به گزارش «فرهیختگان»، زمـــان، شکـل و نــوع پوشش خبر ترور شهید محسن فخریزاده توسط صداوسیمای جمهوری اسلامی و بهطور خاص شبکه خبر، مورد انتقاد اهالی رسانه و منتقدان قرار گرفته است. تاخیر در انتشار خبر و همچنین عدمقطعیت و کوچکانگاری خبر در ساعتهای اولیه باعث شد که بار دیگر مردم سراغ رسانههای دیگر بروند و رسالت خبری شبکه خبر مورد پرسش و تردید جدی قرار بگیرد. برای بررسی این موضوع سراغ اکبر نصرالهی از اساتید حوزه علوم ارتباطات رفتیم تا درباره محدوده اختیارات صداوسیما و شگردهای کهنه رسانهای این سازمان و همچنین موانع جدی در انتشار سریع و صحیح اخبار همصحبت شویم.
بسیاری از کارشناسان رسانه هم از لحاظ سرعت و هم از لحاظ کیفیت به پوشش خبری ترور دکتر فخریزاده توسط تلویزیون نقد داشتهاند. دلایل عقب افتادن و عملکرد نامطلوب تلویزیون و شبکه خبر چیست؟ از نظر نرمافزاری و سختافزاری مشکل داریم یا کشورهای دیگر از ما جلوتر هستند یا مساله مدیریت و برنامهریزی در میان است؟
مشکلی کلی که رسانههای ما ازجمله شبکه خبر دارند در بحث پوشش اخبار امنیتی، اخبار شورشها و اعتراضات است که این مشکل درواقع بیشتر خود را نشان میدهد. اگرچه مشکل اصلی شبکه خبر در پوشش رویدادها نسبت به گذشته به لحاظ شاخص سرعت بهتر شده است اما همچنان شبکه خبر و شبکههای دیگر صداوسیما به لحاظ شاخص سرعت، اخبار را با تاخیر منتشر میکنند. این مساله قبلا به دلیل اینکه فضای مجازی در کار نبود و مردم دسترسی به رسانههای رقیب و شبکههای ماهوارهای و شبکههای مبتنیبر موبایل نداشتند، مساله ایجاد نمیکرد اما از چند سال قبل یکی از مهمترین چالشها و انتقاداتی که به رسانههای رسمی بهویژه صداوسیما میشود این است که در پوشش وقایع مهم عقبتر از رسانههای غیررسمی و خارجی هستند.
این به دلیل ابزارهای کهنه است یا ایدههای قدیمی به روز نشده؟
خیر. این مشکل به صورت کلی وجود دارد اما درخصوص پوشش اخبار امنیتی و اعتراضات و شورشها و اعتصابات و خبرهای خاص بیشتر این چالش و تاخیر در اطلاعرسانی خود را نشان میدهد. علتهای مختلفی وجود دارد. به نظر من مشکل در سختافزار نیست یعنی شبکه خبر و بخشهای مختلف خبری صداوسیما به لحاظ تجهیزات چیزی کمتر از رسانههای رقیب ندارند بلکه در برخی از حوزهها به لحاظ تجهیزات و امکانات برابر و حتی بیشتر از کشورهای دیگر است. به لحاظ نیروی انسانی هم همینطور است. در این زمینهها، کمبودها نهتنها وجود ندارد بلکه برخی مواقع از این نظر شبکههای داخلی امکانات بیشتری هم دارند.
مشکل به اثرپذیری عوامل رسانهای صداوسیما از برخی متغیرها و عوامل بیرون رسانه و همینطور اشکالاتی که در درون ساختار رسانه ملی در گردش، تولید و انتشار اطلاعات اخبار وجود دارد، برمیگردد. بنابراین دو اشکال اساسی وجود دارد که یکی از آنها اثرپذیری مدیران و عوامل رسانه ملی و شبکه خبر از عوامل بیرون سازمان است. این عوامل ممکن است گروههای رسمی، شخصیتهای رسمی یا افراد و گروههای غیررسمی بیرون سازمان باشند. سازمان باید تکلیف خود را با این عوامل روشن کند چون سازمان بازوی رسانهای نظام است و در این خصوص نباید چیزی مانع از این شود که اعتبار مهمترین ابزار رسانهای نظام خدشهدار شود. وقتی رسانه ملی در وقایع مهم اثر میپذیرد و در برابر شخصیتهای حقیقی و حقوقی بیرون سازمان مستقل نیست، این اثرگذاری و حرف شنوی از عوامل غیرمتخصص بیرون از سازمان نامربوط و نادرست و غیرقانونی است. نهتنها اعتبار بخشهای دیگر بلکه اعتبار رسانه ملی را هم زیر سوال میبرد. در این شرایط که موارد آن کم نیست مثلا درخصوص حمله داعش به مجلس شورای اسلامی، ماجرای مربوط به بنزین، ماجرای حمله تروریستی اخیر و... باعث میشود رسانه نتواند کار خود را انجام دهد و اعتبار رسانه ملی که مهمترین سرمایه نظام جمهوری اسلامی است زیر سوال برود.
