علی ملکی، خبرنگار گروه سیاست: کرانه باختری، نقطه نزاع جبهه آمریکایی - صهیونی شده است. کنست رژیم صهیونیستی روز چهارشنبه ۳۰ مهر به پیشنویس طرحی برای اعمال حاکمیت رژیم بر کرانه باختری رأی مثبت داد. این طرح با اختلاف تنها یک رأی (۲۵ در برابر ۲۴)، به تصویب رسید. رأی به الحاق کرانه باختری به سرزمینهای اشغالی در حالی رخ داد که یک ماه قبل، دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا اعلام کرده بود اجازه نخواهد داد اسرائیل کرانه باختری اشغالی را ضمیمه کند. او با تأکید بر همین امر، توافق صلح در غزه را اجرا کرد.
همزمان جیدی ونس، معاون ترامپ که با هدف نظارت بر اجرای آتشبس به فلسطین اشغالی سفر کرده بود، در واکنش به تصویب این طرح اعلام کرد ایالات متحده «اجازه نخواهد داد» اسرائیل «کرانه باختری» را به شهرکهای اشغالی الحاق کند. مارکو روبیو، وزیر امور خارجه آمریکا هم پیش از سفر به سرزمینهای اشغالی گفت دونالد ترامپ «بهروشنی» اعلام کرده است که رأیگیری کنست درباره الحاق کرانه باختری، «موضوعی نیست که ما از آن حمایت کنیم.»
خود ترامپ نیز در نشست خبری شامگاه پنجشنبه در پاسخ به پرسشی درباره این موضوع گفت: «نگران کرانه باختری نباشید، اسرائیل هیچ کاری در آنجا انجام نخواهد داد.» بااینحال جناح راست افراطی در اسرائیل، تمامقد مقابل ترامپ ایستاده و بر موضع خود پافشاری میکند. ایتمار بنگویر، وزیر امنیت داخلی رژیم صهیونیستی با دهنکجی به موضع مقامات آمریکایی ازجمله ترامپ، اسرائیل را «مستقل» خواند و طی ادعایی هشدار داد که مروان البرغوثی (فرمانده فلسطینی مدنظر ترامپ برای حکمرانی غزه) قاتل است و آزاد نخواهد شد و بر غزه حکمرانی نخواهد کرد.
افول ائتلاف نتانیاهو در کنست
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل که ظاهراً از این اقدام کنست رضایت ندارد آن را «تحریک سیاسی عامدانه از طرف مخالفان با هدف ایجاد شکاف و اختلاف» خوانده است. فارغ از نیت واقعی نتانیاهو، در تازهترین نظرسنجی روزنامه معاریو، ائتلاف حاکم به رهبری بنیامین نتانیاهو فقط۵۰ کرسی از مجموع ۱۲۰ کرسی کنست را در اختیار دارد؛ یعنی کمترین میزان حمایت از زمان تشکیل کابینه فعلی. دلیل اصلی کاهش کرسیهای ائتلاف، سقوط حزب «صهیونیسم دینی» به زیر حدنصاب انتخاباتی اعلام شده است؛ حزبی که یکی از پایههای اصلی دولت نتانیاهو به شمار میرفت. این سقوط، ضربه جبرانناپذیری به انسجام درونی ائتلاف وارد کرده و قدرت مانور نتانیاهو (بیبی) را در کنست کاهش داده است.
در بیانیهای از سوی حزب لیکود نیز بهطور ضمنی اعتراف شده شرایط سیاسی ائتلاف، شکننده است. در همین حال، احزاب اپوزیسیون مانند «یش عتید» و «یشار» رشد محسوسی در نظرسنجیها داشتهاند و حتی بخشی از رأیدهندگان سنتی لیکود بهسوی آنها گرایش پیدا کردهاند. نظرسنجی همچنین نشان میدهد شکاف اعتماد به رهبری نتانیاهو به داخل پایگاه سیاسی او نیز رسیده است؛ ۴۳ درصد از رأیدهندگان لیکود خواهان تشکیل کمیسیون تحقیق درباره رویدادهای ۷ اکتبر هستند، درحالیکه فقط ۳۹ درصد مخالفند.
درمجموع، نتایج جدید حکایت از آن دارد که کابینه ائتلافی نتانیاهو در ضعیفترین موقعیت خود از زمان روی کار آمدنش قرار گرفته و نه اکثریت پارلمانی مطمئن دارد، نه حمایت بیقید جامعه اسرائیل را. این شکاف درونی باعث شد طرحی که در ظاهر موردقبول نتانیاهو و ائتلاف آمریکاییاش نیست، به تصویب برسد و نخستوزیر رژیم صهیونیستی میان دو لبه قیچی داخلی و خارجی قرار بگیرد.
همکاری پرهزینه
هرچند واشنگتن و تلآویو متحدان قدیمی و همپیمانان استراتژیک هستند؛ اما باید به این نکته توجه داشت که این اتحاد زیر سایه هزینهها و فایدههایی قرار گرفته است. تجربه چند دهه اخیر نشان داده هرگاه اقدامات اسرائیل از سطح «منافع مشترک» عبور کرده و به «بار ژئوپلیتیک» برای آمریکا تبدیل شده، کاخ سفید دیر یا زود فاصلهگذاری را آغاز کرده است. تصویب طرح اعمال حاکمیت بر کرانه باختری نیز در همین چهارچوب قابلارزیابی است. نتانیاهو در دیدار اخیرش با ونس گفت: «یک هفته میگویند اسرائیل، ایالات متحده را کنترل میکند، هفته بعد میگویند ایالات متحده، اسرائیل را کنترل میکند. این مزخرف است، ما با هم همکاری داریم.» این تقریباً نزدیکترین تعریف به روابط تلآویو و واشنگتن است. اسرائیل مأموریت دارد تا پروژههای میدانی را پیش ببرد، فشار بر گروههای فلسطینی را حفظ کند و توازن قوا در منطقه را به نفع بلوک غرب نگه دارد. در مقابل، ایالات متحده وظیفه دارد این اقدامات را در سطح بینالمللی توجیه کند، هزینههای دیپلماتیک را بپردازد و از اسرائیل در برابر موج انتقادات جهانی حمایت کند. اما کافی است یکی از طرفین از مرز این تقسیم کار عبور کند تا عمق شکافها دیده شود. تصویب پیشنویس طرح الحاق در کنست درست در زمانی اتفاق افتاد که دولت ترامپ درگیر آرام نشاندادن وضعیت در غزه بود و تلاش میکرد چهرهای میانجیگر و عملگرا از خود نشان دهد. اسرائیل در چنین شرایطی قانونی تصویب کرد که کاملاً خلاف توافق آتشبس است. در نتیجه این اتفاق، برنامه کاخ سفید در جهت دستاوردسازی برای ترامپ در حوزه سیاست خارجی به خطر افتاد. به همین دلیل بود که بلافاصله روبیو، ونس، ترامپ و حتی نتانیاهو با لحنی تند با آن مخالفت کردند.
دوراهی نتانیاهو
همه اینها نشان میدهد سیاست خارجی آمریکا در قبال خاورمیانه دیگر شباهتی به دوران یکجانبهگرایی ندارد. هزینه حضور نظامی، فشارهای داخلی برای کاهش حمایت بیقیدوشرط از اسرائیل و تحولات منطقهای، ازجمله نزدیکی کشورهای عربی به چین و روسیه و سفر نخستوزیر کانادا به چین، آن هم پس از جدال لفظی با ترامپ، همگی موجب شدهاند آمریکا با احتیاط بیشتری در کنار اسرائیل بایستد.
از سوی دیگر، رژیم صهیونیستی بر اساس محاسبات درونی خود عمل میکند و چندان در پی هماهنگی کامل با آمریکا نیست. برای بنگویر، اسموتریچ و دیگر چهرههای راست افراطی مسئله اصلی، الحاق کرانه باختری بهعنوان بخشی از سرزمینهای تحت اشغال اسرائیل است. این جریان اعتقاد دارد حتی اگر آمریکا برای مدتی فاصله بگیرد، فشارهای لابیهای صهیونیستی و تحولات سیاسی در واشنگتن درنهایت موجب بازگشت حمایتها خواهد شد.
در این میان، بنیامین نتانیاهو میان دو جبهه متضاد گرفتار شده است: از یکسو دولت آمریکا که از او انتظار دارد روند سیاسی کنترلشدهای را پیش ببرد و از سوی دیگر متحدان تندروی داخلی که او را به «سازش با دشمن» متهم میکنند. درحالیکه شکافهای درونی کابینهاش رو به گسترش است و نظرسنجیها سقوط محبوبیت او را تأیید میکنند، هر تصمیمی میتواند برایش هزینهزا باشد. اگر با آمریکا همراه شود، جناح راست داخلی را از دست میدهد و اگر در برابر واشنگتن بایستد، حمایت بینالمللی حیاتیاش را.














