به گزارش «فرهیختگان»، اگر اتفاق خارقالعادهای رخ ندهد و شرایط با اندکی فرازوفرود همین چیزی باشد که اکنون هست، بیستم ژانویه آینده، جو بایدن جای دونالد ترامپ را در کاخ سفید میگیرد و رئیس جمهوریخواه دولت آمریکا بعد از 4 سال قوه مجریه را ترک خواهد کرد. این تغییر در کاخ سفید همان طور که برای مردم ایالات متحده واجد تاثیراتی است، برای کشورهای مختلف جهان که بهنوعی با آمریکا سر و کار دارند هم تحولاتی را در پی خواهد داشت، از چینیها که جنگ اقتصادی عظیمی با آمریکا دارند تا اروپاییها که بهدنبال مسیری برای کاهش تنش با واشنگتن هستند، روسها که فصل جدید از روابط را پیشرو دارند و حتی ایران که در جریان فشار حداکثری چندبار تا پای درگیری نظامی با آمریکا هم رفته و حالا منتظر است تا ببیند رئیس جدید آمریکا چه در سر دارد و چگونه عمل خواهد کرد.
در ایران اما متفاوت از دیگر کشورها همزمان با اعلام پیروزی جو بایدن، اتفاقاتی رخ داد که بسیار عجیب و غریب بود؛ اتفاقاتی که مشخص بود بانیان آن یا هیچ شناختی از سیاست و ایالاتمتحده ندارند یا اساسا برنامهریزیشده تلاش میکنند فضای کشور را به سمتوسویی ببرند که پیش از این و در سالهای پایانی دولت اوباما انجام شد. همزمان با پیشی گرفتن بایدن و سپس اعلام خبر پیروزی او، جمعی در ایران به بهانه اینکه عامل فشار حداکثری، انتخابات ریاستجمهوری آمریکا را واگذار کرده و تا چندی دیگر کاخ سفید را ترک میکند، آنچنان ذوقزده شدند و حرفها و تحلیلهای بیمنطقی ارائه کردند که دیدن و شنیدنشان جز افسوس بههمراه ندارد.
ابراز ذوقزدگی از پیروزی کسی که بخش عمدهای از سیاستهای دونالد ترامپ در قبال ایران را پذیرفته یا از آنها حمایت کرده است (مانند ترور سردار سلیمانی که بایدن آن را اجرای عدالت خواند)، توصیف غیرعادی از فضای آتی روابط میان ایران و آمریکا و توضیح دروغین اینکه در دولت جدید آمریکا تحریمها کنار میرود و... همگی نسخه بهروز شدهای از همان چیزی است که سالها پیش و بهمنظور ایجاد یک جبهه برای پشتیبانی از مذاکرات با آمریکا تدارک دیده شد ولی بهجای حمایت صحیح و ارتقای توان تیم مذاکرهکننده، ایران را نیازمند و محتاج انجام مذاکره و رسیدن به هرگونه توافقی ولو توافق ضعیف و یکطرفه مثل برجام معرفی کرد، دست تیم مذاکرهکننده را خالی نشان داد و نهایتا نهتنها نتوانست امتیاز مناسبی در قبال تحدید صنعت هستهای کسب کند، که با شرطی کردن افکار عمومی و بازارهای اقتصادی زمینه تضعیف هرچه بیشتر بنیانهای کشور را پدید آورد. از همین رو در این نوشته تلاش میکنیم بخشی از دلایل درخصوص اشتباه بودن رفتارهای اینگونه که بیشتر از جانب جریانهای سیاسی نزدیک به دولت بوده را بررسی کنیم.
دولت دموکرات و الگوی مواجهه با ایران
در این میان و بهصورت اختصاصی درباره ایران، اهداف، سیاستها و حتی برنامههای عملیاتی دولت بایدن پیش از پیروزی در انتخابات، بهصورت دقیق و روشن از جانب وی، معاون اولش کاملا هریس و برخی مشاوران ارشد وی در حوزه مسائل امنیتی و سیاست خارجی از جمله ویلیام برنز، جک سولیوان، ایلان گلدنبرگ، ریچارد نفیو و... بیان و تبیین شده است و اساسا آنچنان نیازی نیست که منتظر بمانیم این یکی دو ماه سپری و تیم بایدن در کاخ سفید مستقر شود و پس از آن ببینیم که دموکراتها در قابل ایران چه سیاست و الگوی عملی را در پیش خواهند گرفت.
در این جا با اتکا به 3 متن و اظهارنظر رسمی از سوی اعضای کمپین جو بایدن آنچه او مدنظر دارد را بهصورت خلاصه مرور خواهیم کرد.
اول اواخر شهریورماه گذشته جو بایدن در میانه کارزار تبلیغاتی، طی یادداشتی در CNN برنامه خود در قبال ایران را تشریح کرد. او در این یادداشت با تاکید بر اینکه باید «راه هوشمندانه و حسابشدهای برای سختگیری علیه ایران درپیش بگیریم» نوشت: «اگر ایران به تعهدات دقیق توافق هستهای بازگشت، آمریکا نیز به توافق بهعنوان نقطه شروعی برای دنبال کردن مذاکرات بعدی بازخواهد گشت. ما با متحدانمان برای تقویت و گسترش مفاد توافق هستهای کار خواهیم کرد و همزمان به دیگر نگرانیها نیز توجه خواهیم کرد.» او همچنین در بخش دیگری از این یادداشت آورده است: «ما به تلاشها برای عقب راندن ایران از فعالیتهای بیثباتکننده که دوستان و شرکای ما را در منطقه تهدید میکند، ادامه خواهیم داد. همچنین با استفاده از توافق کمکهای امنیتی آمریکا و اسرائیل که در زمان معاونت ریاستجمهوری من امضا شد، آمریکا از نزدیک با اسرائیل همکاری خواهد داشت تا اطمینان حاصل کند که تلآویو میتواند از خودش در برابر ایران و بازیگران نیابتی آن دفاع کند. ما همچنین به استفاده از تحریمهای هدفمند علیه نقض حقوق بشر در ایران، حمایت این کشور از تروریسم و برنامه موشکهای بالستیک ادامه خواهیم داد.»
دوم در روزهای ابتدایی شهریورماه کاملا هریس، معاون اول جو بایدن در اظهارنظری مواضع دولت آینده آمریکا در قبال ایران را تشریح کرد. او در این خصوص دو نکته موازی با هم را بیان کرد، اول اینکه نخواهند گذاشت ایران به سلاح هستهای دست یابد و دوم اینکه از رژیمصهیونیستی حمایت خواهند کرد. هریس سپس در توضیحات بیشتری با تاکید بر اینکه ایران اقدام بیثباتکنندهای در منطقه دارد، گفت بایدن با متحدان آمریکا برای متوقف کردن ایران تلاش خواهد کرد. معاون اول بایدن همچنین درباره برجام هم تاکید کرد که آنها به این توافق با هدف اصلاح و تقویت آن بازخواهند گشت.
اصلاح برجام، بند غروب و فشار منطقهای
سوم شاید دقیقترین و جزئیترین مواضع کمپین دموکراتها در قبال ایران آن چیزی باشد که ایلان گلنبرگ (مسئول احتمالی پرونده ایران در دولت بایدن) و همکارانش در ماه آگوست منتشر کردند. طرحوارهای که با نام «بازتعامل با ایران» در اندیشکده «مرکز امنیت نوین آمریکا» منتشر شد و بازتاب گستردهای هم داشت.
در این گزارش سیاست بایدن در قبال ایران به چند گام مشخص تقسیم شده است، اول رفع تحریمهای نمادین (و نه بنیادی) مانند تحریم سفر برخی مقامات ایرانی به آمریکا ازجمله محمدجواد ظریف؛ و تاکید شده که این سیاست تا بهار 2021 که انتخابات ریاست جمهوری ایران برگزار میشود ادامه خواهد داشت. مرحله دوم که رایزنی نام گرفته است، تلاش برای یک توافق با همان ایده قبلی «بیشتر در برابر بیشتر» یا آن چیزی که در ایران به آن برجام 2 میگفتند را تئوریزه میکند. توافق مدنظر آمریکا در این مرحله که مربوط به تابستان سال 2021 خواهد بود علاوهبر موضوعات هستهای، موضوعاتی چون فعالیتهای منطقهای ایران را هم دربر خواهد گرفت. در این مقاله گفته شده که آمریکا تمام تلاش خود را خواهد کرد تا همراهی روسیه و چین را نیز در این خصوص داشته باشد. مرحله سوم این مقاله، مذاکرات دومسیره برای رسیدن به توافقهای بیشتر با ایران در ازای گرفتن امتیازات گستردهتر است و البته همزمان توصیه میکند که چگونه آمریکا میتواند بندهای غروب برجام را بلندمدت کند و یا اینکه ضمن حفظ یا گسترش تحریمها وجهه بهتری از خود نشان دهد. همچنین در ادامه این مقاله چگونگی ایجاد شرایطی برای استفاده جامع از فرآیند اسنب بک آمده شده و...
جمعبندی این 3 بخش همچنان که به وضوح مشخص شده این است که اولا تحریمهای ترامپ موثر بوده و لذا امکان تداوم بازی با آنها برای گرفتن امتیازات بیشتر از ایران وجود دارد، ثانیا توضیحی درباره کاهش واقعی و موثر تحریمها در ادبیات و برنامههای بایدن وجود ندارد (که قاعده عقلی هم هست و امری واضح که بایدن فرصت ایجاد شده توسط ترامپ برای فشار به ایران را کنار نخواهد گذاشت) ثالثا حرفی از فروش نفت و انتقال ارز که نیازهای فوری و ضروری ایران است زده نشده و رابعا برنامه بلندمدتی برای فشار به ایران ذیل اجماع بینالمللی تدارک دیده شده که درصورت وقوع احتمالا وضعیت ایران را بهمراتب سختتر از دوران ترامپ خواهد کرد.
