به گزارش «فرهیختگان»، اواخر مهرماه هرسال، بازار انتشار نشریات دانشجویی به دوران رونق خود نزدیک میشد. امسال اما شیوع کرونا و تعطیلی دانشگاه و البته تغییر زمان ورود نودانشجویان به دانشگاهها همه دستبهدست هم داده تا آن شور و حرارت با سرعت کمتری به فضای نشریات برگردد؛ هرچند هنوز هم کم نیستند فعالان حوزه نشریاتی که با دغدغه مشغول تولید محتوا و آمادهسازی نشریات هستند. ظهور نشریات جدید در بسیاری از دانشگاهها هم موید همین موضوع است. اینروزها برای اهالی نشریات دانشجویی از جنبهای دیگر هم مورد اهمیت است. انتخابات نمایندگان مدیران مسئول نشریات دانشجویی دانشگاههای مختلف درحال برگزاری است و در همین هفته اخیر، دانشگاه پیامنور این انتخابات را برگزار کرد. هفته آینده نیز انتخابات برخی دانشگاههای دیگر مانند خوارزمی و علم و صنعت برگزار خواهد شد.
این هفته هم در گزیدهخوانی «فرهیختگان» بهسراغ نشریات منتشرشده درطول روزهای گذشته رفتیم و گلچینی از مطالب این نشریات را برای شما آماده کردیم که در ادامه میخوانید.
مترو به دانشگاه خوارزمی میرسد یا نه؟
یکی از نشریات دانشجویی که این هفته در گزیدهخوانی نشریات روزنامه «فرهیختگان» به شما معرفی میکنیم، نشریه «گفتمان» ارگان رسمی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه خوارزمی است. گفتمانیها در شماره دویستوچهلوششم خود که در روزهای اخیر منتشر شده به سراغ یک سوژه صنفی رفتند و مساله احداث ایستگاه مترو در این دانشگاه را محل نقد و بررسی قرار دادند. عنوان یا تیتر اصلی این شماره خروج از مترو است که همراه با تصویرسازی سادهای از ایستگاه مترو با نام این دانشگاه به چاپ رسیده است. جدل بیهوده به نفع کرونا، ما در پنجاه سال آینده، بغضهای خاموش کارگران و مصممباش، قویباش، ازجمله مهمترین مطالب منتشرشده در شماره جدید گفتمان است. علی عباسیان نویسنده مهمترین مطلب این شماره نشریه گفتمان، در ابتدای یادداشت خود مینویسد: «قبل از اینکه این مطلب را بخوانیم و چیزی از قصه ایستگاه مترو دانشگاه خوارزمی بدانیم، اگر همین دو سه کلمه عنوان را گوگل کنیم متوجه اخبار گوناگون و جنجالی حول آن خواهیم شد. دانشگاه خوارزمی بهعنوان اولین و پرقدمتترین مرکز آموزش عالی کشور که حالا جشن ۱۰۰سالگیاش را هم پشتسر گذاشته، دارای ۱4۰۰۰ دانشجو، 5۰۰ عضو هیاتعلمی و حدود 9۰۰ کارمند است که واحد کرج آن، در یکی از شلوغترین و پرحاشیهترین محلههای آن از لحاظ ترافیکی، فرهنگی و اجتماعی یعنی محله حصارک واقع شده است. این دانشگاه قطب علمی بدون منازع و از سرمایههای اجتماعی استان البرز، دارای دستاوردهای بسیاری در حوزههای مختلف علمی، پژوهشی، اقتصادی، فناوری و... است که به دلیل ارتباط مستمر با واحد تهران، روزانه دارای هزاران سفر، بین این دو کلانشهر است.»
او با تشریح تلاشهایی که برای رسیدن مترو به این دانشگاه تا الان اتفاق افتاده، مینویسد: «از اینجای این رنجنامه روی صحبتم تنها با خودمان است. باید بگویم این گره تنها به دست ما دانشجویان باز خواهد شد! تنها ما هستیم که از همه اقشار دانشگاهی مستقلتریم و دلسوز واقعی دانشجو و دانشگاهیم! این تنها ما هستیم که میزی نداریم که بخواهیم برای حفظ آن ملاحظهکاری کنیم یا بترسیم! این تنها ما هستیم که آیندهنگریمان به دور از منافع شخصی با شاخصههای علمی، پاک و با دورنگاهی دقیق توام شده است. این تنها ما هستیم که حاضریم تا پای هر چیزی برویم ولی از احیای حق دست برنداریم. آنچه تاکنون مانع به سرانجام رسیدن این مطالبات بود، ملاحظات و ریسکناپذیری برخی مسئولان، چه در این سوی مطالبه و چه در آن سوی مطالبه بود! پیش خودشان لابد میگفتند: چرا ما چنین کاری کنیم و هزینهاش را بپردازیم، بگذاریم برای نفرات بعد که بر این صندلیها مینشینند. آنچه مانع احداث ایستگاه خوارزمی است نه مشکلات فنی است و نه نبود بودجه و نه اینکه ضرورتی نباشد، بلکه نبود یک صدای محکم، واحد و دائم است تا این مطالبه را به مرحله عمل برساند!»
کرونا همان چیزی است که خیلی وقت بود دنبالش بودیم!
هشتصدوشصتویکمین شماره روزنامه «شریف» هم در روزهای گذشته منتشر و توزیع شد. «بنویس از ما، بنویس» تیتر روی جلد شماره جدید روزنامه شریف است که به بررسی وضعیت نشریات و کمیته ناظر بر نشریات دانشجویی اختصاص دارد. حاشیه، از آغاز تا انجام، حواشی فیزیک ۲ در اولین ترم کرونایی، گرهی که با شفافیت و مشارکت عمومی باز میشود، همایش «کلاف سردرگم ارزیابی اثرات محیطزیستی در ایران و کار دانشجویی این نیست ازجمله مطالب شماره جدید روزنامه شریف است. گوگل دنیای بازی را هم میخواهد، گوگلاستادیا چیست؟، شوتت چند؟، پای یادگیری ماشین و هوش مصنوعی به فوتبال هم باز شد، مهندس روی نیمکت، پاییز که میشه و از خانه جدا افتادهایم عنوان مطالب دیگری است که در شماره ۸۶۱ روزنامه شریف منتشر شده است. «مگر همین را نمیخواستیم؟» عنوان سرمقاله این شماره از روزنامه شریف است که خواندن آن خالی از لطف نیست. محمدجواد شاکر مینویسد: «ژندهپوش وارد میشود، جایی خالی در مجلس مییابد و در آن جای میگیرد که از قضا کنار مردی ثروتمند است. مرد ثروتمند جامه خود را جمع کرده و خود را به کناری میکشد. پیامبر(ص) مرد ثروتمند را بابت این رفتار مورد عتاب قرار میدهد و او هم که متوجه اشتباهش نزد رسول خدا(ص) شده میگوید حاضر است نیمی از داراییاش را به جبران این اشتباه به مرد فقیر ببخشد اما مرد فقیر این هدیه را رد میکند، چراکه به قول خودش میترسد او هم گرفتار غرور شود و روزی با برادر مسلمانش همین برخورد را داشته باشد. حکایت بالا را احتمالا شنیدهاید. دوروبرمان بگردیم مصداقش را هم زیاد پیدا میکنیم؛ مغازهداری که روی شیشه مغازه مینویسد «لطفا آدرس نپرسید»، استادی که برایش سخت و سنگین است به سلام دانشجویی که در راه دیده جواب دهد، کارمندی که میلی به راه انداختن کار اربابرجوع ندارد، همکار و آشنایی که از دستدادن و گرمگرفتن با همکار و آشنایش طفره میرود، رفیقی که راهش را کج میکند تا با رفیقش هممسیر نشود، فامیلی که حوصله میهمانیهای خانوادگی را ندارد و ترجیح میدهد کل عید را بنشیند کنج خانه ولی سری به اقوام نزند. مثال زیاد است، شاید در این مثالها، فقر و غنا مطرح نباشد ولی باز هم یکی از ما خوش ندارد یکیدیگر را از نزدیک ببیند و حتی در حد یک سلاموعلیک لطفش را به او برساند. همه اینها برای من، همان جامه جمع کردن و خود را به کناری کشیدن است که شاید فقط چهره عوض کرده. کرونا برای همهمان غم داشته و آرامش تر شدن گلو با آب خوش را ازمان گرفته ولی کمی دقیقتر و ریزبینتر که ببینیم و فکر کنیم، برخی چیزهایی که ازمان گرفته دقیقا همان چیزهایی بودند که خودمان خیلی وقت بود نمیخواستیمش. مگر خوشمان نمیآمد ارتباطمان با خیلی از آدمها کم شود؟ مگر تعامل اجتماعی با آدمها برایمان سخت نبود؟ مگر نمیخواستیم غوطه بخوریم در دنیای خودمان و آب بردن جهان کاری به خواب ما نداشته باشد؟ مگر مجازی برایمان شیرینتر و حقیقیتر از حضوری نبود؟ مگر شهروند و دولت الکترونیک دلمان را نربوده بود؟ مگر فکر نمیکردیم بیرون رفتن و قرار حضوری گذاشتن و همین روزمرگیهای ساده اتلافوقت است؟ خب، کرونا همینها را از خیلیهایمان گرفت و چیزی را به ما هدیه داد که در رویایش بودیم. شاید چون ناگهان مثل سطل آب یخ روی سرمان خالی شده، صرفا شوکه شدهایم و در باطن دوستش داریم ولی به هرحال این همان چیزی است که خیلی وقت بود دنبالش بودیم، نوشجانمان.»
واکاوی اخراج آمریکاییها از منطقه در جبهه واحد
«جبهه واحد» یکی از نشریات خوب دانشجویان شیرازی است که اگرچه بهصورت گاهنامه و با فاصله زمانی منتشر میشود، اما از جنبههای مختلف، کیفیت خوب و حتی فراتر از یک نشریه دانشجویی دارد. شماره جدید این نشریه با تصویر حاجقاسم سلیمانی و با تیتر اخراج در روزهای اخیر منتشر شد که به صورت تلویحی به اخراج پایگاهها و حضور آمریکاییها از منطقه اشاره دارد. مقاومت؛ راه اخراج آمریکا از منطقه، اخراج آمریکا از منطقه؛ سیاست راهبردی ایران، زدی ضربتی؛ موشکی نوشکن!، حاجقاسم یک اندیشه است، برخورد کشتی استکبار جهانی به کوه مستحکم مقاومت، ترور یک فرد یا یک عقیده جهانی؟، پیامی به جوانان مقاومت، اهمیت اخراج آمریکا از غرب آسیا در روند پاکسازی و انهدام صهیونیسم، راهبردی نرم برای انتقام سخت و ما مشغول گردوبازی هستیم! ازجمله مطالب شماره جدید نشریه جبهه واحد است که در کنار مطالب فارسی، مطالبی هم به زبان عربی دارد. نرجس حریری، مدیرمسئول نشریه جبهه واحد و دانشجوی کارشناسی زبان و ادبیات عرب دانشگاه شیراز در سرمقاله این نشریه مینویسد: «آمریکاییها در هر دورهای از حیات انقلاب اسلامی ایران بارها سعی کردهاند برای تضعیف و براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران از طریقهای مختلف در حوزههای مختلف امنیتی، نظامی، سیاسی و اقتصادی وارد عمل شوند. آمریکا تمام تلاش و امکانات خود را برای نابودی نظام اسلامی بهکار گرفته است که این، نشان از دشمنی عمیق و کینه سنگین آمریکاست. همچنین ریشه این دشمنی، صبحگاه سیزدهم دیماه سال 99 توانست سپهبد سردار قاسم سلیمانی را به شهادت برساند. اما حضور گسترده مردم در مراسم تشییع پیکر ایشان از یکسو نشانه شخصیت محبوب و مردمی ایشان و از سوی دیگر دلیلی بر وحدت ملی مردم در برابر دشمنان خارجی است. گویی جمهوری اسلامی دوباره متولد شده است. اما پاسخ به جنایت آمریکا در به شهادت رساندن حاجقاسم سلیمانی و ابومهندس با یک عملیات نیست و حمله موشکی ایران به پایگاه عینالاسد که هیبت آمریکا را درهم شکست، تنها گوشهچشمی از انتقام سردار بهشمار میرود بلکه انتقام یک سیر و مسیر طولانی است که باید به بیرون راندن آمریکا از منطقه غرب آسیا منتهی شود. ایران و کشورهای منطقه توان اخراج آمریکا از منطقه را دارند که این مبتنیبر تجربه مقاومت ۴۰ ساله است؛ نه مبتنیبر شعار و حرف. امروز منطق ما اقتدار است. مکتب امام خمینی(ره) در جمهوری اسلامی ایران شخصی مانند حاجقاسم را تحویل داد. شجاعت، فروتنی، خلوص نیت و ولایتپذیری محض سردار، وی را به چهره بینظیر در تاریخ جهان اسلام تبدیل کرد و بدون شک وی، الگوی تمامعیاری برای جوانان خواهد بود.
امروز جوانان نسل سوم و تربیتیافته مکتب انقلاب و رهبری، ادامهدهنده راه این شهید بزرگوار هستند و یقینا پرچم مقاومت هیچگاه زمین نخواهد افتاد.»
بررسی تاثیرات اقتصادی کرونا بر اقتصاد خانوادهها در تسنیم جدید
«تسنیم» یکی از نشریات دانشگاه شاهد این روزها به ایستگاه دویستوچهارم خود رسیده است. «چگونه مجازی شدن دانشگاه زندگی تحصیلیمان را تغییر داد؟» عنوان اصلی شماره جدید تسنیم است و در کنار آن مطالبی با عناوین سفره خالی، سهم اشتغال خرد از مدیریت بحران، این ترم چقدر وام میدهند و با آن چه چیزهایی میتوان خرید؟ و سیر تا پیاز تفنگ بادی آمریکا موسوم به مکانسیم ماشه به چشم میخورد. شبنم اسلامی یکی از دانشجویان دانشگاه شاهد در یادداشت خود به بررسی وضعیت اقتصاد خانوارها در ایام کرونا پرداخته و مینویسد: «این روزها که بازار هشتگها و کمپینها داغ است، میان شعارهای «کرونا را شکست میدهیم»، «با کرونا سازش میکنیم» و... شعاری است که ذهن ما را درگیر کرده است. میگویند در خانه بمانیم. در خانه بمانیم تا ویروس ناخوانده قلدر نتواند کشور را غارت کرده و انسانها را به تاراج ببرد. نکتهای که در این میان مطرح میشود آن است که چند درصد از مردم میتوانند در خانه بمانند و مبتلا به کرونای معیشتی نشوند؟» او پس از بررسی و تشریح شرایط اقتصادی در جمعبندی یادداشت خود اینگونه آورده است: «راهحلهایی بهتر از بسته معیشتی اکنون بیشتر از ۶ماه از هجوم کرونا به اقتصاد کشور میگذرد، اما هنوز تدبیری اساسی برای خروج کشور از این منجلاب و نجات اشتغالهای خرد نشده است. در کنار طرحهای خداپسندانه مردمی که کمابیش همه ما شاهد وقوع آن در سراسر کشور هستیم و برای استمرار و تداوم آن، طبق صحبتهای رهبر انقلاب باید تلاش کنیم. کارهایی مثل کمک به ورود اشتغالهای خرد به شغلهای مجازی که این روزها بازار داغی هم دارد، شاید مشکلگشا باشد. خیلی از این دستفروشانی که در مترو یا کنار خیابانها با آنها مواجه میشویم بهراحتی با اعطای وام خرید تلفن همراه هوشمند و کمکهزینه بستههای اینترنتی توسط دولت، میتوانند به خرید و فروش و حتی آموزش تولیداتشان در فضای مجازی بپردازند. با اعطای وام و تمرکز روی تبدیل اشتغال غیررسمی به اشتغال مجازی، میتوان در جهت ثبت این مشاغل جزء اشتغال رسمی هم گام برداشته و به این شکل، موجب بهرهمندی از مزایای مشاغل رسمی و بیمه و... شوند. لنین چه خوب گفت: «چهبسا دههها بگذرد و هیچگونه اتفاق خاصی رخ ندهد، ولی گاهی در عرض چند هفته، شاهد وقوع اتفاقات و رویدادهایی باشیم که برای رخداد آنها، دههها زمان لازم است.» امید است آن چند هفتهای که لنین از آن حرف میزند، بهزودی رقم بخورد تا یکبار هم که شده، دولت برای دستگیری از قشر کمبضاعت، در مدیریت کشور، به توان مدیریت بحران خود تکیه کند و ابتلای کشور به کرونا، بستری برای خروج از مشکلات اقتصادی و فرصتی برای توجه بیشتر به اشتغال خرد ایجاد کند.»
تحلیلهای دانشجویان دانشگاه تهران از تحولات اخیر منطقه در بهمن 57
«بهمن 57» یکی از نشریات دانشجویی جدیدالانتشار در دانشگاه تهران است که به صاحبامتیازی بسیج دانشکده حقوق و علومسیاسی این دانشگاه منتشر میشود. این هفته شماره دوم این نشریه با تصاویری از ترامپ و بایدن، دو نامزد ریاستجمهوری آمریکا و تیتر «غلط اندر غلط» به چاپ رسید و مناظره این دو نامزد که حواشی مختلفی هم داشت، تحلیل شده است. «و سیهروی شود آنکه در او غش باشد» عنوان یکی دیگر از مطالب این نشریه است که به بررسی روابط اخیر اعراب و رژیمصهیونیستی پرداخته و «دوست دیروز، بلای امروز» عنوان مطلب دیگری است که در نشریه منتشر شده است.
فاطمهسادات سجادی در یادداشت خود به بررسی تحولات اخیر منطقه پرداخته و درخصوص عادیسازی روابط برخی کشورهای عربی با رژیم غاصب صهیونیستی اینگونه مینویسد: «عادیسازی روابط امارات و بحرین با اسرائیل، خبری بود که در دوماه گذشته، هرچند توسط رسانههای جریان اصلی و سرسپردگان داخلی کمرنگ جلوه داده شد، اما مغفول نماند. با نگاهی واقعبینانه به سابقه شیخنشینهای خلیجفارس، درمییابیم که عادیسازی روابط با رژیمصهیونیستی و پایمال شدن غیرت اسلامی و عربی نسبتبه فلسطین، سالها پیش اتفاق افتاد؛ شاید بتوان گفت از همان روزی که انورسادات، میراث مبارزاتی عبدالناصر را با توافقی ننگین زیرپا نهاد. از همان روزها روشن بود راهی که مصر درپیش گرفته است؛ راهی که اردن درپیش گرفت، چراغ راه سایر دول عرب خواهد شد؛ راهی که علیالظاهر صلح و سازش بود، اما تاریخ نشان داد اردن و مصر برای این سازش کم هزینه پرداخت نکردند!»
او در این یادداشت تحلیل خود را برمبنای رویدادهای مختلف ماههای اخیر ارائه میدهد و در پایان اینگونه جمعبندی میکند: «توجه به چند نکته در این میان ضروری است؛ پرهیز از بیتوجهی و غفلت به مساله خیانت سران دولتهای عربی منطقه، مسالهای است که هوشمندی ملتها را میطلبد. معالاسف خواب غفلت سرزمینهای اسلامی با بحران کرونا همزمان شد و مانع از بروز واکنشهای جدی در جهان اسلام گردید. در این میان انتظار میرود افکار عمومی مسلمانان جهان علیه این خیانت تاریخی متحد شوند، که واکنش ضعیف و شکننده دولتهای اسلامی بیش از هرزمان به ما نشان داد که چرا قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به مساله اتحاد و همصدایی با «ملتهای» اسلامی تاکید کرده است. بهعلاوه واکنش نهچندان قوی وزارت خارجه به این اتفاق علاوهبر اینکه ضرورت توجه به «دیپلماسی عمومی» برای بسیج افکار عمومی و تاثیرگذاری را روشن میکند، به مساله اهمیت عدم وابستگی اقتصادی نامتعادل به کشورهای منطقه نیز موضوعیت میبخشد.
بدون تردید روابط تجاری ایران با کشوری مانند امارات بسیار ویژه و قابلتوجه است و بهنظر میرسد ایران باید راهبردی هوشمندانه درقبال این کشورها داشته باشد. هرچند وابستگی اقتصادی امارات به ایران نیز کم نیست، اما بدون شک یکی از اهداف ایالاتمتحده از این سازشها، تکمیل پروژه فشار حداکثری و کاهش سطح مبادلات امارات و ایران و از این راه ضربه زدن به اقتصاد ایران است. پیشبینی میشود روند عادیسازی روابط با اسرائیل ادامه یابد و بهعنوان سرپوشی تبلیغاتی بر شکستهای منطقهای اسرائیل و آمریکا نمایان شود. هرچه میگذرد، حقایق و عبرتهای تاریخی ما را بیشتر به این نتیجه میرسانند که راهحل پیروزی و آزادی فلسطین، جز مقاومت و خوداتکایی نیست.»
ماجراهای گرفتن نمره در ترم سخت کرونایی
شماره جدید نشریه دانشجویی «نسخه» یکی از نشریات دانشجویی دانشگاه علومپزشکی ایران هم این هفته منتشر شد. تحریریه نشریه نسخه، انتشار پنجمین شماره خودشان را تجربه کردند و در شماره جدید این نشریه که با تصویر کتاب انتظار عامیانه، عالمانه و عارفانه منتشر شده، همین عنوان کتاب را هم برای تیتر یک خود درنظر گرفتند. «دعا» و «کوژپشتان همت» ازجمله سایر مطالب منتشرشده در این شماره است.
محمدامین صباحی در شماره جدید نسخه روایتی از دردسرها و چالشهای آموزشی در ترم گذشته داشته و مینویسد: «بالاخره به پایان آمد این دفتر! ترم را میگویم. دانشجویی هم عالمی دارد؛ عالمی پر از دردهای عظیم و شادیهای کودکانه. ترم پر از دردهای آشنا و غریب بود. از استادی که سوال درس دیگری را به ما داد تا استادی که از ناگفته خود، امتحان طرح میکرد. خلاصه حکایتی بود، ولی بالاخره تمام شد. تو گویی ما را از بند آزاد کرده بودند. دگر، صبح هرم آفتاب نبود که آزار میداد، بلکه این خنکای کولر بود که چون آبی روان، داشت پلیدیهایی را که در این ترم بر جانمان گذشت، تطهیر میکرد. هنوز شیرینی تعطیلات بر جانم ننشسته بود که آن را بر ما زهر کردند. در گذران رهاییهای تعطیلات بین دو ترم از روی عادت، تلگرام را سرکی زدم، ولی ناگهان به چیزی برخوردم که بهکل، مرا شیرینی این رهایی از خاطر بُرد. مگر چه شده بود؟ دیدم نماینده کلاسمان، پیامی داده و گفته که دانشجویان، یکی از اساتید، تازه به خاطرشان آمده است که ای دل غافل، من بر این قوم جفاپیشه و محنتکش دانشجو، واحدی بر ذمه دارم و فرمودهاند زود این مطالب را بخوانید و تمرینی را که متعلق به آن مطلب است حل کنید و بفرستید که شاید بر شما رحمی روا دارم و شما را نمرهای دهم از برای صدقهسری! لَختی، از دنیای عقلانیت به بیرون جستم و مرا خشم فراگرفت، چهها گفتم و چهها اندیشیدم، بماند. که زبان، قاصر است و خدا، عالم.
خلاصه، مدتی که گذشت و به خود آمدم، با خود گفتم میروم با استاد سخن میگویم. او هم روزی دانشجو بوده و بعد، استاد است، پس اینقدر جنم دارد که تاوان اشتباه خود را خود به گردن گیرد و نه اینکه زحمت تاوان را نیز بر ذمه دانشجو بنهد.» این روایت خواندنی و البته طولانی دانشجوی پزشکی دانشگاه علومپزشکی ایران را میتوانید در فایل الکترونیکی این نشریه بهصورت کامل مطالعه کنید.