به گزارش «فرهیختگان»، کاظم اولیایی، مدیرعامل پیشین استقلال نوشت: اگر بخواهم از روند انتخاب مدیرانعامل ادوار استقلال در این چند سال اخیر صحبت کنم، ابتدا باید به این نکته اشاره کنم که حلقه مفقوده ما در فوتبال کشور استانداردسازی است. ما در باشگاههای بینالمللی یک استاندارد داریم که در تجارت قابلقبول است و فیفا هم آن را قبول دارد، این درحالی است که ما باشگاه را بهعنوان یک بنگاه اقتصادی قبول داریم و هر بنگاه اقتصادی از یک رکن اولیه شکل میگیرد که اعضای مجمع آن را تشکیل داده و هدایت میکنند که میتوانند از سرمایهداران یا متخصصان باشند و بعد از مجمع که رکن اولیه بهشمار میرود، به هیاتمدیره میرسیم که توسط همین اعضای مجمع انتخاب و معرفی میشوند. درواقع مدیریت ارشد میشود مجمع، مدیریت میانی میشود هیاتمدیره و مدیر اجرایی هم میشود مدیرعامل و زیرمجموعه آن و اگر چنین ساختاری را درنظر بگیریم، انتخاب مدیرعامل بهصورت طبیعی از وظایف و اختیارات هیاتمدیره بهشمار رفته که اگر چنین ساختاری نباشد و مجمع بخواهد بهصورت مستقیم مدیرعامل را انتخاب کند، درواقع هیاتمدیره را حذف کرده است؛ یعنی از مدیریت ارشد به مدیریت اجرایی رسیده است که این موضوع خودش یکی از مصیبتهای فوتبال ما بهشمار میرود. حالا درخصوص وزارت ورزش و انتخابهایی که میکند، اولا من اصرار دارم بهجای وزارت ورزش قائممقام مجمع را بهکار ببرم، چون اینجا وزارت ورزش بهعنوان قائممقام مجمع ورود کرده است و آنهم به این دلیل که مجمعی وجود ندارد و تشکیل نشده و وزارت ورزش خودش را قائممقام میداند.
نکته عجیب و تاسفآور در انتخاب مدیرعامل، ندیده گرفتن نقش هیاتمدیره در این انتخاب و آنجایی است که ماجرا را سر و ته کردهاند؛ یعنی اول مدیرعامل را انتخاب میکنند و سپس بر سر اعضای هیاتمدیره معامله کرده و به مدیر میگویند چند نفر از اعضا را بیاور که بتوانند پشتیبانی مالی کنند و سایرین را ما یعنی وزارت معرفی میکنیم تا ازنظر مالی باشگاه و تو را حمایت کنند. پس محل ابهام اینجا بحث پشتیبانی مالی است و الان دعوا بر سر هزینه است. حالا استانداردسازی که در فوتبال دنیا به آن فیرپلی مالی نیز اطلاق میشود، چه میشود؟
فیرپلی مالی در حوزه فوتبال این است که شما هزینهای که میخواهید بکنید باید از درآمدتان باشد و در بحث استانداردسازی مجوز حرفهای باید این درآمد در دوجا شفاف باشد؛ یکی ورود پول که پول از کجا میآید، چون کسی حق ندارد در فوتبال پولشویی کند و پول قاچاق و سیاه را به فوتبال آورده و آن را سفید کند. پس برای جلوگیری از این کارها باید منبع درآمدی فوتبال کاملا مشخص باشد و دوم اینکه باید منبع هزینهها نیز مشخص شود. ابهام الان فوتبال کشور همین نکتههاست که به نقاطضعف دست پیدا میکنیم. اغلب آقایان که الان در هیاتمدیره دچار چالش هستند افرادی هستند که به نیت پرداخت پول آمدهاند. افرادی مانند موسوی، خلیلزاده یا نامداری که صحبت حضورش در میان است همه آمدند گفتند میخواهیم پول بیاوریم، درحالیکه نباید پولبیاوری مطرح باشد، بلکه پولسازی در فوتبال باید ملاک باشد؛ یعنی از توان باشگاه و برندینگ آن استفاده کرده و درآمد ایجاد کنیم، اما الان دعوا بر سر این است که آقایان به نیت کمک مالی میآیند، اما میخواهند کار فنی و مدیریتی که بلد نیستند انجام دهند و افتضاح و آبروریزی در برنامه تلویزیونی راهمیاندازند، پس این اشکال باید برطرف شود.
البته نمونه و مثلهایی در دنیا داریم؛ یعنی اگر جنابعالی بخواهید در همهجای دنیا یک داروخانه تاسیس کنید، به شما اجازه سرمایهگذاری و تاسیس میدهند، اما اجازه فروش به شما نمیدهند، چون دارو را فقط دکتر داروساز حق دارد تشخیص داده و به دست مریض بدهد؛ یعنی در همه جای دنیا تخصص محترم است، اما اینجا در حوزه ورزش تخصص در زیرشاخه پولدار بودن قرار گرفته است و این موضوع اشکال دارد که فقط پولدار بودن اجازه مدیریت و اجازه اهلیت به شما نمیدهد، اما الان مجوز کار در باشگاههایی مثل استقلال و پرسپولیس شده است پولدار بودن و آقایان هم هرجور بخواهند مدیریت میکنند.
همین الان و همین آقایان در باشگاه استقلال بیش از آنکه پول بدهند، در همین باشگاهها هزینه ایجاد کردهاند، چرا سقف هزینهها اینقدر بالا رفته است؟ اگر یکی مدعی است که 10 میلیارد پول داده، من میگویم ۳۰ میلیارد تومان هزینهها را بالا برده است و این ضرر نهتنها به دو باشگاه استقلال و پرسپولیس بلکه به کل فوتبال برخورد کرده و یک یأس فلسفی و ناامیدی برای قهرمان ملی ما در ۵۰ رشته دیگر به وجود آورده است؛ یعنی فلان ورزشکار زبده ما که مدالآور بینالمللی محسوب شده و در المپیک مدال میآورد، یکدفعه میبیند یک آقایی در فوتبال ادعای چند میلیاردی میکند، اما ورزشکار مدالآور بینالمللی که صد درصد هم ورزشکار شایستهتری است ۱۰ درصد آن درآمد فوتبالیست را هم نمیتواند بگیرد. پس با عملکرد منفیمان در جذب سرمایهدار، هم قیمت و فوتبال را بهشدت بالا بردهایم و هم با ناامیدی یک اختلاف مالی را در ورزش اشاعه دادهایم. درواقع میتوان گفت اینها همه عواقب و تاثیرات انتخابات بد وزارت ورزش است که به این ترتیب عدالت مالی و انصاف در حوزه ورزش قهرمانی و حرفهای را زیر سوال برده و عوارض آن هم برای آینده خواهد بود و اینطور میشود که الان بیشتر از ۷۰ درصد پدر و مادران ما که علاقهمندند بچههایشان ورزش کنند، به اجبار میخواهند آنها را فوتبالیست کنند با این نیت که از منبع لایزال فوتبال بتوانند ثروتمند شوند که به این ترتیب فلسفه ورزش کردن و ورزش قهرمانی و همگانی کمرنگ میشود.
من متاسفم بگویم آقایان در برنامه تلویزیونی دوشنبهشب هم شخصیت و هم سابقه باشگاه را زیر سوال بردند. ما قرار نیست برخلاف عرف اخلاق عمل کنیم و من تعجب میکنم که تا الان چطور کمیته اخلاق آقایان را احضار نکرده است. من توقع داشتم کمیته اخلاق بلافاصله عکسالعمل نشان دهد. مگر میشود در مرکزی مثل صداوسیما که ما اسمش را به قول حضرت امام گذاشتهایم دانشگاه، دو نفر بروند و این همه بدآموزی به این همه جوان یاد بدهند؟ آیا این کارها اخلاقی بود که ویس یکنفر پخش بشود یا یک نفر متهم به دروغگویی و یک نفر دیگر متهم به رباخواری شود؟ چطور اینها در گذشته با هم مسئولیت مشترک داشتند؟ مگر هیاتمدیره که سعادتمند مدیرعاملش بود همین آقایان نبودند یا مگر هیاتمدیره را برای نمایش گذاشتند یا فقط باید شعار بدهند؟ اگر در زمانی که آقایان هیاتمدیره بودند و مدیرعامل تخلف کرد، آن زمان باید این اتفاقات بازگو شود و اگر هم تخلفی باشد آن تخلف مشترک است و همه باید پاسخگو باشند، نه اینکه وقتی خلاف شد، کی بود کی بود من نبودم راه بیندازند.