فرصتی دوسویه بهحساب آید. از یک سو هنرمند بیکار شده تئاتری و از سوی دیگر تولید برنامه اورجینال در تلویزیون که امتیازی مهم محسوب میشود. تا به امروز، پس از گذشت نه ماه از رسمی شدن کرونا در ایران، هیچ تلهتئاتر خاصی تولید نشده است.
تئاترها از چه زمانی به تلویزیون آمدند؟
تأسیس کانال سوم تلویزیون ایران یا همان تلویزیون ثابت پاسال، در اوایل تابستان ۱۳35، شرایط تولید را تغییر داده بود. تلویزیون خصوصی آن سالها میخواست دل مخاطب را به چنگ آورد و چه چیزی بهتر از نمایش؛ اما نه در سالنهای مسقف تئاتر که بر صفحات سیاه و سفید تلویزیونهای ترانزیستوری. عنان کار را به دست مرحوم عباس جوانمرد میسپارند تا او برنامهای مدون برای آموزش و ایجاد تشکیلات در حوزه تئاتر تلویزیونی یا تلهتئاتر پدید آورد. حالا قرار بود همه گروههای درگیر بابت فعالیتهای خود دستمزد مشخصی دریافت کنند و برای شکل تازه نمایشی آموزش ببینند. دفتر موقت تلویزیون در خیابان صنیعالدوله حالا نقطه شروعی برای تئاتر حرفهای ایران بود. چهار برنامه یک ساعته به مدت دو ماه بهصورت زنده با برآورد مالی سه هزار تومان آن روز روی آنتن میرود. موفقیتش موجب افزایش سریع بودجه به پنج هزار تومان آن روز میشود و موفقیت چهرههایی چون علی نصیریان، علی حاتمی، عزتالله انتظامی، بهرام بیضایی، داوود رشیدی و بسیاری دیگر را رقم میزند. این اولین بار بود که همه ایران چهرههای شاخص سالهای آینده هنر نمایش را میدید و انحصار تماشای تئاتر در تهران، شکسته میشد.
این اتفاق در سالهای بعد از انقلاب و پس از پایان جنگ نیز رخ داد. تئاتر در دهه 60 وارد یک خلسه عذابآور میشود و نیاز به بازسازی دارد. نسبت درستی میان سالنها و هنرمندان وجود ندارد و وزارت ارشاد امکاناتی برای نسل تازهوارد در دهه 70 در اختیار ندارد. پس همه چیز بهسمت تلویزیون سوق مییابد. مدیران میانی سازمان که این روزها برای تلهتئاتر تصمیم میگیرند، همان نسلی به حساب میآیند که در فقدان فرصت برای تولید تئاتر، با تلویزیون به شهرت رسیدند. آنها بخش مهمی از ادبیات نمایشی جهان را به مردم معرفی کردند و در کنارش نمایشنامهنویسان و کارگردانان خلاقی به تئاتر ایران افزوده شد.
ارتباطی در کار نیست
زنجیره این رویه قطع شده است. حالا تلویزیون نقشی در حال و آینده تئاتر ندارد. در روزهای ابتدایی همهگیری کرونا، تصمیمات برای تولید تلهتئاتر گرفته شد و اگر تلویزیون بهصورت جدیتر به اجرای این تصمیم ورود میکرد میتوانست به خط مقدم هنر تئاتر در کشور بدل شود. حتی میتوانست منجر به ایجاد رابطه میان سازمان و بخش خصوصی تئاتر شود؛ اما حرکت مدیران سازمان در صفحه شطرنج فرهنگ، پیشبینیپذیر بود. کیش و مات ماجرا هم در چند حرکت اول امکانپذیرتر بود. بهنظر نمیرسد تلویزیون کار چندانی برای ماجرا کند. برای مثال این تصور وجود داشت که جشنواره تئاتر فجر از کانال تلویزیون در دسترس عموم قرار گیرد؛ اما با راهاندازی VOD اداره کل هنرهای نمایشی میتوان گفت اساسا چنین توافقی شکل نگرفته است. یا اصلا درباره چنین امکانی گفتوگویی نشده است.
