به گزارش «فرهیختگان»، بیانیه اخیر کشورهای اروپایی درخصوص فعالیتهای هستهای ایران یادآور بازگشت آنها به تقسیمکارشان با دموکراتهاست و نشان میدهد قرار است دوباره تروئیکای اروپایی آنقدر تند شوند تا مسیر آمریکا برای ایجاد فشار بر ایران و گرفتن امتیازهای بیشتر هموار شود، نقشی که در دوران ترامپ کمی تغییر کرده بود.
تراژدی اینستکس یا تراژدی برجام؟
راینهارد بوتیکوفر، عضو آلمانی کمیسیون سیاست خارجی پارلمان اروپا در گفتوگویی درباره برجام اینستکس را یک «تراژدی» عنوان کرده و توضیح داده این مکانیسم اروپایی که قرار بود جایگزینی برای تعامل تجاری با ایران به دور از فشارهای آمریکا باشد، تابهحال تنها میزبان یک معامله بوده است. او همچنین تاکید کرده «اگر ما اروپاییان میخواهیم به ایران این پیام را ارسال کنیم که بهصورت جدی به توسعه روابط اقتصادی با ایران علاقهمند هستیم باید کارهای بیشتری بدون در نظر گرفتن آنچه بایدن در نظر دارد، در این راستا انجام دهیم.»
این اظهارنظر هرچند در میان نظرات اروپاییها کیلومترها جلوتر است و به آنچه در این چند سال رخ داده نزدیکتر، اما همچنان با واقعیت فاصله بسیار زیادی دارد، چراکه اگر بنا باشد از دید یک کارشناس صادق به ماجرا نگاه شود، حتما باید فراتر از اینستکس، «برجام» را یک تراژدی خواند. در ایران البته تقریبا همه واقف به این مساله هستند، اما اروپاییهایی که از اردیبهشت 97 تا امروز مدام شعار دادهاند که به برجام پایبند هستند حتما باید حداقل با خودشان صادق باشند و به این سوال پاسخ دهند که انجام یک معامله طی حدودا 2.5 سال چه شباهتی به پایبندی به توافق هستهای و مفاد آن دارد؟
البته تراژدی بودن برجام در حد همین چند خط خلاصه نمیشود، حتی اگر بخواهیم این مفهوم را با یک پارامتر ثابتی چون اروپاییها بسنجیم. علت هم این است که اروپاییها در مقاطع مختلفی فراتر از یک تعلل در تعامل با ایران و مطابق آنچه در توافق وعده داده بودند، رفتار و به دفعات به انحای مختلف نقش مخرب یا به لفظ ما در ایران «دشمن» را ایفا کردهاند.
پیش از آغاز مذاکرات در دولت یازدهم
پیشینه اروپاییها در روابطشان با ایران پر از رفتارهای تنشزاست، برای مثال در مهمترین توافق پیش از برجام، در ابتدای دهه 1380، میان ایران و اروپا مذاکرات مهمی جریان داشت که نهایتا منجر به امضای توافقاتی در پاریس و سعدآباد شد. همانطور که مطلعید و بارها هم گفته شده در جریان این توافقات بنا بود ایران با تعلیق داوطلبانه فعالیتهای هستهای خود به انضمام اجرای پروتکل الحاقی بهعنوان شدیدترین نظارتهای وقت آژانس، زمینهای را برای انجام سلسلهمذاکراتی بهمنظور به رسمیت شناختن حق غنیسازی و فعالیت عادی هستهای فراهم آورد، در این مسیر اما اروپاییها با همکاری نزدیک سازمان آژانس بینالمللی انرژی اتمی تقریبا به هیچ یک از تعهدات خود پایبند نبودند و حتی حق داشتن یک سانتریفیوژ را هم برای ایران در نظر نگرفتند. در این خصوص حسن روحانی در صفحه 223 و 224 صراحتا از دور زدن ایران توسط البرادعی و سه کشور اروپایی سخن میگوید و تاکید میکند که انتظار داشته آنها با صداقت با ایران رفتار کنند: «به آنها (وزرای سه کشور) گفتم ما در مذاکرات تهران با هم توافق کردیم که برمبنای تعریفی که مدیرکل آژانس از تعلیق داشته است، اقدام کنیم ولی شما برخلاف تعهدتان به البرادعی نامه نوشته و به او فشار آورده و گفتهاید که تعلیق را بهصورت وسیعتری تعریف کند. البرادعی به من گفت سه کشور برای من نامه فرستاده و گفتهاند تعلیق، اینچنین تفسیر شود. قرار ما این بود که با صداقت باهم رفتار کنیم!» نهایتا یکی، دو سال بعد و زمانی که ایران مطمئن شد هیچ آبی از سه کشور طرف توافق ایرانی غنی آلمان، انگلیس و فرانسه گرم نخواهد شد، فعالیت خود را از سر گرفت و تلاش کرد از مسیری دیگر فعالیتهای خود را سازماندهی کند.
