تاریخ : Sat 14 Nov 2020 - 12:28
کد خبر : 47883
سرویس خبری : ایده حکمرانی

مدرن‌ها در حق ایشان جفا کردند

سهم انکارناپذیر دکتر فیرحی در بسط دانش سیاسی مدرن

مدرن‌ها در حق ایشان جفا کردند

در آثار اخیر یکی از شخصیت‌های فکری ایرانشهری که به‌تازگی منتشر شده، دیدم که به‌شدت به‌مصاف با مرحوم فیرحی رفتند و یک تهاجم دور از انتظار بر ایشان داشتند، درحالی‌که این دسته از تجددخواهان باید قدردان دکتر فیرحی باشند، چراکه ایشان توانسته یک فلسفه سیاسی مدرن را از کتاب تنبیه‌الامه مرحوم نائینی استخراج کند و این کار کمی نیست.

به گزارش «فرهیختگان»، متاسفانه چندماهی است که جهان و کشور ما گرفتار ویروس کروناست و ما هر روز شاهد از دست دادن عده‌ای از هموطنان خود هستیم. درمیان اینها افراد و شخصیت‌های فرهیخته و نخبه علمی، فرهنگی و هنری نیز هستند که هریک سهم بسزایی در دانش و فرهنگ کشور دارند و فقدان آنها ضربه بزرگ و جبران‌ناپذیری است.

فاضل ارجمند آقای دکتر داود فیرحی نیز در اثر کرونا دار فانی را وداع گفتند. به گمان بنده ما می‌توانستیم از ایشان شاهد آثار علمی ارزشمند بیشتری باشیم اما اکنون با این ضایعه جبران‌ناپذیر مواجه و از خدمات و آثار علمی ایشان برای همیشه محروم شده‌ایم.

آقای فیرحی ساکن قم و از شخصیت‌های حوزوی بودند و بنده از آن طریق با ایشان آشنایی داشتم. البته بیشتر این آشنایی ازطریق آثار علمی ایشان بود و گاهی هم توفیق می‌شد که مراودات مستقیمی با ایشان داشته باشم. سال‌ها قبل در یک کار پژوهشی درباره اندیشه سیاسی امام‌خمینی(ره)، مصاحباتی با اساتید داشتم که ازجمله خدمت آقای دکتر فیرحی رسیدم. ایشان در آن گفت‌وگو قبل از اینکه من سوالی مطرح کنم، درمورد روش‌شناسی فهم اندیشه‌سیاسی امام‌خمینی(ره) سخن گفتند و بحثی را تحت‌عنوان «حجاب معاصرت» مطرح کردند و احساس کردم بحث مفیدی است و به‌همین خاطر بحث با سوالاتی ادامه پیدا کرد و بعدها مطلع شدم همین گفت‌وگو تبدیل به یک متن شده است.

آخرین دیدار بنده با ایشان نیز به یکی، دو ماه قبل از آغاز کرونا در سال گذشته و مناظره‌ای با ایشان در دانشگاه دفاع ملی برمی‌گردد. موضوع بحث ما جایگاه حزب در حکومت اسلامی بود. البته در آن گفت‌وگو هم بنده با ایشان اختلاف‌نظر داشتم اما درعین‌حال گفت‌وگویی بسیار مفید و ارزشمند شکل گرفت و تبادل نظر خوبی انجام شد.

یکی از ویژگی‌های مرحوم دکتر فیرحی فروتنی و تواضع ایشان بود. وقار و آرامشی در چهره ایشان دیده می‌شد و به‌عبارتی یک نوع احساس آرامش در ایشان می‌دیدم. مهم‌تر اینکه ایشان این آرامش را به‌نوعی به مخاطب خود هم منتقل می‌کرد. به‌نظرم تمام کسانی که با ایشان مرتبط بودند، معترف این مساله هستند.

ویژگی دیگر دکتر فیرحی این بود که ایشان همواره از قرار گرفتن در محافل و محیط‌هایی که می‌توانست تنش‌زا و جنجالی باشد، فاصله می‌گرفت. اگرچه دیدگاه‌های ایشان با آنچه ما عقیده داریم و تلقی‌ای که امثال بنده در پاره‌ای از مسائل دارند، متفاوت است اما ندیده‌ام ایشان در فضاهای جنجالی و تنش‌زا حضوری یابند و -به‌عنوان کنشگر- سهمی از آن محیط برای خود قائل باشند، بلکه از چنین محیط‌هایی دوری می‌گزیدند.

بنده مرحوم ایشان را شخصیتی حقیقتا علم‌دوست و دارای روحیه علمی دریافتم. دوستدار و مشتاق علم بود و می‌توان گفت بخش عظیمی از عمر خود را صرف علم‌آموزی و پیشرفت دانش کرده است. این مساله را از آثار علمی ایشان می‌توانیم مشاهده کنیم. در سال‌هایی که خداوند به ایشان توفیق کار علمی داد، آثار علمی برجسته‌ای از خود برجای گذاشتند و از معدود افرادی بودند که توانستند نسلی از دانش‌پژوهان تربیت کنند که این نسل را هم درحوزه و هم در دانشگاه می‌توانیم مشاهده کنیم. کمتر فردی موفق می‌شود نسلی از پژوهشگران تربیت کند و ایشان چنین جمع علمی‌ای را درحوزه و دانشگاه تربیت کردند و از آنجا که با دوستان حوزوی مربوط با ایشان تماس و مراوداتی داشتم، میزان انتقال روحیه علمی را به این نسل از حوزویان از نزدیک دیده‌ام. ایشان توانسته بودند نسلی از طلاب را به‌ویژه در اندیشه‌سیاسی اسلام و فقه‌اسلام تربیت کنند.

ناظر به حوزه تخصصی کار علمی مرحوم فیرحی در اندیشه سیاسی، اگرچه می‌توان ایشان را یک تربیت‌یافته دانشگاهی حساب کرد که عمده بنیان‌های فکری و معرفتی خود را از اساتید دانشگاهی خود گرفته بود اما به‌نظر می‌رسد با توجه به سابقه معلومات حوزوی و فقهی‌ای که داشتند، به‌خوبی توانسته بودند یک تلاقی و تلفیقی از دانش حوزوی و دانش دانشگاهی پدید آورند و از این تلاقی به نتایج و دستاوردهای خوبی برسند. فارغ از داوری‌هایی که ممکن است درمورد دستاوردهای علمی ایشان داشته باشیم، نکته اساسی این است که ایشان این توانایی را داشتند که این دو سنخ دانش و معرفت حوزوی و معرفت دانشگاهی را به‌ هم نزدیک و از تلفیق آن‌ دو در یک دانش نوپا به نام فقه‌سیاسی بهره‌برداری کنند.

مرحوم فیرحی ازجمله کسانی است که او را می‌توان از پیشگامان پرداختن به دانش فقه‌سیاسی تلقی کرد. البته منظور این نیست که فقه‌سیاسی دانشی است که در گذشته سابقه نداشته و تازه شکل گرفته، بلکه منظور این است که تبیین مسائل فقه‌سیاسی درصورت جدید، به‌کمک معلومات دانشگاهی و مدرن، امری تازه بود که عمدتا با انقلاب‌اسلامی اهمیت و جدیت پیدا کرد و مرحوم فیرحی از این جهت جزء پیشگامان پرداختن به فقه‌سیاسی هستند، لذا می‌توان گفت که ایشان سهم بزرگی در گسترش دانش فقه‌سیاسی دارند و انصافا نمی‌توان این مساله را نادیده گرفت.

ارزش کار ایشان از این جهت است که سعی وافری داشتند یک‌سری از موضوعات و پدیده‌های به‌ظاهر مدرن و امروزی را درفضای اندیشه فقهی پیگیری کنند و آنها را مورد مداقه و تامل قرار دهند، مثلا در کتاب اخیرشان که درباره حزب منتشر شد، کار مفصلی انجام دادند و سعی‌شان این بود که در نظام معرفتی فقهی، موضوع حزب را تعقیب کنند. اگرچه ممکن است ما در باب دیدگاه‌های ایشان نقد و نظرهایی داشته باشم اما به‌هرحال ایشان چنین تامل فقهی و دینی‌ای پیرامون موضوع حزب داشتند و ارائه دادند.

ایشان در پرداختن به متون کلاسیک بزرگان معاصر حوزوی اهتمام داشتند. یکی از کارهای ایشان شرحی بر کتاب «تنبیه‌الامه و تنزیه‌المله» مرحوم نائینی است. این شرح به‌نوعی احیای آن کتاب است و می‌توان گفت شرحی به اندیشه سیاسی مرحوم نائینی در این حجم و به‌طور مفصل و حاصل آن، نگارش کتاب «در آستانه تجدد» است.

مرحوم فیرحی با تلفیق سرمایه دانشی را که از حوزه و دانشگاه به‌دست آوردند در بخشی از معارف فقهی به‌کار گرفتند -که همان دانش فقه سیاسی بود- و از این جهت تردیدی نیست که ایشان در بسط و توسعه فقه سیاسی سهم خاصی داشتند.

اثر کار علمی مرحوم فیرحی اختصاص به حوزه نداشت، بلکه دستاورد کاری ایشان بیش از آنکه درحوزه مثمرثمر باشد، در دانشگاه و اندیشه‌های جدید تاثیرگذار بود. اگر بخواهیم در یک موقعیت تاریخی به فلسفه سیاسی مدرن توجه کنیم -با توجه به کارها و آثار علمی ایشان- نمی‌توان سهم ایشان را انکار کرد. تاثیر کارهای دکتر فیرحی در بسط علم مدرن -و به‌ویژه دانش سیاسی مدرن- چیزی نیست که بتوان انکار کرد. ایشان دغدغه دانش مدرن را داشتند و یکی از تکاپوهای اصلی ایشان هم در همین راستاست.

اگر بخواهم به یکی از کارهای ایشان ارجاع دهم، کتاب «آستانه تجدد» می‌تواند بهترین نمونه از دغدغه فکری مرحوم فیرحی باشد. از خود این عنوان کاملا پیداست که ایشان این توجه را داشتند که نشان دهند «تنبیه‌الامه» مرحوم نائینی تا چه اندازه می‌تواند در راستای فلسفه‌سیاسی مدرن، تبیین، شرح و تحلیل شود. به‌نظر می‌رسد ایشان در این کتاب همین مساله را تعقیب می‌کردند و یک نوع فلسفه سیاسی مدرن را از کتاب تنبیه‌الامه استخراج کرده‌اند که کار بزرگی است و اگر بخواهیم در زمینه و کانتکس بسط تجربه تجدد نگاه کنیم، به‌نظر می‌رسد که مرحوم فیرحی کار مهمی در این کتاب انجام داده‌اند و توانسته‌اند نمایی از فلسفه سیاسی مدرن را به‌وسیله کتاب تنبیه‌الامه مرحوم نائینی به نمایش بگذارند. این کار مهمی است و درجای خود -از نگاه متجددانه- باید ارزشمند تلقی شود. از آن زاویه باید بگوییم کتاب ارزشمند و قابل تقدیری است.

منتهی متاسفانه پاره‌ای از دیدگاه‌ها و اندیشه‌های مدرن و تجددخواه نسبت به این کار مرحوم دکتر فیرحی، کم‌التفاتی کردند و بعضا رفتارها و برخوردهای نامهربانانه‌ای داشتند. در آثار اخیر یکی از شخصیت‌های فکری ایرانشهری که به‌تازگی منتشر شده، دیدم که به‌شدت به‌مصاف با مرحوم فیرحی رفتند و یک تهاجم دور از انتظار بر ایشان داشتند، درحالی‌که این دسته از تجددخواهان باید قدردان دکتر فیرحی باشند، چراکه ایشان توانسته یک فلسفه سیاسی مدرن را از کتاب تنبیه‌الامه مرحوم نائینی استخراج کند و این کار کمی نیست. البته ممکن است نقدهایی هم بر آن وارد باشد. فارغ از نقدی که خود بنده به این کتاب دارم، می‌خواهم بگویم از نگاه مدرن این کار باید کار ارزشمندی تلقی می‌شد درحالی‌که برخی در فکر به‌اصطلاح ایرانشهری یا دیگران، چنین کاری را برنتافتند و با نگاه غیرمنصفانه‌ای به این موضوع پرداختند. ارزش کار دکتر فیرحی از این جهت نیز قابل‌تامل است که وقتی خود این افراد در مقام تدوین فلسفه سیاسی مدرن برآمدند –علی‌رغم بزرگنمایی‌هایی که درمورد آنها صورت گرفته و تعبیرهای کاذبی که درمورد آنها می‌شود- آثار آنها در فلسفه سیاسی مدرن، یک کار بسیار دور از انتظار و سطحی است که قابل مقایسه با کار دکتر فیرحی نیست. همان شخصی که به این شکل به دکتر فیرحی هجمه می‌آورد، وقتی خودش می‌خواهد درمورد فلسفه سیاسی مدرن اثری منتشر کند، کار او، یک اثر منسجم و درخور یک کتاب کلاسیک فلسفه سیاسی نیست. خود این افراد از تولید یک کار منسجم ناتوان هستند. درحالی‌که در کار دکتر فیرحی می‌توانیم به نوعی انسجام در طرح بحث فلسفه سیاسی را مشاهده کنیم، لذا از ناحیه این افراد جفایی به ایشان شده است.

بر این نکته تاکید دارم که ممکن است بنده با خیلی از دیدگاه‌های دکتر فیرحی اختلاف‌نظر داشته و نقدهایی بر آنها داشته باشم و چند کار انتقادی نسبت به برخی کارهای ایشان هم منتشر کرده‌ام اما قطع‌نظر از اینها، -علی‌رغم نگاه انتقادی- برای جایگاه علمی ایشان ارزش قائلم و معتقدم ایشان ازجمله افراد حوزوی و دانشگاهی هستند که درمدت کم توانستند آثار علمی قابل‌توجهی از خود برجای گذارند که ارزش دارد آنها را مطالعه کنیم و درمورد آنها بحث کنیم یعنی جای قدردانی از کار ایشان وجود دارد.

امیدوارم که خداوند این فاضل ارجمند را -که خیلی زود از میان ما رفتند- غریق رحمت خود و مشمول آمرزشش قرار دهد و امیدوارم راهی که ایشان توانستند باز کنند و آثار علمی ایشان، آنچنان‌که شایسته و بایسته است دیده شود و آنهایی که باید، قدردان این آثار باشند و ارزش کاری ایشان را درک کنند. با قرائت فاتحه‌ای یاد و خاطره دکتر فیرحی را گرامی می‌داریم.

* نویسنده: داود مهدوی‌زادگان، عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم‌انسانی و مطالعات فرهنگی