در فراخوان تئاتر فجر 39 هماکنون بخشی به نام تلهتئاتر گنجانده شده است. البته این بخش تا سال 88 هم وجود داشت؛ اما دقیقا از زمان حضور حمید شاهآبادی، معاونت کنونی سیما در سمت معاونت هنری ارشاد، این بخش حذف میشود. حالا بهخاطر کرونا و اهمیت پخش تلویزیونی تئاتر، دوباره به جدول فجر بازگشته است و برایش فراخوانی مجزا درنظر گرفته شده است. برخلاف دیگر بخشها مهلت ارسال آثارش پابرجاست و تا 30 آذر هر اثر ضبطشده بهصورت حرفهای میتواند در آن شرکت کند. در این فراخوان نه نامی از رسانه ملی آمده است و نه اولویتی برای آثار ضبطشده در تلویزیون. درواقع هر نمایشی که در بازه زمانی اسفند 1388 تا آذر 1399 فرآوری و پخش شده باشند میتوانند متقاضی حضور در این بخش باشند.
تئاتریهای دلبسته به تلویزیون
اما هنرمندان نگاهی متفاوت به ماجرا دارند. برخلاف هنرمندان سینمایی که دیگر برایشان تلویزیون رنگ و لعابی ندارد و سینمای خانگی جذابیت بیشتری دارد، هنرمندان تئاتر نگرش دیگری دارند. برای مثال قطبالدین صادقی که چند تجربه ساخت تلهتئاتر در کارنامه خود دارد، میگوید: «تلویزیون سه عملکرد دارد که یکی از آن عملکردها، خلق و تولید فرهنگ است. اگر این کار را انجام ندهد نقض غرض است. این رسانه جمعی با این همه هزینه نمیتواند از اندیشهورزی غافل بماند. در ضمن با پخش تلهتئاتر از تلویزیون، بچههای تئاتر هم میتوانند یک انگیزه پیدا کرده تا سالم از این شرایط عبور کنند.»
صادقی بر این باور است تلهتئاترها هنوز تأثیرگذارند. او در گفتوگو با خبرآنلاین گفته است: «بهنظر من بهترین تأثیری که تلهتئاترهای خوب دارند این است که لذت دیدن تئاتر را به تماشاگر منتقل میکنند. تماشاگر را مشتاق میکنند که بیشتر بهسمت این هنر بروند. پخش تلهتئاترها، وجه تبلیغ فرهنگی هم دارند و تماشاگر پرورش میدهند. درحال حاضر وجه فرهنگی تلویزیون خیلی ضعیف است. چیزی که مطلقا ضداندیشه است. سریالهای تلویزیون همهاش حول مساله ازدواج است. این یکی ازدواج کرده و آن یکی قهر یا آشتی کرده است. ذرهای اندیشه اجتماعی و اندیشهای برتر از تجربیات معمول آدمها به آنها نمیدهند و کمکی در ارتقای تفکر و اندیشه آنها نمیکنند. این بهنظر من ایراد است.»
ایرج راد هم تابستان امسال در گفتوگو با مهر، با اشاره به مذاکرات با مدیران سازمان صداوسیما برای تولید تلهتئاتر گفته بود: «از سه دهه پیش و زمان ریاست علی لاریجانی بر صداوسیما پیگیر تولید تلهتئاتر در سازمان بودیم و حتی با دکتر علی رفیعی هم ملاقاتی با آقای لاریجانی داشتیم و موافقتهایی هم در این زمینه صورت گرفت و قرار بر این شد که شبکه چهار سیما متولی تولید تلهتئاترها باشد. بعد تئاترهایی را که ضبط میکند، براساس اهداف هرکدام از شبکهها در اختیارشان قرار دهد. حتی در زمان عزتالله ضرغامی نیز این طرح پیشنهاد شد و در سالهای اخیر هم با وجودی که نتوانستیم رودررو با مدیران سازمان صحبت کنیم، در مصاحبهها و بیانیهها بر لزوم تولید تلهتئاترها تاکید داشتهایم؛ اما نمیدانم چرا این اتفاق که در مقطعی به جریان افتاده بود، میسر نشد و تلویزیون با اهالی تئاتر همراهی نمیکند.»
شاهآبادی، کلید حل مشکل
رفتن حمید شاهآبادی به تلویزیون برای بسیاری از اهالی تئاتر حاوی این پیام بود که تلهتئاترها احیا میشوند. شاهآبادی چهار سال معاون هنری وزارت ارشاد بود و رابطه مستقیمی با تئاتر داشت. بخش مهمی از بدنه تئاتر ایران با او ارتباط نزدیک داشتند و در شرایط خاص ابتدای دهه 90، او با کمک قادر آشنا، مدیر کنونی تئاتر ایران، اوضاع پس از وقایع 88 را کنترل کرده بود. حالا بهنظر میرسید او میتواند اوضاع کرونایی را هم حل کند.
برای مثال بهروز غریبپور که در دوره شاهآبادی فعالیت اپراهای عروسکیاش را توسعه داده بود از آمدن شاهآبادی استقبال کرد. او گفته بود: «آقای شاهآبادی مطلقا با این فضا ناآشنا نیستند. ایشان بهعنوان معاون هنری سابق، خانواده تئاتر و معضلات و گرفتاریهای خانواده تئاتر را میشناسد. مرکز هنرهای نمایشی در رابطه با بودجه و مشکلات مالی تئاتر، بارها از ایشان کمک خواسته است. بنابراین از آقای شاهآبادی توقع میرود که در این رابطه آستین بالا بزند و این مشکل را حل کند.»
غریبپور که فعالیت پررنگی در تولید تلهتئاتر داشته درباره لزوم احیای این سنت هم گفته بود: «من فکر میکنم که تلهتئاتر از گزارشات تخلفات مالی باشگاههای ورزشی، بهخصوص باشگاههایی که تیمهای فوتبال دارند، ضرر و زیانش خیلی کمتر است. آدم وقتی برنامه «فوتبال برتر» را میبیند آنقدر که آدمها همدیگر را به دزدی کردن، عقد قراردادهای غیراصولی و پرداخت میلیونها دلار از جیب مردم به مربیان شکستخورده خارجی متهم میکنند، همه از همدیگر بیزار میشوند.»
کنایه غریبپور شاید یادآور ارقامی باشد که در تئاتر ردوبدل میشود. رقمهایی که با تورم امروز یک شوخی بزرگ به حساب میآید و در برابر بسیاری از بخشهای دولتی پولخرد هم تصور نمیشود و البته اندک بودجه تئاتر برای جمعیتی کثیر درنظر گرفته شده است. جمعیتی که هشت ماه بیکار است.
پس عجیب نیست منیژه محامدی درباره احیای تلهتئاتر چنین اظهارنظر میکند: «درصورتیکه در این شرایط نامطلوب ترتیبی اتخاذ شود تا تلهتئاترهای جدیدی تولید شود؛ ضمن اینکه در روحیه بد تماشاگران تئاتری تاثیر مثبتی دارد، زمینه فعالیت برای هنرمندان تئاتر که این روزها زندگی سختی را پشتسر میگذارند را فراهم میکند. هرچند پیشنهاد به مسئولان کمی جنبه شوخی دارد چراکه آنها گوش شنوایی برای شنیدن حرفهای هنرمندان ندارند و سالهاست که ما میگوییم و آنها وانمود میکنند که نشنیدهاند.»
هادی مرزبان هم نگاه خاکستری به موضوع تلویزیون دارد و گفته است: «به اعتقاد من، یا تلویزیون با تئاتر دچار عناد است و یا بهدلیل ناآگاهی و شناخت نادرست از این هنر در جریان نیست که تئاتر چه امکاناتی دارد و چگونه میتواند مسائل و مشکلات جامعه را از نظر فرهنگی-اجتماعی حل کند. تلویزیون باید بداند که هدف از تئاتر، تربیت و اصلاح جامعه است و این رویکرد هنر نمایش در این روزها کارکرد بسیاری دارد.»
ردپای مدیران بالایی تئاتر در تلهتئاترها
در زمان شاهآبادی، موسسه توسعه هنرهای معاصر برای تزریق مالی در معاونت هنری تأسیس میشود و مهدی افضلی سکان این موسسه را بهدست میگیرد. البته حضور افضلی با تغییر دولت، بدون تغییر باقی میماند. او رابطه گرم و نزدیکی با شاهآبادی داشته و دارد. هرچند یکی از مدیران فرهنگی کمحرف و کمی اسرارآمیز بهحساب میآید؛ اما برخی اتفاقات موجب میشود نگاهها به سمت و سوی او کشیده شود.
در هفتههای اخیر خبرگزاری هنرآنلاین اقدام به انتشار مجموعه مصاحبههایی با موضوع تلهتئاتر میکند. طرف مصاحبه پیشکسوتان تئاتری است و همگی از لزوم بازگشت به تلویزیون میگویند. مجموعه هنرآنلاین متعلق به مؤسسه توسعه هنرهای معاصر و به نام مهدی افضلی است که این روزها در بنیاد رودکی مدیریت میکند. با اینکه خبرهایی از انحلال مؤسسه توسعه هنرهای معاصر منتشر شده است؛ اما بهنظر میرسد مهدی افضلی قصد رها کردن هنرآنلاین را ندارد. از همین رو گمانههایی برای ایجاد فضای تلهتئاتر از طریق او مطرح شده است.
بهنظر میرسد با توجه به روابط مشترکش با شاهآبادی و هنرمندان شاخص تئاتر، او میتواند در مقام هدایتگر جریان احیای تلهتئاتر فعالیت کند. هرچند خبرهایی از حضور دبیر کنونی تئاتر فجر در مقام تهیهکننده تلهتئاتر شنیده میشود؛ اما هنوز هیچچیزی رسمیت نیافته است. قصه زمانی جالبتر میشود که متولی تلهتئاتر در شبکه چهار -متولی تولید و پخش تلهتئاتر– رحمان سیفیآزاد است که سالها پیش در هیأتمدیره انجمن هنرهای نمایشی فعالیت میکرد. حسین مسافرآستانه مؤسس انجمن هنرهای نمایشی یا همان بازوی مالی اداره کل هنرهای نمایشی است.
آنچه موضوع را جذاب میکند آن است که شاکله قدیمی معاونت شاهآبادی در معاونت هنری، برای احیای تلهتئاترها فعال شده است؛ اما نه در قالب فجر، بلکه در فرمی که هنوز خط و ربطش مشخص نیست. اگر ملاک مصاحبههای اخیر باشد، بیگمان فرصتی برای حضور نیروهای جوان وجود نخواهد داشت؛ زنجیرهای که پیشتر از آن سخن گفته بودیم قطعشده باقی خواهد ماند. اگر ملاک خبرهایی از ژانری خاص در تلویزیون باشد، باز هم بخش مهمی از تئاتریها حذف خواهند شد. گویی نوعی انحصارسازی در تلهتئاتر رقم خواهد خورد تا زمانی که شفافیتی در ماجرا وجود نداشته باشد. برای پایان این گزارش بد نیست صحبتهای رحمان سیفیآزاد را هم مرور کنیم.
در اردیبهشتماه رحمان سیفیآزاد در گفتوگویی درباره کرونا و تلهتئاتر، در پاسخ به اینکه چرا تلهتئاتر از تلویزیون حذف شده است، گفته بود: «بهعقیده من در این ایام که کرونا مانع اجرای تئاتر میشود چه در تلویزیون و چه فضای مجازی تلهتئاتر میتواند جایگزین شغلی خوبی برای افراد شود. بیشک نمیتواند جایگزین تئاتر زنده شود؛ اما برای مخاطب تجربه جدیدی است و یک بازار کار نیز برای اهالی تئاتر بهوجود میآورد. این اتفاق نه در تهران، بلکه در شهرستانها نیز باید اتفاق بیفتد. ما در همه استانها شبکه تلویزیونی داریم و رسانه ملی میتواند این امکان را برای اهالی تئاتر فراهم کند. این روزها فضای فرهنگ و هنر در این ایام تعطیل است و این برای جامعه ایجاد خطر میکند و تلویزیون میتواند با ورود خود، هم به فضای فرهنگی کشور و هم به هنرمندان کمک کند.»
سیفیآزاد پاسخی روشن به ماجرا نمیدهد. نمیگوید موانع چیست یا اگر برطرف شده است، وضعیت چیست. او 6 ماه بعد دوباره درباره تلهتئاتر و کرونا مصاحبه میکند و این بار در هنرآنلاین میگوید: «با هماهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با صداوسیما این امکان وجود دارد همه شبکهها از ساختار تلهتئاتر برای مخاطب کودک و خانواده بهره ببرند. همچنین خیل عظیمی از اهالی هنر در کوتاهترین زمان با حداقل هزینهها به کار گرفته شوند. توجه به این موضوع میتواند اتفاق بزرگی باشد و بخشی از بحران نمایشی کشور را در حوزه بیکاری نیروی انسانی و کمبود آثار نمایشی مرتفع سازد.»
اما این مدیر تلویزیونی نمیگوید کی و چگونه این مهم رقم خواهد خورد. حالا با گذشت 9 ماه از ظهور کرونا، نه تلهتئاتری پخش شده است و نه تلهتئاتری به نظر ساخته شده است. همه چیز در یک اما و اگر قرار گرفته و همگان از اهمیت تلهتئاتر میگویند. به هر حال آفتابه و لگن هفت دست، شام و ناهار هیچی.
* نویسنده: احسان زیورعالم، روزنامهنگار