تاریخ : Tue 01 Dec 2020 - 06:29
کد خبر : 48603
سرویس خبری : سیاست

ترور برای شکست دیپلماسی یا ابزار رسیدن به توافق جدید؟

نگاهی به آن روی سکه ترور دکتر محسن فخری‌زاده توسط رژیم‌صهیونیستی و آمریکا

ترور برای شکست دیپلماسی یا ابزار رسیدن به توافق جدید؟

مکس بوت می‌نویسد که «حدس و گمان‌های زیادی وجود دارد مبنی‌بر اینکه بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل دستور قتل فخری‌زاده را صادر کرده تا در تلاش‌های دولت بایدن برای بازسازی توافق هسته‌ای دوران اوباما که از آن متنفر است، کارشکنی کند.

به گزارش «فرهیختگان»، درباره چرایی ترور دکتر محسن فخری‌زاده جریان رسانه‌ای و تحلیل قالبی وجود دارد که از زبان بسیاری از رسانه‌های آمریکایی و غربی و البته تعداد قابل‌توجهی از رسانه‌های داخلی به دفعات مطرح و تکرار شده است، این تحلیل را خیلی کوتاه مرور می‌کنیم.

 در اولین سطح مدافعان این تحلیل تلاش می‌کنند بگویند که رژیم‌صهیونیستی و برخی مانند عربستان سعودی و محمد بن‌سلمان ولیعهد این کشور دوران پایانی حضور ترامپ در کاخ سفید را برای خود حیاتی تصور کرده و برای جلوگیری از ورود بایدن به میدان دیپلماسی و بازگشت احتمالی به برجام هر اقدامی را انجام می‌دهند. قاعدتا تئوری از جانب کسانی طرح می‌شود که می‌خواهند فاصله‌گذاری بزرگی میان رژیم‌صهیونیستی و ایالات‌متحده آمریکا داشته باشند و آنها را از هم جدا کنند و یا حتی در سطحی دیگر اوت معنی‌دار میان دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان در مواجهه با ایران ایجاد کرده و بگویند رفتار دموکرات‌ها در قبال توافق هسته‌ای و برجام ۱۸۰ درجه مخالف آن‌چیزی است که ترامپ به‌دنبال آن بوده است. این تحلیل باعث شده که توصیه‌ها و پیشنهادهای زیادی به ایران شود مبنی‌بر اینکه هرگونه واکنش به اقدام اخیر صهیونیست‌ها بازی در پازل نتانیاهو است و شرایط را به جای بهبود، وخیم‌تر خواهد کرد. حتی برخی عقیده دارند که اظهارنظرهای اخیر برخی سیاسیون و حتی جنس و کلمات به‌کار‌رفته در واکنش برخی اعضای دولت درباره ترور دکتر محسن فخری‌زاده مبتنی‌بر همین ایده شکل گرفته و لذا قرار نیست تا دو ماه آینده یعنی زمانی که ترامپ از کاخ سفید خارج خواهد شد، ایران واکنشی نسبت به ماجراجویی‌های رژیم‌صهیونیستی یا آمریکا داشته باشد.

این چند خط توضیح مختصر ایده‌ای بود که طی دو روز گذشته در «فرهیختگان» نقدهایی بر آن نوشته شد و دلایلی آوردیم مبنی‌بر اینکه این استدلال انحرافی است و نه‌تنها به بهبود شرایط کشور چه در عرصه اقتصاد و چه در سیاست خارجی کمک نمی‌کند، که امنیت ملی و امید مردم به این توانمندی برجسته کشور در منطقه پرآشوب خاورمیانه را نیز از بین برده و ایران را در معرض خطرات بسیار بزرگ‌تری قرار خواهد داد.

این استدلال‌ها طی روزهای گذشته گفته شده و اکنون نیازی برای تکرار مجدد آنها نیست اما نکته مهمی وجود دارد که نمی‌توان از آن گذشت و آن رگه‌هایی از یک تحلیل متفاوت در میان آمریکایی‌هاست که نشان می‌دهد یکی از اهداف چنین اقداماتی نه‌تنها برهم‌زدن امکان هر توافقی با ایران که ایجاد زمینه بهتری برای رسیدن آمریکا به یک توافق حداکثری با ایران و گرفتن بیشترین امتیازات ممکن از تهران است. روزنامه واشنگتن‌پست چاپ ایالات‌متحده تنها یک روز پس از ترور دکتر فخری‌زاده، دانشمند برجسته هسته‌ای ایران در این خصوص مطلب مهمی منتشر کرد و توضیح داد که حتی نتیجه ترور‌های دهه ۸۰ نیز با چنین رویکردی انطباق دارد.

در این مطلب که به قلم فردی به نام مکس بوت نوشته شده، ابتدا به بی‌ثمر بودن ترورهایی از جنس ترور دکتر فخری‌زاده و همچنین ترور سردار قاسم سلیمانی که سال گذشته در بغداد انجام شد، اشاره و انتقاداتی هم از مدافعان این چنین اقداماتی ذکر شده است: «جنگ‌طلبانی مانند جان بولتون، مشاور امنیت ملی سابق ترامپ در ماه ژانویه امسال ابراز امیدواری کرده بود که ترور (سردار) سلیمانی ایران را مجبور به عقب‌نشینی از تندروی‌های منطقه‌ای خود کند و حتی «تغییر رژیم در تهران» را نیز کلید بزند. اما هیچ‌کدام از این پیش‌بینی‌ها درست از آب درنیامد. اما هیچ شواهدی وجود ندارد که نشان دهد قتل سلیمانی نقشه‌های ایران در منطقه را خنثی کرده باشد. اسماعیل قاآنی، معاون سلیمانی به‌راحتی جایگزین او شد و نیروی قدس نیز به‌کار خود مانند همیشه در لبنان، سوریه، عراق، یمن و جا‌هایی که نفوذ داشت، ادامه داد.»

در بخش دیگری از این مقاله، نکته قابل‌‌توجه دیگری هم ذکر و گفته شده: «ترامپ بلافاصله اظهارات «یوسی مِل‌مان»، یک خبرنگار و نظامی اسرائیلی درخصوص ترور فخری‌زاده را در توئیتر باز‌نشر کرد. او نوشته بود: «ضربه حرفه‌ای و روانی بزرگ به ایران.» اما خب، اگر ترامپ زحمت باز‌کردن مقاله این شخص را به خود داده بود، مشاهده می‌کرد که او نوشته «به‌رغم این ضربه، ایران یک دانشمند هسته‌ای بااستعداد دیگر مانند فخری‌زاده ترورشده را پیدا و جایگزین نفر قبلی خواهد کرد.» درخصوص این حرف باید بگوییم که این حرف درست است، چراکه نگاه واقع‌بینانه خواهد گفت ترور فخری‌زاده ضربه‌ای مرگبار به برنامه هسته‌ای ایران نخواهد بود. برنامه هسته‌ای ایران یک سازمان بزرگ است که می‌تواند به‌راحتی با وجود چنین اقداماتی خود را احیا کند.»

پس از ذکر این نکات نویسنده این مطلب در ادامه به استدلال اصلی خود ورود می‌کند و می‌نویسد که «حدس و گمان‌های زیادی وجود دارد مبنی‌بر اینکه بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل دستور قتل فخری‌زاده را صادر کرده تا در تلاش‌های دولت بایدن برای بازسازی توافق هسته‌ای دوران اوباما که از آن متنفر است، کارشکنی کند اما درواقع دور قبلی ترور دانشمندان هسته‌ای ایران که چهار کشته و یک زخمی بین سال‌های 2010 و 2012 بر جا گذاشته بود، به احتمال زیاد به ایجاد یک راه‌حل دیپلماتیک، بیشتر کمک کرد، چراکه این ترور‌ها، همراه با تحریم‌های بین‌المللی سخت و حملات سایبری آمریکا و اسرائیل علیه تاسیسات هسته‌ای ایران (که معروف‌ترین آن ویروس استاکس‌نت بود)، فشارها بر ایران را افزایش داد و نهایتا منجر به موفقیت دیپلماتیک دولت اوباما در سال 2015 شد.»

در ادامه این مطلب آمده: «مضحک است اگر ترور فخری‌زاده فقط برای هدف فشار بر ایران به‌منظور جلوگیری از امضای توافق با دولت بایدن بوده باشد، درحالی‌که دولتی در ایران مستقر است که متشکل از بسیاری از همان مقامات مذاکره‌کننده برجام است. ازاین‌رو باید گفت تنها سودی که می‌تواند چنین اقدامی داشته باشد فشار به تهران برای یک توافق جدید است، چراکه تنها راه برای متوقف کردن برنامه هسته‌ای ایران دستیابی به یک توافق هسته‌ای جدید است. بیایید امیدوار باشیم که ترور فخری‌زاده دستیابی به یک راه‌حل دیپلماتیک را محتمل‌تر می‌کند.»