صادق ذجاجی، خبرنگار: اساساً وقتی چیزی عجیب، غیرمنطقی و نامأنوس به نظرمان میرسد واکنش ناخودآگاهمان خندیدن است. یکی دیگر از روشهای خندهگرفتن توسط کمدینها خلق یک تیپ شخصیتی است. در این روش یکی از ویژگیهای فرد غلوشده به نمایش درمیآید و یکسری کلیشهها، مانند بدشانسی، برای او تکرار میشود. مخاطب هربار با قرارگرفتن کاراکتر در موقعیت، انتظار تکرار اتفاقی مشابه را میکشد. بهمحض اینکه آن لحظه که در انتظارش بود فرامیرسد، تعلیق به سر میآید و موجبات خنده را فراهم میکند.
«زن و بچه» سعید روستایی، از مابقی فیلمهای او عقبتر است. درامی اجتماعی که در لحظات اوج فیلم، بهجای اشک از مخاطبان سالن خنده میگیرد. شخصیت اول فیلم که پریناز ایزدیار او را نقشآفرینی میکند، یک تیپ شخصیتی بیمنطق است که ما در هر مرحله از فیلم انتظار رفتاری محیرالعقولتر از او را داریم.
نه مادرانگی او برایمان ساخته میشود، نه عشق و عشوههایش و نه حتی دیوانگیهایش. پس چطور فیلمساز انتظار دارد ما سمت نقش اول او بایستیم و نسبت سمپاتیک با او برقرار کنیم؟
کلیشههای تکرارشونده در فیلم، مثل بارداری خواهر کوچکتر در دوره نامزدی و اجبارش به ازدواج، رفتار رباتیک وکیل کتشلواری، بیاحساس و پوکرفیس بودن قاضی، پرداختن سطحی - و البته بیربط به منطق فیلم - به مسائل اجتماعی مثل رکود بورس، هم حوصله مخاطب را بهخاطر قابلپیشبینی بودن قصه سر میبرد و هم مجدد او را به خنده وامیدارد.
سعید روستایی در «ابد و یک روز»، «متری شش و نیم» و حتی «برادران لیلا»، تواناییاش در فیلمنامهنویسی را اثبات کرده. بیشک سینما بلد است و دوربین را میفهمد. بلد است بازی بگیرد و درام را متوجه است. با همه این اوصاف چرا یک فیلمساز مستعد به این حالوروز میافتد؟ عطش حضور در جشنوارههای خارجی، چکلیستی از معضلات فرهنگی و اجتماعی کشور را پیش روی فیلمساز قرار میدهد.
نمیتوان باور داشت و پذیرفت که مفاهیمی عمیق چون عدالت، دفاع از حقوق زنان، نقد به سیستم اقتصادی و قضایی کشور و شکاف بین نسلی، همگی دغدغه و مسئله یک نفر باشد. تکثر مسائل مطرحشده، راهحلی غیر از بیانیهخوانی پیشروی فیلمساز قرار نمیدهد. بیانیههایی که بهصورت دیالوگهای پشتسرهم، نه بین دو کاراکتر، بلکه به سمت تماشاگر خوانده میشود. بااینهمه «زن و بچه»، انسانیتر از «برادران لیلا»ست. روستایی، هوشمندانه و خودآگاه در یکی دو سکانس از موضعش به طور موقت نسبت به آدمهای جهان خودش کوتاه میآید و رفتار انسانی از آنها مشاهده میکنیم. هرچند که این رفتارها چون پرداخت نشده، قابلدرک نیست و مخاطب دچار گیجی و سردرگمی میشود. انگیزهها و منطق رفتار شخصیتها در فیلمنامه، شفاف نیست. دست فیلمساز در روند پیشرفت فیلمنامه بهوضوح دیده میشود و این آزاردهندهترین موضوع برای تماشاگر بادقت سینماست. در نهایت، ظاهراً قراردادن چکلیست مشکلات اجتماعی بدون داشتن قصهای دقیق و دارای کشش و با ارجاعات فراوان به فرامتن، به فرمولی جذاب و پرفروش برای فیلمسازان تبدیل شده است. دریغ از اینکه از مهمترین ویژگیهای ساخت اثر در این ژانر، فهم درام است.
شماره ۴۴۷۲ |
صفحه ۱۲ |
فرهنگ و هنر
دانلود این صفحه
فیلمسازی چکلیستی و عواقبش