اینجا یکی بحث حوزه اختیارات مطرح میشود و یکی هم بحث استقلال رسانه. این دو تناقضی با هم ندارند و با منافع ملی هم تناقضی ندارند. چطور میتوان این تعادل را ایجاد کرد که رئیس سازمان صداوسیما که منصوب رهبری هم هست، خودش تصمیم بگیرد و خود فارغ از تاثیرات بیرونی مصلحت تلویزیون را تشخیص دهد. زیرا مدیر تلویزیون باید هم کار رسانهای کرده و هم شم خبری داشته باشد و هم دارای قدرت باشد. نکته این است که حوزه اختیارات را محدود میبینیم و این استقلال را کامل نمیبینیم. شاید بخشی از این نقص یا تاخیر در اطلاعرسانی به این موارد بازگردد.
در نوشتهها و روی کاغذ بحث اصول کلاسیک تولید و انتشار اخبار و استقلال رسانه و بیطرفی و ترجیح منافع ملی و امنیت ملی بر منافع اشخاص را داریم و فراوان هم بیان میشود و در بخشی از اسناد سازمان هم وجود دارد منتهی آنچه عمل میشود با آنچه گفته میشود فاصلهاش زمین تا آسمان است یعنی سازمان صداوسیما یک شأنیت و جایگاهی دارد که قاعدتا باید این اختیار را داشته باشد که خود تصمیم بگیرد و اصلا حرفی از بخشهای بیرون سازمان را نپذیرد. این حرف درست است ولی در عمل اثر میپذیرد.
این ضعف به خاطر فرد است یا شکل مدیریت؟
به نظر من به خاطر مدیریت است، اگرچه اینکه بخشهای مختلف سازمان فشار میآورند امر غیرطبیعی نیست. کنشگران مختلف سیاسی میخواهند از ابزار رسانه بیشتر استفاده کنند و این امر طبیعی است. اینکه رسانه تسلیم میشود و به بهانه و دلایل مختلف وا میدهد غیرطبیعی است.
شما ممکن است کنشگر سیاسی رسمی و غیررسمی باشید. مثلا دولت به بهانههای مختلف میخواهد صداوسیما بیشتر اخبار دولت را منتشر کند یا سیاستهای غلطی را سرپوش بگذارد یا عملکرد نادرست دولت را عنوان نکند. این غیرطبیعی نیست و همه دولتها و احزاب سیاسی همینطور هستند. اینکه صداوسیما زود و راحت تسلیم میشود هرچند فشار کم نیست، عجیب است. با توجه به اینکه برخی مواقع دولت بودجه صداوسیما را گروگان میگیرد تا سازمان صداوسیما آنچه دولت میخواهد را عمل کند. حتی برخی مواقع آقایان به زبان میآورند. این به نظر من غیرطبیعی نیست و در همه دولتها هست ولی این غیرطبیعی است که منصوب مقام معظم رهبری یعنی یک جایگاه بسیار مهم در رسانهای که مربوط به نظام است و مهمترین سرمایه نظام است و بچههای مذهبی و معتقدی که آنجا حضور دارند، حرفهای کار نکنند، زود تسلیم شوند و اعتبار خود و نظام را زیرسوال ببرند. این نکته اصلی و کلیدی است. بهویژه در سالهای اخیر موارد متعددی دیدیم که رسانه در موضوعات مختلف ازجمله موضوع امنیتی، سیاسی و... به سمت جناح یا گروه خاصی غش کرده است که هر گروه و جناح و نهادی باشد سازمان نباید اعتبار خود را به پای آنها هزینه کند. چرا خود آنها هزینه نمیکنند؟ چرا سازمان باید هزینه کند؟ سازمان برای مردم و کل نظام است.
بحث دیگری که درباره صداوسیما وجود دارد این است که سالهاست شاهد ایدههای نو و تازه در سازمان نیستیم. از همان فرمولهای امتحان پس داده استفاده میشود. به رسانههای جهان دسترسی داریم و میبینیم شکل گفتوگوها تغییر کرده، شکل اطلاعرسانی از حالت سنتی خارج شده است اما همچنان در صداوسیما پایبند به روشهای سنتی هستند، علیرغم تمام نوآوریهایی که در بخش سختافزاری به آن اشاره کردید.
