مجتبی اردشیری، خبرنگار: یکی از مهمترین امیدهای گیشه 1404، کمدی «صددام» بود؛ فیلمی که تا همین امروز با گیشه حدوداً 100 میلیاردی، در رتبه دوم جدول فروش سالیانه قرار دارد. اما این آمار برای فیلمی که از هفدهم اردیبهشت به روی پرده رفته، آمار چندان خوشایندی محسوب نمیشود. صددام تا 24 خردادماه که سینماها وضعیتی عادی داشتند، با در اختیار داشتن بیشترین سهم سالنها در سراسر کشور، تنها موفق به جذب یک میلیون و 76 هزار مخاطب با گیشه 88 میلیارد و 300 میلیونی شد. مختصاتی که نمیتواند برای فیلمی با بازی رضا عطاران آن هم در 38 روز نخست نمایشش، آمار چندان درخوری محسوب شود، علیالخصوص که صددام در این مدت، رقیب چندان قدرتمندی در گیشه نداشت و از تعداد سالنهای نسبتاً زیادی در تمام کشور برخوردار بود. اما چرا صددام با وجود تمام امتیازاتی که میتوانست فیلم را تا همینجا، بسیار پرفروشتر از وضعیت فعلی خود کند، نتوانست یک اکران نرمال و منطقی را تجربه کند؟
وقتی جشنوارۀ فجر مجرم شناخته میشود
در آسیبشناسی این روند، قطعاً یکی از پارامترهای مهم، نمایش فیلم در جشنواره فجر سال گذشته است. موردی که شخص پدرام پورامیری، کارگردان فیلم نیز به آن اشاره میکند. پورامیری در گفتوگویی که چندی پیش با «فرهیختگان» داشت، گفت: «حضور در جشنواره بهطور خودکار فیلم مرا زیر ذرهبین همان نوع قضاوتی قرار میدهد که بحثها و چالشهایی را به دنبال دارد و این مسئله معمولاً تا سه یا چهار ماه پس از پایان جشنواره نیز ادامه پیدا میکند.» پورامیری در پاسخ به این پرسش که آیا دیگر فیلم کمدی خود را در جشنواره به نمایش میگذارد؟ گفت: «بههیچوجه؛ حتی اگر این تصمیم به قیمت عدمموفقیت یا حتی بهاصطلاح «نابود شدن» آن فیلم تمام شود من دیگر فیلم کمدی را در چنین فضایی عرضه نخواهم کرد.» این صحبتهای پورامیری که نمایش کمدی در جشنواره فیلم فجر را یکی از دلایل بروز مشکلاتی در مسیر اکران عادی فیلم میداند، مسبوق به سابقه است. کمال تبریزی عصر 19 آذر 1397 در اکران خصوصی کمدی «مارموز» خطاب به مخاطبان داخل سالن گفت: «مارموز جزء فیلمهایی بود که برای گرفتن پروانه نمایش دچار مشکلات عجیب و غریبی شد. کما اینکه در مجموعه فیلمهایی که من ساختهام چهار یا پنج فیلم هستند که خیلی سخت توانستهام برای آنها پروانه نمایش بگیرم.» تبریزی ادامه داد: «براساس تجربه بهتدریج متوجه شدم علت اینکه برخی فیلمهایم سخت پروانه نمایش میگیرند این است که آثاری مانند مارموز که کمی حساسیتبرانگیز است، نباید قبل از نمایش عمومی در جشنواره فیلم فجر نمایش داشته باشند.»
کارگردان مارموز افزود: «جشنواره فیلم فجر تبدیل شده به محلی که دوستان دیگر و افرادی دیگر از نهادهایی به جز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به تماشای فیلمها مینشینند و بعد گزارش فیلم و آثار آن را به جاهای دیگر و نهادهای دیگر ارائه میکنند و بعد آن نهادها با وزارت ارشاد نامهنگاری میکنند که چرا مثلاً فلان فیلم به یک مسئله حساس اشاره کرده و یا فلان صحنه چرا در فیلمی وجود دارد.»
این کارگردان سینما ادامه داد: «پیشنهاد من این است که اگر فیلمهایی همچون «مارمولک» و یا «مارموز» ساخته میشوند که بعضاً موضوعات حساسی دارند اصلاً در جشنوارههای فیلم فجر و یا جشنوارههای دیگر نمایش داده نشوند و مستقیم از تولید به نمایش برسند. به فیلمسازان نیز توصیه میکنم اگر فیلمی ساختند که تصور میکنند که برای گرفتن پروانه نمایش دچار مشکل میشوند بهتر است که قید حضور در جشنواره فیلم فجر را بزنند و فیلمشان را مستقیم اکران کرده و جشنواره را فراموش کنند.»
اقبال در فجر، بیتفاوتی در گیشه
این یک اصل است که جشنواره فیلم فجر بهمانند سایر جشنوارههای تراز اول جهان، اساساً اقبال چندانی به کمدی ندارد. بنابراین حضور آثار کمدی در این رویداد نمیتواند اتفاق چندان خاصی را برای آن اثر رقم بزند. این ماهیت طی سالیان اخیر، با برخوردهای سردی از جانب تهیهکنندگان این آثار نیز مواجه شده است و این تهیهکنندگان از نمایش فیلمشان در شهرستانها و یا سانسهای فوقالعاده اجتناب به عمل آوردهاند.
آنها معتقدند نمایش فیلم در سانس فوقالعاده به کاهش تعداد مخاطب در زمان اکران عمومی منجر میشود، ضمن اینکه اتفاقی را برای فیلم در جریان جشنواره رقم نمیزند. همچنانکه مشاهده کردیم در جشنواره سال گذشته با وجود 4 فیلم کمدی، اقبال بالایی برای نمایش آثار در سانسهای فوقالعاده وجود داشت اما در کمال تعجب آنکه این 4 فیلم حتی جزء 15 فیلم محبوب از نگاه مردمی نیز نبودند. طبیعی است وقتی اتفاق خاصی برای این فیلمها در جریان جشنواره نمیافتد، اقبال چندانی نیز از سوی صاحبان اثر برای نمایش فیلم در سانسهای فوقالعاده و اکران جشنوارهای شهرستانها به عمل نمیآید. ضمن اینکه مخاطبان جشنواره عمدتاً متقاضی تماشای درام هستند و شعف چندانی به کمدی نشان نمیدهند.
بخت مشترک «صبحانه با زرافهها» و «صددام»
با نگاهی به آثار کمدی که طی یک دهه اخیر در جشنواره حضور داشتهاند نیز متوجه میشویم به جز معدودی از این آثار، اتفاق چندان خوشایندی برای این فیلمها در اکران عمومی رقم نخورده است. در این یک دهه، فیلمهایی چون «گشت2»،«مصادره»، «پالتو شتری»، «خوب، بد، جلف2»، «گیجگاه»، «شادروان»، «شهسوار»، «صبحانه با زرافهها»، «تمساح خونی»، «تاکسیدرمی»، «صددام» و «کفایت مذاکرات» در جشنواره فجر حضور داشتند که جشنواره نتوانست به دیده شدن بسیاری از این فیلمها کمک کند. بهترین عملکرد این فهرست در اختیار تمساح خونی است که 2 میلیون و 801 هزار مخاطب را جذب کرد. البته که در این اتفاق، مواردی چون نخستین تجربه کارگردانی جواد عزتی و نمایش منفرد فیلم از 16 اسفند در قالب اکران نوروزی، نقش پررنگتری در رقم خوردن این میزان استقبال داشته است.
گشت2 هم در زمان اکران، 2 میلیون و 336 هزار مخاطب را جذب کرد که قطعاً اصلیترین دلیل این میزان استقبال، سابقه خوبی بود که مخاطب از فصل نخست این فیلم در ذهن داشت. صبحانه با زرافهها نیز در زمان اوج محبوبیت سروش صحت در مقام کارگردان با آن بازیگران شناختهشده نتوانست تعداد مخاطبان خود را به 2 میلیون نفر برساند تا با گیشه 122 میلیاردی نیز نتواند هزینه تولید خود را بازگرداند. اتفاقی که برای صبحانه با زرافهها رقم خورد تاحدودی مشابه آن چیزی است که برای صددام اتفاق افتاد. این 2 فیلم با بازخوردهایی منفی که در زمان اکران جشنوارهای خود گرفتند، عملاً بخشی از مخاطبان خود را در اکران عمومی از دست دادند. در دورهای عنوان میشد که مردم، عموماً نسبت به نقدها بیتفاوت هستند اما ساختار رسانهای این سالها سبب شده تا آن نقدها در قالب ویدئوهایی در فضای مجازی به دست بخش گستردهای از مردم برسد و آنها را در جریان بازخوردها قرار دهد.
