به گزارش «فرهیختگان»، «شهرتشان در موسیقی سنتی ما بهدلیل داشتن صدای زیبایشان است که از خلاقیت در اجرای ردیف برخوردار است... در اجرای موسیقی سنتی، اجرای ردیفخالی شاید اهمیت نداشته باشد اما بداههخوانی هردفعه باعث ایجاد زیبایی خاص میشود و این خود تبدیل به تبحر خاصی خواهد شد که ارزشمندی آن در ارائه موسیقی مشهودتر خواهد بود.» این جملات را هوشنگ کامکار سه سال پیش درباره استاد شجریان در گفتوگو با روزنامه شرق گفته بود. نکتههایی که دیگر اهالی موسیقی هم به نوعی دیگر درباره ویژگیهای فنی استاد شجریان گفته بودند. برخی از موسیقیدانان، جریانسازی در آواز ایران را از ویژگیهای اصلی او میدانند و معتقدند که شیوه آوازی او مبتنی بر حفظ اصالتهای گوشههای دستگاههای موسیقی ایران است.
شجریان از بسیاری استادان به صورت مستقیم و غیرمستقیم بهرهمند شده است. براساس آنچه در کتابها و مصاحبهها ثبت شده، برای شجریان فرق نمیکرده استادانش، استاد آواز باشند یا ساز. جملهبندیهای ردیف سازی را از نورعلی برومند، جلیل شهناز، ابوالحسن صبا و احمد عبادی فرا گرفته و در آواز به سیدحسین طاهرزاده، عبدالله دوامی، حسین عمومی و اسماعیل مهرتاش اقتدا کرده است. هر چند نگاهی به کارنامه کاریاش نشان میدهد که او از تمام شیوههای آوازی مکاتب آوازی ایران تاثیر گرفته است.
حالا که آن جو ابتدایی روزهای پس از درگذشت استاد شجریان خوابیده است وقت مناسبی است تا ویژگیهای موسیقی و آوازی و همچنین تاثیرات وی در شاخههای مختلف موسیقی را بررسی کنیم. بسیاری از اهالی موسیقی و کارشناسان این حوزه، تنوع در تحریرها، ادوات تحریری مناسب و بجا، پیوند دقیق و مناسب شعر و آواز و تبحر در بم و زیرخوانی، دامنه وسیع صدا، سلیقه در انتخاب شعر، توجه به همه شاعران بزرگ پارسی، بیان دقیق و خوشخوانی و رعایت اصول مبنایی موسیقی را از ویژگیهای آوازی استاد محمدرضا شجریان میدانند. ویژگیهایی که شاید در دوران معاصر با وی و حتی پیش از او هم نمونه مشابهی نداشته است. آواز ایرانی را به دو گروه تقسیم میکنند و درواقع آواز در جامعه ایرانی پیش از انقلاب به دو شیوه در جریان بود، یکی کلاسیک و دیگری آوازی بود که عموم مردم با ویژگیهای خودش میشنیدند؛ حال اینکه یا در فیلمها خوانده میشد یا در بین مردم زمزمه میشد و این شیوه به آواز مردمی مشهور بود. استاد شجریان را میتوان پیونددهنده یا حتی جریان سوم حوزه موسیقی دانست. مرزی بین رسمی بودن موسیقی و فراگیر بودنش بدون اطلاق عنوانهای مبتذل یا فرهیخته. فارغ از دعواهای سیاسی یا حتی سوءاستفادههای سیاسیون از اسم شجریان و فضاهای هیجانی مردم، این بار مجالی است تا بدانیم چرا محمدرضا شجریان در هنر و موسیقی ما جایگاه بالایی دارد و اساسا برای موسیقی ایرانی چه کرده است؟
کدام ویژگیها؟
علی جهاندار، از شاگردان استاد شجریان درباره مرکبخوانی استادش گفته است: «شجریان را بارها در اجراها و به صورت خصوصی دیدهام که بهراحتی از راستپنجگاه به سهگاه میرود یا به اصطلاح پایش را صاف و مستقیم در ابوعطا میگذارد. مرکبخوانی باید اینگونه باشد و آوازخوان راحت به فضایی که میخواهد برود.» علاقهمندان حرفهای موسیقی میدانند که مرکبخوانی چقدر کار سخت و پیچییدهای است اما استاد شجریان این کار سخت را چنان راحت انجام میداد که برای برخی از شاگردان و حتی شنوندگان صدایش این امر مشتبه میشد که میتوانند از وی کپی کنند اما در عمل تبدیل به یک قطعه معمولی و ضعیف میشد.
محمدرضا درویشی یکی از آهنگسازان و پژوهشگران حوزه موسیقی که سابقه همکاری در دو آلبوم «جان عشاق» و «گنبد مینا» را با مرحوم شجریان و مرحوم پرویز مشکاتیان داشته سالها قبل و در گفتوگو با یکی از رسانهها درباره دلایل ماندگاری و همچنین خصوصیات صدای استاد شجریان گفته است: «نکته بارز دیگر که نه در صدای شجریان بلکه در وجود اوست، دانش موسیقی ایشان است، دانشی که ایشان هم از خوانندگان قدیم، از تاج اصفهانی و دیگران یا از طریق آواهایی که از سیدحسین طاهرزاده و اقبال آذر و سایر خوانندگان قدیمی از اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی به یادگار مانده بود و آنهایی که به صورت حضوری مکتبشان را درک کرده، کسب کرد. شجریان نهتنها روی صدای خوانندگان قدیمی کار کرده است، اما اکتفا به آنها نکرده و روی دانش موسیقایی نوازندگان نیز مطالعه کرده است. چگونه است که محمدرضا شجریان میگوید: «استاد معاصر من استاد جلیل شهناز است؟ این یعنی که به جز خوانندگان استاد، ایشان روی استادان نوازنده هم مطالعه پیگیر کردند.
علاوه بر کسب معرفت موسیقایی، ایشان موفق به کسب معرفت نهفته در سینه استادان قدیمی شد. بیشتر نوازندگان و خوانندگان فقط به کسب دانش موسیقایی استادان اکتفا کردهاند و موفق به کسب معرفت نهفته در سینه آنها نشدهاند.»
فاضل جمشیدی یکی دیگر از خوانندگان و محققان موسیقی است که شاید دقیقترین تحلیل را از شکل و میزان تاثیرگذاری شجریان بر آواز ایرانی را در گفتوگو با «موج» ارائه داده است: «آقای شجریان به پدیدهای به نام آواز ایرانی یک هویت ویژه بخشید. بهرغم اینکه خیلیها در شیوههای مختلف آن را اجرا میکردند. آواز در جامعه ما، از یکسو توسط هنرمندانی همچون ایرج، گلپا و خوانندگان دیگری که به شیوهای میخواندند و از طرف دیگر، اساتیدی چون ادیب خوانساری، حسین قوامی، حسین طاهرزاده، رضاقلی میرزاظلی و سعادتمند قمی به شیوهای متفاوت اجرا میشد. ...اما آقای شجریان توانست با تکیه بر دانش ردیف ایرانی، همان قابلیتها و جاذبههای آواز که خیلی از آقایان استفاده میکردند را با تلفیق ردیف به اضافه تصانیف و ترانهها و ایجاد جاذبه بیشتر جا بیندازد. بعد در زمان تحول اجتماعی و سیاسی سال 1357 و همراه با این تحول یک مُهر جدیدی بر موسیقی جایگزین موسیقی قبل از انقلاب بزند.»
شجریان نمیخواست مردم را سرگرم کند
ریتم درونی موسیقی ما را شجریان درآورد و منظم کرد. روی هر کلام و نتی میایستاد جای آن بود که بایستد و چون به اصول موسیقی اعتقاد داشت و معتقد بود که در موسیقی کلاسیک ایران ما، ردیف و دستگاههای ما دارای پیامهای حکیمانه و همچنین وسیع است و انسان را به تفکر وامیدارد و کارآمد است پس میتوان از آن استفادههای خوبی کرد. کسی که در کاباره میخواند میخواست مردم را سرگرم کند، شجریان نمیخواست مردم را سرگرم کند. او میخواست راه درست علمی موسیقی را ادامه دهد و در این راه بسیار موفق بود. (لینک)
استاد شجریان کارهایی را خواند که پیش از او نتوانسته بودند، بخوانند
دو مساله در رابطه با استاد شجریان وجود داشت. ابتدا جمالشناسی ایشان از هنر و آواز ایرانی بود. زیباییشناسی که ایشان در ضمیر خود داشت و بخشی را اکتسابی آموخته بود و بخشی دیگر از این جمالشناسیها بهصورت فکری و درونی بود. نکته دیگر احترام به همه اندیشهها بود. دایره ذهنی ایشان به اندازهای بزرگ بود که همه در آن دایره جا میگرفتند یعنی جای تفکر و اندیشه را بزرگ گذاشته بود و خود در هر قالبی نمیرفت. کار خود را به اندازهای دقیق و درست انجام میداد که جذب همه طیفهای فکری جامعه، بخشها و طبقات متفاوت فکری جامعه قرار میگرفتند. (لینک)
علیرضا مهدیزاده، خواننده موسیقی سنتی:
کار استاد شجریان حفظ آواز ایرانی بود
کاری که استاد بهشخصه در این حوزه انجام داده، حفظ آواز ایرانی بود. کاری که شاید نسلها خوانندههای مختلف بهنحوی همواره بهخاطر اینکه فضای موسیقی تصنیفی و آوازی برای مردم شاید بیشتر جا افتاده بود و دوست داشتند و گوش میکردند، گرایش به آن سمت داشتند، ولی استاد در کنار اینکه از تصانیف قدیمی بازسازیهای زیادی داشتند، تصانیف آهنگسازان معاصر خود را زیاد اجرا کردهاند، ولی شاخصه اصلی اجرا و موسیقی ایشان آواز بوده است. آوازی که ایشان طراحی و اجرا میکرد و گاهی در محافل خصوصی بداهه بود و ضبط میشد، شاخصه اصلی ایشان بود، پس میتوان گفت آواز محور اصلی بود و همواره بدان تاکید داشتند که آواز را حفظ کنید و این برای ما است و این موسیقی ملی ما است. (لینک)
* نویسنده : سیدمهدی موسویتبار، روزنامهنگار