واقعیت این است که یکی از مهمترین علتهای عملکرد ضعیف و برخی مواقع نادرست و اعتبارزدا و فرصتسوز صداوسیما همین ماندن و حبس شدن در سالها و دهههایی است که گذشته است. یعنی همه چیز تغییر پیدا کرده، آرایش رسانهای تغییر یافته، بازیگران متنوع و متکثر شدند، دسترسی مردم به خبر ساده و ارزان و بسیار گسترده شده است. اینها تغییراتی است که در محیط رسانه اتفاق افتاده است و امروز هرکسی اراده کند میتواند هر چیزی را دریافت کند و هر چیزی را انتشار دهد.
سازمان صداوسیما این تغییرات پیرامونی و محیطی را خوب و به اندازه کافی درک نکرده است. ابتدا باید گفت این مساله را دیر درک کرده است. آن مقداری که درک و شناخت و آگاهی دارد دیر اتفاق افتاده است. نکته دوم اینکه همان میزانی که درک کرده ناکافی است. به نظرم باید هم بهموقع این درک صورت گیرد و میگرفت و هم اینکه کامل صورت میگرفت. در چنین شرایطی اگر قرار باشد صداوسیما همچنان براساس شیوهها و روال و فرآیند قبلی تولید و انتشار اخبار را انجام دهد، مطمئن باشد که عرصه را واگذار میکند که کرده است.
به عبارت دیگر امروز در موضوعات مهمی همچون بنزین، ترور، اعتراضات و اعتصابات یا برخی از ماجراهای چالش برانگیز و در بحرانها مردم عادت کردهاند که اخبار را از صداوسیما نمیگیرند. این واقعیت است. مردم از رسانههای غیررسمی این اطلاعات را دریافت میکنند. به نظر من صداوسیما در فرم و شکل خیلی تغییرات ایجاد کرده است.
به لحاظ نرمافزاری در بخشی از کارهای گرافیکی و شکلی این تغییرات را میبینید اما به لحاظ سوژه و فاصله بین زمان تولید و اتفاق سوژههای مختلف و انتشار آن فاصله بین زمین تا آسمان است. امروز وقتی صحبت از تاخیر 3 ساعته میکنیم یا حتی اگر تاخیر چند دقیقهای باشد، این فاصله را کاملا مردم حس میکنند چون مردم اتفاقات مهم را بلافاصله دریافت میکنند و دوست دارند این اطلاعرسانی از رسانه خودشان باشد. اگر صداوسیما قبل از دیگران این خبر را نزند بعد از این مردم به آن وابسته نخواهند بود. هر کسی که اولین روایتها را بیان کند، برنده است. در ماجرای مربوط به بنزین شاهد بودید هم رسانه در زمین دولت بازی کرد و متاسفانه این باعث شد دیگران روایت مربوط به اعتراضات آبانماه را هر طور که میخواهند بیان کنند و جالب است که یک سال بعد از این واقعه یعنی اخیرا BBC فارسی بخش مهم 60 دقیقه خود را 86 دقیقه میکند و درباره وقایع آبانماه هرچه میخواهد بیان میکند، کل دنیا را در حوادث آبانماه میبیند و صداوسیما هم هیچ مطلب و برنامهای درباره حوادث آبانماه ندارد و نمیگوید و انگار هیچ اتفاقی رخ نداده است.
اینطور میشود که روایت هزار و 500 کشته جا میافتد و خیلی از روایتها که دشمن تلاش میکند آن روایتها را جا بیندازد. در مورد ترور، در مورد حمله داعش به مجلس و... همینطور است. ردپای عوامل بیرون از سازمان و اثر آنها را در عملکرد سازمان میبینیم و انفعال پوشش خبری را مشاهده میکنیم و میتوان بیان کرد با وجود تغییرات در آرایش رسانهای دنیا، صداوسیما همچنان حبس در سالها و دهههای گذشته است و رویکرد آن همچنان سنتی و رویدادی است. رویکردها را از سه منظر میتوان نگاه کرد. کمی، رویدادی و سنتی و راهبرد آن انفعالی و واکنشی است و در وقایع امنیتی و مهم یا انکار یا سکوت یا با تاخیر کوچکنمایی میکند. این نوع رویکرد و راهبرد، خروجی صداوسیما را غیرموثر، اعتبارزدا و فرصتسوز میکند.
*نویسنده: سیدمهدی موسویتبار، روزنامهنگار
اخبار مرتبط: