تاریخ : Mon 09 Nov 2020 - 00:17
کد خبر : 47688
سرویس خبری : سیاست

‍ مذاکره شوخی بردار نیست

احمد دستمالچیان:

‍ مذاکره شوخی بردار نیست

ذاکره، آن هم با امریکا شوخی‌بردار نیست. باید با هوشیاری و بسیار دقیق و حساب شده به مصاف دموکرات‌های موذی و خوش‌خط و خال رفت. اینکه مجددا برویم در اتاق مذاکره و ندانیم چه می‌خواهیم و چه می‌توانیم بدهیم یا طرف مقابل چه به ما خواهد داد، کار عبث و بیهوده و «ضدمنافع ملی» خواهد بود.

به گزارش «فرهیختگان»،  «احمد دستمالچیان» سفیر اسبق ایران در لبنان در یادداشتی با موضوع «مذاکره شوخی‌بردار نیست» ضمن آسیب شناسی مذاکرات برجام، راهکارهایی برای مواجهه با دولت بعدی آمریکا داده است.

 او در بخشی از این یادداشت نوشت:

 نفس مذاکره با امریکا بدون پلان قبلی و بدون هدف‌گذاری کلان مشکلی از ما را حل نخواهد کرد. حداکثر شاید بتوانیم نفت فروخته و به همان سیاست توزیع منابع نابرابر برگردیم.

 باید به این نتیجه قطعی برسیم که آیا مذاکره بدون اینکه بدانیم «چه از ما می‌خواهند و ما چه داریم به آنها بدهیم» یا اساسا «چیزی مانده هست که بدهیم؟»، راه‌حلی برای برون‌رفت از بن‌بست فعلی هست یا خیر.

 باید روی این تاکید مکرر مقام معظم رهبری، بیشتر متمرکز شویم که «ایران دارای توانایی و ظرفیت‌های فوق‌العاده استراتژیکی و ژئوپلیتیکی است» و می‌تواند تاثیرگذاری عمیقی در عرصه سیاست منطقه‌ای و بین‌المللی داشته باشد.

 ما در مذاکرات برجام اولا «بی‌جهت برای به نتیجه رسیدن عجله داشتیم» و کار به این عظمت را می‌خواستیم به هر قیمتی زود به نتیجه برسانیم.

 ثانیا آن‌طورکه باید و شاید از «ظرفیت‌های ملی» در مذاکرات برجام استفاده نشد و لذا از همان اول کشور به «دودستگی و تفرقه» در این امر مهم دچار شد و نتوانست اجماع ملی و نخبگی را به همراه خود داشته باشد.

ثالثا عدم طراحی و پیش‌بینی سازوکار مناسب برای پیاده‌سازی‌های ساختاری حقوقی و بین‌المللی برجام باعث شد به راحتی هیچ قدرتی نتواند آن را به راحتی نابود کند.

 چگونه اینقدر پایه‌های این تفاهم سست بود که با یک اشاره قلم ترامپ فرو ریخت؟ آیا این سوال بزرگی نیست؟ چطور است که «تزامن و تضامن» در بده‌بستان‌ها پیش‌بینی نشده بود؟ چطور است که ما باید همه نقدها را در برابر نسیه‌ها بدهیم و بعد دست‌مان برای مطالبه بسته و خالی باشد. چطور است که این قرارداد نباید جنبه‌های حقوقی بین‌المللی به همراه تضامین مطمئن داشته باشد؟ چرا نباید برجام به عنوان یک معاهده حقوقی به امضای روسای کشورهای ۵+۱ و دبیرکل سازمان ملل به عنوان ناظر و ضامن اجرا می‌رسید و در پارلمان‌های آنان به تصویب می‌رسید؟

 سوال مهم و اساسی دیگر این است که چرا اصلا بده‌بستان‌ها نباید متزامن و تدریجی می‌بود؟ مثلا برای پایین آوردن سطح غنی‌سازی باید فلان دسته از تحریم‌ها برای همیشه لغو شود، با جمع کردن تعداد ابشار فلان اقدامات باید صورت پذیرد، سطح غنی‌سازی را پایین آوردیم. محدودیت‌های شدید نظارتی را پذیرفتیم. کاهش دستگاه‌های شتاب‌دهنده را پذیرفتیم. رآکتور تولید آب سنگین را تعطیل کردیم. در مقابل مابه‌ازای صفر و وعده‌ای پوچ و توخالی و در نهایت بازگشت به تحریم‌های سخت‌تر از قبل. ۱۲ تن اورانیوم غنی‌سازی را که این همه خون دل خورده شده بود را با ثمن بخس دادیم رفت و در مقابل تا به الان به دنبال وعده‌های پوچ اروپایی و امریکایی می‌دویم و قس‌علیهذا. چرا باید این طور باشد؟

 پس مذاکره، آن هم با امریکا شوخی‌بردار نیست. باید با هوشیاری و بسیار دقیق و حساب شده به مصاف دموکرات‌های موذی و خوش‌خط و خال رفت. اینکه مجددا برویم در اتاق مذاکره و ندانیم چه می‌خواهیم و چه می‌توانیم بدهیم یا طرف مقابل چه به ما خواهد داد، کار عبث و بیهوده و «ضدمنافع ملی» خواهد بود.

 بهترین کار برای قبول کردن «بازگشت امریکا به برجام» در دولت بایدن وضع شروط سخت و سنگین باید باشد تا بهای آن را از همان اول گرفته باشیم. به عنوان مثال باید این حداقل‌ها را پیش از بازگشت امریکا به برجام طرف مقابل به انجام برساند:

- لغو کلیه تحریم‌هایی که ترامپ وضع کرده است.
- پرداخت کلیه خسارت‌هایی که در نتیجه تحریم به ایران وارد شده است.
- اجرای مو به موی تعهداتی که در برجام طرف‌های مقابل برعهده گرفته‌اند.
- اخذ تضامین لازم حقوقی و بین‌المللی برای اجرای کلیه تعهدات  به  شکل متزامن

 هرگاه چنین شد ایران می‌تواند بازگشت امریکا به برجام را مشروط بر اینکه فقط در مورد موضوع هسته‌ای باشد، قبول کند. درون مذاکرات بازگشت ایران به شرایط اولیه برجام باید مساوی با اخذ امتیازات سنگین باشد تا بتواند توازن لازم را حفظ کند. اگر غیر از این عمل شود خسارت محض خواهد بود و بار دیگر ایران دچار خسارت‌های سنگین‌تر خواهدشد  و با اجماع‌سازی بین اروپا و امریکا مکانیسم ماشه فعال خواهد شد./ منبع اعتماد