ایام مذاکرات و ماجرای پلیس بد
اگر مذاکرات هستهای حد فاصله سال 92 تا 94 را دنبال کرده باشید حتما به خاطر دارید که اروپاییها با محوریت فرانسه، آنقدر تند و تیز وارد شده بودند که چندبار حتی ترمز مذاکرات را هم کشیدند و موجب توقف این روندها شدند. این نقشآفرینی منفی تا آنجایی جلو رفت که فرانسه در میان رسانههای ایرانی به پلیس بد مذاکرات معروف شد و بهویژه در جریان اتفاقاتی که در آستانه نهاییشدن تفاهم اولیه ژنو و بعدا در خرداد و تیر 94 در لوزان رخ داد و مذاکرات متوقف شد، همه کارشناسان رسانهها آن را از چشم لوران فابیوس، وزیر امور خارجه فرانسه دیدند. در جریان مذاکرات ژنو 2 و 3 فرانسویها رآکتور اراک را بهانه کردند و کار را تا مرز شکست مذاکرات پیش بردند. البته نهتنها در ایران چنین تحلیلی وجود داشت بلکه کارشناسان و رسانههای خارجی هم به این امر معترف بودند. برای مثال پال شولت، رئیس سابق کنترل و منع گسترش تسلیحات در وزارت دفاع انگلیس در گفتوگویی که آن روزها با بیبیسی داشت، گفت: «احتمالا فابیوس [وزیر خارجه فرانسه] در مذاکرات با ایران نقش پلیس بد را بازی میکند تا سایرین نقش پلیس خوب را بازی کنند.» در ایران البته این تحلیل هم وجود داشت که فرانسه حتی پس از پایان توافقات ایران و آمریکا در لوزان، باز هم برای به رسمیتنشناختن حق غنیسازی در ایران تلاش میکرده است.
اجرای برجام، کمیت لنگ اروپاییها و نهایتا قرار گرفتن زیر سایه ترامپ
در جریان برجام با وجود اینکه مسیر بسیاری از شرکتهای اروپایی برای ورود به ایران باز شده بود و در راس آنها توافقاتی با شرکتهای بزرگی چون توتال، ایرباس و رنو فرانسه صورت گرفت اما بازهم آن سه کشور در مسیر انجام تعهدات خود سربلند نبودند، علاوهبر اینکه بسیاری از توافقاتشان را نصفهونیمه گذاشتند (که روایت آن بارها گفته شده)، روابط بانکی را هیچگاه عادی نکردند تا جایی که ظریف در اظهارنظری رسمی در مهر 96 میگوید که ما هنوز حتی یک حساب بانکی نمیتوانیم در لندن باز کنیم. این البته بخشی از ماجراست و بخش دیگر فشارهایی است که از همان زمان برای توسعه برجام یا نسخههای جدید آن از سوی این کشورها وارد میشد. در سال 96 و 97 اروپاییها بیشترین همکاری را با آمریکا برای تکمیل برجام داشتند و زمانی که دیدند نمیتوانند موفق ظاهر شوند، همراه ایالاتمتحده شدند تا تعهداتشان نسبت به ایران را نیمهکاره بگذارند.
اگر دقیقتر نگاه کنیم میبینیم این بهانهجوییها در سال 2017 و مشخصا از اکتبر آن سال (تابستان 96) به اوج میرسد، جایی که ترامپ بسیار جلو رفته و آنها میبینند که نباید از او عقب بمانند. آنگلا مرکل و ترزا می اعلام میکنند که به برجام پایبندیم ولی نگران فعالیتهای منطقهای و موشکی ایران هستیم؛ اظهارنظری که پشت آن تلاش برای یک مذاکره جدید بود. بعد از این فعالیتها بیشتر هم شد، بهگونهای که هر بار سران این کشورها در نشستی با ترامپ حاضر میشدند قدم به قدم وی را همراهی میکردند و از فشار بر ایران برای توسعه یا تبدیل برجام کم نمیگذاشتند. نگاه کنید به نشست خبری مکرون و ترامپ چند روز پیش از خروج آمریکا از توافق هستهای. پنجم اردیبهشت 97 مکرون در نشست خبری با ترامپ همزمان با اینکه توضیح میدهد آمریکا باید در برجام باشد و تعهدات خود را اجرایی کند، برای اینکه از ترامپ عقب نمانده باشد، میگوید آماده هستیم تا توافق جدیدی را با ایران انجام دهیم، چراکه تنها راه رسیدن به ثبات است. مکرون در این نشست خبری توافقی شامل چهار ستون مهم را توضیح میدهد، او میگوید برجام باید بازنگری شود و توافق هستهای تا سال 2025 مورد تجدیدنظر قرار گیرد، علاوهبر این میگوید آینده بلندمدت ایران در مساله هستهای هم باید مورد توافق باشد. او سپس مساله موشکی و نهایتا منطقهای را هم در این بخش ذکر میکند.
پلیس خوب درمقابل رادیکالیسم ترامپ
پس از خروج آمریکا از توافق هستهای اروپاییها رسما 2.5 سال ایران را معطل گذاشتند، یک روز گفتند منتظر بمانید تا spv را راهاندازی کنیم و روز بعد وعده اینستکس دادند و نهایتا هم هیچ کاری نکردند. در این ایام که عملا با رادیکال شدن ترامپ آنها از جرگه دشمنی سطح اول با ایران جا مانده بودند، تلاش میکردند اینبار نقش پلیس خوب را ایفا کنند. بیانیههای متعدد و اظهارنظرهای آنها در این ایام بیشتر معطوف به دعوت همگان برای تعهد به برجام بود و تمام تلاش خود را کردند تا با همین بیانیهها (بدون اینکه اقدامی عملی انجام دهند) ایران را در توافق نگه دارند. رادیکالیسم ترامپ و اجماع جهانی علیه او البته باعث شد اروپاییها از همکاری با او در جریان فعالسازی مکانیسم ماشه خودداری کنند.
پساترامپ و بازگشت اروپا به نقش قبلی؛ «پلیس بد»
حالا که ترامپ از کاخ سفید رفتنی شده است و ظاهرا حضور بایدن در ژانویه آینده بهعنوان رئیسجمهور آمریکا قطعی است، به نظر میرسد اروپاییها دوباره به نقش اولیه خود بازگشته و دوباره تقسیم کار قدیمی با دموکراتها را آغاز کردهاند. تلاشهای اخیر آنها در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی و بعد بیانیه اخیرشان درخصوص برجام و فعالیتهای ایران ذیل همین مساله قابلتفسیر است. آنها در بیانیه اخیرشان دوباره مدعی تعهد به حفظ برجام و اجرای کامل آن هستند؛ چیزی که بیشتر به یک طنز تلخ یا بهتر بگوییم دروغی بسیار بزرگ میماند و اگر برجام بنیه قوی حداقل در بخش نظارت بر تعهدات طرفین داشت، آنها امروز نمیتوانستند اینگونه اظهارنظر کنند. البته در این بیانیه آنها فراتر رفتهاند و نوشتهاند ایران یک سال و نیم است که «در موارد متعدد» تعهدات هستهای خود را «بهصورت جدی» نقض کرده است. در این بیانیه اعضای اروپایی برجام بر نگرانی «شدید» خود از رویکرد ایران تاکید کرده و گفتهاند اقدامات جمهوری اسلامی، منافع آنها از برجام برای عدماشاعه تسلیحات هستهای را به خطر انداخته است. جالب است این بیانیه به نگرانی سه کشور از افزایش سطح و غلظت غنیسازی اورانیوم در ایران اشاره کرده و گفته است ذخایر اورانیوم غنیسازیشده ایران به ۲۴۴۳ کیلوگرم رسیده که ۱۲ برابر حد مجاز براساس توافق هستهای است اما هیچ کجا نگفته که چرا اینسکتس و 19 مورد تعهد آنها در توافق اساسا اجرایی نشده است.
اخبار مرتبط:
معاون حقوقی رئیسجمهور در دولت یازدهم در گفتوگو با «فرهیختگان»: