تاریخ : Thu 19 Nov 2020 - 01:27
کد خبر : 48088
سرویس خبری : دانشگاه

کتابخوانی از پشت ویترین

کتاب الکترونیکی چه مزایایی دارد؟‌ برویم سراغش یا نه؟

کتابخوانی از پشت ویترین

بخشی از فروش اینترنتی کتاب، مربوط به کتاب‌های الکترونیکی است و این نشان از آن دارد که مقوله‌ای به نام ebook دارد آرام‌آرام در کشور ما جای خود را باز می‌کند. در این گزارش به سراغ کتاب‌های الکترونیکی رفته‌ایم تا مزایای‌شان را بررسی کنیم.

به گزارش «فرهیختگان»، در انتهای هفته کتاب و کتابخوانی قرار داریم. این هفته خیلی‌ها با استفاده از تخفیف‌هایی که در طرح‌های مختلف لحاظ شده بود، کتاب‌های موردعلاقه‌شان را خریدند. اما در این میان طبق اعلام منابع رسمی، امسال به ‌علت شیوع ویروس کرونا، فروش اینترنتی نسبت به کتابفروشی‌ها از رونق بیشتری برخوردار بود. بخشی از فروش اینترنتی کتاب، مربوط به کتاب‌های الکترونیکی است و این نشان از آن دارد که مقوله‌ای به نام ebook دارد آرام‌آرام در کشور ما جای خود را باز می‌کند. در این گزارش به سراغ کتاب‌های الکترونیکی رفته‌ایم تا مزایای‌شان را بررسی کنیم.  با وجود محبوبیت کتاب‌های الکترونیکی در دنیا، بسیاری از افرادی که اهلِ خواندن کتاب هستند، عمدتا تمایل دارند نسخه چاپ‌شده یک کتاب را داشته باشند. آنها دوست دارند حس ورق زدن کتاب به آنها دست دهد و با این کار، تمایل بیشتری به خواندن کتاب نشان می‌دهند. اما با وجود این ویژگی در کتاب‌های چاپ‌شده که به‌عنوان یک روش سنتی شناخته می‌شود، کتاب‌های الکترونیکی مزایایی دارند که باعث شده مخاطبان بیش از قبل به آنها توجه کنند و به استفاده از آن روی بیاورند. و اما دلایل استقبال از کتاب‌های الکترونیکی چندتاست:

دسترسی

زمانی‌که قصد دارید به جایی بروید که کتاب‌هایتان همراه‌تان نیست، کتاب‌های الکترونیک به کمک شما می‌آیند. این کتاب‌ها، همیشه همراه شما هستند و نیازی نیست کتاب را همراه خودتان حمل کنید. حتی برای تهیه یک کتاب جدید، نیازی نیست به کتابخانه مراجعه کرده و کتاب را خریداری کنید؛ بلکه با خرید آنلاین می‌توانید به سرعت به آن دسترسی پیدا کرده و از طریق تلفن همراه یا کامپیوتر شخصی، آن را مطالعه کنید. در هر جایی هم که هستید، می‌توانید شروع به مطالعه کرده و از فرصت‌هایی که دارید، استفاده کنید.

حمل آسان

 کتاب‌های چاپ‌­شده، معمولا وزن زیادی دارند و حمل آنها دشوار است. درحالی‌که کتاب‌های الکترونیکی وزنی ندارند. شما می‌توانید در تلفن همراه‌تان، کتابخانه بزرگی از نسخه‌های دیجیتالی کتاب‌ها تهیه کرده و در هر زمان و مکانی به آنها دسترسی داشته باشید.

 امکان ترجمه

 در کتاب‌های فیزیکی، اگر کتابی بخوانید که معنای واژه‌های آن را ندانید، باید کتاب را کنار گذاشته و به واژه‌نامه (دیکشنری) مراجعه کنید تا معنای آن را پیدا کنید. اما درطرف مقابل، کتاب‌های الکترونیکی کار را راحت کرده‌اند. به‌راحتی می‌توانید یک دیکشنری آنلاین روی تلفن هوشمندتان نصب کرده و تنها با یک کلیک، معنای آن را از دیکشنری پیدا کنید. این دیکشنری‌ها معمولا در جایی از برنامه قرار دارند که مزاحمتی برای خواندن کتاب ایجاد نمی‌کند.

 تغییر شکل و فونت

 امروز ابزارهای مختلفی برای تغییر فونت، رنگ و استایل نوشته‌ها طراحی شده‌اند. اگر حین خواندن کتاب الکترونیک از تلفن‌همراه هوشمند استفاده کنید، به راحتی می‌توانید این تنظیمات را تغییر داده و محتوای کتاب را به شکلی که دوست دارید، مطالعه کنید.

 ارتباط بهتر با محیط‌زیست

 یکی از ویژگی‌های مثبت کتاب‌های الکترونیک نسبت به کتاب‌های چاپ‌­شده این است که برای انتشار آن به کاغذ نیاز نیست و به‌طور کلی به منابع کمتری نیاز دارد. بسیاری از مشتاقان کتاب‌های چاپ‌شده، طی سال‌های اخیر بیشتر کتاب‌هایشان را به صورت دیجیتالی خریداری می‌کنند تا حداقل به حفظ محیط‌زیست کمک کرده باشند.

مطالعه در همه محیط‌ها

 به لطف تکنولوژی، به‌راحتی می‌توانید با کمک نور تلفن همراه یا کامپیوترتان، در تاریکی کتاب الکترونیکی بخوانید. بسیاری از گوشی‌های هوشمند تنظیمات Dark mode  دارند و این به خوانندگان کتاب در تاریکی کمک می‌کند تا با راحتی بیشتری به مطالعه بپردازند.

 ارزانی

 نسخه الکترونیکی کتاب‌‌های جدید، معمولا همزمان با نسخه چاپ‌شده منتشر می‌شوند و شما با قیمت‌های کمتری می‌توانید آنها را خریداری کنید.

به‌روزرسانی

 کتاب‌های فیزیکی معمولا ویرایش‌های زیادی دارند. بسیاری از این ویرایش‌ها ممکن است پس از تیراژ بالای یک کتاب رخ دهد. مسلما انجام این ویراست و چاپ مجدد آن، هزینه‌های زیادی در پی دارد اما درصورت نیاز به ویرایش کتاب‌های الکترونیکی، با هزینه‌های بسیار کمتری این کار انجام می‌گیرد.

ارتباط بهتر با تکنولوژی

 به‌طور کلی خوانندگان کتاب‌های الکترونیکی ارتباط بهتری با تکنولوژی برقرار می‌کنند. برای مثال اگر قسمتی از محتوای کتاب برایتان جای سوال باقی گذاشت، با کپی‌کردن متن آن در گوگل و جست‌وجو در اینترنت، به‌راحتی می‌توانید در مورد آن اطلاعات بیشتری کسب کنید؛ یا اینکه اگر نکته‌ای در داخل متن کتاب توجه شما را جلب کرد، به‌سادگی می‌توانید آن قسمت را هایلات کرده و مجددا آنها را مرور کنید.

 اشاره

تهران در آستانه یک تعطیلی دوهفته‌ای است. در این دو هفته کارهای بسیاری برای انجام دادن هست اما اگر از ما عاشقان کتاب بپرسند، بدون‌شک می‌گوییم این فرصت بهترین مجال برای خواندن کتاب است. از آنجا که این روزها ذهن‌هایمان درگیر هزارجور مشکل مختلف است، بهترین انتخاب برای خواندن کتاب در این ایام، کتاب‌های داستان و رمان است که این فرصت را برایمان مهیا می‌کند تا از جهان پیرامون‌مان جدا شویم و در یک محیط زمانی و مکانی دیگر زندگی کنیم. به همین خاطر تصمیم گرفتیم معرفی کتاب این هفته را به 6 رمان خواندنی اختصاص بدهیم که مدت زیادی نیز از انتشارشان نمی‌گذرد. راستی فردا آخرین روز هفته کتاب است. اگر می‌خواهید تعدادی از این کتاب‌ها را تهیه کنید، باید هرچه سریع‌تر اقدام کنید.

قصه‌خوانی 1 / یک اثر متفاوت از خبوشان

رمان «روایت دلخواه پسری شبیه سمیر» تازه‌ترین اثر محمدرضا شرفی‌خبوشان است که به همت شهرستان ادب روانه بازار شده است. شرفی‌خبوشان نویسنده، شاعر و مدرس ادبیات فارسی است که با آثار تحسین‌برانگیز خود در سال‌های اخیر توانسته به یکی از مهم‌ترین چهره‌های رمان امروز تبدیل شود. «روایت دلخواه پسری شبیه سمیر» پنجمین کتاب شرفی‌خبوشان در انتشارات شهرستان ادب است.
پیش از این یک مجموعه شعر با عنوان «نامت را بگذار وسط این شعر» و سه رمان دیگر با عنوان «عاشقی به سبک ونگوگ»، «موهای تو خانۀ ماهی‌هاست» و «بی‌کتابی» از این شاعر و نویسنده توانمند کشورمان به همت شهرستان ادب راهی بازار نشر شده بود که همگی با استقبال مخاطبان و منتقدان مواجه شده بودند.
از آن جمله بی‌کتابی _رمان پیشین شرفی خبوشان_ توانسته بود جوایز متعددی ازجمله جایزه کتاب سال و جایزه جلال آل‌احمد را از آن خود کند.
در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:
«قرار نبود کسی عکس را بدوزد به لباس خاکی‌اش. عکس توی یک مشمّای نرم، پرس شده بود. گفتند اگر اسیر شدید، این عکس را با شما نبینند، بهتر است. اگر ببینند، اذیت‌وآزارشان بیشتر می‌شود. من یک‌جوری به غیرتم برخورد. گفتم حالا که اینطور گفتید، نخ و سوزن برمی‌دارم، عکس را می‌دوزم همانجایی که باید باشد؛ درست روی قلبم!»

قصه‌خوانی2  / روح ناآرام یک نویسنده

«نیستی آرام» اثر مرتضی کربلایی‌لو، نویسنده نام‌آشنای برآمده از دهه هشتاد، داستانی با چهار روایت مختلف از پنجره نگاه چهار زن است که مردی به نام مصطفی در مرکزیت داستان این چهار زن قرار دارد. مصطفی دانشجوی رشته فلسفه است و در آژانس کار می‌کند و یکی از چهار زن داستان، همسر اوست. هرکدام از راوی‌ها رازها و جنبه‌های پنهان شخصیتی خود را دارند که مخاطب را مجبور می‌کنند تا به قصه آنها توجه کرده و داستان را برای پی‌بردن به سرنوشت آنها دنبال کند. اما مصطفی بیش از همه نماینده افکار نویسنده است که خود نیز در رشته دکترای تخصصی فلسفه تحصیل کرده است. درواقع مصطفی در داستان، نه دانشجوی فلسفه است، نه راننده آژانس و نه مردی ماجراجو؛ او به تنهایی هیچ‌کدام از اینها نیست و در عین حال همه آنهاست.
نویسنده که در باقی آثارش هم پیروی از علاقه اصلی خود، یعنی جهان فلسفه را سرلوحه کار قرار داده، در این اثر هم به جست‌وجوی پاسخ سوالات مهم فلسفی در قالب داستان و شخصیت‌ها رفته است. ایده‌هایی نظیر ارتباط میان انسان و غم و اندوه، تلاش او برای حذف ردپای خود از اذهان و خاطرات اطرافیانش و اینکه چه اتفاقی در زندگی‌اش می‌افتد که درونیات او را متحول ساخته و او را به سمت عدم و نیستی سوق می‌دهد؟ این فضای عشق‌آلود که در ابهام حزن به عدم دامن می‌زند، پس‌زمینه و مفهوم کلی رمان نیستی آرام از مرتضی کربلایی‌لو است.

قصه‌خوانی3 /  یک روسی تمام‌عیار

کتاب «شوهرباشی» نوشته‌ فئودور داستایفسکی، نابغه‌ ادبیات روس، به همت نشر ماهی به چاپ رسیده است. داستایفسکی «شوهرباشی» را در ۱۸۶۹ در درسدن نوشت، پس از ابله و پیش از شیاطین. یک مادام بواری روس می‌میرد و نامه‌هایی از خود به جا می‌گذارد. شوهر او به واسطه‌ این نامه‌ها به زندگی پنهان همسرش پی می‌برد و…
این کمدی تلخ و گزنده آدمی را به یاد آثار فلوبر و موپاسان می‌اندازد و گواهی است بر استادی داستایفسکی در این‌گونه ادبی که همگان گوگول را استاد بی‌بدیلش می‌دانند.
شرایط زندگی و اوضاع و احوال زندگی شخصی داستایفسکی هنگامی که این رمان را می‌نوشت، بسیار آشفته و درهم‌ریخته بود و بازتاب این شرایط در شخصیت اول رمان هم بسیار هویداست. در طول رمان، مالیخولیا و خاطرات آشفته‌ای که مدام به سراغ فرد می‌آیند با قلم قدرتمند داستایفسکی بزرگ تصویر شده‌اند و چه کسی شایسته‌تر از او برای نوشتن رمانی با چنین زمینه روانکاوانه‌ای؟
کتاب «شوهرباشی» با نام «همیشه شوهر» از زبان‌های انگلیسی یا فرانسه ترجمه شده بود ولی نیاز داشت تا از زبان اصلی نیز ترجمه شود. «همیشه شوهر» ترجمه‌ غلطی نیست اما بیشتر ترجمه‌ تحت‌اللفظی است و به نحو شایسته منظور نویسنده را نمی‌رساند.

قصه‌خوانی4 / از یک نویسنده رودسری

بهناز علی‌پورگسکری؛ نویسنده گیلانی داستان‌نویس، منتقد ادبی، مدرس دانشگاه و پژوهشگر ایرانی است. وی از نویسندگان زن صاحب‌سبک در داستان‌نویسی معاصر ایران است.
زبان و تکنیک‌های روایی در داستان‌های کوتاه و رمان‌های او از درخشش بیشتری برخوردار است. برخی  داستان‌های کوتاه او به زبان‌های انگلیسی و ترکی ترجمه شده‌اند.
از او تاکنون دو مجموعه داستان کوتاه، دو رمان و دو کتاب پژوهشی در حوزه مطالعات ادبی و تحلیل آثار داستانی ایرانی منتشر شده است.
کتاب «حافظه پروانه‌ای» عنوان تازه‌ترین اثر اوست که توسط انتشارات آگه در 134 صفحه به چاپ رسیده است.
برای اینکه به زبان خاص و قابل‌تامل این کتاب پی ببرید بخش کوتاهی از آن را با هم می‌خوانیم:
«از دیشب که نیلَم عینِ صاعقه زده‌ها از باغ بیرون دوید وزیر نور مهتاب خودش را به خوابگاه رساند، از دل تاریکی صداهای ناآشنایی به گوشم می‌رسد که از جنس برخورد شاخه‌های درختان بامبو، جیغ پرنده‌های شب و شیون باد در حجم گیاهان توپی نیست.
صدای قدم‌های سنگینی را هم می‌شنیدم که تا نزدیک صبح پشت خوابگاه و اطراف باغ پرسه می‌زد.»

قصه‌خوانی 5 / تو این فکرم که...

«می‌خوای دل به دریا بزنی و دست‌به‌کار بشی یا اون‌قدر دست روی دست می‌ذاری تا تبدیل به پیرمردِ پشیمونی بشی که منتظره توی تنهایی بمیره!» این جمله از فیلم تلقینِ کریستوفر نولان بهترین توصیفی است که می‌توان برای رمان «تو این فکرم که تمومش کنم» ارائه داد.این رمان بیش از هر چیز، داستانی است درباره‌ حسرت. حسرتِ حرف‌های نزده، کارهای نکرده، شجاعت‌های به‌خرج‌نداده، دوستت دارم‌های نگفته، یا کم گفته، قدم‌های برنداشته و البته رنجِ زندگی با عواقب‌شان. نبوغ ایان رید در این است که چنین موضوعی را در قالب تریلری روانشناسانه و هیچکاکی به رشته‌ تحریر درآورده، آن هم در اولین رمانش.
 به‌سختی می‌توان این کتاب را به ژانر ادبی خاصی محدود کرد. ابتدا به نظر می‌رسد با داستانی کمدی ـ رمانتیک طرفیم، به‌تدریج جنبه‌های سوررئالی وارد داستان می‌شود که از توضیح‌شان عاجزیم، یک‌سوم پایانی داستان هم به تریلری با مایه‌های ترسناک بدل می‌شود. به‌طوری که این لحن عوض کردن‌ها نه‌تنها لطمه‌ای به داستان نمی‌زند، بلکه به نقطه‌قوت آن بدل می‌شود.

قصه‌خوانی 6 /  امیرخانیِ جان

قرار بود کتاب تازه معرفی کنیم. ولی نمی‌شود حرف رمان بشود و از رضاجان امیرخانی چیزی ننویسیم. به همین قانع باشید که آخرین کتابش را معرفی می‌کنیم. کتاب رهش آخرین کتاب رضا امیرخانی است و در سال 1396 توسط انتشارات افق به چاپ رسید. کتاب در سال 1397 جایزه سی‌وششمین کتاب سال جمهوری اسلامی را دریافت کرد. این کتاب با استقبال فراوانی روبه‌رو شده است. می‌توان گفت عنوان این کتاب بسیار جالب و جذاب انتخاب شده است. رهش به معنای رهیدن است و برعکس واژه شهر است. رضا امیرخانی با بیانی زیبا و نثری سلیس آنچه را ما با تهران و خودمان کرده‌ایم، ذکر می‌کند و آن را به خودبس تشبیه می‌کند. چنان‌که می‌نویسد از جسمش ببرانید و بر جانش بخورانید. درونمایه کتاب رهش راجع به معماری شهری است که از دیدگاه خانمی به نام لیا بیان می‌شود که ایشان با همسرش بر سر مدیریت شهر نامتقارن به چالش‌هایی برخورد می‌کنند. رضا امیرخانی می‌گوید بیشتر دارم به این فکر می‌کنم با دیدگاهی واکاوانه پی شهر بروم و ببینم چه چیزهایی در شهر درحال رخ دادن است. به نظر من کلانشهرها در جهان الگوهای توسعه متفاوتی دارند. توسعه کلانشهرها به صورت عبرت بزرگ یادآور می‌شود.

* نویسنده: پیمان طالبی، روزنامه‌نگار