تاریخ : Thu 19 Nov 2020 - 19:00
کد خبر : 48095
سرویس خبری : فرهنگ و هنر

استاد شجریان کارهایی را خواند که پیش از او نتوانسته بودند، بخوانند

غلامرضا رضایی در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:

استاد شجریان کارهایی را خواند که پیش از او نتوانسته بودند، بخوانند

قطعا آثاری که استاد شجریان برای مردم تولید کرد و شاگردانی همچون استاد جهاندار، استاد نوربخش، استاد شفیع و... تربیت کرد، نمود تاثیرگذاری‌های استاد شجریان است و اگر این کارها را نمی‌کرد، نمی‌توانم پیش‌بینی کنم چه اتفاقی رقم می‌خورد. قطعا اگر شجریان را نداشتیم تاثیراتی را که به‌عنوان ذخیره فرهنگی در آواز ایرانی داشتیم، الان نداشتیم.

به گزارش «فرهیختگان»، غلامرضا رضایی یادگیری آواز را از سال ١٣٦٣ نزد استاد رضا شاکری در مشهد و آشنایی با شیوه آواز مرحوم عبدالله دوامی آغاز کرد. او از سال ١٣٧٥ و در 26 سالگی شاگرد استاد محمدرضا شجریان شد و سپس دوره پیوند شعر و موسیقی را از استاد حسین دهلوی آموخت. اجرای کنسرت‌های متعدد در ایران و چند کشور اروپایی و آسیایی و انتشار آلبوم «آسمانه» با آهنگسازی استاد مجید درخشانی ازجمله فعالیت‌های او است. با او درباره خاطراتش از کلاس‌های استاد شجریان و همچنین بررسی نوع تاثیرات استاد شجریان بر آواز ایرانی هم‌کلام شدیم.

ابتدا درخصوص نحوه آشنایی و حضور خودتان در کلاس‌های استاد شجریان توضیحات بیشتری بفرمایید تا برویم سراغ سوالات اصلی‌تر.

در سال 75 پدر استاد شجریان فوت کرد و من که سال‌ها در مشهد زندگی می‌کردم توسط یکی از دوستان مشترک به ایشان معرفی شدم. خیلی از افراد به ایشان معرفی می‌شدند و صداهای مختلف را می‌شنیدند و توصیه‌هایی به دوستان می‌کردند اما به من چیزی نگفتند. موقعی که از جلسه خارج می‌شدم به من گفتند شما بنشینید. آن روز پنجشنبه بود که ایشان در مشهد بود و شنبه هفته بعدش یعنی هشتم دی‌ماه 75 در منزل ایشان، در خیابان ایران‌زمین، کلاس من ساعت 16 برگزار شد.

البته قبل از اینکه آنجا حاضر شوید هم کار آواز می‌کردید.

بله، من 15 سال قبل از آن شاگرد استاد نصرالله ناصرپور، استاد کریم صالح‌عظیمی و استاد رضا شاکری بودم و همزمان شاگرد استاد دهلوی هم بودم. کتاب ایشان را با استاد دهلوی کار می‌کردم.

نکته‌ای که در کتاب‌ها خواندیم و در رسانه‌ها دیدیم این بوده است که اوایل انقلاب و حتی در دهه 60 و 70، استاد شجریان سختگیر بودند و شاگردهای کمی می‌پذیرفتند. استاد شجریان در ارتباط با شاگردانش چه روحیه و منشی داشت؟ هم از لحاظ اخلاقی و هم از لحاظ فنی چه ویژگی‌هایی در حوزه تدریس موسیقی داشت؟

