تاریخ : Sun 04 Oct 2020 - 10:17
کد خبر : 46514
سرویس خبری : نقد روز

آدرس غلط حذف دانشگاه فرهنگیان از پروسه جذب معلم

«فرهیختگان» گزارش می‌دهد

آدرس غلط حذف دانشگاه فرهنگیان از پروسه جذب معلم

از سال 88 تا الان حدود 17 قانون درخصوص آموزش و پرورش در کشور تصویب شده که 11 مورد از آنها فقط مربوط به استخدام نیروهای حق‌التدریسی است. همان نیروهایی که با حداقل هزینه و به بهانه پوشش مساله کمبود معلم وارد آموزش و پرورش شدند.

به گزارش «فرهیختگان»، برای فهم مدل سیاستگذاری و اندیشه موجود در نظام آموزشی کشور راه‌های زیادی وجود دارد، از توسعه مدارس غیردولتی و وضعیت مدارس دولتی تا سایر متغیرها و مولفه‌های موجود، منتها یکی از آسان‌ترین موضوعات، نوع برخورد و پروسه تربیت معلم و به کارگیری آنها در نظام آموزشی است؛ سیکل ساده‌ای که به خاطر میل دولت‌ها (چپ و راست هم خیلی فرقی نمی‌کند) به کاهش هزینه‌ها و برداشتن بار هزینه تربیت‌معلم از روی دوش خود، به کلاف سردرگمی تبدیل شده است که با مدل مواجهه فعلی به این زودی‌ها و همراهی دولت و مجلس و سایر نهادهای سیاستگذار باهم امید اصلاحش نمی‌رود. منتها آنقدر مساله اهمیت دارد که هرچه درباره آن مطالبه کنیم و بنویسیم و بخواهیم، کم است. بگذارید قبل از ورود به گزارش ماجرای یک مکالمه و مواجهه قابل‌تامل را بنویسم تا بیشتر متوجه شوید در نظام آموزشی ما چه می‌گذرد، چه‌جور آدم‌هایی مسئولیت دارند و همین‌ها هم مسئولیت اقدامات و سیاست‌های غلط‌شان را نمی‌پذیرند.

دیروز که نوشتن این گزارش را آغاز کردم، با علی اللهیارترکمن معاون برنامه‌ریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش و از چهره‌های تاثیر‌گذار و پراظهارنظر در حوزه تربیت معلم و مسائل آموزشی تماس گرفتم. ابتدای گفت‌وگو پرسیدم که اگر وقت دارد با هم گفت‌وگویی پیرامون یکی از مهم‌ترین مسائل نظام آموزشی داشته باشیم و او هم پذیرفت. اما بلافاصله بعد از اینکه سوژه را مطرح کردم و سوالم را پرسیدم، تلفن قطع شد. چندباری تماس گرفتم، دیدم شماره دفتر روزنامه را از دسترس خارج کرده است، با تلفن همراهم تماس گرفتم و دوباره همین اتفاق افتاد. واکنش جالبی بود، یکی از معاونان وزارت آموزش و پرورش و تصمیم‌گیران نظام آموزشی کشور، حتی حاضر نیست چند کلمه در رابطه با سیاست‌های وزارتخانه محل خدمت خود پاسخگو باشد! خلاصه اینکه از همین ابتدای مسیر مشخص شد چه شاهکار غیرقابل دفاعی در حوزه تربیت معلم اتفاق افتاده است و برای همین سراغ چهره‌های دیگری رفتم تا شاید نظرات آنها تصویر قابل‌درک‌تری از وضع موجود تربیت معلم در کشور ارائه کند. در ادامه و بعد از توضیح و تفسیری از پروسه تربیت‌معلم در کشور و دغدغه‌های رهبر انقلاب بخشی از این اظهارات را می‌خوانیم.

ورودی معلمان باید از طریق دانشگاه فرهنگیان و شهید رجایی باشد

با یک جست‌وجوی ساده، مطالبات و فرمایشات رهبر انقلاب در رابطه با اهمیت و جایگاه تربیت معلم در کشور قابل‌دسترسی است. پیش از این هم در همین روزنامه به بخشی از این مطالبات اشاره کرده بودیم و لذا فرمایشات قبلی را دوباره تکرار نمی‌کنیم. منتها رهبری در ارتباط تصویری اخیر مدیران آموزشی کشور در جریان اجلاسیه سراسری وزیر، معاونان و مدیران آموزشی کشور برای چندمین بار اهمیت تربیت معلم و دانشگاه فرهنگیان را گوشزد کردند و در این‌باره فرمودند: «از کجا معلم پیدا کنیم؟ چه جوری معلم تربیت کنیم؟ به نظر من این دو دانشگاهی که شما دارید، بسیار چیزهای خوبی است. من سال ۹۷ در دانشگاه فرهنگیان همین‌ها را گفتم. دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه شهید رجایی یکی از آن بهترین مراکزی است که در کشور برای مسائل فرهنگ و مانند اینها به وجود آمده. باید این جور باشد که حتی یک معلم از غیر این مسیر وارد آموزش و پرورش نشود. ما دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه شهید رجایی را جوری ظرفیت‌سازی و جوری سازماندهی کنیم که همه‌ معلمین به قدر کفایت بیایند از اینجا عبور کنند و وارد آموزش و پرورش [بشوند]. حتی دوره‌های کوتاه‌مدتی که حالا برنامه‌ریزی شده و دوره‌هایی که وجود دارد، مثلا یک‌ساله و مانند اینها هم در سایه و در ضمن و با مسئولیت این دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه شهید رجایی باشد؛ این کار بسیار لازمی است. خب، پس یک نکته این شد که مسیر عبور معلم و ورودش به آموزش و پرورش صرفا از اینجا باشد. حالا من اینجا به عزیزان مجلس هم سفارش کنم این‌طور نباشد که یک جوری تصویب کنند که مثلا یک جمعی، یک وقت بی‌حساب به شکل برف‌انباری، همین جوری وارد آموزش و پرورش بشوند؛ این جوری مصلحت نیست. هر کاری انجام می‌گیرد، ورودی معلمین [باید] از طریق این دو دانشگاه باشد. خود این دو دانشگاه در جذب، صلاحیت‌ها را رعایت کنند؛ صلاحیت دینی را، صلاحیت اخلاقی را، صلاحیت سیاسی را تا آنجایی که ممکن است، توجه کنند. جذب کنند و به معنای صحیح کلمه گزینش کنند افراد را و وارد کنند. البته ما یک سابقه‌ نامطلوبی در امر گزینش از سال‌های قبل در جاهای مختلف داشته‌ایم که معیارهای گزینش، معیارهای درستی نبوده؛ فرض کنید مثلا راجع به فلان مساله‌ فقهیِ خیلی کمیاب که از یک فقیه هم آدم بپرسد، معلوم نیست حاضر باشد بتواند جواب بدهد، از یک جوانی بپرسند که اگر جواب نداد، رد بشود؛ این کارها را نکنید. یک گزینش درست و حسابیِ کاملا خردمندانه و صحیح انجام بگیرد تا با گزینش وارد بشوند. نیروهای بی‌کیفیت وارد آموزش و پرورش نشوند؛ چون موجب ضرر خواهد بود. معلمی که این ‌همه اهمیت دارد و این ‌همه ارزش دارد و ما درباره‌اش این ‌همه تعریف می‌کنیم، اگر عنصر بی‌کیفیت بی‌فایده یا خدای‌ نکرده مضری باشد، طبعا نتیجه‌ عکس خواهد داد.»

همدستی دولت و مجلس و انفعال شورای عالی انقلاب فرهنگی در خصوصی‌سازی آموزش

این اظهارات به خوبی اهمیت مساله تربیت معلم را گوشزد می‌کند. با این اوصاف و با توجه به اینکه مساله تربیت معلم اهمیت بالایی دارد و در اسناد بالادستی نیز به آن اشاره شده است. مسیری که برای این مهم در پیش گرفته شده (خصوصا طی چند سال اخیر) غیر از چیزی است که بتواند این دغدغه‌ها را ارضا کند. فلذا همواره شاهد ورود گروهی از معلمان به طرقی غیر از این دانشگاه به جرگه معلمی بوده‌ایم. مساله‌ای که به‌شدت هم بر روند کیفی تربیت و آموزش و هم به حیثیت تعلیم و تربیت خدشه وارد کرده است. عایدی آن هم همان‌طور که در ابتدا گفتیم، کاهش هزینه‌های دولت و شانه خالی کردن آن از مسئولیت‌های قانونی خود بوده است. براساس اطلاعات موجود از سال 88 تا الان حدود 17 قانون درخصوص آموزش و پرورش در کشور تصویب شده که 11 مورد از آنها فقط مربوط به استخدام نیروهای حق‌التدریسی است. همان نیروهایی که با حداقل هزینه و به بهانه پوشش مساله کمبود معلم وارد آموزش و پرورش شدند. در نگاه اول و بدون هیچ تحلیل خاصی می‌توان ادعا کرد پشت پرده تصویب این 11 قانون که همه آنها نیز طرح بوده است، اراده نمایندگان مجلس برای جلب‌نظر در حوزه‌های انتخابیه است. این شیوه جذب دقیقا برخلاف ضوابط سند تحول است که تاکید بر جذب نیروی انسانی با کیفیت از طریق دانشگاه فرهنگیان دارد. از سال 88 تا 98 بالغ بر 190هزار معلم حق‌التدریسی براساس همین قوانین استخدام شده‌اند که غالبا در آزمون‌های استخدامی شرکت نکرده‌اند. موضوعی که کمترین ایراد آن افت کیفیت نیروهای آموزشی و تربیتی وارد شده به نظام آموزشی کشور و سلب فرصت تحول بوده است. در این رابطه بد نیست به سال 88 اشاره کنیم. در آن سال، مجلس قانونی با عنوان «تعیین‌تکلیف نیروهای حق‌التدریسی، نهضت‌یار و مربیان پیش‌دبستانی» ارائه کرد که پس از تعیین‌تکلیف نیروهای موجود، هر گونه ورود نیروی جدید از این طریق ممنوع می‌شد. اتفاقی که امیدواری‌هایی را در جهت ساماندهی به پروسه جذب معلمان ایجاد کرد ولی این بار هم همان سیکل معیوب تکرار شد و به‌طور سالانه نمایندگان با اصلاح این قانون و تبصره مربوطه، عملا دولت و وزارت آموزش و پرورش را مجبور به استخدام این نیروها کردند که اغلب نیروها بدون توجه به سازوکارهای رایج تربیت معلم و برگزاری آزمون وارد نظام آموزشی شدند. نکته قابل‌تامل هم اینجا همان‌طور که از متن برمی‌آید، همدستی دولت و مجلس و انفعال نهادهایی همچون شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی آموزش و پرورش است.

کمی هم آمار!

براساس آمار‌های موجود تعداد معلم موردنیاز برای پوشش دانش‌آموزان کشور چیزی حدود 825 هزار معلم است، در حالی که براساس آمار روز چیزی کمتر از 400 هزار معلم در حال فعالیت و آموزش و تربیت در نظام آموزشی کشور هستند و این یعنی با کمبود حدود 300هزار نفری در تعداد معلمان مواجهیم. این آمار وقتی عجیب‌تر می‌شود که بدانیم در سال 98 چیزی حدود 75هزار معلم، در سال 99 چیزی حدود 80 هزار معلم و در سال 1400 چیزی حدود 97 هزار معلم بازنشسته شده و می‌شوند و وضعیت از آنچه بیان می‌شود، بحرانی‌تر هم خواهد شد. البته آموزش و پرورش و سیاستگذاران نظام آموزشی از این مساله غافل نیستند، هرچند مسیر درستی را برای پوشش این کمبود انتخاب نمی‌کنند، اما به آن واقفند و اصل مساله هم همین علم آنها به کمبود‌ها و انتخاب مسیرهایی اورژانسی و مقطعی برای درمان یک زخم کاری و مهلک است. براساس اعلام وزارت آموزش و پرورش، آنها قصد دارند تا حدود 28هزار معلم را از طریق ماده 28، 100هزار معلم را از بین حق‌التدریسی‌ها و آموزشیاران سواد‌آموزی و 16هزار نفر را هم از طریق خرید خدمات از بخش خصوصی جذب کنند یعنی مسیری غیر از دانشگاه فرهنگیان! البته این بین سهم 20 هزارتایی هم برای این دانشگاه قائل شده‌اند که مشخصا سهم ناچیزی در برابر سایر روش‌های جذب است. مضاف بر این پاسخ و ادعاهایی نیز از سوی سیاستگذاران و تصمیم‌گیران آموزشی برای این مدل پوشش کمبود‌ها عنوان می‌شود و آن اینکه آنها مدعی‌اند این افراد ملزم به گذراندن دوره‌هایی در دانشگاه فرهنگیان به مدت یک‌سال خواهند بود تا فن معلمی را بیاموزند، اتفاقی که به اذعان بطحایی وزیر سابق آموزش و پرورش رخ نمی‌دهد و معمولا دولت به بهانه کمبود بودجه و مسائلی از این دست ابتدا طول دوره‌ها را به 6 ماه و 3 ماه و یک ماه کاهش می‌دهد و سرآخر هم بدون برگزاری دوره خاصی این افراد وارد ساختار آموزشی کشور می‌شوند!

برای فرار از هزینه‌های تربیت‌معلم به‌دنبال خصوصی‌سازی رفتند

ابراهیم سحرخیز از معاونان پیشین وزارت آموزش‌وپرورش در گفت‌وگو با «فرهیختگان» توضیحات کاملی در رابطه با آنچه بر سر دانشگاه فرهنگیان آمد، ارائه کرد و گفت: «طی سه دهه گذشته مرکز نیروی انسانی آموزش‌وپرورش و یا برنامه‌ریزی و مدیریت انسانی حلقه مفقوده نظام آموزشی بوده است. در طی این سه دهه کمبود معلم به 197 هزار نفر رسیده است. عددی که آقای حاجی‌میرزایی وزیر فعلی آموزش‌وپرورش اعلام کرد. کرونا هم باعث شد این کمبود معلم خود را نشان ندهد و یا در این سال‌ها با به‌کارگیری بازنشستگان و معلمان خدمات آموزشی و بالا بردن تراکم این کمبود معلم را مثلا جبران کردند. این انباشت کمبود معلم برای این است که آموزش‌وپرورش طی این سه دهه به‌خصوص در هشت سال گذشته دست روی دست گذاشته و درصدد تعطیل کردن دانشگاه فرهنگیان برآمد. این رویکرد و استراتژی از این نگاه برمی‌خیزد که عده‌ای دنبال خصوصی کردن آموزش‌وپرورش هستند. دنبال این هستند که آموزش‌وپرورش را از حاکمیت دولت خارج کنند و با به‌کارگیری معلمان خرید خدمات آموزشی یا توسعه مدارس غیردولتی هزینه‌های آموزش‌وپرورش را کاهش دهند. به جای اینکه بنشینند دنبال راهکارهای بلندمدت و اثرگذار و ماندگار در اقتصاد آموزش‌وپرورش باشند ساده‌ترین راه را انتخاب کردند. ساده‌ترین راه همین است که ما به جای اینکه برای تربیت معلم هزینه کنیم، سعی کنیم فضا، مکان و مدارس را به بخش خصوصی واگذار کنیم و بخش خصوصی هم از این نیروهای تحصیلکرده بیکار در جامعه با کمترین دستمزد استفاده کند و اینها را در اختیار مدارس قرار دهد. همان چیزی که اصطلاحا به آنها خرید خدمات آموزشی می‌گوییم.»

مجلس هم همراه دولت در پروسه خصوصی‌سازی آموزش

معاون پیشین وزارت آموزش‌وپرورش با انتقاد از همراهی مجلس با دولت در این موضوع، گفت: «من تعجب می‌کنم از اینکه مجلس می‌گوید ما مخالف هستیم، آقای زاهدی که رئیس کمیسیون بود و الان عزیزانی که هستند، می‌گویند هر بار که در بودجه آمده، مخالفت کردیم. منتها تغییری در رویه‌ها ایجاد نشده است. در برنامه ششم مجلس مصوب کرده آموزش‌وپرورش و یا دولت دو راه بیشتر ندارد، دانشگاه فرهنگیان و شهید رجایی! از این طریق و ماده 28 نیرو جذب کنند. اما به تاریخ 10 شهریور جناب آقای الله‌یار معاون وزیر آموزش‌وپرورش شیوه‌نامه‌ای را به استان‌ها ابلاغ کرده که از طریق برگزاری مناقصه یا اگر مناقصه هم برگزار نکردند ترک تشریفات مبادرت به جذب معلمان خرید خدمات آموزشی کنند. توصیف خرید خدمات آموزشی مشخص است یعنی معلمانی که با کمترین دریافتی و بدون داشتن انگیزه کافی، بدون آموزش کافی به‌دلیل اینکه بیکارند برای مدت موقتی در آموزش‌وپرورش دستمزدی را بدون بیمه و امنیت شغلی دریافت می‌کنند و کلاس‌های خالی آموزش‌وپرورش را پر می‌کنند. متاسفانه مجلس ما به جای اینکه از مصوبات خود حمایت کند و از سیاست‌های کلی تحول در حوزه آموزش‌وپرورش حمایت کند و به جای عنایت به صحبت‌های مقام معظم رهبری که به صراحت فرمودند مانع ورود نیروهای بی‌کیفیت به آموزش‌وپرورش شوید، برای چندمین بار است که همان راه دولت را ادامه می‌دهد. آن هم با قانونی به نام جذب دانشیاران و معلمان حق‌التدریس که از سال 88 و یا جلوتر به آن الحاقیه و تبصره زدند و هرطور شده اینطور معلم جذب کردند.»

با این مدل جذب معلم به منویات رهبری هم بی‌توجهی می‌کنند

وی ادامه داد: «هر وقت وزیر آموزش‌وپرورش اعلام می‌کند ما 123 هزار نفر، 197 هزار نفر یا 50 هزار معلم کمبود داریم، مجلس به جای اینکه وزیر را مواخذه کند و از دستگاه دولت بخواهد و مطالبه کند که چرا این چند سال دست روی دست گذاشته‌اند، به قیام و قعودی متوسل می‌شود و به آموزش‌وپرورش می‌گوید چه نیروی خرید خدماتی، چه آموزش‌یار نهضت، چه حضوری و چه غیرحضوری، چه مربیان پیش‌دبستانی، معلمان حق‌التدریس و... را جذب کنید. این جالب است وقتی فشار احساس می‌کنند حتی مجلس مصوبه خود را بازنگری می‌کند و می‌گوید بدون امتحان هم اجازه بدهید بیایند. این گزینش و جذب معلم خیلی جالب می‌شود. مقام معظم رهبری می‌فرمایند شایسته‌ها را جذب کنید و افراد توانمند را به آموزش‌وپرورش وارد کنید، معلمی جایگاه والایی دارد، تحول اگر قرار است در آموزش‌وپرورش اتفاق افتد بخش اعظم آن باید به‌وسیله معلم اتفاق بیفتد. معلم شاه‌کلید تحول در آموزش‌وپرورش است. عبارتی به این مضمون را رهبری استفاده می‌کنند. این ‌شأن و جایگاه والای معلم را چطور حمایت می‌کنیم و از آن پاسداری می‌کنیم؟ اجازه می‌دهیم کسی را به‌دلیل نبود برنامه‌ریزی، ناچاری به‌عنوان نیرو جذب کنیم بدون اینکه آزمونی برگزار شود، بدون اینکه عدالتی در کار باشد، بدون اینکه گزینش درستی انجام شود. بدون آزمون اینها را خواستیم در دانشگاه فرهنگیان دوره کوتاه‌مدتی را بگذرانند و معلم شوند. این شیوه‌ای بود که در هشت سال اخیر دنبال شده است.»

اساس ادعای فانی مبنی بر عدم کمبود معلم چه بود؟

سحرخیز با انتقاد از عدم انجام کار کارشناسی و اظهارات غیرکارشناسی در ادوار مختلف وزارت، گفت: «اگر قرار است راه گذشته را برویم، اسم این تحول نیست. در دهه‌ای قرار داریم که آموزش‌وپرورش رکن توسعه پایدار است. آموزش‌وپرورش مولد نیروی جامعه است. اینها عباراتی است که در سند تحول عنوان شده است. سرمایه انسانی و اجتماعی ما بخش اعظمی منبعث از نیروهایی است که در آموزش‌وپرورش تربیت می‌شوند و لذا تعجب می‌کنم این اتفاقات می‌افتد. یک ماه نیست که از صحبت‌های رهبری و تاکیدات ایشان می‌گذرد و مجلس روی حرف خود مصر است و نیروهای حق‌التدریسی و پیش‌دبستانی را بدون آزمون دریافت می‌کند و بدون اینکه انتخاب کنند و یا حق انتخاب وجود داشته باشد. این روند ابتکار را از آموزش‌وپرورش می‌گیرد. آموزش‌وپرورش این‌طور نیست که در همه‌جای کشور به یک اندازه کمبود نیرو داشته باشد. در یک جا معلم مرد نیاز دارد و در جای دیگر معلم زن نیاز دارد. یک‌جا دبیر فیزیک نیاز دارد، یک‌جا آموزش‌یار برای دوره ابتدایی نیاز دارد. نمی‌توانیم امر به آموزش‌وپرورش کنیم که شما تمام اینها را چشم‌بسته و بدون‌توجه به متغیر جنسیت، بدون‌توجه به نیاز نیروی انسانی، بدون‌توجه به مدرک تحصیلی و رشته آنها را جذب کنید. این همان اتفاقی می‌شود که جناب آقای فانی در دوره اول وزارت خود انجام دادند و در مجلس بیان کردند 150 و در جایی 50 هزار معلم زیادی داریم. لذا پیشنهاد به دولت دادند که یک‌سری از معلم‌ها را به ادارات دیگر منتقل کنید. آن زمان که چند سالی از آن می‌گذرد و امروز بعد از چهار سال می‌گویند ما معلم کم داریم.»

تفکرات تیمی بر آموزش‌و پرورش حاکم است

او ادامه داد: «نه الان آدرس درستی می‌دهند که این تعداد کمبود در چه رشته‌ها و در چه منطقه‌ای است و با چه جنسیتی است، نه آن زمان که معلم زیادی داریم، می‌گفتند در چه رشته و با چه جنسیتی زیاد دارند. الان کار به جایی رسیده که در تهران مدیر آموزش‌وپرورش اعلام می‌کند حدود 60درصد معلمان ما خانم هستند، درصورتی‌که دانش‌آموزان ما به نسبت 60 به 40 نیست که بگوییم معلمان ما تامین شدند. درواقع نسبت جمعیت دانش‌آموز پسر و دختر تقریبا مساوی است. کار به جایی رسیده که نبودن سیاست ثابت و مستمر برای تربیت و جذب معلم در شهری مثل تهران که مشابه در ایران زیاد دارد، معلم‌های خانم بیشتر از آقاست. شاید یک زمانی می‌خواهیم کلاس‌های پسرانه را هم با معلم خانم اداره کنیم. این نشان می‌دهد ما واقعا توجه درازمدت و میان‌مدت به تربیت نیروی آموزش‌وپرورش نداریم. بعد از سال‌ها تلاش تاریخچه مراکز تربیت‌معلم را نگاه کنید، ببینید که در 35 سال گذشته چه تیمی بر آموزش‌وپرورش حاکم بود که این آموزش‌وپرورش را به این روز رسانده و الان هم همین تیم حاکم است. در دوره کوتاه‌مدتی در دوره احمدی‌نژاد مدیران جابه‌جا شدند اما صحنه‌گردان آموزش‌وپرورش همان مدیران قبلی بودند. کارشناسان اصلی، مدیران ارشد آموزش‌وپرورش همان کسانی بودند که در این 35 سال آموزش‌وپرورش را اداره می‌کنند. می‌خواهم بگویم آموزش‌وپرورش به این بیماری‌ای که الان مبتلاست برای ‌ثبات در مدیریت نیست. آدرس غلط ندهیم. این امر برای نگاه راهبردی غلطی است که دنبال خصوصی کردن آموزش‌وپرورش هستند.»

بهترین دوران تربیت‌معلم در زمان رجایی و باهنر بود

سحرخیز با اشاره به بهترین دوران تربیت‌معلم در کشور، افزود: «دانشگاه تربیت‌معلم ابتدا به‌صورت مراکز تربیت‌معلم بود. دوره کوتاهی در دهه 60 زمان شهید رجایی و باهنر و مرحوم پرورش، مناطق تربیت‌معلم فعال بودند و بیش از 120 مرکز تربیت‌معلم در سراسر کشور داشتیم و شاید بیشتر هم بود که معلم تربیت می‌کردند. معلمانی که امروز البته اکثرا بازنشسته شدند ولی بهترین معلمان دوران آموزش‌وپرورش بودند. همه به این امر اذعان دارند. در سال 90 دانشگاه فرهنگیان را تاسیس کردیم چون مراکز تربیت‌معلم در زمان وزارت آقای حاجی، در زمان وزارت آقای نجفی رو به تعطیلی رفت. استدلال این بود که آموزش‌وپرورش نیازی به تربیت‌معلم ندارد. این میزان دانشگاه داریم و دانشجوها هم بیکار هستند و چرا از جیب دولت هزینه کنیم و معلم تربیت کنیم بلکه مردم خود با پول خود درس بخوانند و مدرک بگیرند، آزمونی می‌گیریم یا نمی‌گیریم و به سر کلاس می‌فرستیم. با این سیاست مراکز تربیت‌معلم تعطیل شد. حتی زمانی را تجربه کردیم که تعداد کارمندان تربیت‌معلم از دانشجویان تربیت‌معلم بیشتر بودند. از سال 90 قرار شد دانشگاه فرهنگیان در یک دوره چهار ساله معلمان را آموزش دهد و به‌تدریج به کلاس‌ها بفرستد. قرار بود هر سال 20 هزار دانشجو بگیرند. یعنی الان ما باید تقریبا از چهار سال قبل هر سال حداقل 23 هزار فارغ‌التحصیل داشته باشیم. یعنی اگر چهار تا 23 هزار تا الان وارد آموزش‌وپرورش شده بودند ما حداقل 100 هزار نفر نیروی کیفی دانشگاه فرهنگیان داشتیم، اما این اتفاق نیفتاد، چراکه با جابه‌جایی دولت دانشگاه فرهنگیان بعد از یک سال از تاسیس دست دولتی افتاد که اعتقادی به دانشگاه فرهنگیان نداشت.»

دولت روحانی دانشگاه فرهنگیان را تا مرز نابودی برد

معاون پیشین وزارت آموزش‌وپرورش با انتقاد از رویه مدیریتی دولت روحانی در رابطه با این دانشگاه گفت: «دانشگاه فرهنگیان بعد از یک سال در زمان آقای میرمحمدی 20 هزار دانشجو را به چهار هزار دانشجو تبدیل کرد. درمورد این چهار هزار دانشجو هم بحث داشت. می‌گفتند دانشگاه را تعطیل کنیم یا دانشجویان سایر دانشگاه‌ها را در اینجا آموزش دهیم. دانشگاه فرهنگیان را به مرکز آموزش ضمن خدمت تبدیل کنید. وقتی موفق نشدند از راه‌های دیگری تلاش کردند دانشگاه فرهنگیان را تعطیل کنند. بررسی کنید دانشگاه فرهنگیان قریب به 70 هزار دانشجویی که دارد و قریب به 100 پردیس و مرکز دانشگاهی دارد، کمترین بودجه را به لحاظ عمرانی و امکانات دارد. این یعنی ما نمی‌خواهیم به دانشگاه فرهنگیان بودجه بدهیم؛ اینها برای ما هزینه‌بر هستند. اجازه نمی‌دهید هیات‌علمی جذب کنند. دانشگاهی که 70 هزار دانشجو دارد استانداردهای لازم را به لحاظ نسبت استاد به دانشجو ندارد. این را وزارت علوم و شورای‌عالی انقلاب فرهنگی اجازه نمی‌داد که استاد به اندازه کفایت جذب کنند. دانشگاهی که رهبری می‌گوید یکی از استراتژیک‌ترین دانشگاه‌های کشور است. یکی از راهبردی‌ترین مراکز برای نظام این‌گونه با بی‌مهری مواجه می‌شود. البته من باید این را بیان کنم که منفعل‌ترین نقش را شورای‌عالی انقلاب فرهنگی ایفا می‌کند. شورای‌عالی انقلاب فرهنگی نه‌تنها بازویی برای آموزش‌وپرورش و تقویت آن نبوده بلکه مماشات پیشه کرده و در وادی انفعال وارد شده و حرف رئیس‌جمهور و نوبخت و دست‌اندرکارهای اقتصادی دولت را درنظر دارند و توجهی به نیروی فرهنگی ندارند.»

دولت درصدد واگذاری وظایف خود به بخش خصوصی است

سحرخیز ادامه داد: «بحث دیگر این است که اینها معتقد بودند در دوره احمدی‌نژاد به اندازه کافی معلم جذب کردیم و ردیف استخدامی نداریم. دولت به‌جای اینکه چابک‌سازی را در وزارتخانه‌های دیگر دنبال کند، می‌گوید آموزش‌وپرورش بزرگ است و باید چابک‌سازی در این وزارتخانه انجام شود. در دستگاه‌های دیگر داریم برای اینکه وزارتخانه‌ها کوچک شود و دولت کوچک شود، در قبال نیروهایی که بازنشسته می‌شوند اگر پنج نفر بازنشسته می‌شوند، یک نفر جذب دستگاه شود تا به‌تدریج بدنه دستگاه‌های دیگر کوچک شود اما آموزش‌وپرورش از این اصل استثناست، چون این امر حاکمیتی است یعنی مهم‌ترین امر یعنی تعلیم‌وتربیت قابل واگذاری به بخش خصوصی نیست. به‌دلیل اصل 30 قانون اساسی و اصل سوم قانون اساسی و به‌دلیل سیاست‌های کلی تحول که مقام معظم رهبری ابلاغ کردند، به‌دلیل نقشه جامع علمی کشور و به‌دلیل سند تحول بنیادین آموزش‌وپرورش یک امر مولد حاکمیتی است و باید دولت وظیفه خود را برای سواد و آموزش رایگان 80 میلیون ایرانی انجام دهد. این وظیفه دولت است. این قابل واگذاری به غیر نیست. لذا دولتمردان این تئوری را به‌عنوان نظریه به آموزش‌وپرورش غالب کردند که در آموزش‌وپرورش چیزی به نام معلم رسمی یا پیمانی نداشته باشیم و سال به سال درصدی از آموزش‌وپرورش را به بخش خصوصی واگذار کنیم تا به مرحله‌ای برسیم که آموزش‌وپرورش کوچک شود و آموزش‌وپرورش با این استدلال که اگر پنج معلم بازنشسته شود فقط یک نفر جایگزین شود، به همین خاطر در این چند سال به آموزش‌وپرورش به اندازه کافی ردیف استخدامی برای جذب معلم ندادند.»

نتایج نامطلوب دانش‌آموزان ایرانی در آزمون‌های بین‌المللی

وی در توصیف وضعیت دولت در مواجهه با دانشگاه فرهنگیان ادامه داد: «وزیر هم نتوانست دفاع کند چون با آنها هم‌عقیده بود. اگر وزیر مقتدر بود و از کیان آموزش‌وپرورش دفاع می‌کرد، می‌گفت نباید آموزش‌وپرورش را با دستگاه‌های دیگر یکی بگیرید. هر سال 70 هزار معلم بازنشسته می‌شوند باید 70 هزار معلم جایگزین شود. دانش‌آموز ما کم نشده است. 16 میلیون جمعیت دانش‌آموزی ماست. ما به مرز دهه 60 می‌رسیم. در جمعیت دانش‌آموزی ما هر سال 500 هزار نفر به دوره ابتدایی اضافه می‌شود. تراکم کلاس‌ها در دوره ابتدایی به حدی رسیده که معاون آموزش ابتدایی وزیر کنونی می‌گوید 65درصد کلاس‌های دوره ابتدایی به لحاظ تعداد دانش‌آموز خارج از استاندارد تعریف شده توسط شورای‌عالی آموزش‌وپرورش است. به‌عبارت دیگر اگر شورای‌عالی آموزش‌وپرورش اعلام کرد نرم استاندارد و مناسب برای یک کلاس 20 نفر است ما 65درصد کلاس حدود 30 نفره داریم. این نشان می‌دهد هم کیفیت آموزش را پایین آوردیم و هم معلم باکیفیت جذب نکردیم و نتیجه این می‌شود که در سال 2016 در آزمون پرلز رتبه ما به رتبه 42 در بین 45 کشور دنیا رسیده و 35درصد دانش‌آموزان دوره ابتدایی ما سواد خواندن و نوشتن ندارند. 35درصد بچه‌هایی که در دوره ابتدایی هستند و از آموزش برخوردار هستند، سواد خواندن و نوشتن را براساس این آزمون بین‌المللی ندارند. دانشگاه‌های ما و رتبه‌های برتر آن فقط یک درصد برای مدارس دولتی است و بقیه برای مدارس خاص است. طبقاتی شدن آموزش‌وپرورش و پولی شدن آموزش‌وپرورش و نگاه کالایی به آموزش‌وپرورش و توجه نکردن به تربیت‌معلم را الان شاهد هستیم که چه نتیجه‌ای دارد. این در درازمدت به‌سمتی می‌رود که دانشگاه‌ها و مدیریت‌ها به دست طبقات مرفه جامعه می‌افتد.»

نمایندگان برای رای، منفعت نظام آموزشی را خدشه‌دار می‌کنند

سحرخیز در پایان گفت: «معلم بسیار مهم است. معتقد هستم کسانی که آموزش‌وپرورش را زمین می‌زنند، مهم‌ترین و کلیدی‌ترین عنصر آموزش‌وپرورش یعنی معلم را هدف گرفته‌اند. اتفاقا موفق هم می‌شوند. اگر وزیر مقتدری داشتیم، با توجه به حمایت‌های رهبری از دانشگاه فرهنگیان و شهید رجایی می‌توانست آموزش‌وپرورش را در بحث نیروی انسانی بی‌نیاز کند. سیاست‌های کلی آموزش‌وپرورش را باید شورای‌عالی آموزش‌وپرورش و یا شورای‌عالی انقلاب فرهنگی تعیین کنند. نباید مصلحت درازمدت آموزش‌وپرورش را فدای منافع عده‌ای از نمایندگان، چه اصولگرا و چه اصلاح‌طلب، برای جلب‌نظر حوزه انتخابیه کنیم. هرازگاهی جلوی در مجلس جمع می‌شوند و نمایندگان برای به دست آوردن دل آنها این استخدام‌ها را صادر می‌کنند که چوب آن را آموزش‌وپرورش می‌خورد. امیدوارم شورای نگهبان، شورای‌عالی انقلاب فرهنگی و وزیر ورود یابند و مصوبه مجلس را که به ضرر آموزش‌وپرورش است، اصلاح کنند. برای چندمین‌بار خواهش می‌کنیم سازمان نهضت سوادآموزی را در آموزش‌وپرورش حذف کنند. این سازمان آسیب جدی‌ای که به آموزش‌وپرورش دارد تحمیل آموزش‌یاران بوده، بدون توجه به جنس و سواد این عزیزان و اینها تبدیل به معلمان ناخواسته آموزش‌وپرورش شدند که متناسب با نیاز و سطح کیفیت آموزش‌وپرورش نیست. اگر بحث بی‌سوادی را به معاونت آموزش ابتدایی وزارتخانه واگذار کنیم، از خرج‌های وزارتخانه که سالانه 500-400 میلیاردتومان مستقیم و غیرمستقیم برای آموزش‌وپرورش هزینه دارد، کاهش می‌یابد و کارنامه درخشانی هم در حوزه بی‌سوادی ندارد. بارها بیان کردیم بی‌سوادی را به انتها رساندیم ولی وقتی آمار می‌دهند، می‌گویند نزدیک به 10 میلیون کم‌سواد و بی‌سواد داریم. آنجا هم بحث دیگری دارم که فرصت نیست بیان کنم.»

سرگذشت خاص دانشگاه فرهنگیان

علیرضا منادی‌سفیدان، رئیس کمیسیون آموزش مجلس شورای اسلامی در رابطه با ماجرای تربیت دبیر در دانشگاه فرهنگیان به «فرهیختگان» گفت: «دانشگاه فرهنگیان سرگذشت خاصی را در 20-10 سال گذشته طی کرده است. یک عده در مدیریت اینجا اعتقاد داشتند این دانشگاه را تعطیل کنند و در ایام مدیریت آنها تعداد دانشجویان را به حداقل رسانده‌اند. مدیریت عوض شد و مدیریت دیگری آمد، تعداد را زیاد کردند. دانشگاه فرهنگیان در قانون پیش‌بینی شده و چندین‌بار مورد حمایت و توجه ویژه رهبری قرار گرفته است. این دانشگاه حاشیه‌های زیادی دارد. یک عده معتقد هستند تنها این دانشگاه نمی‌تواند محل تربیت‌معلم باشد و کافی نیست. چراکه لیسانس فیزیک در دانشگاه‌های مهم‌تر و معتبرتر و لیسانس‌های دیگر با معدل‌های بالا و سطح سواد خوب داریم و چرا معلم را از یک برکه برداریم؟ باید از همه دانشگاه جذب معلم یکسان باشد، درحالی‌که دانشگاه فرهنگیان یک شاخصه و شاکله‌ای دارد که در قانون پیش‌بینی شده و در کنار آموزش‌های محض، آموزش‌های شغل و فن معلمی هم داده می‌شود. در این دانشگاه حرف بر این بود که از ابتدای ورود دانشجو تحت حمایت باشد و این حمایت چهار سال ادامه داشته باشد و بعد چهار سال معلم آماده و تربیت‌شده و خوب داریم. لذا این یک نگاه بود. قانون و تبصره ماده 28 در قانون این دانشگاه وجود دارد، می‌گوید جاهای محروم که معلم ندارد می‌توان از این کانال آزمونی برقرار کرد و عده‌ای را وارد این دانشگاه کرد تا دوره‌ای را بگذرانند. مثلا فردی لیسانس دارد و در اینجا آزمون می‌دهد و یک سال آموزش معلمی می‌بیند و بعد از یک سال این توانمندی‌ها و قابلیت‌ها را پیدا می‌کند تا به‌عنوان معلم خوب در عرصه تربیت فرزندان در آینده وارد شود.»

روش‌های عجیب جذب معلم در کشور

منادی ادامه داد: «زمانی کمیت را کاهش دادند تا کیفیت بالا برود و در ادامه کمیت بالا رفت و تعداد فرهنگیان و دانشجویان دانشگاه زیاد شد. اینجا انتقادات به این سمت رفت که کیفیت کاهش یافته است. از سوی دیگر آموزش‌وپرورش و وزارتخانه در پی این بود که معلمان را زیاد کنند و در این راستا وزیر چندین مورد مکاتبه با هیات‌دولت و معاون رئیس‌جمهور و رئیس سازمان استخدامی کشور داشت که عددهای بزرگی را مطرح می‌کردند. در یک رقم 400 هزار نفر بیشتر بود، در یک رقم 300 هزار نفر، در یک رقم 170 هزار نفر بود و اینها معتقد بودند این میزان معلم نیاز داریم. سازمان استخدامی دولت می‌گفت این‌طور نمی‌شود که کل معلمان شما 900 هزار نفر باشد و یکباره درخواست عدد 400 هزار نفر داشته باشید و ردیف استخدامی بدهیم. از کجا استخدام می‌کنند؟ تعداد قابل‌توجهی معلم در قالب‌هایی همچون آموزش‌یار نهضت، حق‌التدریس، برون‌سپاری‌ها، هیات‌امنایی‌ها، غیرانتفاعی‌ها و آنهایی که تحت‌عنوان مهدکودک از بدنه آموزش‌وپرورش در مسیر تربیت فرزندان کشور ارتزاق می‌کنند. طبیعی است در اینجا اعتراضی داشتند. یک نفر در اداره‌ای کار می‌کند و یکی را جذب کرده و می‌گوید بچه‌های ما را نگهداری کنید و نمی‌توان به او لقب معلم بدهیم. درحالی‌که این افراد در ایامی که هر روز حداقل معادل ساعاتی است که والدین در اداره حضور دارند، تحت پوشش مربیان مهدکودک هستند. یک‌عده برون‌سپاری کردند و سرانه می‌گرفتند و عده‌ای معلم را استخدام می‌کردند و به ازای هر دانش‌آموز سرانه‌ای می‌گرفتند که اینها هم محل اعتراض شدید خیلی‌ها ازجمله مجلسی‌ها بود.»

دانشگاه فرهنگیان برای مدیریت صحیح 15 میلیون دانش‌آموز به حرکت درآمد

وی ادامه داد: «البته اکثرا از گزینش آموزش‌وپرورش مورد بررسی قرار می‌گرفتند و مورد تایید بودند. جامعه بزرگی تحت‌عنوان مربیان مهدکودک‌ها شکل گرفت، جامعه بزرگی تحت‌عنوان آموزش‌یار نهضت سواد آموزی شکل گرفت، جامعه بزرگی از غیرانتفاعی‌ها شکل گرفت که تعداد قابل‌توجهی بودند و 10 درصد از آموزش‌وپرورش را شکل می‌دادند. یعنی به شکل متنوع انواعی از معلمان و مدارس را داشتیم که محل آموزش بودند تا آموزش‌وپرورش ماشین بزرگ 15 میلیونی خود را به جلو ببرد. جایی که 15 میلیون دانش‌آموز باشد مدیریت راحتی ندارد. دانشگاه فرهنگیان یکباره به حرکت درآمد و مورد حمایت بود و در برنامه پنج ساله پنجم اسم آن آمد و تاکیداتی شد تا از این محل کمبود معلم جبران شود. این دانشگاه را دانش‌آموزان برجسته ما و رتبه‌های زیر 300-200 به جای رشته پزشکی، دندانپزشکی و... انتخاب می‌کردند تا معلم شوند، چون از ابتدا دولت متعهد شد اینها را استخدام کند. در قالب استخدامی از ابتدا به اینها حقوق می‌دادند و اختلافاتی بین معلمان و دولت بود. یک مشکل این بود که کسی وارد دانشگاه می‌شود، می‌گوید من تامین می‌شوم و تمام! چهار سال بعد معلم هستم و چهار سال هم حقوق می‌گیرم و بیمه هستم. یک عده‌ای می‌گفتند حقوق علی‌الحساب تحت‌عنوان کمک‌هزینه تحصیلی پرداخت کنیم. دانشجو در اینجا درس بخواند و این‌طور نباشد که فکر کند کار تمام است و چهار سال بعد معلم است. کمک‌هزینه تحصیلی پرداخت می‌کنیم و عدد ثابت و دائمی باشد ولی چهار سال بعد یک آزمون مهم و محکمی بدهند و معلوم شود در این چهار سال درس خوانده‌اند و معلم خوبی هستند. از آن زمان کمک‌هزینه‌های تحصیلی تبدیل به حقوق دائم شود. این بحث‌ها وجود داشت.»

در سال‌های اخیر جذب معلم از جلوی مجلس اتفاق می‌افتد

رئیس کمیسیون آموزش مجلس شورای اسلامی در پایان به اقدامات مجلس برای تربیت‌معلم در این دانشگاه اشاره کرد و گفت: «نکته مهم دیگر این است که در 15-10 سال اخیر 70درصد جذب معلم برای آموزش‌وپرورش از جلوی مجلس بود یعنی من آشنای خود را در آموزش‌وپرورش حق‌التدریس می‌کردم و چند سال بعد آزمون برگزار می‌کردند و با فشار مجلس به‌عنوان معلم استخدام می‌شدند. این کیفیت کار را کاهش می‌داد که چرا باید جذب معلم از اینجا باشد تا اینکه دانشگاه فرهنگیان شکل گرفت. رهبری اخیرا دو نکته را تاکید کردند که مهدکودک‌ها تعیین‌تکلیف شود که مشخص شود برای کدام نهاد است، چون شروع و آغاز تحصیل با اینهاست. باید جدی گرفته شوند و رها نشوند. نکته بعدی تاکید رهبری این بود که هرچه نیرو برای آموزش‌وپرورش می‌گیرید از دانشگاه فرهنگیان بگیرید. نامه‌ای به دانشگاه‌های کشور و وزرای علوم و آموزش‌وپرورش نوشتیم که بهترین اساتید را به‌صورت نیمه‌وقت و پاره‌وقت در دانشگاه فرهنگیان بیاورید و دانشجویان این دانشگاه را قوی کنند. اینها که بالا بیایند به‌عنوان کسانی هستند که معلم قوی می‌شوند و این معلم دانش‌آموزان قوی را در مدرسه تربیت می‌کند و بعدا اینها در دانشگاه‌ها دانشجو می‌شوند و این نیروهایی است که شما محتاج آنها هستید. باید کمک کنید این چرخه را بهترین‌ها اداره کنند و برای آموزش‌وپرورش کشور ما آنها را تربیت کنند که این نامه را دادیم تا خروجی به این برسد که دانشگاه فرهنگیان را تقویت کنند و درخواستی داشتیم که از تعداد قابل‌توجهی فوق‌لیسانس و دکتری از دانشگاه‌های معتبر کشور و در قالب ماده 28 آزمون بگیرید و داخل دانشگاه بیاورید تا معلم‌های فوق‌لیسانس دوره‌دیده تحت برنامه‌های دانشگاه فرهنگیان شوند. این چنین بهترین‌ها را حمایت می‌کنیم.»

مجلس برخلاف نظر رهبری عمل کرد

احمدحسین فلاحی عضو کمیسیون آموزش مجلس شورای اسلامی با تایید این نکته که مجلس برخلاف دغدغه و منویات رهبری در رابطه با دانشگاه فرهنگیان تصمیم‌گیری می‌کند به «فرهیختگان» گفت: «متاسفانه طرحی که دوستان به مجلس ارائه دادند برخلاف نظر کمیسیون رای را از مجلس گرفته‌اند و کاملا در تضاد با توصیه‌های رهبری و جذب از طریق دانشگاه فرهنگیان است. دوستان تحت‌تاثیر مسائل احساسی حوزه انتخابیه و بعضا رسیدگی‌هایی که دارند، این کار را انجام دادند. ما به‌خاطر اینکه فرصت دیگری به اینها داده شود تا آزمون دیگری بدهند که خلاف مدل‌های قبلی است، این کار را انجام دادیم تا احساس نکنند حقی از اینها ضایع شده ولی درواقع برخلاف همان رویه‌ای است که رهبری اشاره کردند. این گروه از معلمان که کار جذب‌شان تمام شود برخی معلمان غیرانتفاعی‌ها مطرح می‌شوند و گروه‌های دیگر هستند و این مسئله تمام‌شدنی نیست. کاری بود که دوستان انجام دادند. در کمیسیون باید قید و بندی را برای این گذاشت تا خلاف مصوبه نرود و تا اندازه‌ای رویه کارشناسی را رعایت کرده باشند. ما متمرکز روی دانشگاه فرهنگیان شدیم. البته در یکی دو سال اخیر قدری بحث پذیرش آمار بالا رفته است. هنوز مشکل امکانات داریم و اساتید که این مسائل در حضور وزیر آموزش‌وپرورش مطرح شده است و 4-3 هزار استاد هستند که ساماندهی نشدند و نیاز به ساماندهی دارند. بحث افزایش سطح علمی و ارتقای سطح علمی است و باید فکری شود. برای عملیاتی شدن این امر در بودجه 1400 باید اعتبار دیده شود. در تربیت دبیر شهید رجایی هم باید پردیس‌ها فعال شود چون الان فقط در تهران فعال است. امیدوارم دوستان کمک کنند. دولت برعکس رویه در دانشگاه فرهنگیان عمل کرده و این دانشگاه را به‌سمت نابودی برده است. 3500 نفر هیچ است و به‌جای 25 هزار نفر، سه هزار و 500 نفر گرفته و همین است که الان 197 هزار نفر معلم کم داریم. اگر رویه رعایت می‌شد این اتفاق رخ نمی‌داد.»

این که کسی به هر دلیلی مدتی سابقه تحصیل دارد برای جذب شدن کافی نیست

حجت‌الله بنیادی، مدرس دانشگاه فرهنگیان در رابطه با مسیر درست تربیت دبیر و همچنین مصائب و مشکلاتی که پیش‌روی دانشگاه فرهنگیان است به «فرهیختگان» گفت: «نگاه به این مساله دو موضوع دارد که یکی حق دانش‌آموز است که حق دارد از معلم باکیفیت و شایسته برخوردار باشد. این حق را باید در جذب معلم رعایت کنیم. یک بحث دیگر حق کسانی است که 5-4 سال به‌عنوان معلم خرید خدمات، معلم نهضت و... به‌کار گرفته شدند. اگر از این دو منظر نگاه کنیم چیزی که مهم است و آینده کشور را می‌سازد این است که ما حق دانش‌آموز را توجه کنیم و معلمی که برای دانش‌‌آموزان جذب می‌کنیم، شایسته باشند. با این رویکرد خیلی از کسانی که به شکل‌هایی مختلف جذب شدند شایستگی‌های لازم را برای معلمی نداشتند. این مساله تهدیدی برای آینده کشور است. بنابراین آموزش‌وپرورش باید معلمان شایسته را فارغ از اینکه کار کرده‌اند یا خیر، جذب کند. این که استدلال کنیم 10 سال کسی در روستایی تدریس کرد شایستگی معلمی دارد، غلط است. کسی شایسته معلمی است که استانداردهای لازم را مطابق با استانداردهای تعریف‌شده داشته باشد. اینجا هم دو مساله است که یکی حق دانش‌آ‌موزان و دیگری حق افرادی است که به‌دلیل ضعف مدیریتی و عملکرد بد آموزش‌وپرورش در دوره‌های مختلف کار کرده‌اند. راهکاری که پیشنهاد می‌دهم این است که مجلس کار یکپارچه انجام دهد. ابتدا چشم‌انداز آینده کشور را برای جذب معلم تعیین کند. دانشگاه فرهنگیان درست است که آقا حمایت کردند و روی این سرمایه‌گذاری شده ولی مشکلات این دانشگاه زیاد است. در بحث بودجه، جذب هیات‌علمی و... مشکل دارد، بنابراین مجلس اولین کاری که باید انجام دهد این است که چشم‌انداز روشنی را برای جذب، تامین و تربیت‌معلم ترسیم کند. تکلیف دانشگاه فرهنگیان را از گرفتن ردیف استخدامی، گرفتن بودجه و فضاهایی که لازم دارد، روشن کند و تکلیف قانونی را معلوم کند. به‌نوعی اقدام ملی تربیت‌‌معلم را تصویب کنند. در کنار این به گذشته برگردیم و اصلاح کنیم. یک‌سری از آدم‌ها به شکل‌های صحیح یا ناصحیح به‌کار گرفته شدند. اینها در مقایسه با دیگرانی که استخدام شدند خود را صاحب حق می‌دانند. بخواهیم حق اینها را بدهیم باید به شایستگی حداقلی خود را برسانند. اگر رساندند جذب شوند، نرسانند اگر آموزش‌وپرورش بالاجبار اینها را به‌کار گرفته سال بعد نباید به‌کار بگیرد. کسی که شایسته نیست چه یک سال و چه 10 سال کار کرده، نباید در کلاس حضور یابد. اگر کسی حقی دارد و شایستگی لازم را دارد باید حق او داده شود، درغیر این‌صورت حق دانش‌آموز تضییع می‌شود و آینده کشور به مخاطره می‌افتد. بقیه کشورها یک برنامه‌ریزی دقیق و شفاف از بحث تربیت‌معلم دارند یعنی معین است در 10 سال آینده چه تعداد معلم در چه رشته‌هایی و چه جنسیتی نیاز دارند. دانشگاه‌های مرتبط اعم از علوم انسانی و علوم تربیتی را ملزم می‌کنند این نیروها را تربیت کنند. به میزان فراتر از نیاز است یعنی اگر 50 هزار معلم نیاز دارند، 70 هزار فرد تربیت می‌کنند. معلم نیاز دارند، فراخوان می‌گذارند و پنج هزار نفر شاید هفت هزار نفر ثبت‌نام کنند ولی شایسته‌ترین‌ها را انتخاب می‌کنند.»

دانشگاه فرهنگیان در جذب، تعلیم و رصد دانشجویان مشکل دارد

این مدرس دانشگاه فرهنگیان در رابطه با برگزاری دوره‌های یک ساله برای تربیت‌معلم و مسائلی که این دانشگاه در جذب و تعلیم و... با آنها مواجه است و در آن مشکلات جدی دارد، افزود: «این راه اضطراری است. وقتی به تنگنا خوردید و نتوانستید معلم کافی را در رشته‌های موردنیاز تامین کنید، این را به اضطرار استفاده کنید. در گذشته هم وجود داشته است ولی اگر نظام تربیت‌معلم ما شفاف و قوی و درست باشد بهترین راه این است کسی که می‌خواهد معلم شود از ابتدای گزینش در این راستا باشد. الان روش جذب در دانشگاه فرهنگیان هم روش درستی نیست. به استناد کنکور جذب می‌کردیم که مصاحبه هم قوی نیست، درصورتی‌که در کشورهای دیگر خیلی از مولفه‌های دیگر با دقت و با وسواس بیشتر بررسی می‌کنند که این فرد مشخصه‌های شغل معلمی را دارد یا خیر. برای چه دوره‌ای مناسب است؟ اینها از بابت روحیه و شخصیت و منش ویژگی‌های متفاوتی دارد و در کشور ما بدان توجه نمی‌شود. باید شیوه جذب در دانشگاه فرهنگیان اصلاح شود و افرادی که می‌خواهند وارد حرفه معلمی شوند از ابتدا با رویکرد معلمی نگاه کنند و قدم به قدم رصد شوند و هر کسی به درد معلمی نمی‌خورد به یک شکل محترمانه رد شوند. مثلا صلاحیت این شغل را در سال اول اثبات نکردید. اگر در سال دوم صلاحیت‌ها اثبات نشد، رد شود. این در گذشته هم وجود داشت، نه اینکه فرد لیسانس بگیرد و داشتن لیسانس به‌معنای شایستگی برای معلمی باشد. در دانشگاه‌های فرهنگیان صلاحیت‌های معلمی به‌صورت مستمر سنجیده نمی‌شود. در دانشگاه فرهنگیان ملاک این است که فرد نمره قبولی در درس را بگیرد که این یک خلأ است. در گذشته و در کشورهای دیگر علاوه‌بر اینکه فرد درس را می‌گذراند و نمره قبولی می‌گیرد شایستگی لازم برای معلمی بررسی می‌شود. هر جایی لنگ زد، رد می‌شود. از معلمی کنار گذاشته می‌شود. الان این اتفاق در دانشگاه فرهنگیان نمی‌افتد. برای انتخاب معلم‌ها از ابتدای ورود و حتی قبل از ورود باید رصد شوند تا فراغت از تحصیل و زمانی که به‌عنوان معلم سر کلاس رفتند، رصد می‌شوند و بعد از آن هم باز رصد می‌شوند که این افراد توانمند و به‌روز شوند. متاسفانه فارغ‌التحصیلان دانشگاه فرهنگیان بعد از اینکه فارغ‌التحصیل شدند، رها می‌شوند. بحث به‌روزآوری دانش آنها، در حیطه آموزش مجازی که الان ضرورت است، توجه نمی‌شود و کسی که علاقه داشت خود را تقویت می‌کند. نظام ملی تربیت‌معلمی که باید افراد شایسته را جذب کند و شایستگی اینها را در مسیر دوره 5-4 ساله رصد کند و بعد از آن هم شایستگی این افراد را رصد کند، نداریم.»

برنامه‌های توسعه‌ به چه دردی می‌خورند؟

یکی دیگر از دانشگاه‌های تربیت‌معلم در کشور، دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی است که متاسفانه این دانشگاه هم با مشکلات جدی در امر تربیت‌معلم روبه‌رو است. فریده حمیدی عضو هیات‌علمی این دانشگاه در رابطه با تربیت‌معلم و مصائب دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی به «فرهیختگان» گفت: «یک دیدگاهی برای تربیت‌معلم وجود دارد که یک دیدگاه موردی است و آن اینکه افرادی که معمولا جزء نخبگان هستند در دانشگاه‌های معتبر قبول می‌شوند و بعد تمایل پیدا می‌کنند معلم شوند و دوره فشرده برای آنها گذاشته می‌شود. یک دیدگاه دیگر اما این است که در طول زمان دروس تربیتی جزء واحدهای اصلی آنها باشد و دروس تخصصی آنها متفاوت با دانشگاه‌های دیگر باشد و رویکرد آموزش‌محور داشته باشند.  در دانشگاه شریف کسی که فیزیک تحصیل می‌کند با تربیت دانشجو در دانشگاه تربیت‌معلم متفاوت باشد و با رویکرد آموزش باشد، نه اینکه به‌صورت محض باشد. این دو دیدگاه همواره وجود داشته است. در فرصت مطالعاتی‌ای که در دانشگاه آلمان بودم با رویکرد اول کار می‌کنند. برای همین دانشگاه خاصی به نام تربیت‌معلم وجود ندارد و تقریبا همه دانشگاه‌ها دروس صلاحیت معلمی را ارائه می‌کنند و کسی که دوست دارد معلم شود این واحدها را می‌گیرد. من دانشگاه شهید رجایی را بیان می‌کنم، دانشگاه فرهنگیان را خیلی اطلاع ندارم و دانشگاه شهید رجایی بسیار مشکل دارد و حتی دروس معلمی در قالب واحدهای درسی ارائه نمی‌شود بلکه به‌صورت ساعات درسی ارائه می‌شود. اینها متفاوت است. وقتی ساعات درسی ارائه می‌کنید یعنی آموزش ضمن خدمت می‌دهید. وقتی به‌عنوان دوره معرفی می‌کنید قرار نیست مهندس شود بلکه از ابتدا معلم می‌شود و با این نگاه دانشگاه تربیت دبیر فنی، دبیر فنی به‌معنای واقعی تربیت نمی‌کند بلکه مهندس‌هایی تربیت می‌کند که چند ساعت دروس صلاحیت معلمی بگذرانند و به همین دلیل این دانشگاه هم به انحراف رفته است و مشکلات زیادی که دانشگاه‌های تربیت معلم دارند به‌دلیل اینکه بودجه لازم هم به آنها تخصیص داده نمی‌شود، کمیته‌هایی که باید برای صلاحیت معلمی سرفصل تعیین کنند و به‌طور جدی هماهنگ با فرهنگیان و رجایی پروژه‌وار جلو بروند تا از اساس واحدهای تربیت‌معلم بازنگری شود، وجود ندارد. حساس‌ترین دوره زندگی هر فردی دوره‌های پیش‌دبستانی است. این دوره به‌قدری حساس است که در همه جای دنیا اتفاقا کسانی که فوق‌لیسانس یا دکتر هستند به این مبحث می‌پردازند و مربی پیش‌دبستانی می‌شوند. ما دیپلم و فوق‌لیسانس را می‌گیریم و دوره‌ای که مشخص نیست گذرانده می‌شود یا خیر، انجام می‌شود و این نشان می‌دهد این دوره‌ها را خوب درک نکرده‌ایم. این معلمان باید از جهت شخصیتی ویژگی‌های خاصی داشته باشند، صبور و مهربان باشند، نگرش تربیتی قوی داشته باشند که اینها را بررسی نمی‌کنیم. چون شرایط بیکاری با بحران در کشور مواجه است و هر فردی می‌خواهد کاری داشته باشد تا امورش بگذرد. این مساله را خطرناک می‌دانم. ضمن اینکه آن تنوع و تکثر را از اداره پیش‌دبستانی‌ها می‌گیریم.  7-6 مورد رویکرد علمی تجربه‌شده در دنیا وجود دارد که تجارب ارزشمندی داشتند و اینها را به‌عنوان غرب‌گرایی کنار می‌گذاریم و با چیزی که پیش‌روی ما نیست، جلو می‌رویم یعنی با آزمایش و خطای محض جلو می‌رویم. این رویکرد که نگاه علمی و تجارب دنیا را کنار بگذاریم، روش غلطی است. به نظر من باید کمیته تخصصی این امر را دنبال کند، نه در بخش‌های اداری آموزش‌وپرورش که نگاه تخصصی عمدتا به این مساله ندارند حتی نماینده‌های مجلس هم چنین وضعیتی دارند. در رابطه با مدل تربیت‌معلم فعلی و این بهانه که چون کمبود معلم داریم با یک دوره کوتاه می‌توانیم معلم سر کلاس بفرستیم، صددرصد روش غلطی است. از مجلس و دوستان دولت سوال می‌کنم که مگر برنامه‌های توسعه نداریم؟ مگر برنامه توسعه اول تا ششم و هفتم که اکنون تنظیم می‌شود، نداریم؟ پس این برنامه‌های توسعه برای چه بود و چطور پیش‌بینی نکردند ورودی‌ها و خروجی‌های آموزش‌وپرورش کفاف لازم را می‌دهد یا خیر. همین الان هم بسیاری از دانش‌آموزان ما متاسفانه به‌دلیل فقر از چرخه آموزش به گزارش معاونت وزیر خارج می‌شوند و ما هیچ برنامه‌ای نداریم.»

 * نویسنده: ابوالقاسم رحمانی، دبیرگروه جامعه