ناامن برای فیلمهای کمدی
بنابراین جشنواره فیلم فجر حاشیه چندان امنی برای کمدیها و فیلمهایی با موضوعات حساس نیست. البته که این رویداد برای کمدیهای لوباجت و مستقل میتواند در نقش یک کاتالیزور عمل کند. به عنوان مثال اگر فیلمی مانند «ضدگلوله» در جشنواره به نمایش درنمیآمد و آن اتفاقهای خوب برایش رقم نمیخورد، هیچگاه نمیتوانست به 221 هزار مخاطب دست یافته و دهمین فیلم پرفروش گیشه سال 91 باشد یا اگر «شادروان» در جشنواره نمایش داده نمیشد و با استقبال مواجه نمیشد آیا میتوانست در گیشه به 287 هزار مخاطب دست یابد؟
درواقع تبلیغات دهانبهدهان که همچنان مهمترین روش تبلیغاتی برای آثار سینمایی کشور است، سهم عمدهای در گیشه نهایی یک فیلم ایفا میکند. اتفاقی که امروز برای «پیرپسر» رقم خورده؛ فیلمی که جشنواره فجر به دردش خورد و در ادامه، تبلیغات دهانبهدهان گستردهای برای آن رقم خورد و یک انتظار عمومی را برای نمایش فیلم رقم زد تا فیلم امروز بتواند به این گیشه خوب دست یابد. بنابراین اکنون باید به این گزاره توجه کنیم و آن را خالصسازی کنیم که جشنواره فیلم فجر برای فیلمهایی با سوژههای حساس و کمدیهای مدعی، آوردگاه چندان مناسب و هوشمندانهای به حساب نمیآید. قطعاً اگر فیلمهایی مانند صبحانه با زرافهها یا صددام در جشنواره به روی پرده نمیرفتند، در اکران عمومی با اقبال بهتری مواجه بودند؛ چراکه طیف گستردهای از مخاطبان، تشنه آن بودند که از داستان فیلم و کنجکاویهای حول بازیگران سر دربیاورند که این رویکرد منجر به یک افتتاحیه قدرتمند برای این آثار میشد. درواقع عطشی که برای تماشای این آثار در زمان جشنواره وجود داشت، به اکران عمومی منتقل شده و طبیعتاً فیلمی که افتتاحیه قدرتمندی دارد، در ادامه با اکران بهتری نیز مواجه خواهد شد.
جشنوارۀ مستقل فیلمهای کمدی
وقتی جشنوارهها اقبال چندانی به کمدی ندارند بنابراین در موارد اندکی حاضر میشوند تا جوایزی را برای این فیلمها در نظر بگیرند. وقتی یک کمدی از گیشه خود مطمئن است نباید پای در کارزاری چون جشنواره فیلم فجر بگذارد؛ چراکه ارمغانی برای این آثار به همراه ندارد و اگر آن فیلم واکنشهایی منفی دریافت کند، این واکنشها قطعاً روی اکران عمومیاش تأثیری منفی خواهد گذاشت.
اکنون وقت آن رسیده تا جشنوارهای مستقل برای فیلمهای کمدی تعریف شود. در حال حاضر، تهیهکنندگان و پخشکنندگان مستقل قدرتمندی در حوزه سینمای کمدی حضور دارند که میتوانند چنین جشنوارهای را تعریف کرده و آن را به مرحله اجرا برسانند. الگوهای این جشنواره نیز در سطح بینالملل فراوان هستند مانند آنچه در جشنوارههای شورتکام، مونترال، آدلاید، لسآنجلس، نیویورک، شیکاگو و... میگذرد. این اتفاق هم سبب پویایی جشنواره فجر میشود و شکل رقابتی آن را بهینهتر میکند تا در فرایند آن، یک فیلم کمدی به رقابت با آثار درام نپردازد و هم یک گام بلند در مسیر صنعتی شدن سینما قلمداد میشود. ضمن اینکه جشنواره فیلمهای کمدی با توجه به اقتصادی که رقم میزند، استطاعت استقلال ماهوی و اجرایی را خواهد داشت و میتواند مخاطبان هدف بسیاری داشته باشد. در چنین وضعیتی، تعلل در اجرایی کردن چنین رویکردی به نفع سینمای کمدی، فعالان این گونه و مخاطبان پرشمار آن نخواهد بود.