اصولا در دهه‌های 70-60 پذیرش هنرجو بسیار سخت بود. بزرگ‌ترین مساله‌ای که برای استاد مهم بود، این بود که نکته‌ای که به هنرجو تذکر می‌دهند و توصیه می‌کنند در جلسه آینده رعایت شده باشد. استاد از هنرجویانی که راکد می‌شدند، پرهیز می‌کردند. همواره می‌گفتند اگر این فرد نمی‌تواند تغییری کند وقت من را نگیرد. این دقت ایشان، وسواس ایشان باعث می‌شد هم به‌سختی هنرجو بگیرند و هم خیلی از کسانی که خدمت استاد رسیدند به همین دلیل حذف شدند. بعد از دهه 70 روند تدریس استاد تغییر کرد. استاد شجریان سه دوره تدریس داشتند، در دوره سوم که کار با آواز شد نوع نگاه درباره فرآیند آموزشی و جذب شاگردان جدید خیلی متفاوت بود. ولیکن در دهه 70 که خدمت ایشان بودم و سینا سرلک، خانم نغمه غلامی، همایون شجریان و... بودند، برای ایشان بسیار مهم بود هنرجو نسبت به جلسه قبل در فرآیند درسی و آموزشی تغییر کرده باشد، یعنی نگاه جدی داشتند که هنرجو با دقت و وسواس بتواند نکات آموزشی لازم را در آن دستگاه یا در آن گوشه بسیار با دقت انجام دهد. مثل کودکی که از چیزی ذوق می‌کرد زمانی که می‌دید شاگردی خوب خوانده و تمام نکات ذهنی ایشان را برآورده می‌کرد، خوشحال می‌شد.

اینها نکاتی بود که باعث می‌شد روند آموزشی با یک هنرجو ادامه پیدا کند یا ادامه پیدا نکند. مساله بعد شخصیت و اخلاق هنرجو بود. تفکر هنرجو بود که برای ایشان بسیار اهمیت داشت. اعتبار اجتماعی برای ایشان بسیار اهمیت داشت. ایشان تنها به شما آواز یاد نمی‌داد و این بخشی از کار بود، همواره می‌گویم این ابزاری برای این بود که هنرجو را برای تعالی بهتر، تاثیرگذاری در جامعه بهتر، نقش داشتن در حوزه فرهنگی و هنری تربیت کنند.

نکته مهم این است که طبق گفته شاگردان و دوستان وی، تمام نکاتی را که از شاگردان می‌خواستند، خودشان انجام می‌دادند و روی آن تسلط کامل داشتند. چقدر می‌توان از تغییراتی که وی در موسیقی ایرانی انجام داد، شنید و حس کرد و به شاگردانش هم منتقل شده است؟

همان‌طور که اشاره کردید، آنچه را می‌گفتند هنرجو رعایت کند ایشان قبلا رعایت و تجربه کرده بود. معلمی نبودند که شاگرد به خودش بگوید چرا استاد خودش این موضوع را رعایت نمی‌کند. به سخت‌ترین شکل ممکن ابتدا در وجود خود آن نکته را رعایت می‌کردند اما دلایل تاثیرگذاری ایشان این بود که استاد شجریان ابعاد متفاوتی داشت و آنقدر این ابعاد گسترده بود که به نظر من هرکدام را یک متخصص بررسی می‌کرد. استاد شجریان یک نگاه خاص به موسیقی و مردم نداشت.

بعد جامعه‌شناسی وی را متخصص باید بررسی می‌کرد. بعد درونی و روانکاوانه وی را باید روانکاو بررسی می‌کرد. بعد جمال‌شناسی ایشان از تصویر را باید جمال‌شناسان و متخصصان اصول هنر بررسی می‌کردند. نگاه ایشان فقط مختص موسیقی نبود. چون مجال زیستن را با این نگاه در هستی گرفته بود، آن تاثیر را در آلبوم‌هایی همانند نوا، دستان، آستان جانان و... کامل آشکار می‌بینید.

این نوع آوازها را پیش از این نه طاهرزاده، نه دوامی، نه اقبال‌السلطان و نه بنان خوانده بودند. دلیل اینکه این مواردی که ایشان خوانده برتر بود و هست در راز خالق بودن ایشان است. ایشان برای خود یک شناسه داشت. برای همین نوع نگاه ایشان به مردم و جامعه باعث شده بود که تاثیرگذار باشد و با مردم دوستی کنند، با اینکه زیاد در دسترس نبودند ولی در خلوت خود اگر کار و اثری را تولید می‌کردند، می‌دانستند مخاطب مردم هستند. برای همین همانند میزبانی که میهمانی دارد و به بهترین شکل می‌خواهد از میهمان خود پذیرایی کند از مخاطبان خود پذیرایی می‌کرد و غذای روحی را برای همسانان خود می‌ساخت که جاودانه است و ماندگار خواهد بود.

یکی دیگر از ویژگی‌های استاد شجریان در طراحی و مخاطب‌شناسی کارها و آلبوم‌هایش بود. نگاهش به مخاطب خاص نبود، شاید قشر فاخر یا قشر فرهیخته جامعه با آن آلبوم ارتباط برقرار می‌کردند اما عموم مردم علاقه‌مند به موسیقی و هنر هم با اکثر آنها ارتباط برقرار می‌کردند. این که همزمان این دو طیف را بخواهید راضی نگه دارید و به‌نحوی عمل کنید که از لحاظ استانداردهای موسیقی قابل‌قبول برای طبقه خاص و عام باشد، کار سختی است. آلبوم‌های شجریان و نگاه او چه ویژگی‌هایی داشتند که به این تعادل رسیده بودند؟

من فکر می‌کنم دو مساله وجود داشت. ابتدا جمال‌شناسی ایشان از هنر و آواز ایرانی بود. زیبایی‌شناسی که ایشان در ضمیر خود داشت و بخشی را اکتسابی آموخته بود و بخشی دیگر از این جمال‌شناسی‌ها به‌صورت فکری و درونی بود. نکته دیگر احترام به همه اندیشه‌ها بود.

دایره ذهنی ایشان به اندازه‌ای بزرگ بود که همه در آن دایره جا می‌گرفتند یعنی جای تفکر و اندیشه را بزرگ گذاشته بود و خود در هر قالبی نمی‌رفت. یک شناسه درستی را انجام می‌داد، کار خود را به اندازه‌ای دقیق و درست انجام می‌داد که جذب همه طیف‌های فکری جامعه، بخش‌ها و طبقات متفاوت فکری جامعه قرار می‌گرفتند.

من در همین اتفاقاتی که اخیرا  افتاد و با دوستداران و مخاطبان ایشان به‌صورت مجازی و حقیقی ارتباط داشتم، بسیاری اسم آلبوم را نمی‌دانستند ولی می‌دانستند محمدرضا شجریان یک اعتبار فرهنگی برای ایران است همانند حافظ، سعدی، فردوسی و... است. این تعصب را همه داشتند. قرار نیست همه یک نوع فایلی را گوش دهند و آگاهی و تعصب نسبت به آن شخص و تفکر و فرد داشته باشند.

همین که بتواند اپیدمی و همه‌گیر باشد، کمک به ساحت ماندگاری هنر، باز بودن وسعت فکری می‌کند. همچنین کمک می‌کند همه اندیشه‌ها و تفکرات حضور داشته باشد. مثلا دایره فکری آنقدر باز بود که از توده‌ای، پاسدار، سردار، ضدانقلاب و با انقلاب در این حوزه بودند و همه استاد شجریان را دوست داشتند. منتها خیلی از کسانی که الان در سیستم هستند نمی‌توانستند از ایشان به‌خاطر تفکر آزاداندیشانه ایشان دفاع کنند اما بسیاری از افراد را دیدم که ارادت قلبی غیراختیاری و غیرارادی به ایشان داشتند. این همان فرمایشی است که بدان اشاره داشتید.

اجازه می‌خواهم سوالم را سلبی بپرسم. اگر استاد شجریان را در تاریخ موسیقی و هنر خود نداشتیم، آنچه از موسیقی به دست ما می‌رسید و آنچه از موسیقی داشتیم چه کمبودهایی داشت؟

از نظر فنی به نظر من، راه ادامه پیدا می‌کرد. من فکر می‌کنم وجود استاد بنان می‌توانست مسیر را تغییر دهد، همچنین آثاری که از قمر، طاهرزاده و... بود کمک می‌کرد کسانی که علاقه‌مند هستند، پیش بروند اما اینکه گوهری همانند استاد شجریان شکل گیرد یک شرایط خاص بود و اتفاق عجیب به لحاظ فنی بود و قطعا آثاری که ایشان برای مردم تولید کرد و شاگردانی همچون استاد جهاندار، استاد نوربخش، استاد شفیع و... تربیت کرد، نمود تاثیرگذاری‌های استاد شجریان است و اگر این کارها را نمی‌کرد، نمی‌توانم پیش‌بینی کنم چه اتفاقی رقم می‌خورد. قطعا اگر شجریان را نداشتیم تاثیراتی را که به‌عنوان ذخیره فرهنگی در آواز ایرانی داشتیم، الان نداشتیم.