میدان سخت مواجهه در 2021
حالا که سیاستهای دولت آینده ایالات متحده در قبال ایران را مرور کردیم، به موضوع اصلی بحث یعنی تحولات درونی ایران در این شرایط میپردازیم. آنچه مسلم است، دموکراتها از همین امروز برنامهریزیهای عملیاتی خود برای حضور در کاخ سفید را انجام دادهاند که یکی از آنها نوع تعامل با ایران است، چنانکه در برنامه منتشر شده ازسوی تیم ایلان گلنبرگ هم توضیح آن داده شده بود. در این خصوص آنها حتما مواضع مقامات ایرانی و علیالخصوص بازتاب پیروزی خود در میان مردم را بررسی خواهند کرد و تصمیمات خود را با آن متناسب میکنند.
در این خصوص اول از همه باید از منظر سیاسی رفتار دولت و رسانههای نزدیک به آن کنترل شود، هرگونه ذوقزدگی و هیجانزدگی که بعضا بهنظر میرسد تصنعی هم باشد، نهتنها تصویری دروغین به طرف مقابل ارائه خواهد کرد که منافع ملی را با تهدید بزرگ مواجه میکند و دشمن را امیدوار به استفاده از اهرم تحریم خواهد کرد. این مساله حتی درصورتیکه فضایی برای مذاکره ایجاد شود، ضربه سنگینی به تیم ایرانی وارد خواهد کرد و عملا آنها را خلعید میکند. نباید فراموش کرد که نشان دادن ضعف در مقابل آمریکاییها در هر حالتی آنها را تشجیع خواهد کرد و بر مواضع قبلی محکمتر، از اینرو حتی در اظهارنظرها نیز باید دقت نظر بیشتری نشان داده شود.
مساله دوم روشن شدن ماجرای ایجاد محدودیت پیش و پس از پیروزی بایدن است که چند روزی هست میان برخی نمایندگان مجلس و کارشناسان اقتصادی به یک بحث مهم تبدیل شده و شائبه دخالت تعمدی دولت در برخی بازارها را ایجاد کرده است. این مساله صرفنظر از شرطی شدن افکار عمومی و بازارها در دوران تصدی حسن روحانی بر قوه مجریه است و متاسفانه ناتوانی دولت در مدیریت بازارها در ایام تحریم است.
بازسازی توازن قوا؛ از هستهای تا اقتصادی
مساله سوم اقدامات جدید و متناسب با فضای تغییر یافته است. هرچند اگر ترامپ هم پیروز میدان بود باید تغییراتی در رفتار سیاسی و حتی میدانی ایران در عرصه برجام دیده میشد، اما اکنون که احتمالا موضوع مذاکره دوباره داغ خواهد شد، باید ایران بهسرعت خود را به نقطهای برساند که همعرض مواضع و اقدامات آمریکا در سالهای اخیر باشد بهگونهای که توازن در طرفین برقرار شود. دولت ایران اگر بتواند تعادلی در این دو کفه ترازو برقرار کند آنگاه خواهد توانست از موضع برابر وارد میدان تعامل با آمریکا شود و از منافع ملی خود دفاع کند، نه اینکه صنعت هستهای را تعطیل کرده باشد و اگر قرار بر مذاکره جدید شد اینبار توان موشکی یا منطقهای خود را روی میز بگذارد. در این خصوص البته پیچیدگیهایی وجود دارد که باید رعایت شود. مرز بین افزودن قدرت چانهزنی با شرایطی که ذیل آن اجماع جهانی علیه ایران ایجاد میشود، بسیار باریک است و لذا انتخاب اقدام و نوع عمل باید با درنظر گرفتن پیچیدگیهای لازم بوده و با دقت بالایی انجام شود. در این خصوص البته رایزنیها با کشورهای همسو هم لازم و ضروری است.
علاوهبر این باید تدبیر ویژهای در این یکی دو ماه برای تقویت اقتصاد کشور صورت گیرد به این معنا که هم شرایط داخلی باثبات شود، هم ذخیرههای ارزی و طلای کشور که پشتوانه ثبات آینده است تقویت شده و هم شبکه دور زدن تحریم بهصورت جدی احیا شود. در این ماهها که احتمالا فشار از ناحیه آمریکا قدری کاهش خواهد یافت، یا حداقل با تمرکز بالای قبلی نخواهد بود، باید شرایطی ایجاد شود که تیم بعدی بداند ایران با یا بدون تحریم میتواند شرایط حیات عادی را داشته باشد و شبکه خنثیسازی تحریم در کنار ارتباط قطعی و غیرقابل خدشه با برخی کشورها از جمله کشورهای همسایه و سپس کشورهایی مثل چین و روسیه متضمن این شرایط است. ناگفته نماند استفاده سریع از ابزارهایی چون مالیاتهای هدفمند که در این سالها مغفول باقی مانده مانند مالیات بر مجموع درآمد از آن دست اقداماتی است که میتواند در کوتاهمدت شرایط را متفاوت کرده و کسری بودجه دولت را تا حدودی کاهش دهد.
اخبار مرتبط: