تاریخ : Sun 01 Nov 2020 - 13:41
کد خبر : 47406
سرویس خبری : نقد روز

هزینه 15برابری، مخاطرات زیست‌محیطی

2 ایراد مهم طرح آبرسانی از خلیج‌فارس به خراسان

هزینه 15برابری، مخاطرات زیست‌محیطی

ماجرای انتقال آب در کشور ما همواره با حواشی زیادی همراه بوده است، خصوصا وقتی این انتقال آب از حوضه آبریز و استان دیگر به جای دیگری بوده است. مثال عینی و پرحاشیه آن ماجرای انتقال آب از استان خوزستان به سایر استان‌های کشور است.

به گزارش «فرهیختگان»، مدام با خودم فکر می‌کنم و جوانب مختلف امر را بالا و پایین می‌کنم تا شاید به یک نکته و اقدام مثبت در طول دو دوره ریاست‌جمهوری حسن روحانی برسم، هربار بیشتر از بار قبل، دست‌خالی می‌مانم. واقعا عجیب است، چطور می‌شود هشت‌سال بر یک کشور حکمرانی کرد و بعد از هشت‌سال نتوان هشت مورد، که چه عرض کنم حتی یک مورد اقدام مهم و مثبت و کارگشا از یک دولت نام برد. از وضعیت اقتصاد که چیزی نمی‌گویم، همه از آن مطلعیم، از وضعیت فرهنگ هم که، بگذریم، وضعیت اجتماعی و سیاسی هم که خب اوضاع نابسامان‌تر از همیشه است، در موضوعات مهم مثل سلامت و آموزش هم که حسابی قافیه را باخته‌ایم و حالا بعد از هشت ماه، در رتبه اول کشورهای دارای بیشترین تعداد کشته بر اثر کرونا طبق جمعیت کشور هستیم. آن وقت در یک چنین شرایطی، رئیس‌جمهور از برخی دستاوردهای افتخارآمیز می‌گوید که اگر نیک بنگریم، وجه‌ افتخار آن نه در دستاورد بودن آن و مثبت و مثمرثمر بودن آن که در ضعف و ناکارآمدی آن است. چند روز پیش، هشتم آبان 99، رئیس‌جمهور در آیین آغاز بهره‌برداری از سه پروژه زیربنایی وزارت نیرو طی اظهاراتی خاطرنشان کرد: «احیای دریاچه ارومیه و بهره‌برداری از خط انتقال آب از خلیج‌فارس به فلات قاره ایران دو طرح افتخارآمیز، بزرگ و ماندگار از دولت تدبیر و امید است. احتمالا طی هفته‌های آتی بهره‌برداری از طرح شیرین‌سازی آب خلیج‌فارس و انتقال آن به فلات قاره ایران آغاز می‌شود که درکنار طرح احیای دریاچه ارومیه از طرح‌های بزرگ در دولت تدبیر و امید است.» اگر قرار باشد صرفا اقدامات دولت روحانی در حوزه محیط‌زیست را لیست کنیم، چیزی جز ضعف در آن نمایان نیست؛ از ماجرای احیای دریاچه ارومیه که قبل‌تر چند گزارش در رابطه با آن نوشتیم، ماجرای طرح انتقال آب از خزر به فلات مرکزی که نوشتیم چه انتقادات جدی‌ای به آن وارد است، ماجرای فروش شکار، قتل‌عام پرندگان مهاجر، تعطیلی مدارس طبیعت، عدم اقدام قابل‌توجه در مدیریت و کاهش آلودگی هوا، تعرض به جنگل‌های هیرکانی، عدم‌مواجهه و اقدام مثبت در ماجرای آتش‌سوزی جنگل‌ها و از بین رفتن چندین هزار هکتار از جنگل‌های کشور، شهادت تعداد زیادی از جنگل‌بانان به دلیل عدم‌حمایت و نداشتن امکانات برای اطفای‌حریق و... همه بخشی از کارنامه غیرقابل‌دفاع دولت تدبیر و امید در حوزه محیط‌زیست است. آن وقت چطور می‌شود روحانی با چنین کارنامه‌ای سخن از اقدامات افتخارآمیز در این حوزه می‌زند، الله اعلم!

چالش‌های پیش‌روی طرح انتقال آب از خلیج‌فارس

ماجرای انتقال آب در کشور ما همواره با حواشی زیادی همراه بوده است، خصوصا وقتی این انتقال آب از حوضه آبریز و استان دیگر به جای دیگری بوده است. مثال عینی و پرحاشیه آن ماجرای انتقال آب از استان خوزستان به سایر استان‌های کشور است. یکی از اصلی‌ترین ایراداتی که همواره به مساله انتقال آب در کشور وارد بوده است، عدم‌ارزیابی‌های دقیق زیست‌محیطی و همچنین آسیب جدی به مبدا انتقال آب بوده است. شما کافی است نگاهی به وضعیت آب و آبرسانی در استان خوزستان داشته باشید تا بهتر در جریان این اتفاق قرار بگیرید. منتها با این اوصاف چند سالی است اخباری مبنی‌بر نوع دیگری از انتقال آب آن هم از دریا‌ها به شهرها و استان‌ها مخابره می‌شود. انتقال آب از دریای خزر به سمنان و فلات مرکزی کشور و انتقال آب از خلیج‌فارس و دریای عمان به فلان قاره و استان‌های یزد، اصفهان، خراسان و... . توسعه صنایع و تامین آب موردنیاز آنها، تامین آب موردنیاز کشاورزی، تامین آب شرب، از بین بردن بیکاری و... دلایلی است که دولت برای اجرای طرح انتقال آب از خلیج‌فارس و دریای عمان عنوان می‌کند. ابتدا قرار بود این طرح در استان‌‌های یزد و کرمان اجرایی شود اما حالا زمزمه‌هایی در رابطه با توسعه آن در سایر استان‌ها ازجمله اصفهان، سیستان و خراسان هم به گوش می‌رسد. با این همه گویا هنوز اتفاق شگرفی رخ نداده و همه‌چیز درحال اقدام و انجام است و اصلی‌ترین مشکلی هم که پیش‌روی دولت بوده، عدم‌تامین سرمایه‌گذار برای این طرح بوده است. همواره ایرادات جدی به طرح‌های انتقال وارد بوده است، قبلا هم این را گفتیم، منتها مشخصا در رابطه با این مدل طرح انتقال آب و استا‌ن‌های مبدا چند ایراد اساسی وجود دارد که تا امروز هیچ پاسخ متقن و مستدلی به آنها داده نشده است. یکی از ایراداتی که همواره به طرح‌های انتقال آب به مناطق مرکزی ایران وارد بوده است و متوجه این طرح هم می‌شود، وجود صنایع آب‌بر ازجمله فولاد و تولید سیمان و... است که کارشناسان معتقدند مادامی که این صنایع در مناطق خشک و کویری مرکز کشور وجود داشته باشند، مشکل کم‌آبی در این مناطق پایدار خواهد بود و هیچ طرحی توان مرتفع کردن آن را ندارد. نکته دیگر هزینه‌بر بودن و عدم‌صرفه اقتصادی اجرایی‌کردن چنین طرح‌هایی است. با جست‌وجوی کلیدواژه طرح انتقال آب از خلیج‌فارس به کرات اظهارات روحانی خصوصا در سفرهای استانی برای انجام این پروژه عظیم و پرهزینه را می‌بینید. اما چنین طرحی حتی در خود دولت روحانی هم مخالفانی داشت و دارد. برای مثال عباس آخوندی، وزیر سابق مسکن و شهرسازی در رابطه با اجرای چنین طرحی گفت: «اجرای طرح‌هایی مانند انتقال آب از دریای عمان به داخل سرزمین می‌تواند بسیار گران‌قیمت باشد و از این منظر صرفه اقتصادی ندارد. این طرح از نظر محیط‌زیست معلوم نیست چه شرایطی را به‌وجود می‌آورد. ما نمی‌توانیم سواحل خود را از جمعیت خالی کنیم و به دنبال انتقال آب از دریا به نقاط کویری کشور باشیم زیرا کویر زندگی خود را دارد و باید آباد شود.»

انتقال آب یک راهکار مقطعی است، مشکل اصلی مدیریت منابع آب است

در ارتباط با طرح انتقال آب خلیج‌فارس و دریای عمان به فلات قاره و برخی استان‌های کشور ابتدا با سمیه رفیعی، رئیس فراکسیون محیط‌زیست مجلس شورای اسلامی گفت‌وگو کردیم. او در این رابطه ابتدا به ضعف در مدیریت منابع آب اشاره کرد و به «فرهیختگان» گفت: «درخصوص مساله انتقال آب مخصوصا انتقال آب بین‌حوضه‌ای در کشور مانند انتقال آب از دریای خزر و دریای عمان و خلیج‌فارس به فلات مرکزی صحبت‌های زیادی می‌شود. با این وجود در درجه اول آنچه باید به آن اشاره کنیم این است که متاسفانه در کشورمان در مساله آب یک سیاستگذاری و خط‌مشی واحدی وجود ندارد و متولیان زیادی از وزارت نیرو و وزارت جهاد کشاورزی گرفته تا سازمان حفاظت محیط زیست در این حوزه نظر می‌دهند. در کشورمان برخی‌ها با امنیتی کردن بحث آب این مساله را به حاشیه می‌برند. بنده معتقدم در کشورمان بیشتر از اینکه کمبود منابع آب داشته باشیم، مشکل مدیریت منابع داریم. درواقع ما در کشوری زندگی می‌کنیم که خیلی از مناطق بیشتر از پتانسیل و جمعیت خود دارای منابع آبی هستند، برخی با احداث طرح‌های نامناسب از کمبود شدید آب رنج می‌برند، با این وجود سوال این است که چه کسی مدیریت جامع این منابع را برعهده دارد که متاسفانه باید بگوییم سیاستگذاری واحدی در این حوزه نداریم. کمی شفاف‌تر بگویم ما متاسفانه نمودار جریان آب که ابتدایی و مبنایی‌ترین اطلاعات را درخصوص مدیریت جامع منابع آب به ما نشان می‌دهد، نداریم پس چگونه می‌خواهیم چیزی را مدیریت کنیم و برایش برنامه‌ریزی داشته باشیم که بدیهیات آن را به‌صورت کلی نمی‌دانیم و این در کشوری که همواره آب برایش دغدغه بوده و نسبت به آن مدیریت تمدنی داشته با توجه به پیشرفت‌های فناوری امروزی خسران عظیمی است. بحث انتقال آب شاید در کوتاه‌مدت بتواند مشکل منطقه مقصد را حل کند، اما در میان‌مدت و درازمدت تبعات اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی متعددی به بار می‌آورد. در کشور نمونه‌هایی از انتقال آب را داشته‌ایم که باعث آسیب‌دیدن منطقه مبدا و در درازمدت باعث تخریب منطقه مقصد هم شده‌اند. باید مسائل حوزه آب را در قالب یک بسته شامل بررسی‌های اجتماعی، اقتصادی، زیست‌محیطی، فناوری، هیدرولوژیکی و حتی امنیتی در نظر بگیریم. درمورد انتقال آب بین‌حوضه‌ای تا جایی که امکان دارد نباید این انتقال صورت بگیرد، چون ما الان در کشوری هستیم که همچنان راندمان آبی در بخش کشاورزی 40 درصد است و 60 درصد آب در این بخش در مسیر انتقال آب به اراضی به هدر می‌رود. مثلا سال 97 حدود ۲۸هزار میلیارد تومان در پروژه‌های حوزه آب هزینه شده، با این وجود سوال این است که چرا با وجود این هزینه‌ها هرساله باید وضعیت آب و خاک در کشور بدتر شود و چرا ایران باید کشور اول در حوزه فرسایش خاک باشد؟ عدم‌مدیریت جامع در حوزه آب ریشه تمام اتفاقاتی است که در این مورد مشاهده می‌کنیم. ضرورت تعیین یک متولی واحد در حوزه آب سال‌هاست که باید صورت پذیرد و اگر یک متولی واحد در حوزه آب داشته باشیم خیلی از اتفاقاتی که در این حوزه رخ می‌دهد را شاهد نخواهیم بود.»

لابی‌گری به جای کار کارشناسی؛ دولت در قبال طرح‌های انتقال آب شفاف‌سازی نمی‌کند

رفیعی در ادامه گفت: «دولت در قبال برخی طرح‌های عجیب و غریب همچون طرح انتقال آب خلیج‌فارس و دریای عمان شفاف عمل نمی‌کند و مشخصات جز به جز این طرح مشخص نیست. من در نطق هفته گذشته هم اشاره کردم به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین راهکارها که مبنای برنامه‌ریزی‌ها در کشور باید آمایش سرزمین باشد نه انواع لابی‌گری‌ها. متاسفانه رویه غلطی وجود دارد که به اصل آمایش در مدیریت سرزمینی اعتقادی ندارد و کشور را با مسائل و مشکلات ریز و درشت مواجه می‌کند. سوال بنده به‌عنوان فعال محیط‌زیست کشور این است که گزارش اثرات زیست‌محیطی طرح‌های انتقال آب کجاست؟ این گزارش دست چه کسی است؟ چه شرکتی آن را انجام داده و چه کسی آن را امضا و تایید کرده است؟ در هرحال امروز پروژه‌ای عظیم‌تر از پروژه انتقال آب از خلیج‌فارس و دریای عمان به فلات مرکزی در کشور نداریم؛ بنابراین باید تمام ابعاد آن به‌طور شفاف برای مردم و کارشناسان اعلام شود. در اکثر مواقع نیت و پشت‌صحنه انتقال آب، تامین آب شرب نیست بلکه تامین آب موردنیاز صنعت است و دولت‌ها نیز در این رابطه صحبت نمی‌کنند و سهم موردنیاز هر بخش را شفاف‌سازی نمی‌کنند. واقعیت این است که تامین آب شرب سهم بسیار اندکی از حجم انتقال آب را به خود اختصاص می‌دهد. در کشور حدود ۳3میلیارد مترمکعب پساب تولید می‌شود که از این میزان ۲۸میلیارد مترمکعب آن سهم کشاورزی و پنج‌میلیارد مترمکعب نیز سهم فاضلاب شهری و صنعتی است، با هزینه کمتری از میزان هزینه‌ای که قرار است برای پروژه انتقال آب صرف شود می‌توان تصفیه‌خانه‌های فاضلاب‌های شهری و صنعتی را ایجاد کرد و پساب تصفیه‌شده را در بخش کشاورزی و صنعت به کار گرفت. درکنار اینها ظرفیت عظیم شرکت‌های دانش‌بنیان در حوزه تصفیه پساب‌ها و اساتید و فارغ‌التحصیلان متخصص در این امر می‌تواند ارزش‌افزوده زیادی را برای کشور به ارمغان بیاورد. آمار تصفیه آب در کشورمان درحال حاضر کمتر از  1.2 میلیارد مترمکعب است که بالای ۹۲درصد از حجم فاضلاب تصفیه‌شده نیز مربوط به فاضلاب شهری است. حجم تصفیه فاضلاب شهری تا پنج‌میلیارد مترمکعب قابل افزایش است؛ بنابراین دولت به جای اینکه هزینه کلانی را برای انتقال آب بین‌حوضه‌ای اختصاص دهد می‌تواند روی تصفیه‌خانه‌های شهری سرمایه‌گذاری کند و از آنها در صنایع و حتی در آبیاری فضاهای سبز شهری و... استفاده کند. برای مثال در استان خراسان به گفته مدیر آب و خاک سازمان جهاد کشاورزی استان خراسان رضوی طرحی به نام همیاران آب در این سازمان ارائه شده که در قالب آن قرار بوده درخصوص کاهش مصرف آب آگاهی‌بخشی شود و طبق برآورد صورت‌گرفته نیز در صورت اجرایی‌شدن این طرح میزان صرفه‌جویی آب ۳۵۰میلیون مترمکعب بوده که این میزان صرفه‌جویی۱۰۰میلیون مترمکعب بیشتر از حجم آبی است که پیش‌بینی‌شده از طریق انتقال آب از دریای عمان به مشهد منتقل شود. حجم ضایعات آب مصرفی در استان خراسان رضوی بیش از یک‌میلیارد مترمکعب است و این میزان هدررفت نیز معادل چهار برابر آبی است که قرار است از دریای عمان به مشهد منتقل شود. واقعیت این است که با اصلاح هدررفت آب موضوع انتقال آب می‌تواند آخرین گزینه تامین آب باشد. قرار است برای مواجهه با بحران آب در مشهد ۲۵۰میلیون مترمکعب آب از طریق۱۶۰۰ کیلومتر لوله‌گذاری از دریای عمان به این شهر منتقل شود، برآورد زمان اجرای این انتقال حداقل ۱۲ تا ۱۴ سال است و برآورد ارزی و ریالی آن نیز ۶۰هزار میلیارد تومان بوده که منطقی‌تر آن ۱۰۰هزار میلیارد تومان است و این درحالی است که هزینه اجرای طرح همیاران آب هشت‌هزار میلیارد تومان و برآورد زمان اجرای آن هفت سال بوده است. در هرحال با این وضعیت می‌توان نتیجه گرفت جریان‌هایی پشت قضیه انتقال آب در کشور وجود دارد و این جریان‌ها سعی می‌کنند موضوع آب را امنیتی جلوه دهند.»

نان جریان‌های موافق سدسازی و انتقال آب در کم‌آبی است

رئیس فراکسیون محیط‌زیست مجلس شورای اسلامی در پاسخ به این سوال که اجرای طرح‌های انتقال چه آورده‌ای برای دلالان در حوزه‌های مختلف خصوصا دلالان زمین دارد، گفت: «اکثر طرح‌های انتقال آب به نام تامین آب شرب و به کام صنعت اجرا می‌شوند. مثلا پروژه انتقال آب خلیج‌فارس به فلات مرکزی که مسافت خیلی زیادی هم از آن اجرا شده به اسم تامین آب شرب است، اما هدف نهایی آن تامین آب مصرفی سه صنعت کویری است و بخش زیادی از هزینه اجرای این پروژه را همین کارخانه‌ها تامین می‌کنند. وجود جریان‌های مدافع سدسازی و انتقال آب در کشورمان یک واقعیت است و نان این جریان‌ها هم در دامن زدن به بحران آبی کشور است. بحث پروژه‌های انتقال آب از دولت‌های اصلاحات و دولت احمدی‌نژاد مطرح بوده و تصویب طرح انتقال آب خزر به سمنان در دوره احمدی‌نژاد اتفاق افتاد که با فشار‌های کارشناسان محیط‌زیستی لغو و مجدد در دولت فعلی مطرح شد. پس این نکته نشان می‌دهد منافع پشت‌پرده عده‌ای تمامی دولت‌ها با هر گرایشی را آلوده کرده و آنها اهداف شوم خود را حتی با نابودی محیط‌زیست و اقتصاد مردم دنبال می‌کنند؛ نمونه‌های دیگری در کشور نیز در حوزه محیط‌زیست وجود دارد که مثال بارز آن طرح گردشگری آشوراده است که سرمایه‌گذار آن از دولت هاشمی تا دولت روحانی یک نفر بوده که خوشبختانه با پیگیری‌های فعالان حوزه محیط‌زیست و درایت قوه قضائیه این طرح مخرب را متوقف نگه داشته‌اند. در طرح‌های انتقال آب این یک اصل است که زمین‌های مسیر انتقال ارزش‌افزوده بالایی پیدا خواهند کرد و قطعا این طرح نیز مستثنی نخواهد بود و شائبه‌ای که مطرح می‌فرمایید، بیشتر شبیه واقعیت است تا شائبه و باید با کمک فعالان و دلسوزان محیط‌زیست جلوی این‌گونه طرح‌های مخرب گرفته شود.»

نگاه دولت در طرح‌های انتقال تک‌بعدی است و به اکوسیستم‌ها توجه نمی‌کند

رفیعی در پایان و با اشاره به ملاحظات زیست‌محیطی اجرای طرح انتقال آب از خلیج‌فارس و دریای عمان خاطرنشان کرد: «در علم محیط‌زیست باید به فرآیند‌ها به صورت اکوسیستمی نگاه کنیم. یکی از مشکلات طرح انتقال آب خلیج‌فارس و دریای عمان به فلات مرکزی این است که نگاه بخشی دولت در زمینه انتقال آب باعث شده تا بقیه شبکه اکوسیستم دیده نشود و همین عامل باعث می‌شود اتفاقات زیادی از جنس محیط‌زیستی بیفتد و عواقب آن نیز قطعا تبعات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی را به وجود می‌آورد و در این بین هم مردم متضرر می‌شوند. انتقال آب به فلات مرکزی باید با ملاحظاتی اجرا شود، اولین ملاحظه برای اجرای این پروژه ملاحظه اقتصادی است به این معنا که این انتقال آب از مبداء به مقصد باید به صرفه باشد. با وجود این اگر از کسانی که به دنبال اجرای طرح انتقال آب هستند بپرسیم این طرح چقدر اقتصادی است احتمالا می‌گویند ما حساب کتاب کرده‌ایم و قطعا اقتصادی است و این درحالی است که اصلا این‌طور نیست، چون دوستان در محاسبات خود اکوسیستم و اقتصاد محیط‌زیست را محاسبه نکرده‌اند. باوجود مخالفت‌هایی که نسبت به این موضوع و برخی موضوعات زیست‌محیطی دیگر در دولت‌های قبل در سازمان محیط‌زیست وجود داشته، اما خیلی از این موضوعات همچون موضوع انتقال آب خزر به سمنان و سد فنیسک و صدور مجوزهای بی‌ضابطه برای شکار همچنان درحال اجرا شدن هستند. در هرحال این رویه‌های غلط ناگزیر باید اصلاح شوند و اگر اصلاح نشوند مردم گریبان مسئولان آن را می‌گیرند و آنها را فراموش نخواهند کرد. برخورداری از محیط‌زیست سالم جزء حقوق عامه است و مورد مطالبه آنهاست. باید به این حق مسلم مردم احترام گذاشت و آن را اجابت کرد.»

با یک‌پانزدهم هزینه این طرح می‌توان مشکل آب خراسان را حل کرد

در ادامه با محمد درویش، فعال و پژوهشگر محیط‌زیست در رابطه با این طرح انتقال آب گفت‌وگو کردیم و او به «فرهیختگان» گفت: «از بین تمام طرح‌های سازه‌ای که وزارت نیرو اجرا می‌کند، یعنی سدسازی‌ها، طرح‌های انتقال آب بین‌حوضه‌ای و طرح‌های انتقال آب خزر، عوارض محیط‌زیست طرح انتقال آب از دریای عمان از همه کمتر است، چون محلی که قرار است این دستگاه‌ها نصب شود در گواتر و متصل به اقیانوس هند است، عوارض محیط‌زیستی با توجه به حجم غیرقابل‌مقایسه اقیانوس هند با دریای عمان و خلیج‌فارس کاملا قابل صرف‌نظر کردن است. از نظر محیط‌زیستی و پسابی که وارد اقیانوس می‌شود نسبت به بقیه طرح‌ها کاملا قابل صرف‌نظرکردن است. به‌خصوص اینکه در طرح‌های انتقال آب بین‌حوضه‌ای شاهد ناآبادانی یک منطقه به بهای آبادانی منطقه دیگر هستیم. تنش‌های اجتماعی ایجاد می‌کند و کلی مشکلات جدی ایجاد می‌شود. منتها بحث ما اتفاقا در طرح انتقال آب دریای عمان به ایران مرکزی، خراسان رضوی و مشهد بحث محیط‌زیستی نیست یعنی بحث محیط‌زیستی کمترین بحث است. بحث این است که چیزی حدود 210هزار میلیارد تومان هزینه کنند تا آب را به مشهد برسانند، درصورتی که می‌توانند با حدود یک‌پانزدهم این رقم پساب خود استان خراسان رضوی را تصفیه و استفاده کنند. زباله را مدیریت کنند که شیرآبه تولید نکند و سفره‌های آب زیرزمینی را از بین ببرد. از ضایعات بخش کشاورزی در خراسان رضوی که یکی از مهم‌ترین تولیدکنندگان کشاورزی ماست و 30 درصد محصولات آن به‌دلیل نداشتن سردخانه کافی، تکنیک‌های غلط بسته‌بندی محصولات و رساندن آن به فروشگاه‌ها در شهر، نداشتن سیلوی لازم و دپوی غلط از بین می‌رود را درمان کنند. به مراتب می‌توانیم از این پول در حوزه‌های خیلی مهم‌تر دیگری استفاده کنیم. اگر می‌توانستیم این پول را صرف ارتقای وزارت آموزش و پرورش کنیم که معلمان با اشتیاق خود را معلم کنند، با استعدادترین آدم‌های این کشور معلم شوند و آنها نسل آینده را تربیت کنند به مراتب مزیت اقتصادی بیشتری دارد. اینکه بگویند سرمایه‌گذار و پول داریم و این کار را می‌کنیم و نگرانی نداشته باشید، اتفاقا نگرانی ایجاد می‌کند. چرا در کشوری که ادعای سومین سدساز دنیا را دارد هنوز 14میلیون نفر زیر خط فقر زندگی می‌کنند و بسیاری از مدارس ما در بلوچستان کپری است و فرزندان ما در مناطق سیستان‌وبلوچستان به‌خاطر استفاده از آب آشامیدنی تمساح دست آنها را قطع می‌کند. این چیزهایی که در کشور اتفاق می‌افتد همه نشان‌دهنده این است که ما متاسفانه روی حوزه فرهنگ و آموزش کار جدی انجام ندادیم و فکر کردیم با غلبه تفکر سازه‌ای می‌توانیم مشکلات خود را حل کنیم. علاوه‌بر اینها این نکته موردتوجه است. چرا به سمت استقرار صنایع پرمصرف فولاد، لاستیک، سیمان می‌روید و بعد می‌گویید آب کمی داریم و آب از خلیج‌فارس به شمال کشور بیاوریم. چرا سراغ آن نوع تولیدات ثانویه نرویم که اتفاقا وابستگی معیشتی به منابع آب و خاک ندارد؟ چرا به سمت استیصال انرژی‌های خورشیدی و بادی نرویم؟ چرا به سمت توسعه زیرساخت‌های بوم‌گردی و گردشگری نرویم که متناسب با طبیعت این سرزمین است؟ چرا به سمت این نرویم که از مزیت‌های ایران برای دسترسی به آب‌های آزاد برای جمهوری‌های آسیای میانه استفاده کنیم؟ اینها می‌تواند پول پایدار برای کشور به ارمغان بیاورد، نه اینکه سرمایه‌های ارزشمند خود را صرف غلبه تفکر سازه‌ای کنیم و یک شرکت‌هایی از این میان نان دربیاورند.»

احیای دریاچه ارومیه و طرح‌های انتقال موفقیتی نداشته که مایه افتخار باشد

درویش به محل تامین پول و اعتبارات اجرای این طرح اشاره کرد و گفت: «پرس‌وجو کنید که چطور این 210هزار میلیارد را تامین خواهند کرد، عده‌ای در خراسان رضوی زمین‌ها را در مناطق بیابانی و خشک هکتاری خریداری کردند و منتظر هستند آب بیاید و متری بفروشند. فقط با دلالی زمین این پول تامین می‌شود. من به‌عنوان شهروند مسئولیت‌پذیر باز آرزوی خریدن زمین و خانه و مسکن را دارم. روحانی از افتخارآمیز بودن دو طرح احیای دریاچه ارومیه و طرح انتقال آب از دریای عمان و خلیج‌فارس گفت. خب وقتی سه سال حوضه آبخیزی این دریاچه تحت بهترین دوره ترسالی خود در طول نیم‌قرن اخیر بوده است چگونه می‌توان قضاوت درستی کرد؟ اتفاقا با توجه به اطلاعاتی که سازمان هواشناسی داده است با یک‌سال بارندگی پایین‌تر از نرمال در دریاچه ارومیه روبه‌رو خواهیم بود و شما می‌فهمید تمام هنر این آقایان کجا خود را نشان می‌دهد. برای قضاوت درخصوص عملکرد در حوزه دریاچه ارومیه باید اجازه دهیم آب به تراز نرمال دریاچه ارومیه برسد. الان تا تراز نرمال دریاچه ارومیه که این آقایان قول داده‌اند، بیش از 70درصد فاصله است. یعنی در بهترین شرایطی که اینها کار کردند توانستند حدود پنج‌میلیارد مترمکعب آب در دریاچه ارومیه منتقل کنند که الان حدود سه‌میلیارد مترمکعب هم آب ندارد. درصورتی که تراز نرمال 20میلیارد مترمکعب آب است. چگونه وقتی چنین شرایطی وجود دارد آن را به‌عنوان بهترین دستاورد خود معرفی می‌کنید؟ چرا مخاطب و مردم را این میزان دست پایین می‌گیرید؟ درمورد طرح انتقال آب از دریای عمان الان چه کاری صورت گرفته است؟ هیچ کاری انجام نشده و تنها یک کلنگ زدید و این را جزء دستاورد مهم خود می‌دانید؟ دستاورد مهم این است که به تاب‌آوری سرزمین کمک کنید. شما نرخ خشونت‌ورزی را کاهش دهید، میزان ورودی به زندان‌ها کاهش یابد، میزان افسردگی و نزاع در هر 100هزار نفر کاهش یابد. اینها نشان‌دهنده تاب‌آوری یک جامعه است. شما که ادعای اسلام دارید چرا این اقدامات را انجام می‌دهید؟ اگر بخواهیم مشکل کمبود آب در بلوچستان را کم کنیم، به اندازه کافی بلوچستان آب دارد ولی کیفیت ندارد و به‌راحتی با چند دستگاه آب‌شیرین‌کن و با یک بودجه حدود 40میلیارد تومانی می‌توانیم مشکل آب مردم بلوچستان را حل کنیم و مساله این آقایان حل مشکل آب مردم بلوچستان نیست، دنبال این هستند که دلالی زمین کنند و قیمت زمین را افزایش دهند و با پول این زمین‌ها بتوانند هزینه‌های این طرح‌ها را تامین کنند و یک‌سری صنایع پرمصرف ایجاد کنند که هیچ یک از کشورهای پیشرفته دیگر حاضر نیستند آنها را در کشور خود داشته باشند مثل سیمان، فولاد و آهن چون در آن کشورها ارزشگذاری اقتصادی اتفاق افتاده است و قیمت نهاده‌های انرژی واقعی است، اگر یک کارخانه‌ سیمان بخواهند بزنند آنقدر آلودگی هوا، خاک، زمین و مالیات دارد که برای او به صرفه نیست، ولیکن در کشور ما آلودگی هوا و خاک و آب جزء ارزش‌ها و سرمایه‌گذاری‌ها محسوب نمی‌شود و به راحتی فکر می‌کنند این توجیه اقتصادی دارد که ما اینجا کارخانه سیمان، فولاد و... تاسیس کنیم. چرا باید این اشتباه را انجام دهیم؟ گفته می‌شود اجرای این طرح‌ها به رفع معضل بیکاری کمک می‌کنند، این مثل دوپینگ است، ممکن است در کوتاه‌مدت این طرح‌های لوله‌گذاری و سازه‌ای مشکل بیکاری را حل کند همان‌طور که وقتی سومین سدساز جهان شدیم مشکل بیکاری حل شد؟ در مقطع کوتاهی کارگاه‌های سدسازی جمعیتی را سرکار می‌آورد اما بعد همه بیکار می‌شوند.

 * نویسنده: ابوالقاسم رحمانی، دبیرگروه جامعه