تاریخ : Mon 12 Oct 2020 - 08:01
کد خبر : 46807
سرویس خبری : نقد روز

سلام فاطمه به بابا

عاطفه جعفری:

سلام فاطمه به بابا

دیروز خبر تازه‌ای در شهر پیچید، پیکر 7شهید دیگر عملیات خان‌طومان به کشور رسیده است؛ اما مگر در سال 1395 در منطقه خان‌طومان چه گذشت و چرا اینقدر این نام در ادبیات مقاومت مدافعان حرم بارها شنیده می‌شود؟

به گزارش «فرهیختگان»، عاطفه جعفری، روزنامه‌نگار طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت: چهارسال گذشته و حالا دیگر آن فاطمه کوچولوی بلباسی، به‌اندازه چهارسال انتظار دیدن بابا بزرگ‌تر شده است. از دیروز که خبر یافتن پیکر پدرت منتشر شد تنها و تنها تصویر تو جلوی چشمان من آمده است. انگار هنوز روبه‌روی قاب عکس بابایت ایستاده‌ای و عکسش را بوسه می‌زنی. فاطمه بلباسی یادت می‌آید چندسال پیش که خبر شهادت پدرت را شنیدی، سراغش را می‌گرفتی و دلنوشته می‌نوشتی که «من هم مثل همه شما پدر دارم و با او حرف می‌زنم و نگاهش می‌کنم و با او بیرون می‌روم و گاهی نیز مثل همه شما با او بازی می‌کنم و البته تنها یک فرق کوچکی با شما دارم، این است که پدرم عکسی درکنار طاقچه اتاق ماست.

الان هم که با شما صحبت می‌کنم بابای عزیزم کنارم ایستاده و روی سرم دست می‌کشد تا احساس تنهایی نکنم.» و ما هم دلنوشته‌های کودکانه‌ات را مثل روضه‌های قرن چهاردهمی دست‌به‌دست می‌کردیم و اشکی به حسرت گوشه چشم‌مان جای می‌گرفت. فاطمه، فاطمه، پدرت را در خان‌طومان کشتند، اما میدانی که ما هم چهارسال قصه شجاعت و تنهایی پدرت و همرزمانش را در لحظه نبرد، بارهاوبارها مرور کردیم. آنقدر کنج دل‌مان اسم خان‌طومان را تکرار کردیم که این نام نامانوس، بوی شلمچه گرفت. رنگ‌وبوی محاصره و عطش عاشقان حسینی گرفت.

اسم خان‌طومان از جایی برای ما آشنا شد که کنار شیرمردان ایرانی و افغانستانی جای گرفت. فاطمه‌خانم بلباسی یادت هست آن روزها را که هنوز حاج‌قاسم سلیمانی، شما فرزندان شهید مدافع حرم را ترک نکرده بود، چه قولی داده بود. سردار دل‌ها، همان سال 95 به خانواده‌هایشان قول داد که پیکر عزیزان‌شان را برگرداند و حالا خودش نیست. تیرماه امسال، پیکر دو تن از شهدای خان‌طومان وارد کشور شد. علی جمشیدی و سعید کمالی‌کفراتی که بعد از گذشت 4سال ماندن در آن منطقه سرانجام پیکرشان تفحص شده و از طریق آزمایش DNA شناسایی شد.

دیروز خبر تازه‌ای در شهر پیچید، پیکر 7شهید دیگر عملیات خان‌طومان به کشور رسیده است؛ اما مگر در سال 1395 در منطقه خان‌طومان چه گذشت و چرا اینقدر این نام در ادبیات مقاومت مدافعان حرم بارها شنیده می‌شود؟ شهرک راهبردی «خان‌طومان»، یکی از اصلی‌ترین راه‌های کمک‌رسانی عناصر تروریستی از شمال به جنوب استان حلب سوریه بود. این شهرک در جنوب‌غربی حلب در سوریه واقع شده است که در فاصله ۱۰ تا ۱۵ کیلومتری جنوب این شهر قرار دارد و به‌خاطر آنکه به اتوبان حلب-دمشق نزدیک است اهمیت استراتژیک بسیار داشت. 16رزمنده لشکر 25 کربلای مازندارن در این منطقه درحالی به شهادت رسیدند که در آن ایام آتش‌بس اعلام شده بود اما دشمن از این موضوع برای رسیدن به هدف شوم خود یعنی احاطه بر منطقه استراتژیک خان‌طومان سوءاستفاده کرد.

محسن بهاری از رزمندگان مازندرانی حاضر در منطقه خان‌طومان، روایت عجیبی از همان روزها و شهادت 16مدافع حرم مازندرانی دارد. او دراین‌باره می‌گوید: «این منطقه به‌لحاظ جاده کمربندی‌ای که 8کیلومتر است و داعش از این راه به ترکیه نفت می‌فروشد و تجهیزات نظامیانش را تهیه می‌کند، موقعیت استراتژیکی برای تروریست‌ها محسوب می‌شد. ما درحال پیشروی و گرفتن این جاده بودیم و درصورت پیروزی قوای ما، حلب به‌صورت کامل در محاصره‌مان قرار می‌گرفت. ترکیه به تروریست‌ها خبر داد که باید هرچه زودتر تکلیف این کمربندی و شاهراه روشن شود، چون درصورت بسته شدن آنجا توسط ایرانی‌ها، دیگر ارسال سلاح، مهمات و نیرو از این مسیر امکان‌پذیر نخواهد بود. روسیه شبانه‌روز درحال بمباران این منطقه بود تا اینکه آمریکا به روسیه اعلام کرد دو روزی دست نگه دارد و درواقع آتش‌بس شود و حملات توپخانه‌ای و هوایی‌اش را متوقف کند تا کشته‌ها و زخمی‌ها جمع‌آوری شوند. آمریکا با این امر به‌نوعی دو روز روسیه را از بازی نظامی خارج کرد. گروه‌های مختلف تروریستی هم که بعضا با هم مشکل داشتند در این قضیه متحد شده و تصمیم گرفتند وضعیت خان‌طومان را مشخص کرده و بعد راجع به مشکلات‌شان بحث کنند. اما شهیدقنبری که از رزمندگان و جانبازان هشت‌سال جنگ تحمیلی هم بوده درحال دیده‌بانی متوجه می‌شود دشمن درحال آماده شدن است. نیروهای حاضر در صحنه خود را آماده می‌کنند تا در صورت درگیری، علی‌رغم اینکه آتش‌بس بوده، بتوانند منطقه را حفظ کنند. در خان‌طومان تپه‌ای قرار دارد به‌نام تل اربعین که خانه‌هایی با دیوارهای زرد روی آن بنا شده، به همین علت به خانه‌های زرد معروف هستند. اگر کسی بر این خانه‌ها احاطه داشته باشد درواقع دست برتر را برای تصرف حلب خواهد داشت.

همان‌طور که پیش‌بینی می‌شد دشمن نقض آتش‌بس کرد و به‌شدت هرچه تمام‌تر منطقه و رزمندگان ایرانی را زیر آتش خود قرار داد. آتشی که رزمندگان حاضری که از آن مهلکه جان سالم به‌در بردند معتقدند در طول خدمت‌شان مثل آن را ندیدند. تقریبا برای هر نفر یک خمپاره شلیک می‌شد. 70رزمنده مازندرانی درکنار رزمندگان فاطمیون و سوری حضور داشتند و جانانه با تمام وجود جنگیدند و سرانجام 16نفر از آنها به شهادت رسیدند. البته شهدای دیگری هم بودند اما چون تعداد شهدای مازندرانی بیش از بقیه بود معمولا خان‌طومان را با آنها می‌شناسیم. درگیری آنقدر شدید بوده که امکان برگرداندن پیکر شهدا وجود نداشته است. حتی چند رزمنده که اقدام به برگرداندن پیکرها می‌کنند توسط تک‌تیراندازهای تکفیری با تیر مستقیم به سرشان به شهادت می‌رسند. ایستادگی این شهدای عزیز موجب شد تروریست‌ها خواب تصرف کامل حلب را به گور ببرند.»